خطبه های علی علیه الاسلام
قسمت برگزیده خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام و فرمان های او که در آن گزیده سخنان آن حضرت آمده که مانند خطبه هاست،گاه در مجلس خاص و در جنگ های معروف و پیشامدها ایراد شده است.
خطبه ای است از آن حضرت
ستایش و تعظیم خداوندی ،آفرینش جهان، فرشتگان، توصیفی ازخلقت آدم، برگزیده شدن پیامبران، بعثت خاتم الانبیاء، قرآن، انواع تکلیف ،حج بیت الله الحرام
(1) سپاس خدای را که حق ستایشش بالاتر از حد ستایشگران است و نعمت هایش فوق اندیشه شمارشگران،حق جویان کوشا از ایدای حقش ناتوانند، و همت های دور پرواز آدمیان از درک و احاطه به مقام شامخش نارسا،و حوزهاعلای ربوبی اش از نفوذ هشیاران به دور است.
(2) صفات ذات پاکش به مقیاسات و حدود بر نیاید و هیچ ترسیم و تصویری مشخص نسازد.
اوصاف جلال و جمالش فراسوی زمان است و ماورای برهه های معدود و مدت های محدود.
با قدت متعالی اش هستی به مخلوفات بخشید .
و بادهای جانفزا به رحمتش وزیدن گرفت و حرکات مضطرب زمین را با نصب کوه های سر برافراشته تعدیل فرمود.
(3) آغاز و اساس دین معرفت خدا است و کمال معرفت او تصدیقش، و غایت تصدیق او توحیدش ،و حد اعلای توحید او اخلاص به مقام کبریایی اش و نهایت اخلاص به او نفی صفات از ذات اقدسش می باشد.
آغاز و اساس دین معرفت خدا است و کمال معرفت او تصدیقش، و غایت تصدیق او توحیدش ،و حد اعلای توحید او اخلاص به مقام کبریایی اش و نهایت اخلاص به او نفی صفات از ذات اقدسش می باشد.
چون هر صفتی به دوگانگی با موصوفش گواه است و هر موصوفی به مغایرت با صفتش شاهد گویا.
آن کس که خداوند سبحان را توصیف کند، همسان برای ذات بی همتایش سازد،و دویی در یگانگی اش در آورد و مقام والای احدیت را تجزیه نماید.
پندار تجزیه در وحدت ذاتش نشان نادانی است که خدا را قابل اشاره انگارد و با آن اشاره محدودش سازد و چون معدودها به شمار شش درآورد.
کسی که بپرسید: خدا در چیست؟
خدا در آن گنجانیده.
و اگر خدای را روی چیزی توهم کند،آن را خالی از خدا پنداشته است .
بر هستی او هیچ رویدادی سبقت نگرفته و نیستی بر هستی اش تقدم نداشته است.
او با همه موجودات است ،بدون پیوستگی و غیر از همهموجودات است، بدون دوری و گسیختگی .
اوست سازنده همه کاینات .
بی نیاز از آن که خود حرکتی کند و ابزاری را وسیله کار خود نماید اوست بینای مطلق بی احتیاج به دیدگاهی از مخلوفاتش .
یگانه خداوندی که نیازی به دمساز ندارد،تا از جدایی اش وحشتی بر او عارض گردد.
آفرینش جهان بساط هستی را بی ماده پیشین بگسترانید و نخستین بنیاد خلقت را بی سابقه هستی بنا نهاد.
در امر آفرینش،نه اندیشه و تدبیری به جولان آورد و نه تجربه و آزمایشی او را در خور بود .
کاخ مجلل هستی را بدون حرکت و تحولی در ذات پاکش برافراشت و بی نیاز از آن که قوای مضطربی در درونش متمرکز شود، چراغ هستی را برافروخت.
موجودات را درمجرای قانونی اوقات خود به جریان انداخت و حقایق گونه گون را در عالی ترین نظمی هماهنگ ساخت.
هر یک از آن حقایق را به طبیعتی معین اختصاص داد ملتزم به تعین خود فرمود.
او به همه مخلوقاتش پیش از آغاز وجودشان دانا، و به همهحدود و پایان جریان آن ها محیط، و به هویت و جوانب کل کاینات عالم و داناست.
سپس خداوند سبحان جوها را از هم شکافت و جوانب و ارتفاعات فضا را باز نمود .
آب انبوه و پر موج و خروشان را که بر پشت باد تندوز و پرقدرتی قرار داده بود،در لابلای فضاهای باز شده به جریان انداخت.
با این تندوز آب را از جریان طبیعی باز داشت و آن گاه باد نیرومند را بر آب مسلط کرد و آب را در بر آن قرار داد .
فضا در زیر باد پرقدرت باز و آب در روی باد،جهنده و جنبان گردید.
سپس خداوند سبحان باد دیگری بیافرید که فرمانی جز به حرکت درآوردن آب نداشت.
این باد دست به کار زد و تحریک آب را ادامه داد.
جریان این باد را تند و منبعش را دور از مجرای طبیعی قرار داد.
خداوند سبحان همان باد را به بر هم زدن آب انبوه و برانگیختن امواج دریاها دستور داد.
و مانند مشک شیر که برای گرفتن کره جنبانده شود، آب را به حرکت و زیر و رو شدن درآورد ،وزش باد بر آن آب چنان بود که در فضای خالی وزیدن بگیرد.
آب در مقابل جریان باد مقاومتی از خود نشان نمی داد،آب را سخت به حرکت درآورد و اولش را به آخرش ، و متحرکش را به ساکنش برگرداند.
در این هنگام انبوهی از آب سربه بالا کشید و کف برآورد.
خداوند سبحان آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمان های هفتگانه را بساخت.
پایین ترین آسمان ها را از موجی مستقر بنا نهاد که حرکت انتقالی به این سو و آن سو ندارد.
و بالاترین آسمان ها را سقفی محفوظ در مرتفع ترین فضا قرار داد،بی ستونی که آن را برپا دارد،و بدون میخ و طنابی که آن ها را به هم بپیوندد.
آن گاه آسمان را با زنیت و زیور ستارگان و روشنایی ها بیاراست و خورشید را با فروغ گسترده و ماه فروزان را با روشناییاش در فلکی گردان و سقفی در دوران و صفحه ای منقوش با ستارگان به جریان انداخت.
آفرینش فرشتگان سپس خداوند سبحان آسمان های بلند را از هم باز کرد و میان آنها را پر از انواعی از فرشتگان ساخت.
برخی از فرشتگان سجده کنندگانی هستند که رکوعی ندارند.
برخی دیگر برای رکوع خمیده اند و قامت برای قیام راست نمی کنند .
گروهی از آنان ص کشیدگانی هستند که هرگز هیچ دگرگونی در وضع خود نمی دهند.
تسبیح گویانی هستند که خستگی و فرسودگی راهی به آنان ندارند.
نه بر چشمانشان خوابی پیروز می گردد و نه بر عقولشان اشتباهی.
نه بر کالبدهایشان سستی روی می آورد و نه به آگاهی هایشان غفلت فراموشی.
دسته ای از فرشتگان را امنای وحی و زبان گویا بر پیامبرانش قرار داد و دستهدیگری را وسایط اجرای فرمان قضا و امر ربوبی اش .
جمعی از آنان را نگهبانان بندگانش فرمود و جمع دیگری را پاسبان درهای فردوس برینش.
بعضی از آن فرشتگان پاهایی در سطوح پایین زمین دارند و گردن هایی بالاتر از مرتفع ترین آسمان ها و اعضای کالبدی گسترده تر از پهنه صفحات کیهان بیکران و دوش هایی همسان پایه های عرش.
این موجودات مقدس در برابر عرش خداوندی از روی تعظیم چشم به پایین دوخته اند و در زیر عرش ربانی به بال های خویشتن پیچیده اند.
میان این فرشتگان و کایات پایین تر، حجابی از عزت ملکوتی و پرده هایی از قدرت فوق طبیعی زده شده است.
آنان هرگز خدا را با تصویر و ترسیم های محدود کننده نمی پندارند،و صفات ساخته ها را به مقام شامخش نسبت نمی دهند،و او را با تصور در جایگاه ها محدود نمی سازند و با امثال و نظایر اشاره به ذات اقدسش نمی کنند.
توصیفی از خلقت آدم سپس خداوند از خاک زمین مقداری مادهسخت و نرم و شیرین و شور را جمع نمود، آبی در آن پاشید و تصفیه اش کرد.
آن گاه خاک تصفیه شده را با رطوبت آب شکل گل چسبان درآورد و صورتی با اعضاء و جوانب گونه گون از آن گل چسبان بیافرید که با یکدیگر پیوستگی ها داشتند.
و گسیختگی های این گل چسبنده را خشکانید،تا اجزای آن به هم پیوست،و تا وقت معین و برهه از زمان سخت و جامدش نگه داشت.
با گذشت زمان، مدت مقرر سپری شد و آن گاه از روح خود در آن ماده دمید و به آن قطعه جامد تجسم و حیات انسانی بخشید.
در این انسان نوساخته ذهن ها و عقل ها به وجود آورد، تا آنها را به کار بیندازد .
اندیشه ها در مغزش به جریان انداخت که در تنظیم حیات خویش و تصرف درجهان طبیعت دست به کار شود.
اعضایی به او عنایت فرمود که به خدمت خویشتن درآورد.
ابزارهایی در اختیارش گذاشت که با تسلط بر آن ها و به کار انداختن آن ها ،زندگی خود را بپردازد و معرفتی به او عطا فرمود که حق را از باطل باز شناسد و آنها را از یکدیگر تفکیک نماید.
خداوند سبحان به این انسان نو رسیده قوای چشایی و بویایی و نیروی تشخیص رنگ ها و اجناس در آمیخته از رنگ های مختلف را بذل نمود وبخشید و انواعی از همسالان های قابل ائتلاف و اضداد تکاپوگر و اخلاط گونه گون از گرمی و سردی و رطوبت و خشکی را به وجود آورد.
آنگاه خداوند سبحان ادای امانتی را که درباره آدم به فرشتگان سپرده و وصیتی را که به آن موجودات مقدس برای اعتقاد و انجام سجده به آدم و خضوع و تعظیم به او نموده بود، مطالبه کرد و فرمان سجده را صادر فرمود که : به آدم سجده کنید.
فرشتگان فرمان الهی را اطاعت و به آدم سجده کردند، مگر شیطان که تعصب به او چیره گشت و شقاوت مغلوبش ساخت و به منشأ آفرینش خود که آتش بود، بالید و تکبر ورزید و مادهخلقت آدم را که گل پاره ای بود ، پست و خوار شمرد.
خداوند متعال برای نشان دادن استحقاق شیطان به غضب ربانی و تکمیل دوران آزمایش او وعمل به وعده خویش ، مهلتی به شیطان داد و فرمود: تو ای شیطان، از جمله کسانی هستی که تا وقت معین به آنان مهلت داده شده است.
امر خلقت آدم ابوالبشر پایان یافت و خداوند او را در جایگاهی که معیشتش را بی رنج و تلاش به دست می آورد ،سکونت داد و محل زندگی او را ایمن نمود و او را از شیطان و خصومت نابگارانه اش بر حذر داشت .
شیطان که دشمن آدم بود.
به اقامتگاهی عالی که نصب آدم شده بود و به آمیزش او با کمال یافتگان نیک کردار حسادت ورزید و فریبش داد.
پدر انسان ها یقیت خود را به تردید و تصمیمش را به تزلزل و سستی که شیطان عاملش را به وجود آورده بود،فروخت.
شادمانی بهشتی او تبدیل به ترس شد و فریب خوردنش به پشیمانی پایان یافت.
سپس کردگار مهربان انبساطی به آدم بخشید و شکوفانش ساخت تا از غفلتی که بر و گذشت باز پس گردد، و توبه درگاهش آورد.
کلمهرحمتش را به آدم تعلیم نمود و بازگشت او را به بهشت وعده داد .
آن گاه آدم را به این دنیا که جایگاه آزمایش و تکثیر فرزندانش بود،فرود آورد.
برگزیدن پیامبران خداوند سبحان در این کرهخاکی ، پیامبرانی از فرزندان آدم برگزید و از آنان برای سپردن وحی و امانت در تبلیغ رسالت پیمان گرفت.
در آن هنگام که اکثر مردم تعهد الهی را نادیده انگاشتند و حق خداوندیش را به جای نیاوردند و شرکای موهوم در برابرش اتخاذ کردند،شیاطین با گستردن دام های حیله گری آنان را از معرفت ربانی محروم ساختند و رابطه عبودیتشان را با معبود بی همتا از هم گسیختند.
خداوند رسولانی را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آنان فرستاد تا مردم را به ادای پیمانی فطری که با آفریدگارشان بسته بوند،وادار نمایند و نعمت فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با تبلیغ دلایل روشن،وظیفه رسالت را به جای آورند، و نیروهای مخفی عقول مردم را برانگیزانند و با رور بسازند،و آیات با عظمت الهی را که در هندسهکلی هستی نقش بسته است به آنان بنمایانند: آسمان هایی بر افراشته بالای سرشان و گهواره گسترده زمین زیر پایشان، معیشت هایی که حیاتشان را تامین نماید و اجل هایی که آنان را به کام نیستی بسپارد.
سختی ها و ناگواریی هایی که پیر و فرسوده شان سازد و رویدادهایی که آنان را در مجرای دگرگونی و فراز و نشیب ها قرار دهند.
خداوند سبحان هرگز خلق خود را خالی و محروم از پیامبران و کتاب و حجت و برهان لازم و رساننده به مقصود رها نساخته است.
این پیامبران خدا ساخته پیروزمندانی بودند که نه کم بودند تا عددشان اخلالی، به انجام مأموریتشان وارد کند، و نه فراوانی تکذیب کنندگان تبهکار از اجرای تصمیم الهی شان باز می داشت.
سنت الهی بر آن بود که نام پیامبران آینده را به گذشتگان ابزار کند ونام انبیای گذشته را به آیندگان معرفی نماید.
بعثت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (ص) قرون و اعصار به دنبال هم فرا رسیدند و به گذشته در خزیدند .
نیاکان جای خود را به فرزندان باز گذاشتند .
تا آن گاه که خداوند سبحان «محمد رسول الله (ص)» را که پیمان پذیرش پیامبری او را از همه پیامبران گرفته بود، برای انجام وعدهخویش و اتمام اصل نبوت مبعوث نمود،پیامبری با علامات مشهور و ولادت شریف.
در آن روزگاران که خداوند ذوالجلال خاتم الانبیاءرا برانگیخت ،مردم روی زمین مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرق، در پیچاپیچ طرق در هم و بر هم سرگردان