دانلود مقاله میلاد پیامبر

Word 189 KB 14568 41
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ما در لابلای کتب تاریخی و حدیث چنین می‌خوانیم : هنگام ولادت آن حضرت ، ایوان کسری شکافت و چند کنگره‌ی آن فرو ریخت و آتش آتشکده‌ی فارس خاموش شد ؛ دریاچه‌ی ساوه خشک گردید ؛ بتهای بتخانه‌ی مکه سرنگون شد ؛ نوری از وجود آن حضرت ، به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها راه را روشن کرد ؛ انوشیروان و مؤبدان خواب وحشتناکی دیدند ؛ ان حضرت ختنه شده وناف بریده به دنیا آمد و گفت :« ألله أکبر و الحمدالله کثیراً سبحان الله بکره و أصیلاً »

    سال و ماه و روز ولادت پیامبر
    عموم سیره نویسان اتفاق دارند که ، تولد پیامبر گرامی در عام الفیل ، در سال 570 میلادی بوده است .

    زیرا آن حضرت به طور قطع ، در سال 632 میلادی در گذشته است ، و سن مبارک او 62 تا 63 بوده است .

    بنابراین ، ولادت او در حدود 570 میلادی خواهد بود .
    اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر ، در ماه « ربیع الاول» بوده ،‌ولی در روز تولد او اختلاف دارند .

    معروف میان محدثان شیعه اینست که آن حضرت ، در هفدهم ماه ربیع الاول ، روز جمعه ، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود ؛ و مشهور میان اهل تسنن اینست که ولادت آن حضرت ، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است .



    مراسم نامگذاری پیامبر اسلام
    روز هفتم فرا رسید .« عبدالمطلب » ، برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه ، که از عموم قریش دعوت شده بود ؛ نام فرزند خود را « محمد » گذارد .

    وقتی از او پرسیدند : چر ا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید ، در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است ؟

    گفت : خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد .

    در این باره « حسان بن ثابت » شاعر رسولخدا چنین می‌گوید :
    فشق له من اسمه لیجله فذوالعرش محمود و هذا محمد
    آفریدگار ، نامی از اسم خود برای پیامبر خود مشتق نمود .

    از این جهت ( خدا ) « محمود » ( پسندیده) و پیامبر او « محمد » ( ستوده ) است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یکی معنی را می‌رسانند.


    « احمد یکی از نامهای مشهور پیامبر اسلام بود هر کس مختصر مطالعه‌ای در تاریخ زندگی رسول اکرم « ص » داشته باشد ؛ می‌داند که آن حضرت ، از دوران کودکی دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب می‌کردند .

    یکی « محمد » که جد بزرگوارش « عبدالمطلب » برای او انتخاب کرده بود ، و دیگری « احمد » که مادرش « آمنه » او را به آن ، نامیده بود .

    این مطلب یکی از مسلمات تاریخ اسلام است و سیره نویسان این مطلب را نقل کرده اند و مشروح این مطلب را در سیره حلبی می‌توانید بخوانید .

    عمومی گرامی وی ، « ابوطالب » ،‌که پس از درگذشت « عبدالمطلب » ، کفالت و سرپرستی « محمد » به او واگذار شده بود ؛ با عشق و علاقه‌ی زائد الوصفی ، چهل و دو سال تمام ، پروانه وار به گرد شمع وجود وی گشت ، از بذل جان و مال در حراست و حفاظت او دریغ ننمود.

    در اشعاری که درباره‌ی برادر زاده‌ی خود سروده ، گاهی از او به نام « محمد » ، و گاهی به نام « احمد » اسم برده است و این خود حاکی از آن است که در آن زمان یکی از نامهای معروف وی همان « احمد بوده است .

    دوران کودکی پیامبر صفحات تاریخ گواهی می‌دهد که : زندگانی رهبر عالیقدر مسلمانان ، از آغاز کودکی تا روزی که برای پیامبری برگزیده شد ؛ متضمن یک سلسله حوادث شگفت انگیز است و تمام این حوادث شگفت انگیز ، جنبه‌ی کرامت داشته و همگی گواهی می‌دهند که حیات و سرگذشت رسول گرامی یک زندگانی عادی نبوده است .

    1- تاریخ نویسان ، از قول « حلیمه » چنین نقل می‌کنند که او می‌گوید : آنگاه که من پرورش نوزاد « آمنه » را متکفل شدم ؛ در حضور مادر او ، خواستم او را شیر دهم .

    پستان چپ خود را که دارای شیر بود در دهان او نهادم ؛ ولی کودک به پستان راست من بیشتر متمایل بود .

    امامن از روزی که بچه‌دار شده بودم ، شیری در پستان راست خود ندیده بودم .

    اصرار نوزاد ، مرا بر آن داشت که پستان راست بی‌شیر خود را در دهان او بگذارم .

    هماندم که کودک ، شروع به مکیدن کرد ، رگهای خشک آن پر از شیر شد و این پیش آمد موجب تعجب همه‌ی حضار گردید .

    2- باز او می‌گوید : از روزی که « محمد » را به خانه‌ی خود بردم ؛ روزبروز خیر و برکت در خانه‌ام بیشتر شد ، و دارائی و گله‌ام فزونتر گردید .

    ما در قرآن ، نظائر این جریان را درباره‌ی مریم ( مادر عیسی ) می‌خوانیم : مثلاً می‌فرماید : وقتی وضع حمل مریم فرا رسید ، به درختی پناه برد و از ( شدت درد و تنهائی و وحشت از اتهام ) از خدای تمنای مرگ کرد در این موقع صدائی شنید : « غمناک مباش ، پروردگار تو چشمه آبی زیر پای تو قرار داده و درخت ( خشکیده ) خرما را تکان ده ، خرمای تازه بر تو می‌ریزد .» اگر چه میان مریم و حلیمه ، از نظر مقام و ملکات فاضله ، فاصله زیاد است .ولی اگر لیاقت و آراستگی خود « مریم » ، موجب این لطف الهی شده ؛ اینجا هم ممکن است مقام و منزلتی که این نوزاد در درگاه خدا دارد ، سبب شود که خدمتکار آن حضرت مشمول لطف الهی گردد .

    دوران جوانی رهبران جامعه باید بردبار وصابر ، نیرومند و قوی و شجاع و دلاور و نترس و قویدل و دارای روحی بزرگ باشند .

    مردان بزدل و ترسو ؛ زبون و ضعیف النفس ؛ بی‌اراده و سست ، چگونه می‌توانند اجتماع را از راههای پرپیچ و خم عبور دهند ؟

    چطور می‌توانند در برابر دشمن مقاومت کنند ، و موجودیت و شخصیت خود را از دستبرد این و آن حفظ نمایند ؟

    عظمت و بزرگی روح زمامدار ، و قدرت و نیروی جسمی و روانی او تاثیر عجیبی در پیروان خود دارد .

    وقتی امیر مومنان ، یکی از صمیمی‌ترین یاران خود را به حکومت مصر انتخاب نمود ؛ نامه‌ای به مردم ستمدیده‌ی کشور مصر ، که از مظالم حکومت وقت به ستوه آمده بودند ، نوشت .

    در آن نامه ، فرماندار خود را به دلاوری و شجاعت روحی توصیف نمود .

    اینک فرازی چند ، از آن نامه که شرایط واقعی یک زمامدار را بیان می‌کند .

    « ...

    یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای ترس ، به خواب نمی‌روند و از دشمنان در اوقات بیم و هراس سر باز نمی‌زنند .بر بدکاران از آتش سوزان سخت‌تر است و او « مالک بن حارث » از قبیله‌ی مذحج است .

    سخن او را بشنوید و امر و فرمان او را اجراء کنید ؛ زیرا او شمشیری است از شمشیرهای خدا که تیزی آن کند نمی‌شود ، و ضربت آن بی‌اثر نمی‌گردد » قدرت روحی پیامبر اکرم « ص » در جبین عزیز « قریش » ، از دوران کودکی وجوانی ، آثار قدرت شجاعت ، صلابت و نیرومندی نمایان بود وی در سن پانزده سالگی ، در یکی از جنگهای قریش با طائفه « هوازن » که آن را « حرب فجار» می‌نامند ، شرکت داشت .

    کار او در جبهه رزم ، این بود که تیر به عموهای خود می‌رساند .

    ابن هشام در سیره‌ی خود ، این جمله را از آن حضرت نقل می‌فرماید که حضرت فرمود :« کنت ائبل علی أعمامی : به عموهایم تیر می‌دادم تا پرتاب کنند .» شرکت او در این جنگ ، آنهم با این سن و سال ، ما را به شجاعت آن حضرت رهبری می‌کند و روشن می‌شود که چرا امیر مومنان درباره‌ی پیامبر می‌فرماید :« هر موقع ، کار در جبه‌ی جنگ ، عرصه بر ما ( سربازان اسلام ) سخت و دشوار می‌شد ، به پیامبر پناه می‌بردیم و کسی از ما به دشمن از او نزدیکتر نبود .» دوران جوانی پیامبر گرامی (ص) در اینکه جوان قریش ، شجاع و دلیر ، نیرومند و تندرست ، صحیح و سالم بود ، جای گفتگو نیست .

    زیرا در محیط آزاد و دور از غوغای زندگی پرورش یافته بود ، و خانواده‌ای که درمیان آنها دیده به جهان گشود ، همگی عنصر شهامت و شجاعت بودند .

    ثروتی ، مانند ثروت خدیجه دراختیار داشت ، ووسائل خوشگذرانی از هر جهت برای او آماده بود.

    ولی باید دید که او از این امکانات مادی چگونه استفاده کرد ؟

    آیا بساط عیش و عشرت پهن نبود و مانند بسیاری از جوانان ، در فکر اشباع غرائز خود بر آمد ؟

    یا با این وسائل و امکانات ، برنامه‌ی دیگری برگزید که از سراسر آن ؛ دور نمای زندگی پر از معنویت او هویدا بود ؟

    تاریخ گواهی می‌دهد که او بسان مردان عاقل و کار آزموده زندگی می‌کرد همیشه از خوشگذرانی و بیخبری گریزان بود .

    پیوسته بر سیما ، آثار تفکر و تدبیر داشت ، و برای دوری از فساد اجتماع ، گاهی مدتها در دامنه‌ی کوهها ، میان غار ، بساط زندگی را پهن می‌نمود و در آثار قدرت و صنع وجود به مطالعه می‌پرداخت .

    عواطف جوانی او دربازار مکه واقعه‌ای رخ داد که عواطف انسانی او را جریحه دار ساخت .

    دید قمار بازی ، مشغول قمار است و از بدی بخت ، شتر خود را باخت ، خانه مسکونی خود را باخت ، کار به جائی رسید که ده سال از زندگی خود را نیز از دست داد مشاهده‌ی این واقعه ، چنان جوان قریش را متاثر ساخت که نتوانست همانروز در شهر مکه بماند ؛ بلکه به کوههای اطراف پناه برد و پس از پاسی از شب به خانه بازگشت .

    او به راستی ، از دیدن این نوع مناظر غم انگیز و رقت بار ، متاثر میگشت و از کمی عقل و شعور این طبقه‌ی گمراه ، در فکر و تعجب فرو می‌رفت .

    خانه‌ی خدیجه ، پیش از آنکه با محمد « ص» ازدواج کند ، کعبه‌ی آمال و خانه امید مردم بینوا بود و پس از آنکه با جوان قریش ازدواج نمود ، کوچکترین تغییری در وضع خانه و بذل و بخشش همسر خود نداد .

    در مواقع قحطی و کم بارانی ، گاهی مادر رضاعی او حلیمه به دیدار فرزند خود می‌آمد .

    رسول گرامی عبای خود را زیر پای او پهن می‌نمود ، و به یاد عواطف مادر خود و آن زندگی ساده می‌افتاد و سخنان او را گوش می داد ، موقع رفتن آنچه می‌توانست درباره مادر خود کمک می‌کرد .

    فرزندان او از خدیجه وجود فرزند ، پیوند زناشویی را محکمتر می سازد و شبستان زندگی را پر فروغتر و به آن جلوه‌ی خاصی می‌بخشد .

    همسر جوان قریش ، برای او شش فرزند آورد .

    دو پسر که بزرگتر آنها « قاسم » بود ، و سپس « عبدالله » که به آنها « طاهر » و « طیب» می‌گفتند .

    و چهارتای آنها دختر بود .

    ابن هشام می‌نویسد: بزرگترین دختر او « رقیه » ، بعداً « زینب» و « ام کلثوم » و « فاطمه » بود.

    فرزندان ذکور او ، تمام پیش از بعثت بدرود زندگی گفتند ، ولی دختران ، دوران نبوت او را درک کردند .

    خویشتن داری پیامبر، در برابر حوادث زبانزد همه بود .

    با این حال ، در مرگ فرزندان خود ، گاهی تاثرات دل او ، به صورت قطرات اشک از گوشه چشمان او به روی گونه‌هایش می‌غلتید .

    مراتب تاثر او در مرگ ابراهیم ، که مادر او « ماریه » بود ، بیشتر بود در حالیکه در دل او می‌سوخت ولی با زبان ، به سپاسگزاری خدا مشغول بود .

    حتی عربی از روی جهل و نادانی به مبانی اسلام ، به گریه کردن او اعتراض نمود .

    پیامبر فرمود یک چنین گریه رحمت است .

    آنگه افزود :« و من لایرحم لا یرحم : آن کس که رحم نکند ، مورد ترحم قرار نمی‌گیرد .» نخستین مرد و زنی که به پیامبر ایمان آوردند پیشرفت آئین اسلام و نفوذ آن در جهان تدریجی بوده است .

    در اصطلاح قرآن ، به کسانی که در پذیرفتن و نشر آن پیش گام بودند ؛ « السابقون »

کلمات کلیدی: پیامبر - میلاد

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله میلاد پیامبر , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله میلاد پیامبر , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله میلاد پیامبر

نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم. القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ ...

- تاریخ ایران و ترکیه در آثار متعدد مورخان از آن جمله در کتب تواریخ اسکندر منشی ترکمان, قاضی احمد قمی, مصطفی عالی افندی, مصطفی سلانیکی, ابراهیم پچوی و ... منعکس گردیده و پژوهشگران از این آثار پرقیمت کم و بیش استفاده نموده اند، ولی ما یک کتاب تاریخیِ خیلی پرارزش نیز در دست داریم که متأسفانه محققان از آن بهره مند نبوده اند. زیرا این کتاب تا به حال به چاپ نرسیده و نسخه خطی آن در ...

میلاد امام حسن مجتبی (ع) پیشواى دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1) حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت. پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سى سال در کنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار ...

مقدمه از آنجا که سال جاری به نام مبارک و مقدس یامبر اعظم (ص) مزین گردیده است شایسته است که در تمام جهان اسلام مخصوصا در کشور و میهن اسلامیمان بیش از گذشته به بحث و بررسی پیرامون ابعاد گوناگون شخصیت آن بزرگ الهی و آن اسوه و الگوی کامل بشریت پرداخته شود .سخن درباره آن وجود مقدس که سرور پیامبران و صدیقان و شهیدان و فرشتگان است کار بسیار اسانی نیست و بیان تمام ابعاد شخصیت آن حضرت از ...

: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم. القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ ...

تردیدى نیست که بعد از اصول دین, اولین و بزرگ ترین دستور الهى که ستون دین, معراج مومن, نورچشم پیامبر(ص), سازنده ترین اعمال و جلوه شکوه دین که بیانگر اوج بندگى انسان در پیشگاه خدا است نماز است. نماز آن چنان مهم است که در قرآن 46 بار با تعبیرات مختلف از اقامه آن سخن به میان آمده است. آرى نمازى که با قیام آمیخته باشد به گفته مفسران که منظور از اقامه, آن است که نماز باید سازنده و ...

ولادت پیامبر {ص} دوران جاهلیت تقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوران جاهلی می‌گویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بت‌پرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را می‌پرستیدند، که گاهی در ...

تولد و کودکی بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570
میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان
فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد "
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ...

تولد و کودکی بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570 میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای به نام حلیمه ...

تولد و کودکی بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570 میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای به نام حلیمه ...

ثبت سفارش