دانلود مقاله اخلاق و تقوا

Word 72 KB 14682 14
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • محقق طوسى، راه دیگر مانع‏زدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى.

    در باره تقوا آمده است:
    «بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله یحب المتقین» (1)
    متقین، محبوب خدا هستند.

    البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد.

    مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:
    رکن اول این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.


    رکن دوم «تحاشى» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل این که، گفته مى‏شود: «از گناه اجتناب کنید» ؛ یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد؛ یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.


    رکن سوم این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد .

    برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمى‏کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است.

    چون دورى از گناه، «توصلى» است؛ اما نشانه سیر و سلوک نیست.

    «سالک الى الله» خود را در مسیر خدا مى‏بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست خداست؛ چنانکه مى‏فرماید:
    «ما من دابه إلا هو اخذ بناصیتها إن ربى على صراط مستقیم» (2) .


    کسى که گفت:
    «إیاک نعبد و إیاک نستعین»
    قهرا خود را در تحت زمام حق مى‏بیند:
    «یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى» (3)
    و مشابه این مضمون در «مناجات شعبانیه» چنین آمده است:
    «بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى» (4) .


    بنابراین، انسان سالک خود را در راهى مى‏بیند که زمام راهیان آن به دست خداست.

    از این رو پرهیز و ترس او «قربه الى الله» است؛ زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود مى‏ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.

    اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى‏کند.

    تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى‏کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد.

    چنین انسانى اخلاص ندارد؛ زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست؛ زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.

    این که مى‏گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه‏هایش در این بحثها ظهور مى‏کند.

    گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است.

    آنها که موشکافى مى‏کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.

    توضیح و تحلیل مطلب این است که مراتب اهل تقوا متفاوت است؛ زیرا: .1 گاهى کسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر مى‏کند.

    این صبغه ریائى دارد و از بحث خارج است.

    .2 گاهى براى عزیز شدن نزد خدا و اولیاى الهى پرهیزکار مى‏شود، این عمل نیز، خوب ولى ابتدایى یا متوسط است و بنابراین، باید آن را هم رها کرد.

    .3 گاهى انسان مى‏داند که خدا او را عزیز مى‏کند ولى او براى عزیز شدن با تقوا نمى‏شود .

    این هم کمال خوبى است.

    چون او براى عزیز شدن، جامه تقوا را در بر نکرده است.

    .4 گاهى این دانستن را هم از یاد مى‏برد؛ بلکه به عنوان وظیفه بندگى، با تقواست؛ یعنى عزیز شدن نه تنها «مطلوب» او نیست، بلکه «معلوم» او هم نیست و این خود، فضیلت است و تملک دل طلب مى‏کند و چنین انسانى بنده خالص خداست.

    راه تحریم غیر خدا راههایى را که در شبانه‏روز به ما ارائه‏کرده‏اند، براى رسیدن به این مقصود سهم مؤثرى دارد.

    نماز تنها کار سلبى به عنوان «نهى از فحشا و منکر» ندارد؛ چنانکه قرآن کریم مى‏فرماید : «إن الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر» (5) بلکه آثار اثباتى فراوانى نیز دارد.

    ما نباید در حدى باشیم که نماز را براى «پرهیز از گناه» بخوانیم، بلکه باید بکوشیم آن را براى «لذت لقاى حق» اقامه کنیم.

    گرچه توجه به لذت هم نقص است؛ ولى ما را به آن مراحل نهایى، راهنمایى و نزدیک مى‏کند.

    نخستین چیزى که در مورد نمازبه ما آموخته‏اند این است که نماز بدون طهارت، نماز نیست : «لا صلوه إلا بطهور» (6) و ما هم باید درست تحصیل طهارت کنیم.

    آنگاه به ما گفته‏اند: وقتى وارد نماز مى‏شوید، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند کنید تا خداوند نیز به شما رو کند.

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إذا قمت إلى الصلاه فأقبل على الله بوجهک یقبل علیک» (7) امام صادق ( علیه السلام) نیز فرمودند: «إنی لاحب للرجل المؤمن منکم إذا قام فی صلاه فریضه أن یقبل بقلبه إلى الله تعالى و لا یشغل قلبه بأمر الدنیا، فلیس من عبد یقبل بقلبه فی صلاته إلى الله تعالى إلا أقبل الله إلیه بوجهه و أقبل بقلوب المؤمنین إلیه بالمحبه بعد حب الله إیاه» (8) .

    نمازگزارى که به معانى نماز توجه و حضور قلب نداشته باشد، خدا از او، اعراض مى‏کند.

    وقتى خدا از نمازگزار اعراض کند، در حقیقت او پشت به قبله نماز مى‏خواند.

    بنابراین، به مقدارى که نمازگزار معانى نماز را مى‏داند و گناهان خود را احضار و از ذات اقدس اله توبه و نزاهت روح، طلب مى‏کند، نماز او مقبول است؛ زیرا نماز گرچه از نظر فقه اصغر، «واجب ارتباطى» است، لیکن در فقه اکبر با تحلیل هر جزء «واجب استقلالى» خواهد بود.

    سفارش پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه ( علیهم السلام) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و...

    فراوان است و این نشانه آن است که نماز بهترین راه براى سیر و سلوک انسان به سوى خداست.

    امام صادق ( علیه السلام) در بیمارى پیش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع، به آنان فرمودند: «إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوه» (9) شفاعت ما اهل بیت شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نمى‏شود.

    پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز در بیمارى متصل به رحلت فرمودند: شفاعت من شامل کسى که نمازش را از وقت آن تأخیر اندازد نمى‏شود: «لا ینال شفاعتی من أخر الصلاه بعد وقتها» (10) که این در حقیقت، یکى از مصادیق سبک شمردن نماز است.

    نیز رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى که مشاهده کردند نمازگزارى در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام مى‏دهد، فرمودند: اگر او با همین وضع بمیرد به دین من، نمرده است: «دخل رجل مسجدا فیه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فخفف سجوده دون ما ینبغی و دون ما یکون من السجود، فقال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نقر کنقر الغراب، لو مات على هذا مات على غیر دین محمد» (11) .

    در مورد جدا شدن از جماعت مسلمانان نیز امام صادق ( علیه السلام) فرمودند: کسانى که در جماعت شرکت نکنند و به این وسیله، مقدارى از جماعت مسلمین فاصله بگیرند، از بند ایمانى جدا مى‏شوند: «من خلع جماعه المسلمین قدر شبر خلع ربقه الإیمان من عنقه» (12) .

    نیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: منافقان که قصد توطئه دارند و هنگامى که اذان گفته مى‏شود به مسجد نمى‏آیند، دستور مى‏دهم على بن ابیطالب ( علیه السلام) خانه‏هاى آنان را ویران کند: «اشترط رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم على جیران المسجد شهود الصلاه و قال لینتهین أقوام لا یشهدون الصلاه أو لامرن مؤذنا یؤذن ثم یقیم ثم آمر رجلا من أهل بیتی و هو علی فلیحرقن على أقوام بیوتهم بحزم الحطب لأنهم لا یأتون الصلاه» (13) .

    این نشان دهنده عظمت نماز جماعت است.

    درباره نماز جمعه نیز امام باقر ( علیه السلام) فرمودند: کسى که سه جمعه، پى‏در پى بدون عذر در نماز جمعه شرکت نکند، دلش بسته مى‏شود: «من ترک الجمعه ثلاثا متوالیات بغیر عله طبع الله على قلبه» (14) .

    سر عدم تأثیر موعظه در بعضى دلها همین است که عده‏اى عمدا با دست خود به وسیله گناه، در دل را بسته‏اند.

    چون گاهى دل، قفل مى‏شود و کلید آن به دست شیطان است: «أفلا یتدبرون القران أم على قلوب أقفالها» (15) .

    درباره نماز شب، در حدیثى آمده است که انسان یک یا دو بار در شب، بیدار مى‏شود و در ذهنش مى‏گذرد که برخیزد و نماز شب بخواند، ولى شیطان وسوسه مى‏کند که هنوز زود است.

    اگر او به وسوسه شیطان فریفته شد گوش وى در اختیار شیطان است، و شیطان آن گوش را آلوده مى‏کند (16) .

    پس اگر تنها حاکم خداست و حکم او هم این است که از غیر او کارى ساخته نیست، این راهى دارد و آن پرهیز و توبه از گناه و آنگاه توجه به عبادات به ویژه نماز است.

    ما وقتى وارد نماز مى‏شویم، «الله اکبر» مى‏گوییم و این «تکبیرهالاحرام» و به منزله احرام ماست.

    نمازگزار با تکبیره الاحرام احرام مى‏بندد و بسیارى از امور بر او حرام مى‏شود؛ اما با سلام نماز، از احرام بیرون مى‏آید.

    اصولا نوع عبادتها چنین است.

    در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان صبح، انسان با نیت روزه، احرام مى‏بندد و هنگام پایان روز که افطار مى‏کند از احرام بیرون مى‏آید، چنانکه در عمره و حج معتمران و حج‏گزاران احرام مى‏بندند و با تقصیر یا حلق از احرام خارج مى‏شوند و اگر کسى به جایى برسد که دائما در نماز باشد، او دائما در حال احرام است و «لبیک» مى‏گوید؛ زیرا دائما توجه به غیر خدا را بر خود، حرام کرده است؛ چون از غیر خدا هیچ کارى ساخته نیست؛ غیر خدا هالک است و تکیه بر هالک، مایه هلاکت است و قرآن مى‏خواهد ما به هلاکت نرسیم.

    آنها که به هلاکت رسیده‏اند بعد از روشن شدن ادله و براهین بوده است نه قبل از آن: «لیهلک من هلک عن بینه و یحیى من حى عن بینه» (17) .

    قرآن مى‏کوشد ما را زنده کند و بالاترین زندگى، همان ارتباط با «حى قیوم» است.

    اگر انسان با حى قیوم رابطه پیدا کند، نه تنها زنده و قائم مى‏شود بلکه قیوم و برپادارنده موجودات بهشتى نیز خواهد بود.

    تقواى تن و تقواى دل برترین مرحله تقوا، تقواى دل و خضوع آن در پیشگاه ذات اقدس خداوند است که از خضوع دل در برابر اوامر و نواهى الهى شروع مى‏شود و به آ ن جا ختم مى‏شود که دل فقط در پیشگاه خدا خاضع باشد.

    وقتى به آن بارگاه امن راه یافت همه آنچه را که خدا تقدیس کرده و بزرگ داشته، مقدس و بزرگ مى‏شمارد.

    قرآن کریم مى‏فرماید: «و من یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب» (18) پرهیزکاران از نظر تعظیم شعایر سه گروهند: گروه اول کسانى که در مقام عمل، متقى هستند.

    اینان از جهنم، نجات پیدا کرده به بهشت مى‏رسند؛ اما «تقواى دل» چیز دیگرى است.

    گاهى انسان خود را بزرگ دانسته و محبوب مى‏دارد و براى نجات جان خود از عذاب، دست به آلودگى دراز نمى‏کند.

    چنین شخصى گرچه اوامر الهى را انجام داده، و از نواهى پرهیز کرده اما در حقیقت او خود را بزرگ مى‏دارد؛ نه دستورهاى الهى را.

    او متقى است اما تقواى بدنى دارد نه تقواى دل و در مرحله عمل، با تقوا و طهارت است.

    گروه دوم که از گروه اول بالاترند، کسانى هستند که شعایر الهى را بزرگ مى‏شمارند؛ یعنى آنچه را که خدا به آن امر کرده، چون فرمان الهى است گرامى مى‏دارند و به آن عمل مى‏کنند و از آنچه خدا نهى کرده، چون نهى خداست پرهیز مى‏کنند.

    این گروه نیز از دوزخ مى‏رهند و به بهشت مى‏رسند و تقواى آنان نیز «تقواى قلب» است؛ زیرا دستور الهى را، از آن جهت که دستور الهى است، گرامى مى‏دارند نه از آن جهت که ضامن نجات از دوزخ و مایه وصول به بهشت است.

    کسى که براى نجات از جهنم تلاش و کوشش مى‏کند «عبدالنجاه من النار» و آن کس که براى رسیدن به بهشت کوشش مى‏کند «عبدالفوز بالجنه» است نه «عبدالله» !

    او پس از نجات از جهنم و ورود به بهشت، مانند مزدورى است که اجرتش را بعد از کار از کارفرما مى‏گیرد، دیگر رابطه‏اى با کارفرما ندارد.

    انسان باید شعایر الهى را، از آن جهت که دستور خداست، بزرگ بشمارد گرچه اجرت مى‏گیرد ولى احترام امر خدا و تکریم نهى وى مهم است.

    او مانند اجیرهاى دیگر نیست بلکه بالاتر

کلمات کلیدی: اخلاق - تقوا

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله اخلاق و تقوا, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله اخلاق و تقوا, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله اخلاق و تقوا

اخلاق دانشجویی از زبان امام خمینی(ره) علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است; چون اشتغال به ماسوى الله است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى الله حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمى شود. اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. استاد ما ...

این تحقیق برگرفته شده است از منابعی که نام آنها در ذیل تحقیق آورده شده است . با مطالعه‌ی این منابع سعی نمودم تعریفی از تقوا و منشاء رو آوردن به تقوا و ثمرات آن و تأثیراتی که می تواند زهد و پرهیزکاری در کلیه‌ی شئونات و مراحل زندگی برای هر شخص داشته باشد تا شخص در سایه‌ی این تقوا بتواند ان‌شاء الله به سعادت و زندگی اخروی دست یابد . لغت تقوا : این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ...

کلمه‌ی تقوا از ماده‌ی «وقی» است که به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است در ترجمه‌های فارسی اگر این کلمه به صورت اسمی استعمال شود به پرهیزگاری ترجمه می شود مثلا در ترجمه‌ی «هدی‌ للمتقین» گفته می شود: هدایت است برای پرهیزکاران. و اگر به صورت فعلی استعمال شود خصوصا اگر فعل امر باشد به معنای خوف و ترس ترجمه می شود مثلا در ترجمه اتقوا… گفته می شود از خدا بترسید. ...

بخش دوم : مفاهیم عام اخلاقی : مقدمه : پیش فرض های فلسفی اخلاق اسلامی : 1 - انسان دارای دو بعد روح و جسم است . 2 - روح آدمی موجودی مجرد است . 3 - حقیقت انسان روح اوست ، نه بدن آن . 4 - ادراک و فهم و درد و لذت و سعادت و شقاوت مربوط به روح است . 5 - روح می تواند مستقل از بدن به حیاط خود ادامه دهد . پیش فرض های کلامی اخلاق اسلامی : کلام یعنی علم اعتقاد های اسلامی و یا دینی . 1 - ...

اینکه اسلام ادعای جاوید و جهانی بودن می کند بدلیل آنست که عمده ترین و کلی ترین یا مهمترین مسائل انسانی را همراه با جزئی ترین مسائل زندگی که بشریت همواره و همیشه در جستجوی حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملی و ارزش همه جانبه ای در زندگی انسان دارد پیامبر اعظم (ص) این مسئله را در اهمیت حیاتی آن گوشزد اندیشمندان متعهدی می کند که به مسائل انسانی و اسلامی ...

نعمتی الهی آیین جاودانی و حیات بخش اسلام تمامی جنبه های زندگی انسان را در نظر داشته و در حالی که اصول اساسی حقیقت، حکمت و عدالت را برای ترسیم روابط فردی و اجتماعی مورد توجه قرار می دهد به آرامش، سعادت و بهروزی آحاد بشری عنایت دارد و برای تأمین نیازهای واقعی جوامع انسانی ضوابطی را مشخص نموده است تا آنان به دور از ناگواری ها و نگرانی ها و با رعایت آنها در کنار یکدیگر با امنیت و ...

آمادگی هاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى 1- پاک بودن محیط 2- نقش معاشران و دوستان نقش معاشران در روایات اسلامى تاثیر معاشرت در تحلیلهاى منطقى 3- تاثیر تربیت‏ خانوادگى و وراثت در اخلاق رابطه اخلاق و تربیت‏خانوادگى در احادیث اسلامى 4- تاثیر علم و آگاهى در تربیت نتیجه رابطه <علم‏» و=""></علم‏»><اخلاق‏» در="" ...

نعمتی الهی آیین جاودانی و حیات بخش اسلام تمامی جنبه های زندگی انسان را در نظر داشته و در حالی که اصول اساسی حقیقت، حکمت و عدالت را برای ترسیم روابط فردی و اجتماعی مورد توجه قرار می دهد به آرامش، سعادت و بهروزی آحاد بشری عنایت دارد و برای تأمین نیازهای واقعی جوامع انسانی ضوابطی را مشخص نموده است تا آنان به دور از ناگواری ها و نگرانی ها و با رعایت آنها در کنار یکدیگر با امنیت و ...

1- حرص و آز نعمتی الهی است که در نهاد انسان قرار داده شده است. نکته قابل تأمل به کار بردن این نیرو در زمینه های مثبت است و این از نشانه های برجسته اهل تقوا است. 2- حرص ورزیدن در به دست آوردن مال و ثروت به هر وسیله ای که باشد انسان را به جایی نمی رساند. امام حسین (ع) در اینباره می فرماید: « نه عفت و مناعت مانع روزی می شود و نه حرص زدن روزی بیشتر می آورد. زیرا روزی تقسیم شده و اجل ...

مقدمه : «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل‏» یکی از نشانه‏های او این‏ است که خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد . اخلاق جنسی اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد . حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ...

ثبت سفارش