دانلود مقاله وجوب حج

Word 582 KB 14460 41
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بر هر مکلفى که داراى شرایط آینده باشد حج واجب است , ووجوبش از کتاب وسنت قطعى ثابت شده است .
    حج یکى از ارکان دین ووجوبش از ضروریات مى باشدوترک آن با اعتراف به ثبوتش از گناهان بزرگ محسوب مى شود همچنان که انکار اصل فریضه در صورتى که مستند به شبهه نباشد کفر است , خداوند متعال در کتاب مجید خود فرموده: ((وللّه على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ومن کفر فان اللّه غنی عن العالمین ))یعنى ((خداوند متعال حج بیت را بر کسانى که مستطیع ومتمکن از رفتن بسوى او هستند واجب فرموده ,وهرکس از این واجب رو گرداند ومنکر آن شود (به خودضرر زده است ) وخداوند از تمام موجودات بى نیازاست )).
    وشیخ کلینى - علیه الرحمه - به طریق معتبر از حضرت صادق - سلام اللّه علیه - روایت نموده که آن حضرت فرمود: هرکس از دنیا برود وحجه الاسلام را بجا نیاورده باشد بدون اینکه محتاج یا بیمار شده باشد که از آن بازماند یا آنکه حکومت از رفتنش جلوگیرى کرده باشدچنین کسى در حال مردن یهودى یا نصرانى خواهدبود.
    این آیه کریمه واین حدیث شریف در اهمیت حج ووجوبش کافى است , وروایات بسیارى در این دوموضوع وارد شده که این مختصر گنجایش آنها را نداردواز جهت اختصار به همین قدر اکتفا شد.
    بدان که حج واجب بر مکلف در اصل شریعت , یک مرتبه در تمام عمر است , وآن را ((حجه الاسلام ))مى نامند.


    تجدید حیات زمزم
    خواب عبدالمطلب محلی را تعیین کرد که اگر حفر می شد، چاه زمزم پدیدار می گشت، چشمه ای که در دوران جد بزرگش اسماعیل فرزند ابراهیم ع جاری و روان بود، و مکه برای حیات مجدد خویش نیاز شدید بدان داشت.


    جایی را که هاتف تعیین کرده بود، میان دو بت به نامهای «أساف» و «نائله» قرار داشت و عبدالمطلب می بایست به ندای هاتف پاسخ مثبت دهد.


    ابن هشام12 می گوید: «عبدالمطلب برای کنکاش محل چاه زمزم بیرون رفت و برای اقدام به این کار دشوار و بزرگ، کسی جز پسرش حارث با وی همراه نبود» وی می گوید: «سبب آن این بود که در آن زمان فرزندی غیر او نداشت».


    ولی ما معتقد نیستیم که اکتفا کردن او به این جوان بدین سبب بوده که وی فرزندی جز او نداشته است، در حالی که او به کاری بسیار بزرگ رو مى آورد که به تلاش فراوان نیاز داشت، از حفر چاه گرفته تا برداشتن شن و ماسه ها، عبدالمطلب زمامدار مکه و رئیس قریش بود و قادر بود، ده ها، بلکه صدها تن از جوانان قریش یا مکه را برای کنکاش از چاه جدشان اسماعیل، گرد آورد، بویژه که مشکل کم آبی، مشکلی همگانی بود که به حیات همه آنان بستگی داشت.


    چه بسا عبدالمطلب تصور می کرد که این هاتف از قبیل خواب های آشفته و یا از شیاطین یاوه سرا و از ارواح خبیثه است، و از اینکه مبادا در حیله و نیرنگی بیفتد، بیمناک گردید، فکر کرد که فقط او و پسرش در پی کاوش چاه زمزم باشند بهتر است.

    بنا گذاشت که اگر مأیوس هم شدند، رازشان را نگه دارند که دشمنانشان از ماجرا آگاه نشوند، تا مورد شماتت و تمسخر آنان قرار نگیرند.

    عبدالمطلب امید به موفقیت داشت و مطمئن بود که به زودی چاه اجدادش را که مردم مکه بدان نیاز مبرم دارند، کشف خواهد کرد، و این پیدایش و کشف دارای جار و جنجال بسیار و بانگ شادی در دل مکی ها خواهد بود.

    از این رو آن مرد بزرگ تصمیم گرفت که فقط او و پسرش به این عظمت و بزرگواری نائل آیند.

    او و پسرش حارث، ابزاری که برای حفر و برداشتن شن های انباشته شده نیاز داشتند مانند: بیل و کلنگ و سبدی از لیف خرما، با خود برگرفتند و بیرون رفتند و بی درنگ آهنگ محلی کردند که هافت تعیین کرده بود، (محل بیرون آمدن مورچه ها را یافتند) و کلاغ را ملاحظه کردند که در آنجا میان دو بت: أساف و نائله که قریش برای آنها شتر قربانی می کردند، منقار می کوبد.

    لیکن ماجرایی اتفاق افتاد که تصور آن نمی رفت، برخی از قریش آن دو را دیدند که میان دو بت مقدس آنها مشغول کاویدن زمین هستند.

    آنان انگیزه واقعی عبدالمطلب و پسرش را برای کندن، نفهمیدند، و چه بسا آن را هتک حرمت به این دو بت تلقی کردند و به عبدالمطلب گفتند: به خدا سوگند، تو را رها نخواهیم کرد.

    تو میان این دو بت را که ما بر ایشان شتر قربانی می کنیم، حفر می کنی؟

    عبدالمطلب به پسرش حارث گفت: حامی من باش تا من این جا را حفر کنم.

    به خدا سوگند، آنچه را که مأمور شده ام انجام خواهم داد.

    آنها وقتی دیدند او در کاری که آغاز کرده اصرار می ورزد او را به خود واگذاشته و دست از وی برداشتند.

    ابن هشام13 نقل می کند: عبدالمطلب چندان حفر نکرده بود که حلقه چاه قدیم پدیدار شد و او تکبیر گفت، قریشیان دانستند که عبدالمطلب راست گفته است.

    وی به حفر چاه ادامه داد و به چیزهایی دست یافت که انتظار آن را نداشت، وی دو آهو از طلا و شمشیر و زره هایی گرانبها یافت.

    این اشیاء قیمتی از مضاض جرهمی بود که قبل از فراری شدن از برابر دشمنانش به سمت یمن، آنها را در چاه زمزم پنهان کرده بود.

    چون توان بردن آن اشیاء را به تبعیدگاه خود، نداشت.

    و سپس توده های شن، در طول سالیان دراز، این ذخایر را از چشم و دسترسی مردم، نهان ساخت.

    ولی دست یابی عبدالمطلب به این اشیاء گرانبها، برایش مشکلاتی را ببار آورد که تصور آن نمى رفت، قریشیان در آنچه که او یافته بود.

    با او به نزاع پرداختند و بدو گفتند: ما هم در این اشیائی که یافته ای سهمی داریم و با تو شریک هستیم.

    وی گفت: نه، اما بیایید بگونه ای عادلانه رفتار کنیم.

    جام هایی را برای این اشیاء قرار می دهیم و سپس قرعه مى زنیم.

    گفتند: چگونه این کار را انجام می دهی؟

    گفت: به نام کعبه دو جام و برای شما دو جام قرار می دهم.

    کسی که جامهایش برنده چیزی شد، از آنِ خودش باشد.

    و کسی که جام هایش برنده نشد، چیزی به او تعلق نمی گیرد.

    گفتند: به عدالت سخن گفتی.

    عبدالمطلب به نام کعبه، دو جام زرد رنگ و برای خود دو جام سیاه و برای قریش دو جام سفید قرار داد و سپس جامها را به مسؤول آنها سپردند که در نزد هُبل قرعه بزند ـ هُبل بتی در داخل کعبه بود و از بزرگترین بت های آنان به شمار می رفت، عبدالمطلب به درگاه خداوند نیایش کرد ـ مسؤول جام ها آنها را در حضور هُبل قرعه زد، که قرعه جام های زرد که به نام کعبه بود به آهوان طلا، و جام سیاه که از آن عبدالمطلب بود به شمشیرها و زره ها، و جام های قریش بی بهره ماندند ـ عبدالمطلب با شمشیرها دری برای کعبه ساخت و دو آهوی طلایی را در آن تعبیه کرد.

    ابن هشام،14 روایت دیگری نیز پیرامون موضع قریشیان در دست یابی به این ذخایر طلایی در چاه زمزم، نقل می کند و می گوید: قریشیان خواستند در اشیاء گرانبهایی که عبدالمطلب به آنها دست یافته بود با او شریک گردند، به او گفتند: ای عبدالمطلب، آن چاهِ پدر ما اسماعیل است و ما در آن سهمی داریم، ما را با خود در آن شریک گردان، گفت: من این کار را نخواهم کرد.

    این قضیه اختصاص به خودِ من دارد و از شما به من اعطا گردیده است.

    به او گفتند: با ما عادلانه رفتار کن، ما تو را رها نمی کنیم تا در ارتباط با این اشیاء با تو نزاع و کشمکش نماییم، وی گفت: میان من و خودتان شخصی را قرار دهید که نزد او با شما به محاکمه بپردازم.

    گفتند: زن کاهن (پیشگوی) بنی سعد، عبدالمطلب پیشنهاد آنها را پذیرفت.

    آن زن در مرتفعات سرزمین شام می زیست.

    عبدالمطلب و چند تن از قبیله پدری خود، از بنی عبد مناف و کاروانی که از هر قبیله یک نفر مرکب شده بود، بیرون رفتند تا به بخشی از بیانهای بین حجاز و شام رسیدند، آب آشامیدنی عبدالمطلب و یارانش تمام شد و تشنه شدند، تا آنجا که یقین حاصل کردند از تشنگی جان خواهند داد، آنها از دیگر قبایل قریش که آنان را همراهی می کردند درخواست آب نمودند، امّا آنها نپذیرفتند و گفتند: ما اکنون در بیابان هستیم، می ترسیم آنچه که بر سر شما آمد بر ما هم وارد شود.

    وقتی عبدالمطلب رفتار آن مردم را ملاحظه کرد، و از سویی بر جان خود و یارانش بیمناک بود: گفت: به نظر شما چه کنیم؟

    گفتند: ما تابع نظر شما هستیم هر دستوری می خواهی بده.

    او گفت: نظر من این است که هر یک از شما برای خود گودالی (قبری) حفر کند.

    زیرا هنوز توان کار دارید، و هرگاه یکی از شما از دنیا رفت یارانش او رادر آن گودال قرار دهند و رویش را بپوشانند تا اینکه در آخر یک نفر از شما باقی باشد; زیرا از بین رفتن یک تن آسانتر از نابودی یک کاروان است، گفتند: بسیار خوب به آنچه گفتی عمل می کنیم، و هر یک بپاخاسته گودالی (قبری) برای خویش حفر کردند و به انتظار مرگ، در اثر تشنگی نشستند آنگاه عبدالمطلب رو به یارانش کرد و گفت: به خدا سوگند، اینگونه خود را به کام مرگ انداختن و گردش نکردن در روی زمین و دست نیافتن به چیزی برای نجات خود، کمال عجز و ناتوانی است، شاید خداوند در بعضی جاها آب روزی ما گرداند، اینک کوچ کنید.

    عبدالمطلب و یارانش آماده حرکت شدند، افرادی از قبایل قریش که با آنان بودند، نظاره گر بودند که آنان چه خواهند کرد، عبدالمطلب به سمت مرکب خویش رفت و سوار بر آن گشت، آنگاه که مرکب، وی را به حرکت درآورد، از زیر سُمّ آن چشمه آبِ گوارایی جوشید، عبدالمطلب تکبیر گفت و یارانش نیز تکبیر گفتند، سپس فرود آمد و آب نوشید و یارانش نیز آب نوشیدند و آب گیری کردند تا آنجا که همه ظرفهایی که با خود داشتند پر از آب نمودند، پس از آن قریشیان را فراخواند و بدانان گفت: به سمت آب بیایید، خداوند ما را سیراب ساخت، بنوشید و آب برگیرید، قریشیان به آب روی آورده و از آن نوشیدند و بی درنگ به عبدالمطلب گفتند: ای عبدالمطلب!

    به خدا سوگند میان ما و تو داوری شد، به خدا سوگند در باره زمزم هرگز با تو ستیزه جویی نخواهیم کرد، آنکس که تو را در این بیابان آب نوشانید، همان است که تو را از زمزم نوشانید، تو همچنان بزرگوارانه به میقات خود برگرد.

    عبدالمطلب به اتفاق همراهان به مکه بازگشت و ازتصمیم کاهن (پیشگو) بی نیاز گردیدند و عبدالمطلب و چاه جدش اسماعیل را به خود واگذاشتند.

    ابن هشام15 از نتایج کشف چاه زمزم سخن به میان آورده و می گوید: «آب زمزم، چاه هایی را که قبلاً حاجیان از آن سقایت می شدند پوشاند و محو کرد و از آنجائی که محل زمزم در مسجدالحرام بود و به جهت ارزش و قداست آن و به سبب اینکه آن چاه اسماعیل پسر ابراهیم بوده و سقایت و خدماتی که برای مردم ارائه شده، متوجه آن گردیدند.

    بنی عبد مناف یک خاندان بودند و برخی از آنان بر بعضی دیگر دارای شرافت و برتری بودند».

    عبدالمطلب در طول حفر زمزم، تجربه بزرگی را گذراند، و حوادثی را که بر آن گذشته بود، یادآور می شد، او یاد می آورد که چگونه تنها با فرزندش از کندن چاه رنج می برد و آن خاطره برایش پیوسته تازه بود.

    و یادمی آورد موضع قریشیان را، آنگاه که گستاخانه از او خواستند که در اشیاء گرانبهایی که یافته است با او شریک شوند، و این هنگامی بود که عبدالمطلب احساس ضعیفی و کمبود فرزند نمود، در دورن او میل و رغبت تازه ای برای داشتن فرزندان بیشتر، پدید آمد.

    از این رو نزد عمر بن عائذ مخزومی رفت و از دخترش فاطمه خواستگاری کرد و با او ازدواج نمود، و خداوند فرزندانی را که او می خواست به وی عنایت فرمود.

    از آن زمان که خدای سبحان فرزندانی چون: حارث، زبیر، حجل، ضرار، مقوم، ابولهب، عباس، حمزه، ابوطالب و عبدالله، و دخترانی چون: صفیّه، برّه، عاتکه، ام حکیم، أصیحه و أروی بدو عنایت کرد، خاندان عبدالمطلب گسترش یافت.

    عبدالمطلب آرزو کرده بود که اگر خداوند به او ده پسر عنایت کند، یکی از آنها را در کنار کعبه برای تقرّب به خدا، قربانی کند.

    میقات یا نقطه آغازین سیر الى الله «واتمّوا الحجّ والعمره لله.» گرچه همه ازمنه و تمامى امکنه، زمان و مکان هجرت به سوى پروردگار است، (اینما تولّوا فثمّ وجه

کلمات کلیدی: حج - وجوب - وجوب حج

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله وجوب حج , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله وجوب حج , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله وجوب حج

وجوب حجه الاسلام مساله 1 - حجه الاسلام بر شخص مکلف مستطیع ,واجب است . حج در تمام عمر بیش از یک مرتبه واجب نیست ,و وجوب آن فورى است . اگر درک حج بعد از استطاعت , متوقف بر مقدماتى مانند تهیه اسباب مسافرت باشد به دست آوردن آن مقدمات لازم است . شرایط حجه الاسلام اول و دوم : بلوغ و عقل . مساله 2 - حج بر کودک و دیوانه واجب نیست . اگر غیربالغ ‌حج به جا آورد, حج او صحیح است , اما از حجه ...

1- مقدمه :   زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی درایجاد وگسترش عفت وپاکدامنی و اخلاق در بین  جوامع بشری دارد .عفت وحیای زن که یکی از مهمترین عوامل حفظ وبقای عفت عمومی است . نه تنها در تمام ادیان ومذاهب الهی مورد تاکید قرار گرفته ، بلکه عقول وافکار بشری نیز ان را مورد تائید قرار داده اند .   پوشش وحیا دو مقوله جدایی ناپذیرند . زیرا تا جلوه ای از حیا ...

مقدمه: الحمد لله رب الرض و السماء و صلوات الله و سلامه علی محمد و آل محمد و عجل الله تعالی فی فرجهم. هدف اولیه این پایان نامه ارتقاء کیفیت پارچه چادر مشکی داخلی بود. اما با تحقیقات انجام شده در این زمینه به این نتیجه رسیدیم که این عمل به سادگی امکان پذیر نیست و در تولید این پارچه تکنیکهای زیادی به کار می رود که از طرفی امتحان خود را به خوبی پس داده اند و از طرفی از نظر مبانی ...

چکیده: موضوعاتی که در این مقاله آمده است عبارتند از: وجود حجاب قبل از اسلام در جهان ،‌علت فلسفه پیدا شدن حجاب ،‌نقد و بررسی علتها از دیدگاه اسلام، ‌معنای لغوی حجاب، پوشش زن در اسلام، بالابردن ارزش زن، نتایج سیستم روابط آزاد بین زن و مرد، سیمای حقیقی مسئله حجاب، تدابیر اسلام برای تعدیل غریزه جنسی، ‌ایرادهای وارده بر حجاب مانند سلب حق آزادی و توهین به او، رکود و تعطیلی فعالیتها و ...

بسم الله الرحمن الرحیم مقاله اى درباره‌ى حجاب مقدمه لزوم پوشیدگی زن در برابرمرد بیگانه یکی ازمسائل مهم اسلامی است . در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است . علیهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی‏توان تردید کرد . پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است ، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از مظاهر آن است . این بحث ...

احکام حج (ویژه بانوان ) مطابق با فتاواى مرجع عالیقدر حضرت آیه اللّه العظمى حاج شیخ یوسف صانعى مدظله العالى ________________________________________ وجوب حجه الاسلام مساله 1 - حجه الاسلام بر شخص مکلف مستطیع ,واجب است . حج در تمام عمر بیش از یک مرتبه واجب نیست ,و وجوب آن فورى است . اگر درک حج بعد از استطاعت , متوقف بر مقدماتى مانند تهیه اسباب مسافرت باشد به دست آوردن آن مقدمات ...

مقدمه: مقوله «پوشش و استتار بدن» به عنوان جزء جدایی ناپذیر حیات انسانی و مصداق اصلی حجاب ، امری کاملاً مشهود و بی نیاز از تعدیل است. برای حجاب کارکردهایی در دو حوزه فردی و اجتماعی، قابل تصوّر است: الف. کارکردهای فردی: همچون پاسخگویی به نیاز فطری «خوداستتاری» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما. ب. کارکردهای اجتماعی: هویّت بخشی و ایجاد امنیّت اجتماعی از جمله ...

حجاب‌ نمادی‌ از جنگ‌ تمدن‌ها چندی‌ است‌ که‌ مسئله‌ی‌ حجاب‌ زنان‌ مسلمان‌ در غرب‌ محل‌ چالش‌ دو تمدن‌اسلام‌ و غرب‌ شده‌ است‌. اخیراً در چند کشور اروپایی‌ حجاب‌ را در مدارس‌ یا ادارات‌ دولتی‌ ممنوع‌ کرده‌اند و با انتشار صدها مقاله‌ در جراید غربی‌ به‌ شدت‌حجاب‌ را مورد تاخت‌ و تاز قرار داده‌اند. مسئله‌ی‌ حجاب‌ برای‌ اوّلین‌ بار نیست‌ که‌ صحنه‌ی‌ هماوردی‌ تمدن‌ غرب‌ وتمدن‌ اسلامی‌ ...

بیان مساله بی شک پوشش زن در برابر مرد بیگانه یکی از ضروریات دین اسلام است که نمی توان درباره جنبه اسلامی آن تردیدی به خود راه داد در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- و نیز در کلمات فقها به وجوب حجاب و کیفیت آن تصریح شده است. بنابراین همه ادیان الهی در پاسخ به ندای درونی فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع ...

مقدمه : موضوعی که در این مجموعه تلاش به بررسی اجمالی آن شده است خروج صغیر از حجر است این که چه زمانی صغیر از حجر خارج می‌شود و خود واجد اهلیت برای انجام امور خود می‌باشد موضوع مورد بحث این مجموعه است. می‌دانیم که حجر حالتی است که در آن شخص توانایی انجام و اجرای حقوق خود را ندارد (اهلیت استیفاء) ولی راجع به اهلیت تمتع باید گفت همه‌ی اشخاص از آن بهره مند هستند. ماده 956 اهلیت برای ...

ثبت سفارش