دانلود مقاله معاویه و جنگ جمل

Word 85 KB 14198 20
مشخص نشده مشخص نشده مهندسی هوافضا - دفاعی و جنگ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مصطفى معلّمى(1)

    در جنگ جمل بنى‏امیّه در کنار ام المؤمنین عایشه، طلحه بن عبیداللّه‏ و زبیر بن عوام رو در روى سپاه خلیفه‏ى وقت، على علیه‏السلام ایستادند.

    گرچه در منابع تاریخى و روایى تصریح شده است که عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمى ایفاء کردند، ولى کمتر کسى درصدد برآمده است تا نحوه‏ى پیوستن بنى‏امیّه به اصحاب جمل را بررسى نماید.

    این پژوهش بر آن است که چگونگى در کنار هم قرار گرفتن بنى‏امیّه و اصحاب جمل را تبیین کند.

    واژه‏هاى کلیدى: جنگ جمل، معاویه، طلحه، زبیر، بنى‏امیّه.

    جنگ جمل نخستین پیکار بزرگى بود که میان دو گروه از مسلمانان روى داد.

    این جنگ در آغاز خلافت حضرت على علیه‏السلام در گرفت.

    اکثریت قریب به اتفاق مورّخان علّت برپایى جنگ یاد شده را مخالفت طلحه و زبیر با على علیه‏السلام ، به بهانه‏ى خونخواهى عثمان ذکر کرده‏اند.

    با آن که دشمنى طلحه، زبیر و عایشه با عثمان و تلاش آنان در برافروختن آتش فتنه بر ضد او امرى آشکار بود، ولى بنى‏امیّه به آسانى با آنان هم‏آوا شدند و بر ضد حکومت مشروع على علیه‏السلام دست به اقدام مسلحانه زدند.



    دشمنى عایشه، طلحه و زبیر با خلیفه‏ى سوم، عثمان

    عایشه از نخستین کسانى بود که زبان به طعنِ عثمان گشود.

    او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد کفر» که بسیار معروف است.1 طلحه نیز در پاسخ به درخواست کمک از جانب عثمان، گفت: «لا واللّه‏ حتى تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»2 بعضى از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف کسانى ذکر کرده‏اند که در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.3 مروان بن حکم، در نخستین اقدام جنگى در پیکار جمل تیرى به سوى طلحه رها کرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثارى بَعْدَ الیومِ».4 سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستید، باید آنان را در میان سپاه خود جست‏وجو کنید».5 در چنین شرایطى چه چیز موجب شد تا بنى‏امیه اصحاب جمل را یارى دهند؟

    چرا مروان بن حکم و سایر بنى‏امیه به جاى شام، سر از مکه درآوردند؟

    و یا چرا یعلى بن منیه، والى عثمان در یمن، اموال بیت‏المال را در اختیار اصحاب جمل نهاد؟

    به نظر نگارنده، پاسخ پرسش‏هاى یاد شده در اقدامات معاویه بن أبى سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.
    عایشه از نخستین کسانى بود که زبان به طعنِ عثمان گشود.

    او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد کفر» که بسیار معروف است.1 طلحه نیز در پاسخ به درخواست کمک از جانب عثمان، گفت: «لا واللّه‏ حتى تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»2 بعضى از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف کسانى ذکر کرده‏اند که در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.3 مروان بن حکم، در نخستین اقدام جنگى در پیکار جمل تیرى به سوى طلحه رها کرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثارى بَعْدَ الیومِ».4 سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستید، باید آنان را در میان سپاه خود جست‏وجو کنید».5 در چنین شرایطى چه چیز موجب شد تا بنى‏امیه اصحاب جمل را یارى دهند؟

    به نظر نگارنده، پاسخ پرسش‏هاى یاد شده در اقدامات معاویه بن أبى سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.

    نقش معاویه بن أبى سفیان معاویه بن أبى سفیان از زمان خلیفه‏ى دوم تا زمان وقوع قتل عثمان تقریبا مدت هفده سال در شام بدون مزاحمت هیچ رقیبى حکم‏فرمایى داشت.

    او پیوسته تلاش مى‏کرد تا اهالى شام با عراق و حجاز ارتباط اندکى داشته باشند.6 او مى‏خواست تا مردم شام، اسلام را از منظر او ببینند.

    معاویه آیات قرآن را مطابق با خواسته‏هاى خویش تفسیر و تأویل مى‏کرد.7 و در صدد بود تا سیادت بنى‏امیّه را إحیاء کند، سیادتى که اسلام آن را زیر پا نهاده بود.8 تمایلات درونى او براى کسب قدرت و سلطه بر سرزمین‏هاى اسلامى حتّى در زمان خلیفه‏ى دوم، عمر، قابل پیش‏بینى بوده است.

    ذهبى (د 748 ق) نوشته است: «قال المدائنى: کان عمر اذا نظر إلى معاویه قال هذا کسرى العرب».9 موضعِ معاویه در برابر شورش عمومى بر ضد عثمان عثمان پس از مواجهه با شورش عمومى، از استانداران خویش که معاویه نیز یکى از آنها بود، درخواست کمک کرد، امّا معاویه در یارى او تعلل ورزید و پس از درخواست‏هاى پى در پى عثمان، او لشکرى را به فرماندهى یزید بن أسد با توصیه به عدم ورود به مدینه، گسیل داشت.

    ابن شَبَّه (د 262 ق) روایات متعددى آورده است که ثابت مى‏کند، معاویه به سپاه خود دستور داد تا در ذى خُشُب و یا وادى‏القرى اردو بزنند و وارد مدینه نشوند.10 ابو ایوب انصارى در پاسخ نامه‏اى به معاویه نوشت: «و ما نحن و قتل عثمان، إنَّ الذى تربص بعثمان و ثبط یزید بن أسد و أهل شام فى نصرته لأنَت و إنَّ الذین قتلوه لغیر الانصار».11 معاویه با فرستادن چنین سپاهى دو خواسته را دنبال مى‏کرد: نخست آن که به مردم شام وانمود کند که به خلیفه یارى رسانده و در کمک به او کوتاهى نکرده است؛ دوم از همین راه اخبار حوادث مدینه را در کوتاهترین زمان به دست آورد.

    او پس از آگاهى از خلافت على علیه‏السلام ، بى‏درنگ دست به اقداماتى زد که مى‏توان آن را زمینه‏ساز پیکار جمل دانست.

    اطّلاعات ما از این اقدامات از شرح نهج البلاغهى ابن أبى الحدید معتزلى (د 656 ق) حاصل شده است.

    ابن أبى الحدید نیز این اطلاعات را از الأخبار الموفقیات نوشته‏ى زبیر بن بکّار (د 256 ق) نقل کرده است.

    ابن أبى الحدید درباره‏ى میزان دشمنى معاویه با على علیه‏السلام نوشته است: «...

    و أنا أَذکُر فى هذا الموضع خبرا رواه الزبیر بن بکّار فى الموفقیات، لِیْعلم مَنْ یقف علیه أنَّ معاویه لم یکن لینجذب إلى طاعه علىٍ علیه‏السلام أبدا ولایعطیه البیعه و أنَّ مضادَّته له و مباینته ایّاه لمضادَّه السواد للبیاض لا یجتمعان».12 ذکر دو نکته را لازم مى‏دانم: کتاب الاخبار الموفقیات به همّت دکتر سامى مکى العانى با استفاده از دو نسخه‏ى خطى موجود در بصره و توبینگن منتشر شده است.

    از آنجا که نسخه‏هاى موجود تنها بخش اندکى از موفقیات را در بر دارند، مصحح مذکور بخشى به انتهاى کتاب اضافه کرده و آن را الضائع من الموفقیات نامیده است.

    اخبار این بخش اغلب از شرح نهج البلاغه ابن أبى الحدید استخراج شده است، اما خبر مذکور در اصل کتاب و در بخش الحاقى وجود ندارد؛13 نکته‏ى دوم اینکه ضامر بن شدقم حسینى، مؤلف کتاب الجمل (درگذشته بعد از 1082ق)، خبر مذکور را آورده است، ولى گویا منبع او شرح ابن أبى الحدید نبوده است، زیرا تفاوت قابل توجهى میان عبارت‏هاى آنها وجود دارد.14 به هر حال، ابن أبى الحدید به نقل از موفقیات آورده است که وقتى عثمان در محاصره واقع شد، مروان بن حکم دو نامه به شام و یمن فرستاد.

    محتواى نامه‏ها اشاره به دشمنى مردم (صحابه) با بنى‏امیّه و درخواست یارى از معاویه و یعلى بن منیه، استانداران شام و یمن بود.

    او در نامه آورده بود که عثمان ستون خانه‏ى بنى‏امیّه است و در صورت عدم یارى او، این خانه فرو خواهد ریخت.

    از جمله اعتراضاتى که مروان آن را در عداد شکایات مردم بر ضد عثمان برشمرد، واگذارى شام و یمن به معاویه و یعلى بود.

    با وجود این، مروان در این دو نامه آمادگى خود را براى دفاع از عثمان اعلام کرد.15 هنگامى که نامه‏ى مروان به معاویه رسید، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند.

    آن گاه همچون کسى که ستمى به او رسیده است و یارى دهنده‏اى ندارد، خطبه خواند و فریادرس طلبید.

    در اثناء خطبه نامه‏اى دیگر از مروان به معاویه رسید که خبر قتل عثمان در آن آمده بود.

    مروان واقعه‏ى قتل عثمان را در نامه شرح داده و در پایان آن نوشته بود: «...

    مردم خانه‏اش را غارت کردند، هتک حرمت نمودند، او را کشتند و همچون ابرى که باران خود را بریزد و دور شود از او دور شدند و به سوى على بن أبى‏طالب رفتند، همانند ملخ‏هایى که مرتع ببینند» و براى تحریک معاویه افزوده بود: «فأخلق ببنى‏امیّه أنْ یکونوا من هذا الأمر بمجرى العیوق إن یثأره ثائر فأن شئت أبا عبدالرحمن أن تکون فَکُنْه»16 معاویه پس از دریافت این نامه و کسب اطلاعات لازم، اقدامات بعدى و اساسى خویش را آغاز کرد.

    او به چند نفر نامه نوشت که عبارت بودند از: طلحه بن عبیداللّه‏، زبیر بن عوام، سعید بن عاص، عبداللّه‏ بن عامر بن کریز، ولید بن عقبه، یعلى بن منیه و مروان بن حکم.

    او زیرکانه نقاط قوّت و ضعف شخصیت مخاطبین خویش را به آنان گوشزد کرد.

    گاهى همچون رفیقى شفیق و مردى وفادار جلوه کرد و گاهى نیز چون پدرى دلسوز، عتاب آلود با آنان سخن گفت.

    نامه به طلحه بن عبیداللّه «...

    اى طلحه!

    تو از میان قریش کمترین افراد را به قتل رسانده‏اى ـ مقصود معاویه این بود که طلحه در جنگ‏هاى صدر اسلام عده‏ى کمى از قریش را کشته است ـ نیکو صورتى و بخشنده وزبانى فصیح دارى، سابقه‏ى تو در اسلام با دیگران برابرى مى‏کند، تو پنجمین نفرى هستى که به بهشت بشارت یافته است، تو در أحد شرکت داشتى، پس بشتاب به سوى آنچه مردم به تو واگذار کرده‏اند نباید از آنان چشم بپوشى و خداوند نیز از تو نخواهد پذیرفت جز آنکه قیام کنى و به این امر (خلافت) دست یازى، زمینه‏ى کار تو را هموار کرده‏ام، زبیر بر تو فضیلتى ندارد، هر یک پیشى بگیرید، امام خواهید بود.»17 طلحه اگر اندک انگیزه‏اى براى کسب مقام خلافت داشت، اکنون با این نامه، شور و امیدى مضاعف در او حاصل شد تا پرچم مخالفت با على علیه‏السلام برافرازد.

    نامه به زبیر بن عوام معاویه در نامه به زبیر چنین نوشت: «...زبیر!

    تو پسر عمّه‏ى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و از حواریون او و داماد ابوبکر هستى!

    رزمنده‏اى که در راه خدا جان خود را در طَبَقِ اخلاص نهادى، تو از بشارت داده شدگان به بهشت هستى، عُمَر تو را یکى از اعضاء شوراى تعیین خلیفه قرار داد.

    بدان که مردم مانند گوسفندان بى‏چوپان شده‏اند پس بشتاب براى حفظ خون مسلمین و گرد آوردن مردم بر وحدت کلمه و اصلاح ذات البین، مقدمات خلافت تو را آماده کرده‏ام، تو و یا طلحه هر کدام پیشى بگیرید، امام خواهد بود».

    نامه‏ى دومى نیز به زبیر نوشت که ابن أبى الحدید آن را در جلد اول شرح نهج البلاغه آورده است.

    بنا بر گزارش ابن أبى الحدید، پس از آن که على علیه‏السلام براى معاویه نامه نوشت و از او درخواست بیعت کرد، معاویه نامه‏اى به زبیر نوشت و آن را به دست مردى از بنى عُمیس براى او فرستاد.

    معاویه در نامه نوشته بود: «...

    فانّى قَدْ بایعتُ لَکَ أهلَ الشامِ فَأَجابوا و أسْتَوسَقوا کما یَستوسق الجَلَبُ، فدونک الکوفهَ و البصرهَ، لایَسْبِقُکَ إِلیها أبنُ أبى طالب، فاَنَّه لا شى‏ءً بَعْدَ هذینِ المصرینِ و قد بایعتُ لطلحهَ بن عبیدِاللّه‏ مِنْ بَعْدِکَ فأَظْهرا الطلبَ بِدَمِ عثمانَ و أدعوا الناسَ إِلى ذلک».18 از آنجا که شام تحت سلطه‏ى کامل معاویه بود و حکم او روا و سخن او مطاع، طلحه و زبیر با این سخن معاویه دلشاد شدند و هر یک تلاش کردند تا هر چه زودتر زمینه را براى مخالفت با على علیه‏السلام ، فراهم کرده و از آن حضرت جدا شوند.

    آنان تا قبل از نامه‏ى معاویه، به امارت بصره و کوفه راضى بودند، ولى با دریافت نامه‏ى اغواگرانه به این باور رسیدند که راه دست‏یابى به خلافت چندان دشوار نخواهد بود.19 معاویه زیرکانه آنان را به رقابت با یکدیگر واداشت.

    نامه به مروان بن حکم معاویه در نامه به مروان به او دستور داد تا امور را به دقّت زیر نظر بگیرد و اذهان عمومى را بر ضد على علیه‏السلام ، مشوش نماید.

    وى به مروان نوشت: «...

    و ابحَثْ امورهم بَحْثَ الدَجاجه عن حَبِّ الدُخْنِ عند فِقاسهِا و انغل الحجاز فانِّى مُنْغل الشام».20 نامه به سعید بن عاص معاویه به سعید بن عاص، نیز نامه نوشت و او را به خونخواهى عثمان ترغیب کرد و تلاش‏هاى مروان را نیز به او یادآورى کرد.

    وى در همین نامه نکته‏ى مهمى را به سعید بن عاص گوشزد کرد.

    معاویه در بخشى از نامه نوشته بود: «...

    فقد أیَّدْتُکم بأسدٍ و تیمٍ».21 منظور او از أَسد و تیم، زبیر و طلحه بودند که به طایفه‏ى اسد و تیم تعلق داشتند.

    در واقع بنى‏امیه با توصیه‏ى معاویه، حاضر به همداستانى با طلحه و زبیر شدند.

    نامه به عبداللّه‏ بن عامر بن کریز22 معاویه در نامه به عبداللّه‏ بن عامر، او را به قیام دعوت کرد و سابقه‏ى وى در فتوحات را پیش چشمش آورد.

    در انتهاى نامه یادآور شد که قتل عثمان یعنى قتل همه، زیرا همگى (بنى‏امیه و هواداران آن) در جرم او شریک هستند.23 معاویه به صراحت عبداللّه‏ را به خونخواهى عثمان ترغیب نکرد، زیرا مى‏دانست او انگیزه‏اى براى حمایت از بنى‏امیه ندارد، ولى به او یاد آور شد، که در گناه عثمان شریک است

کلمات کلیدی: جنگ جمل - معاویه

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله معاویه و جنگ جمل, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله معاویه و جنگ جمل, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله معاویه و جنگ جمل

تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى که لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود. سرکرده این طایفه ابوسفیان بود; او کسى بود که تا پیش از فتح مکه, یکى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مىآمد. او کسى بود که جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى کرد و تا فتح مکه لحظه اى عقب ننشست و ...

عجایب هفت‌گانه، به هفت اثر برتر معماری و مجسمه سازی دوران باستان اطلاق می‌شود. این هفت اثر ظاهراً اولین بار توسط یک فنیقیایی یونانی‌الاصل به نام آنتیپاتروس در قرن دوم پیش از میلاد در یک کتاب ثبت شده‌است. مشخص نیست که این فرد خودش این آثار را دیده‌است یا نه. به هر حال آنچه مسلم است این است که وی در زمانی می‌زیسته که تمام این شاهکارهای هنری سالم و موجود بوده‌اند و او نمی‌خواست ...

 ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت أیدى الناس (1) چنانکه دیدیم واکنش حادثه کربلا نخست با آمدن اسیران به کوفه پدید گردید.با همه سختگیرى پسر زیاد در حوزه حکومت خود، و ترساندن مردمان از مخالفت با یزید، باز از آن مردم نیمه مرده، و ستم پذیرنده خرده گیرى دیده شد.روزى که پسر زیاد در مسجد، خطبه خواند و ضمن گفته‏هاى خود یزید و تبار او را ستود و حسین (ع) و پدران او را دشنام داد، ...

امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا (ع) نام این فرزند زهرا (س) را حسین نهاد وی مورد علاقه شدید پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت درباره او فرمود: «حسین منی و انا من حسین....» و در آغوش پیامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، ...

مقدمه کمتر حادثه تاریخی است که از رنگ تبلیغات سیاسی موبان و عباسیان و یا تعصبات دینی ،مذاهب مختلف بر کنا ر مانده وحقیقت آن دگرگون نشده باشد برای دریافت حقیقت تاریخی – هر چند بر اساس مظنه واحتمال هم باشد – خواندن متن تاریخ آن سالها به تنهایی کافی نیست ،بلکه باید تاریخ ر ا با یکدیگر شرایط ، از جمله وضع جغرافیایی، اقتصادی واجتماعی سنجیده ، چنانکه شیوه علمی تاریخ نویسان امروز هم ...

جغرافیای جزیره‌العرب جزیره‌العرب سرزمین خشکی است که از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن دریای سرخ قرار دارد که حد فاصل جزیره‌العرب و قاره آفریقاست؛ جنوب آن به اقیانوس هند محدود می‌شود و در شرق آن دریای عمان و خلیج‌فارس قرار گرفته است که جزیره‌العرب را از ایران جدا می‌سازد. تنها در قسمت شمالی با عراق و شامات پیوند زمینی دارد. جزیره‌العرب از نظر جغرافیایی به چند بخش ...

ولادت در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او ...

مقدمه امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری
(ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال
عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در
رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، ...

امویان ....نود سال خلافت امویان از دودمان‌های تاریخی اسلامی بودند. اینان برای نخستین بار خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی کردند. این دودمان از قبیله قریش و از طایفه بنی‌امیه بودند. نخستین خلیفه اموی معاویه فرزند ابوسفیان و هند مشهور به جگرخوار به دلیل پاره کردن سینه و خوردن جگر حمزه)بود. او در زمان عمر خلیفه دوم فرمانروای شام گشت. در زمان خلافت عثمان که از خویشان او بود، قدرت ...

مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق فاصله این دو عصر نزدیک یک قرن است . شهادت امام حسین در سال 61 هجرى است و وفات امام صادق در سال 148 , یعنى وفاتهاى این دو امام هشتاد و هفت سال با یکدیگر تفاوت دارد . بنابراین باید گفت عصرهاى این دو امام در همین حدود هشتاد و هفت سال با همدیگر فرق دارد . در این مدت اوضاع دنیاى اسلامى فوق العاده دگرگون شد . در زمان امام حسین یک مسئله بیشتر براى ...

ثبت سفارش