فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس جمهوریهای تازه استقلال یافته قفقاز (گرجستان ، آذربایجان و ارمنستان ) و آسیای مرکزی ( ترکمنستان ، ازبکستان ، قرقیزستان ، تاجیکستان و قزاقستان ) بیش از گذشته پرسشهایی را برانگیخت؛ خاورمیانه دقیقا از کجا آغاز می شود و به کجا پایان می یابد و این که آیا می توان تعریف جامع و فراگیر دائمی از آن به دست داد ؟
با توجه به تاکید این پژوهش بر جنبه استراتژیکی موضوع ما بر این باوریم که تعریف این منطقه باید شامل ان دسته از کشورهایی شود که به طور مستقیم درگیر مناقشات چهار گانه مهم منطقه هستند، یعنی مناقشه اعرب و اسراییل ، مناقشه خلیج فارس ، حوزه دریای خزر و جنوب آسیا .
حال ما خاورمیانه را چگونه تعریف می کنیم ؟
یک گزینه استفاده از عبارت خاورمیانه بزرگ است که تا حدودی نیز رایج شده و در برگیرنده مناطقی است که برای نظریه اصلی ما مهمترین مناطق است .
در عین حال که این گونه تعیین حدود رسمی متضمن درجه ای از دقت است اما ما مدعی نیستیم که این تعریف در حال حاضر خالی از ایراد است ، اما در بر گیرنده بیشتر کشورهایی است که ما در این تحقیق به بررسی آن می پردازیم .
فرض بر این است که در این مورد اجماع نظر وجود دارد که خاورمیانه کدام کشورها را در بر می یگرد و کدام یک را در بر نمی گیرد از جمله در مورد شمول کشورهای آسیایی یا آفریقایی .
گزینش ما تا کنون بیطرفانه بوده است زیرا عاقلانه آن است که اگر یک کشور در داخل و یا بیرون از تعریف قرار گیرد تنها بر پایه این داوری باشد که کدام یک از آنها متغیرهای تعییین کننده ای هستند .
از آن جا که قبل از هر چیز علاقه مند به جغرافیای استراتژیک هستیم تا اتحادیه های مذهبی یا سیاسی گزینش ما برای مطالعه خاورمیانه ضرورتا از کسانی که کشورهای جهان اسلام یا دولتهای رویارو در جنگ سرد را مشمول تعریف خاورمیانه می دانند متفاوت است .
در حالی که محور بحث ما بر اهمتی استراتژیک منابع انرژی کمبود اب و گسترش تسلیحات است باید گفت که تمامی اینها زا عناصر جغرافیایی حساس و مهمی برخوردار هستند .
حال باید دید چه کشورهایی در گروه بندی مورد نظر ما جای می گیرند ؟
نخست کشورهای موجود در فعرست سنتی وزارت خرجه امریکا ( یعنی کشورهای مراکش ، الجزایر ، تونس ، لیبی ، مصر ، اسراییل ، سوریه ، لبنان ، اردن ، ایران ، عراق ، کشورهای عضو شورای همکاری و یمن ) .معتقدیم کشورهای سودان ، اتیوپی و سومالی نیز می باید هر چند به طور خلاصه ، مورد بحث و تحلیل واقع شوند ، زیرا اهمیت استراتژیک و سیاسی انها همان طور که اشاره شد عمدتا از چنبه جغرافیای نظامی است .
نظر هب تحولات استراتیژک واقع در مدیرتانه شرقی ، قفقاز و آسیای مرکزی ، یونان ، روسیه و چین همگی بازیگران مهمی هستند اما این که آنها را در محدوده شمول تعریف خاورمیانه قرار دهیم ، درست نیست .
افغانستان ، هند ، پاکستان ، سودان و ترکیه می باید در این چارچوب قرار گیرند .
همان گونه که کشورهای تولدی کننده انرژی دریای خزر نیز می باید در این مجموعه گنجانده شوند ( آذربایجان ، قزاقستان و ترکمنستان ) .
با توجه به موقعیت گرجستان و ارمنستان اینها نیز می باید در تعریف خاورمیانه بگنجند اما وارد هیچ گونه بحث مشروحی در خصوص دیگر کشورهای اسیای مرکزی ( ازبکستان ، تاجیسکتان و قرقیزستان ) نمی شویم اگر چه آنها در نقشه ای که ما از خاورمیانه جدید ترسیم می کنیم مشاهده می شوند و گایه نیز به انها اشاره می کنیم .
وارد کردن هند و پاکستان در این تعریف برانگیزنده پرسشی در مورد تعریف جنوب آسیاست .
ما در این تحلیل ، کشورهای بنگلادش ، نپال و سریلانکا را شامل ندانسته ایم زیرا در ان صورت برخی از کشورهای جنوب آسیا چنین استدلال خواهند کرد که برمه ( میانمار ) و حتی ثبت باید در یک تعریف فراگیر از جنوب آسیا قرار گیرند .
معتقدیم دقیق ترین راه برای توصیف منطقه مورد مطالعه این پژوهش ، خاورمیانه شامل شمال افریقا ، ترکیه ، سودان و شاخ آفریا ف ماوراء قفقاز ، اسیای مرکزی ، غربی و جنوب آسیاست اما این تعریف هنوز بسیار بد قواره می نماید .
از این رو تصمیم گرفته ایم کلیه کشورهای فوق و آن گروه از کشورهایی را که در زیر عبارت خاورمیانه بزرگ قرار می گیرند در تعریف جای دهیم می دانیم که این تعریف از جانب برخی تحلیلگران چندان جالب تلقی نخواهد شد اما تعریف برگزیده عده ای از جغرافیدانان که بدین منظور گرد امده بودند تا تعریفی مورد اجماع بدست دهند همین تعریف بود و این بهترین جایگزین ماست و ما امیدواریم که استفاده از ان برای هدف این پژوهش مورد قبول واقع گردد .
( به نقشه شماره 1 نگاه کنید .
) و – عوامل جغرافیایی و راههای دسترسی به منطقه یک راه برای به تصویر کشیدن خاورمیانه بزرگ این ست که آن را چها رضلعی بزرگی در نظر بگیریم یعنی یک نقطه مرکزی جغرافیایی و چهار راهی که اروپا ، آسیا ، آفریقا و روسیه یکدیگر را در ان نقطه قطع می کنند .
از غرب منطقه بیابانی صحرا و دریای مدیترانه ان را محدود می کند از شمال دریای سیاه و کوههای قفقاز و رشته کوههای البرز و هندوکش از طرف شرق به جلگه های هندسوتان و از جنوب نیز به اقیانوس هند محدود می گردد.
در درون این منطقه مواضع جغرافیایی درون منطقه ای بسیا رو گروههای نژادی و مذهبی و دولتهای دارای حاکمیت و نیز منابع طبیعی مهم و فروان به ویژه نفت و گاز وجود دارند .
اشکال فیزیکی مهم این منطقه در نقشه شماره 2 نشان داده شده است .
بازرگانان ، مسافران ، جنگجویان و پادشاهان و تمامی انهای یکه در پی دستیابی به قدرت و ثروت در خاورمیانه هستند به ناچار باید در جستجوی راههایی برای غلبه بر موانع بی مانند جغرافیایی منطقه باشند .
وضع ظاهری خاورمیانه یک عامل مهم تاثیر گذار بر طرحهای دستیابی به قدرت است حتی در عصر حاضر که عصر موشکها و جنگ افزارهای جمعی است .
1- محدوده موانع پیرامونی مرزهای این منطقه که ما ان را خاورمیانه بزرگ می نامیم در بردارنده مرزهای زمینی و دریایی مستحکمی است .
در زمینهای جنوب و غرب راههای زمینی به بیابانهای صحرا محدود می شود حرکت از سوی روسیه در شمال با کوهها یقفقاز و در شمال شرقی با رشته کوههای البرز و هندوکش محدود می گردد .
این موانع خشکی ، تاثیر ژرفی بر تاریخ این ناحیه داشته است .
همان گونه که مهناز اصفهانی شرح م یدهد ، عوامل طبیعی و تصمیمات انسانی ، تعیین کننده دستیابی به هر منطقه ای است .
ارتفاعات ، بیابانها ، مرزهای قرار دادی و بکار گیری تعرفه ها همچون راههایی برای افزایش تحرک و تمرکز عمل می کنند و گاه به مثابه موانع راهها در جهت جلوگیری از دسترسی و توزیع منابع عمل می کنند .
اصفهانی پنج بعد از این راهها را شرح می دهد : جغرافیایی ، سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و فکری ( جریان ایده ها ) .
صحرا یکی از بزرگترین بیابنهای جهان است که بیش از 5/3 میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد و از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ و از دریای سیاه تا شمال آفریقا گسترش یافته است .
بدین ترتیب ، صحرا دسترسی به خاورمیانه را محدود می سازد .
از آن جا که راههای فیزیکی حد فاصل کشورهای شمال آفریقا و بقیه آفریقا ( که معمولا زیر صحرای آفریقا نامیده می شوند ) بسیار دشوار می باشند پیش از این غالبا در تعریف وسیع از خاورمیانه گنجانده می شدند .
چنان چه از شمال مدیترانه حرکت نماییم پس از عبور از تنگه های ترکیه و دریای سیاه بر جستگی مهم بعدی ارتفاعات قفقاز است .
وجود 700 مایل دیوار رشته کوههاس قفقاز میان دریای سیاه و دریای خزر قرنها مهاجمان و مدافعان را ناکام گذاشته است .
این کوهها با چند گذرگاه استراتژیک عبور از سمت روسیه به سوی خاورمیانه و بالعکس را بسیار دشوار ساخته است .
چندین قله مرتفع 15000 پایی همراه با مرتفع ترین آنها یعنی البرز که ارتفاع آن به 18481 پا می رسد ، وجود دارند.
در همین اواخر ، یعنی جنگ جهانی دوم ، این ناحیه عرصه نبردی مهم میان ارتشهای آلمان و روسیه بود در ان زمان المانها حمله را اغاز کردند ولی تا ژانویه 1943 از مقابل نیروهای شوروی عقب ننشستند .
در میان چند گذرگاه رشته کوههای قفقاز ، مامیسون و داریال مشهور ترین انها هستند .
دیگر گذرگاهها شامل کلخوز و گذرگاه میانی می شود .
گذرگاه اخیر احتمالا نام خود را در قرون پنجم و ششم پیش از میلاد به دست اورده است یعنی زمانی که ایرانیان منطقه را در کنترل خود داشتند و این یکی از چند جایی است که سربازان باستان و تانکهای امروزی قادر به پیمودن ارتفاعات قفقاز بوده و هستند .
دروازه های عبور به سمت خزر در جنوب دریای خزر و نزدیک رشته کوه البرز واقع شده اند .
با وجود صحرا در جنوب و کوهها در شمال کنترل این دروازه ها برای ارتشهای یکه قصد گذر به مرزهای ایران باستان را داشتند حیاتی بود .
همان گونه که یکی از تاریخ نگاران بنام جرج راوینسون نوشته است گذرگاه اخیر که امروزه به نام گذرگاه گردنه سادورا خوانده می وشد به باب الخزر مشهور شد .
از راه این گذرگاه به تنهایی ارتشها می توانند از جانب ارمنستان اسیای میانه و ایران به سمت شرق و یا از طرف ترکمنستان ، خراسان و افغانستان به سمت بخشهای شرقی تر آسیا پیشروی نمایند .
وجود موانع طبیعی ارتفاعات البرز دروازه های خزر را بسیار مهم ساخته است .
وجود قله های 10000 پایی رشته کوهها البرز سواحل جنوبی خزر را از ایران مرکزی جدا می سازد دماوند مرتفع ترین قله آن بیش از 18376 پا دارد .
زمینهای جنوبی خزر بیشتر از 25 مایل وسعت ندارند از این رو البرز سفر شمال به جنوب را و کویر بزرگ نمک ایران مسافرت شرقی – غربی را محدود می سازد .
(31) در زمانهای باستان قدرتهای منطقه ای درصدد اعمال کنترل بر دروازه ها بودند و به هنگام ضرورت برای رسیدن به مقصد اقدام به تاسیس دژهایی می نمودند .
مکمل موانع جغرافیایی که سرزمین اصلی خاورمیانه را احاطه کرده است در دو منطقه در کشورهای پاکستان و افغانستان قرار دارد : رشته کوههای هندوکش و ردوخانه ایندوس هندوکش قرنها همچون سدی در برابر آسیای مرکزی عمل کرده است .
هندوکش همراه با کوههای مرتبط با آن یعنی کوه بابا و قره قروم تنها شکل طبیعی مشرف در منطقه است .
بسیاری از قلل آن 20000 پایی بوده و ارتفاع قله تیرچه میر به 25260 پا می رسد .
از جنگهای افغانستان در قرن نوزده تا اختلاف کنونی بر سر کشمیر این کوهستانها عوامل موثری در منازعات سیاسی و نظامی بوده اند .
هندوکش همانند کوههای قفقاز در بردارنده چندین گذرگاه کلیدی است .
گذرگاه خیبر که 33 مایل طول دارد مشهورترین انها است سایر گذرگاهها عبارتند ز قوچی ، قورام ، جمال و بولان این گذرگاهها که همیشه مورد استفاده مهاجمین بوده است امروزه تقریبا همگی به کمک قلعه های نظامی و یا قبایل محلی محافظت می شوند .
رود انیدوس که از کوههای کیلاس در تبت سرچشمه می گیرد با 1800 مایل طول به دریای عرب در اقیانوس هند می ریزد .
این رود در برخی استانها وسیعتر بوده و منبع اب کشاورزی است و دره ان محل چندین مناقشه نظامی بوده است .
راههای دریانوردی ان به کمک چند تنگه باریک محدود گشته است .
تنگه جبل الطارق راههای دریایی بین اقیانوس اطلس تا مدیترانه غربی را در کنترل دارد .
از مسیر بلغارستان رومانی اوکراین و روسیه تنها یک راه برای عبور کشتیها وجود دارد از راه تنگه های بسفر و داردانل که دریای سیاه را به مدیترانه و کانال سوئز وصل می کند .
هر دو تنگه داردانل و بسفر باریک اند اما عمق انها اجازه کشتیرانی را می دهد .
داردانل 38 مایل طول دارد اما تنها 3 تا 4 مایل مربع وسعت دارد .
بسفر با 19 مایل طول ، باریک تر از آن است و وسعت آن بین نیم تا 3 مایل مربع می باشد .
امروزه با وجود شش کشور ساحلی دریای سیاه همراه با روسیه که ناوگان وسیع ان کشور در آن دریا شناور است و این منطقه را خانه خود می خوانند دروازه های دریای سیاه اهمیت استراتژیک خود را بازیافته است .
کانال سوئز و کل شبه جزیره سینا دومین گذرگاه ابی در شرق مدیترانه محسوب می شود .
این