مقدمه
هدف پیامبران از بعثت مهمترین پرسش در طول تاریخ بشر است عده ای معتقدند هدف پیامبران جهت گیری معنوی و ضد دنیایی بوده است.
محور تعلیمات پیامبران توجه به آخرت، پرداختن به درون و رها ساختن برون، گرایش به ذهنیت و گریز از عینیت بوده است.
گروهی نقش پیامبر را در گذشته مثبت، مفید و در جهت تکامل تاریخ می دانند و معتقدند که پیامبران اساسی ترین نقش ما را در اصلاح بهبود و پیشرفت جوامع داشتند آنها معتقدند که نقش مثبت تعلیمات منحصر به گذشته است و امروزه با پیشرفت علوم تعلیمات دینی نقش خود را از دست داده و در آینده بیشتر از دست خواهد داد ولی بعضی ها معتقدند که هرگز پیشرفت های علمی جایگزین آن نخواهد شد همچنانکه مکاتب فلسفی نیز نتوانستند جایگزین آن گردند.
اما با توجه به قرآن و احادیث متوجه می شویم که هدف پیامبران تزکیه و تعلیم همه انسانهای بشری است چنانکه در احادیث است که فرمود: «من مبعوث شدم تا مرکز حلم، معدن علم و مسکن صبر باشم».
 اما آیا خود پیامبر سواد خواندن و نوشتن داشت موقعیت شبه جزیره عربستان از نظر علم چگونه بود و چه نظراتی در مورد دانش و علم و آداب دانشجو و معلم داشت با مطالعه سیره نبوی و مراجعه به کتب متعدد رسمی شد که جواب این سؤال ها داده شود چرا که پیامبر بهترین الگو برای تمامی مردم است.
(با مقایسه نظام تعلیم و تربیت و سیره نبوی) تعلیم، تربیت، یادگیری تربیت یعنی برانگیختن استعدادها و قوای گونه گون انسان و پرورش آن باید با کوشش خود متربی توأم باشد تا به منتهای کمال نسبی خود نائل شود انسان با عوامل و انگیزه هایی در زندگی احاطه شده است که نشاط و جنبش او را تحریک نموده و استعدادها و قوای او را بیدار می سازد.
تربیت در صورتی ثمربخش خواهد بود که با عمل و کوشش متربی همراه باشد بدین معنی که کوششی که متربی در غلبه بر مشکلات و هنگام برخورد با دشواریهای زندگی روزمره به کار می رود عملاً به او درس اخلاق می آموزد و به وی می فهماند که چه نوع رفتاری درست و یا نادرست می باشد.
تعلیم با مفهوم محدود آن عبارت از تلقین و انتقال معلومات به اذهان شاگردان می باشد پس معلم در حوزه وظیفه خود عمل می کند و شاگرد در برابر او ساکت به سر می برد و اتفاقات و گفته های او را دریافت می کند و متربی را وادار می کند که شخصاً عمل کند و به منظور حل مشکلات بیندیشد تعلیم این نقش را به عهده دارد که اذهان و شاگردان را با معلومات فکری مجهز سازد.
وظیفه تعلیم در مجهز ساختن ذهن شاگردان با معلومات و معارف مختلف محدود می شود که غالباً این معلومات برای خود شاگردان روشن و معلوم نیست.
اما تربیت اهتمام خود را به پیشبرد تمایلات فطری و استعدادی متنوع متربی متوجه ساخته و به انسان آنچنان آمادگی می بخشد که در شئون مختلف زندگی با مهارت وارد عمل شده و در برابر موقعیت های گوناگون درست عمل می کند.
معلم در مسیر انجام وظیفه تعلیم سعی می کند اذهان شاگردان را با معلومات و معارف پر کند اما مربی می کوشد که از راه تربیت راه را برای استعداد قوای انسان از درون او برای بحث و کاوش باز کند.
البته تعلیم صحیح عبارت از کوششی است که معلم باید در سایه آن شوق و تمایل به علم و عمل و اهتمام آن دو را در نفوس شاگردان زنده و بیدار کنند.
تعلیم به صورت کنونی شاگرد برای اشتغال به حرفه و فن و قبولی و پیروزی در امتحان آماده می سازد در حالیکه تربیت انسان را به اصل و هدف زندگانی انسان رهنمون گردد.
بنابراین تربیت متوجه این هدف است که از خود انسان، انسانی بسازد که از انسانیت خود پیش از آنکه آلت و ابزاری برای کسب معشیت باشد برخوردار شود.
موضوع علم تعلیم و تربیت وجود آدمی است از لحاظ اینکه استعدادها و نیروهایش در جهت کمال پرورش یابد و درخور توانائیش معلوماتی به وی انتقال داده شود دانشمندان علوم تربیتی از دیرباز درباره انسان از لحاظ پرورش استعدادها و راههای تعلیم و تربیت به تحقیق پرداخته اند و در نظر داشته اند که او را به عالی ترین مقامی که مورد توجهشان برسانند.
یادگیری فرایند تغییر کردن، تغییر یافتن، تغییر پذیرفتن کم و بیش دائمی است که از طریق آنچه در جهان اطراف ما رخ می دهد و بوسیله آنچه ما مشاهده می کنیم یا انجام می دهیم ایجاد می گردد.
یکی از موهبت های خداوند متعال به انسان علاوه بر اعطای ادراک حسی و تحمل بار مسئوولیت و فراهم آوردن راههای خوشبختی می شود انسان علوم و فنون را از دو منبع فرا می گیرد.
منبع الهی و منبع بشری.
اما در نخستین آیاتی که بر پیامبر گرامی اسلام نازل گردید تربیت جایگاه نخستین را اشتغال کرده و بعد تعلیم.
«اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم» «بخوان به نام پروردگارت، پروردگاری که آفرید، آفرید انسان را از خون بسته و لخته شده.
بخوان در حالیکه پروردگار تو با کرامت تر است که او با خامه و قلم علم و دانش بیاموخت.
انسان را با تراوش قلم به حقایقی رهنمون گشت که از آنان آگاهی نداشت».
تقدم کلمه ربک (پرورشکارتو) بر کلمه علّم (علم آموختن) می باشد.
در اکثریت قریب به اتفاق مدارس و مراکز علمی به تعلیم در معنای محدود آن پرداخته اما به مسئله تربیت توجهی نشده است.
حتی مربیان غرب نیز سالها و قرنها پس از هشدار دانشمندان اسلامی این حقیقت را اعلام کردند زیرا آشکارا حس کردند که تعلیم محض وجدانیات شاگرد را نادیده گرفته و عواطف و استعدادها و ذوق فطری او را فراموش کرده است تعلیم در مفهوم محدود آن نمی تواند انسان را در مسیر اهداف عالیه قرار دهد.
«وضعیت علمی و فرهنگی عربستان جاهلی» زمانی که عرب بر جوامع و مناطقی پیروز می شد خرابی وارد می شد سبب این امر آن بود که قواعد موازین توحش در آنان ثبت شده بود و از آنان امتی وحشی ساخت تا آنجا که توحش در آنها به صورت اخلاق و طبیعت آنها در آمده بود و برایشان لذت بخش بود.
زیرا به خاطر توحش از نظام و حکم خارج می شوند و از سیاست اطاعت نمی کردند و این گونه طبیعت با آبادی و مدنیت ناسازگار و سبب خرابی آن می شد.
پس به صورت عمومی طبیعت وجودی عرب با طرح ریزی و بناء منافات دارد.
طبیعت عرب به غارتگری اموال مردم بوده است و رزق خود را در سایه شمشیرها می یافتند و حدی در غارت اموال مردم نمی شناختند بلکه هر زمان که نظری به مال یا متاع یا ظرفی می انداختند به سمت آن غارت برده و پس از تملک آن با پیروزی و تصرف در حفظ اموال مردم ناتوان و تا نابودی آبادی پیش می رفتند.
همچنین اعراب توجهی به قوانین و جلوگیری مردم از فساد نداشتند.
و در بدست آوردن قدرت با یکدیگر رقابت و هم چشمی داشتند.
جعفر بن ابیطالب در برابر حبشه وضعیت سیاسی جامعه را شرح می دهد: پادشاها ما مردمی بودیم که در دوران جاهلیت بتها را پرستش می کردیم، مردار می خوردیم، کارهای زشت انجام می دادیم.
قطع رحم می کردیم با همسایگان و هم پیمانان خود کارهای زشت انجام می دادیم،قطع رحم می کردیم با همسایگان و هم پیمانان خود بدرفتاری داشتیم نیرومند ما ناتوان ما را می خورد وضع ما همین بود تا خدا پیامبری از خودمان که به راستی و امانت و پاکدامنی او را می شناسیم به سوی ما فرستاد.
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: همانا خدا محمد را برانگیخت تا مردمان را بترساند و فرمان خدا را چنانکه باید رساند آن هنگام شما ای مردم عرب بدترین آیین را برگزیده بودید و در بدترین سرای خزیده منزلگاهتان سگستانهای ناهموار، همنشینتان گرزه ماری زهردار، آبتان تیره و ناگوار، خوراکتان گلوآزار، خون یکدیگر را ریزان، از خویشاوندان بریده و گریزان.
در واقع در فرهنگ جاهلیت چیزی که به آن اهمیت نمی دادند علم و فرهنگ و آگاهی بوده است ملت عرب در جاهلیت به جزء افراد معدودی از نعمت سواد محروم بودند، در قرآن آیاتی به امی بودن پیامبر اشاره کرده و در آیه دیگر به عدم توانایی پیامبر به خواندن و نوشتن اشاره شده است.
واقدی می گوید در قریش تنها هفده نفر قدمت کتابت داشتند.
بلاذری می گوید در میان اوس و خزرج نوشتن به ندرت بوده است تنها بعضی از یهود آگاهی به کتابت عربی بوده است تنها عده ای قدرت کتابت داشتند.
یکی از علل بی فرهنگی عرب بی سوادی است.
هیچ نوعی آگاهی مشخصی درباره وجود مدرسه و مکتب خانه در مکه و مدینه و طائف گزارش نشده است.
قرآن با صراحت می گوید: تو پیش از قرآن هیچ کتابی را نمی خواندی و به دست خویش کتابی نمی نوشتی اگر چنان بود اهل باطلی به شک افتاده بودند بلکه قرآن آیاتی است روشن که در سینه اهل دانش جای دارد و آیات ما را جزء ستمکاران انکار نمی کنند آیا آنان را بسنده نیست که بر تو کتاب فرستادیم و برای آنها خوانده می شود در این کتاب برای مؤمنان رحمت و اندرز است.
«اهمیت دانش و علم از نظر پیامبر و احادیث مربوطه» آگاهی از معارف دینی و دانستن حکم خداوند و نظر شرع و عقل لازمه تقوا پیشگی است و کسی که از کارهای زشت و زیبا خبر ندارد نمی تواند آنها را ترک کند و اینها را به جای آورد قرآن مجید عالی ترین درجه تقوا را که خوف و خشیت الهی است منحصر در قشر ارزشمند دانمشندان کرده است می فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء تنها دانشمندان از خدا می ترسند.
در مقدمه گفته شد که هدف بعثت پیامبر تزکیه و تعلیم بوده است.
در چندین مورد بیان شده است که خداوند از خود مردم پیامبری را در بین ایشان برانگیخته که آنان را از آلودگی پاک گرداند و کتاب و حکمت را به ایشان بیاموزد و همان پیش از آنکه پیامبر کلیه امتیازات ظاهر و مادی لغو شده علم و دانش جزء امتیازات افراد به حساب آمده است چنانکه خداوند فرموده است «یرفع الذین آمنوا و الذین اوتو العلم» درجات خداوند کسانی از شما را که به آنان دانش داده شده به درجات بس مهم بالا می برد.
نشان می دهد که اسلام به خواندن و نوشتن اهمیت بسیار داده و از مسلمین خواسته است که به آن توجه کنند در قرآن مجید سوره ای به نام القلم نامیده شده که عنایت اسلام را به قلم و نوشتار نشان می دهد قلم و اثر آن از نظر اسلام به اندازه ای اهمیت دارد که آفریدگار عالم به گونه ای به آن ارج نهاده که به آن قسم می خورد از ابن عباس نقل شده است به پیامبر عرض کردم یا رسول الله اجازه هست که از آنچه به عنوان حدیث از شما بنویسم فرمود: آری همانا خداوند با قلم تعلیم داده است و در جنگ بود که جمعی از مشرکان به دست مسلمانان اسیر شدند در بین آنان افرادی بودند که خواندن ونوشتن می دانستند پیامبر قرار گذاشت که هر کدام ده نفر نیاز دارد واجب کفایی است خداوند در سوره انعام می فرماید: این قرآن کتابی است با برکت که آن را فرو فرستادیم از آن پیروی نمایید که مورد رحم قرار گیرید که صبا را بگویید فقط کتاب بر دو گروه پیش از ما نازل شده و همانا ما از درس آن بی خبر بوده ایم، در این آیه درس و خواندن کتب آسمانی به مردم گوشزد و یادآوری شده و معلوم است که هدف از انزال کتاب خواندن و عمل به مضامین آنهاست.
ارزش علم و اعتبار علم و علماء از احادیث رسول الله: - دانشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است.
- حکمت را در هر کجا و در نزد هر کس ولو مشرک یا منافق یافتید اقتباس کنید.
- علم را جستجو کنید ولو مستلزم آن باشد که تا به چین سفر کنید.
- دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند امت من صلاح می یابد و اگر فاسد شوند امت من فاسد می شود علما و حکام.
- مؤمن همواره در جستجوی حکمت است.
- فقری سخت تر از نادانی و ثروتی بالاتر از خردمندی و عبادتی والاتر از تفکر نیست.
- رشته عمل از مرگ بریده می شود مگر به سه وسیله خیراتی که مستمر باشد، علمی که همواره منفعت برساند، فرزند صالحی که برای والدین دعای خیر کند.
- سه چیز نشانه ایمان است دستگیری با وجود تنگدستی، از حق خود به نفع دیگری گذشتن و به دانشجو علم آموختن.
-