دانلود مقاله حضرت آدم ع

Word 124 KB 14097 13
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟
    اولی گفت: من عقل هستم .

    دومی : من حیا می باشم .

    سومی : من رحم هستم .


    حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟


    اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها .

    سومی در دل انسانها.
    حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟


    اولی : من تکبرم.
    حضرت : جای تو کجاست ؟


    - سر انسانها
    - سر که جای عقل است.
    - اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.
    - دومی : من طمعم .
    - مکان تو کجاست ؟


    - در چشم انسانها .
    - چشم که جای حیا است .
    - من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .
    - سومی : من حسدم .
    - محل تو کجاست ؟


    - جای من در دل انسانهاست .
    - دل که جای رحم و مروت است .


    - اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .
    - به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .
    به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

    حضرت نوح (ع) وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطه اوج کوه یعنی قله کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

    رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود : " اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

    آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

    حضرت ابراهیم (ع) در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند.

    او با « ساره» ازدواج کرد.

    از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود.

    حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

    اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد.

    حضرت خطاب به قاضی چنین گفت : من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

    قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

    حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقه جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود : « من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید» « اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت .

    همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود.

    حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

    حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !» شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است.

    سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت » حضرت میوه دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند.

    در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟!

    » حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم.

    آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

    همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

    حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد بر حلقوم او نهاد ولی هرچه کارد را فشار می داد اثری از بریده شدن دیده نمی شد ، لذا با ناراحتی کارد را بر زمین زد ، از این رو که فرمان خدا به تاخیر می افتاد کارد به اذن خدا به زبان آمد و گفت : « خلیل مرا به بریدن امر می کند ولی جلیل (خدای بزرگ) مرا از بریدن نهی می نماید).

    آن حضرت از اسماعیل استمداد کرد ، اسماعیل گفت : « سر تیز کارد را ( مانند نحر کردن شتر) در گودی حلقم فروکن ، آن حضرت که می خواست همین کار را انجام دهد ، در همین لحظه ندای الهی را شنید که فرمود : « ( باعمل) تصدیق کردی خواب خود را» همراه با این ندا ، گوسفندی که از گوسفندان بهشتی بود نزد حضرت ابراهیم آمد و حضرت این ندا را شنید.

    ای ابراهیم !

    این گوسفند را به جای اسماعیل قربانی کن !

    حضرت یعقوب(ع) کاهلی میگوید : از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود : چون بعد از گم شدن یوسف (ع) پسر دیگر حضرت یعقوب یعنی بنیامین نیز از دستش رفت ، عرض کرد : خدایا !

    به من رحم نمی کنی ؟

    چشمم را که گرفتی و فرزندم را هم بردی ، به من لطف کن .

    خداوند به او وحی کرد : اگر من آن دو ( یوسف و بنیامین) را میرانده باشم ، سرانجام زنده شان می کنم تا تو آنها را دیدار کنی ، ولی آیا به یاد داری آن گوسفندی که سربریدی و بریان کردی و خوردی و فلانی که در همسایگی تو بودند ، چیزی به آنها ندادی ؟!

    امام صادق (ع) فرمود : حضرت یعقوب (ع) پس از این وحی ، همیشه هر بامداد تا یک فرسخی منزلش اعلام می کرد ، هر کس صبحانه نخورده است ، به منزل یعقوب آید و در شامگاه نیز جار می زدند که هر کس شام نخورده است به منزل یعقوب بیاید.

    حضرت یوسف (ع) روزی جمعی به محضر امام صادق (ع) آمدند و پرسیدند : دعای یوسف در چاه چه بود ؟

    ( زیرا ما در آن اختلاف نظر داریم ، اینک به محضر شما آمده ایم ، تا پاسخ سوالمان را بفرمایی).

    حضرت فرمود : وقتی که یوسف را به چاه انداختند و او از همه جا مایوس شد ، دل به خدا بست ( و با توجه کامل) به درگاه خدا ، عرض کرد : خداوند ا !

    اگر خطاها و گناهان ، مرا در پیشگاهت سرافکنده و شرمنده نموده ، و از این جهت ، صدایم به سوی تو بالا نمی آید ، و دعایم به استجابت نمی رسد ، از پیشگاهت تقاضا دارم به حق یعقوب پیرمرد ، به ناتوانی یعقوب رحم کن ، و بین من و او جمع نما ، زیرا که مهربانی و علاقه او را نسبت به من می دانی .

    این فراز ، درسی است از یکی از پیامبران الهی که چگونه دعا کنیم و با چه روی به سوی خدا رویم : 1ـ خود را با کمال فروتنی در پیشگاه خدا ، گنه کار بدانیم ، و بدانیم که گناه ، مانع استجابت دعا است.

    2ـ بزرگان وارسته را در پیشگاه خدا واسطه قرار دهیم.

    3ـ عمل نیک خود ( بخصوص اگر مهر و محبت نسبت به هم داریم ) را به یاد آوریم ، تا خداوند ما را مشمول رحمتش قرار دهد.

    حضرت شعیب (ع) حضرت شعیب (ع) ، یکی از پیامبران خدا بود که حضرت موسی کلیم الله (ع) مدتی خادمی و چوپانی او را کرد و بعداً داماد او شد.

    این پیامبر خدا ، به عشق خدا چنان گریست که نابینا شد و پس از مدتی خداوند چشم او را بینا کرد .

    باز هم به عشق و حب خدا آنقدر گریه کرد که دوباره نابینا شد و خداوند پس از مدتی چشم او را بینا نمود ، و این موضوع چهار بار تکرار شد .

    خداوند به حضرت شعیب (ع) وحی کرد : ای شعیب!

    تاکی چنین می کنی ؟

    اگر این گریه هایت بر اثر ترس از آتش جهنم است ، من تو را از آن آزاد ساختم ، و اگر برای به دست آوردن بهشت است ، من بهشت را به تو عنایت کردم.

    حضرت شعیب (ع) عرض کرد : ای خداوند و ای سرور من !

    نه به دلیل ترس از آتش تو و نه به خاطر بهشت توست که گریه می کنم.

    بلکه چون عشق تو در قلبم گره خورده ، از این رو صبر و طاقت ندارم و بی قرارم تا دوست خالص تو را بنگرم و با من انس بگیرد و سخن بگوید و مرا آرام سازد.

    خداوند ملاقات کلیمش حضرت موسی (ع) را به او وعده داد و به او وحی کرد : حال که این چنین عاشق و شیفته و شیدای من هستی ، به زودی کلیم (هم سخن) خودم موسی را خدمتگزار تو می کنم.

    حضرت موسی (ع) حضرت موسی (ع) در کوه طور در مناجات خود عرض کرد یا اله العالمین ( ای خدای جهانیان) جواب آمد : لبیک ( یعنی ندای تو را پذیرفتم ) .

    سپس عرض کرد : یا اله المطیعین ( ای خدای اطاعت کنندگان ) جواب آمد : لبیک ، سپس عرض کرد : یا اله العاصین ( ای خدای گنهکاران) این دفعه سه بار شنید : لبیک ، لبیک ، لبیک.

    موسی عرض کرد : حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک ؟

    به او خطاب شد : عارفان ، به معرفت خود ، و نیکوکاران ، به کار نیک خود ، و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند ولی گنهکاران ، جز به فضل من پناهی ندارند ، اگر از درگاه من نامید گردند ، به درگاه چه کسی پناه ببرند.

    حضرت موسی در راهی شیطان را دید ، در ضمن گفتگویی از او پرسید : « چه گناهی است که اگر انسان آن را انجام دهد ، تو بر او آن چنان مسلط می شوی که هر کجا بخواهی او را می کشانی ؟

    » شیطان گفت : « انسانی که از عمل نیک خود خوشحال باشد و آن را بسیار تصور کند ، ولی گناهانش را کوچک و ناچیز بشمارد ، من بر او مسلط هستم .

    » حضرت یونس (ع) وقتی که حضرت یونس (ع) بر اثر ترک اولی ، از کشتی به دریا انداخته شد و در دهان ماهی قرار گرفت ( چنانکه در سوره صافات ، آیه 149 آمده است ) ماهی او را در هفت دریا گرداند تا رسید به دریای « مسجور» که قارون ( سرمایه دار

کلمات کلیدی: حضرت آدم (ع)

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله حضرت آدم ع, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله حضرت آدم ع, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله حضرت آدم ع

حضرت آدم لقب:خلیفۀ ا..... کنیه: ابوالبشر معنای اسم : آدم = آفریده از سطح زمین خداوند متعال آدم را ا ازخاک آفرید وجان دراو دمید تاریخ ولادت:قبل از هبوت آدم مدت عمر: 930 محل هبوت: آن حضرت در کوه صفا و بنا به قول مسهور در کوه سر اندیب فرود آمد. محل دفن: نجف اشرف در کشورعراق نسب : خداوند متعال بعد از خلقت آسمانها و زمین و سایر موجودات اراده فرمود سرآمد مخلوقات یعنی انسان را بیافریند ...

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» منظومه محنت زهرا و آل او دوشیزگان پرده نشین حریم قدس بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش ...

ولادت علی (ع): رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه)) ...

کسی دراین تردید ندارد که حضرت محمدص درسن چهل سالگی مدعی نبوت شد واعلام کرد که فرشته وحی براوفرود آمده واوازاین طریق به (آگاهی های ویژه) ای(وحی) دست یافته است اومتن این آگاهی های ویژه را که همان آیات قرآن مجید بود برای مردم خواند وبه آنها گفت که این آیات سخنان خداوند تعالی است بیست وسه سال تمام نزول این آیات ادامه داشت وقرآن این چنین تکوین یافته وپایه واساس معارف عظیم اسلامی ...

سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران که با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاک، چراغ شریعت را تا قیام قیامت بیافروخت. و سلام بر ...

ادوار نبوت:دوره چهارم نبوت لقب:کلیم ا... معنای اسم:از آب کشیده شده پدر:عمران مادر:یوکابد تاریخ ولادت:۳۷۴۸ سال بعد از هبوت آدم. مدت عمر: ۱۲۰ سال بعثت:آن حضرت با برادرش هارون برای بنی اسراعیل مبعوث شد. محل دفن:بروایتی در شش فرسنگی بیت المقدس مدفون است. نسب:موسی بن عمران بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم(ع) تعداد فرزندان:آن حضرت ۲پسر داشت. مختصری بر زندگینامه: حضرت موسی ...

ولادت علی (ع) : رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه)) ...

مقدمه: مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعله‌داری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیق‌تر است. درباره عرفان و جذبه‌ی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمه‌هایش در درون آدمی مکاتب و فرقه‌های گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفته‌اند. هرکس به همان ...

مقدمه فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه ...

: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم. القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ ...

ثبت سفارش