مقدمه
علوم اسلامی علی الخصوص در بغداد و ممالک شرقی خلفا تا پایان قرن چهارم و چند سالی از اوایل قرن پنجم در مدارج ترقی سیر می کرد.
از این مدت قرن دوم و سوم را باید بیشتر عهد نقل و تدوین و تکوین علوم عقلی و قرن چهارم و اوایل قرن پنجم را عهد استحصال مسلمین از زحمات دو قرن پیش و قرن طلائی علوم در تمدن اسلامی دانست.
مهمترین عامل در سرعت انتشار و کثرت و توجه و تدوین کتب علمی را در این مدت تشویق گروهی از خلفای عباسی و وزراء و امرای ممالک مختلف اسلامی باید دانست.
تشویق خلفائی از قبیل منصور و هارون و مأمون و واثق و عده یی از جانشینان آنان و امرای شرقی خاصه سامانیان آل عراق و آل مأمون و دیائمه آل زیار و بعضی از افراد دیالمه آل بویه و گرهی از امرای مغرب مانند سیف الدوله حمدانی و بعضی خلفای اموی اندلس و امرای آن دیار و خلفای فاطمی بدون توجه به قومیت و دین علما و آزاد گذرادن آنان در عقاید خویش و پرداختن صلاحت گران در برابر آثار منقول با مؤلف باعث شد که حوزه های درس رونق یابد و علمای بزرگ در خوارزم و ماوراء النهر و خراسان و ری و بغداد و الجزیره و مصر و اندلس و جز آنها ظهور کنند و کتابهای پیشنهادی در شعب مختلف علوم و فنون بعربی و فارسی در آوردند.
در این دستگاهها علمای یهودی و نصرانی و زرتشتی و صابی و مسلمان بی آنکه مزاحم یکدیگر باشند به سر می بردند و هرکس از آنان بقدر علم و دانش خود از تقرب خلفا و امرا و وزراء و صلات آنان برخوردار بود.
استا طه راوی در رساله خود درباره بغداد گوید: در دوره آل بویه، علم و ادب در بغداد به اوج اعتلای خود رسید و بزرگانی از مفسران، محدثان و فقیهان و معتکمان و مورخان و نویسندگان و شعراء و همچنین دانشمندان علوم عربی و استادان علوم کیهانی در آن محیط پرورش یافتند.
و از طرف دیگر پاره یی از پادشاهان آن سلسله در مورد آبادانی کشور و آثار نیک برجا گذاشتند و اهل فضل و دانش و ستارگان علم و ادب از خوان نعمت و کرم آنان برخوردار و متمتع بودند.
 دانشمندان برجسته در معیت سلاطین آل بویه به رواج و تقویت تشیع روی آوردند و در این زمان تدریس فقه جعفری و علم کلام و علوم ویژه مذهب آل محمد و علوم همه اهل اسلام در بغداد تمرکز یافت و به رجالی انگشت نما از علماء شیعه در این نقطه ظهور کرد.
امثال ابن قولویه، شیخ مفید و شریف رضی و شریف مرتضی و شیخ طوسی اینان بجز کسانی هستند که در اواخر عصر ائمه و نواب اربعه می زیستند و نیز مانند ملکینی و امثال او ریاست تدریس از هریک از دانشمندان برجسته به دیگری منتقل می شد.
آنان در جهت خدمت به دین و مذهب اهل بیت دارای مساعی و آثار ارزنده و در خور ستایش و سپاس می باشند و برای آنان عوامل متعددی از قبیل شرف و بزرگواری و شایستگی و تبحر در علوم مختلف و تألیفات در زمینه این علوم و سرازیر شدن طلاب و دانشجویان حوزه های تدریس آنها و حمایت و همیاری آل بویه نسبت به آنان فراهم آمد.
تا پرچم تشیع را در سرزمینهای اسلامی برافرازند.
در دوران بقدرت رسیدن آل بویه...
امامیه فرقه شیعی مسلط در عراق و ایران بود و اصول اعتقادی آن را مفسران شاخص آن، کلینی (متوفی 321، 941) و ابن بابویه (متوفی 381 و 991 ) و شیخ مفید ، همچنین معروف به ابن مهلم (متوفی 413، 1022) به طرزی فعال تدوین کرده بودند.
موقعیت کرخ بغداد از اقلیم سیم است و ام البلاد عراق عرب و شهر اسلامی است برطرف دجله افتاده است طولش از جزایر خالدات نحرو عرض از خط استوا لج در زمان اکاسره بر آن زمین بطرف غرب الهی کرخ نام بود شاپور ذوالکتاب ساخته.
منصور پس از مطالعات زیاد بغداد را که دهکده ای کوچک و مقر مسیحیان بود در مغرب دجله قرار داشت برای محل پایتخت امپراطوری خود انتخاب نمود.
و مقداری از اماکن اطراف را جزو حومه شهر نمود.
از آن جمله یکی کرخ بود که اسم آن از کرخه که در زبان آرامی به معنی شهر است مشتق گردید.
منصور دو مسجد مدینه السلام و نیز پل جدیدی را بر روی هرات ساخت و زمینهای مدینه السلام از کدخدایان دیرهای یا دور یا و قطربل و شهر بوق و نهریین باز خرید و به اقطلاع به اهل بیت و سرهنگان و سپاهیان و یاران و کتاب خویش داد و مرکز همۀ بازارها را در کرخ نهاده و فرمان داد که بازرگانان، دکانها در آنجای سازند و ایشان را به پرداختن غله ملزم داشت.
کرخ که شهری بود در مجاورت بغداداز زمان خاص منصور ساخته شد نقشه شهر را بر قطعه پارچه ای کشیدند و به منصور نمودند که بازارها بر نقشه هویدا بود و هم مسجدی بزرگ خاص کرخ بنیاد کردند که بازاریان به بغداد نیایند.
حمداالله مستوفی ، مورخ ایرانی معتقد است که کرخ بغداد بوسیلۀ شاپور دوم، پادشاه ساسانی که بین سالهای 309 – 379 م سلطنت می کرد ساخته شده است.
یاقوت حمدی اصل کلمه کرخ رابظی می داند، اما برخی از محققان آن را آرامی یا سریانی می دانند که به معنای بردن آب به نقاط دیگر است.
برخی نیز کرخ کرخ را همان کلمه آرامی کرخی به معنای شهر استوار و محکم می دانند هم چنان که عده ای آن را کلمۀ یونانی (Charaa) می شناسند که به عربی تبدیل شده و معنای مکان و دیوار گرفته است.
مکان های دیگری را نیز به این نام می شناسیم مانند کرخ، سامرا و کرخ بابرا که به معنای خانه و یا هر مکانی است که در اطراف آن حصار است، بنابر این کلمه کرخ بایستی واژه ای آرامی باشد.
به هر حال کرخ در سمت غربی دجله واقع از محله های دیگر آباد ترو محل سکنای بازرگانان ثروتمند بوده است این محله از آغاز بنای بغداد، شیعه نشین بوده و جز محلۀ کرخ، محله های کوچک تری که ویژه شیعیان بوده نیز وجود داشته است.
این محله ها عموماً مرکز درگیری میان شیعه و سنی بوده است یا اشارتی که ابن جوزی به شورش های محله ای را رد می توان گفت که علاوه بر کرخ در غرب بغداد محله های مسکونی دیگری در همان منطقه در نهر الطابق و در شرق بغداد، محل های سوق السلاح، باب الطاق، سوق یحیی، قلایین، ثلاثاء، اساکته و اهل درب سلیمان مرکز شیعیان بوده است.
کرخ نامۀ شگفت انگیز و پر ماجرائی است.
گذشته از قدمت و اهمیت پیش از اسلامی آن، از ابتدای دوران اسلامی وارد عرصۀ سیاست و اقتصاد گردید.
می دانیم که در زمان حجاج ، سال 76 هـ.
محلی مهم و پررفت و آمد بود و دلیل توجه به آن قرار داشتن بر سر راههای اصلی میان رودان و واقع بودن در کنار دجله بوده است بهمین جهت منصور نیز بهآن توجهی خاص مبذول داشت و چنانکه دیدیم به منظور دوری گزیدن از شورشهای خوارج و شیعیان کرخ را برای زندگی ادارۀ دستگاه عظیم اداری خود برگزید.
و آنرا قلب حکومت عباسی قرار داد.
اگر کمی به عقب بازگردیم به یاد می آوریم که قبل از بنای بغداد نو، در اطراف کرخ دژهای ساخته شده بود.
و در ابتدای کار اسلام در همین محل توسط سعد بن مسعود جنگی با خوارج در گرفت.
همچنین دیدیم که المنصور بازارهای جانب شرقی دجله را به کرخ منتقل ساخت.
زیرا بازرگانان و بیگانگان که در رفت و آمد بودند.
شبها را در کاروانسراهای این بازارها گذرانیدند بدین ترتیب کرخ یکی از مهمترین مراکز تجاری بغداد، محل تردد بازرگانان، بخصوص تجار بین المللی گردید.
گذشته از موقع مهم بازرگانی و شهرت بازار عتیق آن کرخ از لحاظ موقع سوق الجیشی برای بغداد اهمیت بسیار داشت.
زیرا محلۀ به شهر همواره از آنجا آغاز می شد و متواریان و دشمنان و شکست خوردگان از طریق کرخ می گریختند محمد بن علی بن موسی (ع) امام نهم در سال 220 در بغداد درگذشت چنانکه امام موسی کاظم نیز در این محل آرمیده بود.
به همین جهت کرخ از ابتدا پایگاه مهم شیعیان گردید.
صاحب معجم گفته که کرخ ال در وسط بغداد بود و دیگر محل ها بآن متصل بود.
اما در این زمان آن محله ایست جدا در میان خرابه واقعست و در حوالی آن عمارتهاست اما بآن متصل نیست در میان شرق و قبلۀ آن محلۀ باب البصره است که مردم آن همه سنی قبلی اند و مسافت میان این محله و باب الکرخ بقدریکه میدان اسب است و در جنوبی باب الکرخ محله ایست که معروفست بنهر قلابین مردم آن محله نیز سنی حنفی اند و از یسار قبلۀ باب الکرخ محله است که آن را باب المحول گویند و مردم این محله نیز سنی اند و اهل کرخ همگی شیعه امامی اند و در میان ایشان هر گروه سنی پیدا نمی شود صاحب تاریخ مصر در وقایع سند احدی و اربعین و اربعماه بتقریب ذکر فتنه که در بغداد میان شیعه و سنیان واقع شده گفته که اهل کرخ طایفه اند که بر سب صحابۀ معهودین نشو و نما یافته و از غایت و کثرت جلادت حکم خلیفه بغداد برایشان جاری نمی شود.
زیرا که سلاطین آل بویه که بر خلفا مستولی بودند حمایت آن جماعت بواسطۀ مشارکت مذهب مینمودند و ابن کثیر شامی در تاریخ خود گفته که در سنۀ احدی و حنین و ثلثماه عامه از روافض یعنی عامه اهل کرخ بر در خانه های بغداد لن محویتربن ابوسفیان را صریح نوشته اند و لعن آن کس را که فدک را بغضب از فاطمه گرفت و مراد با آن کس ابوبکر است و لعن آن کس را که عباس را از شوری اخراج نمود مقصود از آن عمر است و لعن آن کس را که از مدینه ابوذر را اخراج نمود و مراد باو عثمانست و لعن آن کس را که از دفن کردن امام حسن پیش بر او منع نمود و مراد از آن مروان حکم است و چون آن خبر بعزالدوله رسید او را خوش آمد و تغییر آن ننمود.
کرخ آن مقدار واجد اهمیت است که بطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
اگر به عقب بازگردیم .
به یاد می آوریم که مهمترین قسمت بغداد از قدیمترین ایام کرخ در غرب دجله بود که باروی کار آمدن عباسیها، کاخها دارالخلافه، مسجد جامع و بزرگترین دروازه ها و زیباترین و مجلل ترین بازارها شهر در آن بخش قرار داشت و در دوران اسلامی بتدریج به پایگاه ایرانیان و به تبع آن، شیعیان تبدیل گشته، بخصوص در دوران آل بویه نیروی عظیم یافته بود وجود مشاهد متبرک دو امام شیعه که بعدها کاظمین خوانده شد.
محل مقدس این فرقه و سکونت بازماندگان خاندان هاشمی در آن بر اهمیت محله افزوده.
آنرا تبدیل به کانون مقاومتی در برابر دستگاه حاکم، سنیان و بخصوص ترکان کرده بود.
این بخش در نیمه دوم قرن چهارم هجری آباد و پر رونق بوده است.
اما بغداد در زمان آل بویه دچار انحطاط شد (تنوخی وسعت آنرا در 345 یک دهم وسعت زمان مقتدر می راندم شهر منصور متروک شد و دیگر حیات نداشت پیشتر محله های غرب بغداد خراب و کوچک شده بود.
آبادترین بخش غرب بغداد در کرخ بود که در آنجا بازرگانان دارای محل کسب بودند.
از اینرو بخش غربی در این زمان کرخ نامیده می شود.
کشمکش میان شیعه و سنی در این دوره معمول شد.
و آغاز آن از 338 یعنی زمان بوسکه کرخ به غارت رفت و در 348 جنگ میان 2 گروه منجر به ویرانی و حریق در باب الطاق شد در 361 آشوبهای کرخ به سوختن آن و نابودی 1700نفر انجامید.
در سال 623 یاقوت اطلاعات مفیدی بدست می دهد جزبیه و الحریم الطاهری در شمال، چهارسوخ با نصیریه و عتابین و دارالقز در جنوب غربی، محول در غرب، قصر عیسی در شرق قریه و کرخ در جنوب از محلات مشهود بود.
مستوفی غرب بغداد را کرخ نامید و می گوید که پیرامون آنرا حصاری مدور با محیطی به طول 12 هزار قدم احاطه کرده بود.
مسجد براثاء یاقوت گوید که براثاء با ثاء سه نقطه، محله ای در کنار بغداد در مقابل محلۀ کرخ و در جنوبی دروازه محول بوده است در این محل مسجد جامعی بود که شیعه در آن نماز می گذراند.
و بعداًمسجد و محله هر دو ویران شدند و اثری از محله باقی نماند.
بنای جامع براثا در سال 329 پایان یافت و خطبه در آن برقرار گردید و در محل جامع مذکور قبلاً مسجدی بود که گروهی از شیعه در آن جمع می شدند و سب صحابه می پرداختند خلیفه الراضی دستور داد به آن مسجد