«امام علی(ع): زنان را در حجاب و پوشش نگاه دار، زیرا زن «گل» است.»
نهجالبلاغه، نامه31
این بخش متشکل از سه مبحث میباشد؛ در مبحث اول به تشریح مقام و حرمت دختران و زنان از دیدگاه اسلام و اقوام دیگر خواهیم پرداخت، در مبحث دوم پیشینۀ حجاب را در میان اقوام باستان تاکنون بیان میکنیم و در مبحث سوم نیز چگونگی نفوذ بیحجابی را در ایران بررسی خواهیم کرد:
مبحث اول: مقام و حرمت دختران و زنان از دیدگاه اسلام و اقوام دیگر
شایسته است که قدر و منزلت دختران و زنان از منظر شارع مقدّس احراز گردد و انصاف نیست که قبل از مطالعه و تعمّق در احکام الهی و ارشادات قرآنی و نیز بررسی وضع گذشتۀ زن در اعتقادات پیشین مردم ماقبل (تا زمان) مبعث رسول اکرم(ص) مبادرت به نتیجهگیری نمود.
قبل از ظهور اسلام، اعراب جاهلیت رسم زشتی داشتند که به موجب آن دختران خود را زنده به گور میکردند، این رسم ناپسند ریشه در ننگ شمردن فرزند دختر داشت، اما بعد از طلوع خورشید اسلام در شبه جزیرۀ عربستان، قرآن این رسم را جاهلانه دانسته و آن را تقبیح نمود:
«وَاِذا بُشِّرَ اَحَدَهُمْ بَالْنثی ظَلَّ وَجْهُهُ مِسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیم یَتَواری مِنَ الْقَومِ مِنْ سُوء ما بُشِّرَ بِهِ اَیُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ اَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَل سآءَ مایْحکُمُون.»
ترجمه: «و آنگاه که یکی از ایشان را (مردم دوران جاهلیت را) به دختری مژده میدادند، رویش از فروخوردن غیظ سیاه میگردید، خود را از مردم پنهان میکرد، از شرمندگی و زشتی امری که از باب مژده به او میدادند.
از این رو نمیدانست که باید او را با قبول ذلّت و زبونی نگه داشته، بزرگ کند یا او را مثل سنّت دیرینهایکه مرسوم بوده، زنده به گور نماید.
به هر صورت آگاه باشید که چه غلط حکم میکردند.»
در قبائل ابتدایی (که نمونههای آن تا به امروز موجود است) زن را چون حیوانات به پلیدترین کارها وامیداشتند، از نفس کشیدن در کنار زن احتراز میکردند، به بهای اندک ایشان را میفروختند.
در روسیه تازیانهای به داماد میدادند تا همسر خود را بزند.
همه جا ارزش زن خیلی کمتر از مرد بود.
در آتن، زنان در اموالی که بیش از بیست من جو بود حقّ خرید و فروش نداشتند.
زن یونانی حق عقد قرارداد نداشت، نمیتوانست بیش از مبلغ ناچیزی وام بستاند، اقامه دعوی در محکمه برای او ممکن نبود.
در قوانین سولون اعمالی که تحت تأثیر زنان صورت گرفته بود اعتبار قانونی نداشت، زن پس از مرگ شوهر از ارث او سهمی نمیبر
در قبائل ابتدایی (که نمونههای آن تا به امروز موجود است) زن را چون حیوانات به پلیدترین کارها وامیداشتند، از نفس کشیدن در کنار زن احتراز میکردند، به بهای اندک ایشان را میفروختند.
در قوانین سولون اعمالی که تحت تأثیر زنان صورت گرفته بود اعتبار قانونی نداشت، زن پس از مرگ شوهر از ارث او سهمی نمیبرد.
در اسپارت وقتی از پسر زائیدن زن مأیوس میشدند او را به مرگ محکوم میکردند.
از جمله امثال رومیان این بود: «زن را نمیتوان انسان نامید.» در ایران وضع بهتر بود، عزّت و کرامت زن را بیشتر در پرده داشتن او نشان میدادند از این جهت در نقشهای ایران باستان کمتر به صورت زن برخورد میکنیم، با این وجود در قوانین ساسانی زن دارای شخصیت حقوقی نبود (از اشیاء بود).
در هند و دیگر جاهای آسیا، بسیاری از معبدها زنانی به نام زنان مقدّس داشتند که روسپی بودند میرقصیدند، نیازهای جنسی راهبان و افراد دیگر را ارضاء میکردند و پول میگرفتند و به راهبان میدادند، گاهی افراد محترم یکی از دختران خود را وقف معبد میکردند.
چینیها زن را مصدر ناپاکی و مصیبت میدانستند، در چین غالباً نوزادان دختر را کشته یا به صحرا میافکندند، خویشان برای تولّد دختر تسلیت میگفتند.
در شریعت موسی دختر با بودن پسر ارث میبرد و هر گاه ارث میبرد نمیتوانست با سبط دیگر ازدواج کند، درآخرین بند از وصایای دهگانه تورات زنان در ردیف چهارپایان و اموال منقول به حساب آمدهاند، مادر اگر دختر به دنیا میآورد واجب بود دو بار غسل کند، از دعاهای یهودیان این است: «تبارک الله خالق و سلطان عالم که مرا زن نیافریدی.» در مجمع لاهوتی ماکون بحث بود که آیا زن جسمی بیروح است یا دارای روح میباشد؟
و در نهایت به این نتیجه رسیدند که زن دارای روح نمیباشد.
در تعلیمات سن پول به زنان اجازه خواندن، نوشتن و آموختن داده نشده است.
در اسپانیا فقط مریم قدّیسه را انسان میدانستند و سایر زنان را برزخی میان انسان و حیوان میدانستند.
تا سال 1900 میلادی زن بهندرت دارای حقّی بود که مرد ناگزیر به ادای آن باشد.
زنان آفریقا تا قرن نوزدهم همچون بردگان و ابزار کشاورزی خرید و فروش میشدند.
در تاهیتی زنان مجبور بودند بچه خوکان را از سینه خود شیر دهند، در آئین برهمنی و هند جامعه به چهار کامت (طبقه) تقسیم میشد و آن طبقهای که به حساب نمیآمدند «باریا» خوانده میشدند و زنان در بسیاری از تکالیف مانند باریاها بودند.
قانون مانو مقرر میدارد که زن باید در طول زندگی زیر قیمومیّت مرد باشد، اول پدر بعد همسر و سپس شوهر، باید مرد را ارباب و خدا خطاب کند، همدوش او راه نرود، باید کارها را انجام دهد و پسمانده غذای همسر و پسر را بخورد، زن از کسب دانش محروم بود.
عقاید تحقیرآمیزی بسیاری نسبت به زن وجود داشت از قبیل: «زن انسان کاملی نیست.»، «زن هرگز به بهشت راه نخواهد یافت» و نظایر آنها که نتیجه آن غرور مردان سطحینگر و حقارت زنان جاهل به امر الهی بود.
و اینک به مقام زن در اسلام میپردازیم: پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «دختران فرزندانی هستند که جوهره مهربانی، کمک، انس، برکت و آرامش در آنان است.» امام صادق(ع) فرمودهاند: «دختران حسنه و پسران نعمت هستند، حسنه رحمت است و سؤال ندارد ولی از نعمت سؤال میگردد که آیا شکر واقعی و عملی آن به جا آورده شده است یا خیر؟» پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کس دختری دارد خداوند آماده یاری کردن و برکت دادن به او و آفریدن اوست.» قرآن کریم میفرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوف» ترجمه: «و برای زنان است حقّی از معروف و خوبی همانند آنچه که برای مردان حقّی برایشان هست.» مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن، سومین سوره مفصّل به «النساء» نامیده شده است و در ده سوره دیگر از قرآن کریم مسائلی مربوط به حقوق وکرامت زن آمده است.
همه جا در خطابات عامّ قرآن، زنان مورد خطابند و غیر از این موارد، از بسیاری از مفاهیم قرآن میتوان مطالبی درباره حقوق و منزلت زن استنباط نمود.
پیش از اسلام در هیچ قانون از قوانین اجتماعات متمدّن و بزرگ، درباره ارزش واقعی زن، اثر وجودی او و نیز فقط کرامت و حقوق او، نفصیلات فلسفی، روانی و نیز مواد قانونی وجود ندارد.
در نظر اسلام زن، عضو جدانشدنی اجتماع است که تا ارزش انسانی و مسؤولیتهای ویژه خود را نشناخته و به کار نبندند و همچنین تا زمانی که اجتماع ارزش و مقام زن را درنیابد آن اجتماع به تکامل نخواهد رسید، زن در اسلام موجودی زیبا، ظریف، مستقل و آرامشبخش است با تقدس دختری، همسری، مادری، خواهری.
پیامبر(ص) فرمودند: «از دنیای شما سه چیز را دوست دارم.
بوی خوش، زنان و نور چشم نماز را.» خداوند متعال درباره چگونگی رفتار با زنان میفرماید: «وَ عاشِروُهُنَّ بِالْمَعْرُوف» ترجمه: «با ایشان با روشهای معروف و نیک رفتار کنید.» در اسلام زنان همچون مردان مستحق ارث هستند (آیه شریفه 17 از سوره مبارکه نساء)، در بهرهمندی از کسب و تلاش و پاداش عبادات و نیز الزام به وظائف و مسئولیتها مساوی هستند (آیه شریفه 32 از سوره مبارکه نساء)، زنان نیز همچون مردان استعداد تحصیل معارف، فضیلت و رسیدن به کمالات و نیز استحاق امر صواب و پاداش ثواب را دارند (مستفاد از آیات شریفه 190 الی 195 از سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه 135 از سوره مبارکه احزاب و نیز آیات شریفه 12 و 18 از سوره مبارکه حدید).
پیامبر(ص) در آخرین دقایق حیات، به سه چیز سفارش فرمودند که زنان از آن جملهاند.
پیامبر اکرم(ص) مهربانترین مردم بود به زنان و کودکان.
از پیامبر(ص) پرسیدند: حقّ زنان بر مردان چیست؟
فرمودند: «جبرئیل چندان سفارشی زنان را به من مینمود به طوریکه فکر کردم که در هیچ موردی شوهر نمیتواند حتی نسبت به زن اخم کند.» کنایه از آن است که همواره زن به رفتار مرد اتکاء دارد و عدم توجه همسرش به او باعث فرو ریختن اعتماد به نفس زن میشود این نتکه از جهت روانشناسی به اثبات رسیده است.
قرآن کریم در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد میکند، از همسران آدم و ابراهیم، از مادران موسی و عیسی و از زن فرعون در نهایت تجلیل یاد میکند.
قرآن وجود زن را مایه خیر، سکون تو آرامش برای مرد میداند.
کمتر مردی است که به پایه خدیجه(س) برسد و هیچ مردی به جز پیامبر(ص) و علی (ع) به مقام حضرت زهرا(س) نمیرسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران به غیر از خاتمالانبیاء برتری دارد.
اسلام دوست داشتن زن را از اخلاق انبیاء دانسته و میفرماید: «مِنْ اَخْلاقِ الْاَنْبیاءِ حُبُّ النَّساء.» «بود زن نور چشم اهل بینش که زن باشد جمال آفرینش» خلاصه اینکه اسلام هرگز درصدد تحقیر و تضعیف زن نبوده بلکه با وضع احکام و قوانین مختلف در جهت حمایت از شأن انسانی زن برآمده است مثلاً حکم تکلیفی «پوشش اسلامی» (حجاب) برای بانوان در جهت تأمین امنیت، حفظ ارزشهای انسانی و کرامت بخشی به زن و ...
میباشد.
در دین مبین اسلام تنها ملاک برتری انسانها به یکدیگر میزان تقوی آنهاست نه جنسیت.
مبحث دوم: پیشینه حجاب در میان اقوام باستان تاکنون با مطالعه آثار تمدنهای مختلف، چنین به نظر میرسد که حجاب زنان از عادات قدیمه تمدنهای بشری بوده است.
زنان یونانی حجابی داشتند که در جزیره خیوس تا مدتها رواج داشته است.
اغلب مؤلفین یونانی از حجاب صحبت کردهاند از جمله نوشتهاند «بین لوب» دختر «اولیس» پادشاه یونانی حجاب داشته است.
زنهای شهر تب حجاب خاصی داشتهاند که مقابل دو چشم سوراخی داشته برای اینکه چشمها بتوانند ببینند (نظیر روبند).
دختران اسپارتی پس از شوهرکردن حجاب میگرفتند.
نقوش تاریخی نشان میدهد که زنان اسپارتی سر را میپوشاندند ولی صورتشان باز بوده است و موقعی که به بازار میرفتند حجاب داشتهاند.
در کیش آرایی زنان محترم و اشرافی محبوب بودهاند.
زنان محترم ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را میپوشاندند و گیسوان خود را دراز نگاه میداشتند.
قدر مسلم این است که در ایران باستان، در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه که در اسلام آمده است سختتر و شدیدتر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در میان اعراب پیدا شده است.
در ایران باستان، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند.
در هند حجاب سختی وجود داشته است ولی به درستی روشن نیست که سابقه رواج حجاب در میان زنان هندی به قبل از نفوذ اسلام در این کشور برمیگردد یا پس از نفوذ اسلام در آن، هندوهای نامسلمان تحت تأثیر مسلمانان و خصوصاً مسلمانان ایرانی حجاب زن را پذیرفتهاند.
به هر حال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما اینکه حدود حجاب اسلامی با حجابی که در ملل باستانی وجود داشت یکی است یا خیر؟
و اینکه علت و فلسفهای که از نظر اسلام حجاب را لازم میشمارد همان علت و فلسفهای است که در جاهای دیگر جهان منشاء پدیدآمدن حجاب شده است یا خیر؟
بحث خاص خود را میطلبد ولی بحث ما وجود اصل حجاب و پوشش است.
مبحث سوم: چگونگی نفوذ بیحجابی در ایران یکی از ثمرات شوم هجوم فرهنگی غرب به ایران تغییر لباس و رواج بیحجابی (البته بیحجابی درجات متفاوتی دارد) در میان قشرهایی از جامعه میباشد و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان «کشف حجاب» و در این اواخر «رفع حجاب» یاد میشد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی (حجاب) و ترویج لباسهای غربی نبود.
اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود: اول: یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و در نتیجه برداشتن حجاب اسلامی، دوم: یک عامل اجرا که زور و قدرت داشته باشد و به اسلام معتقد نباشد.
عامل اجرا، رضاخان، مأمور و سرسپرده دولت استعمارگرانگلیس بود که وظیفه داشت «ایران را هر چه زودتر از حضیض ذلّت به اوج عزّت برساد و از گمراهی به شاهراه ترقی هدایت نماید!» و در پی اجرای همین مأموریت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همهی آنها کلاه پهلوی بگذارد و چادر