جهان زرتشت 
در واقع کتاب گاتها]سرودها[ی زرتشت دارای شامخ ترین فکر و اندیشه آریای است که بر قله بلند آن همیشه خورشید زرّین یکتاپرستی اهورایی می درخشد وبه این تربیت بر زیبایی آن دو چندان می افزاید.
گلندر درباره «گاتها» سرودهای زرتشت می گوید:
«زرتشت]دراین کتاب[ به طرزی مخصوص و با خیالی عمیق صبحت می دارد.
هر یک از قطعات آن دارای فکری ژرف است و اساسا یک مطلب را تعقیب می کند، ولی هر لحظه به گونه ای دیگر فکر خود را جلوه می دهد.
سخنانش عاری از پیرایش ساختگی است.
یکسو و یک آهنگ است و با عزمی راسخ مطالب خود را بیان می کند.
هیچ چیز در آن درهم و پریشان نیست .
حرف زیادی ندارد.
همه سخنانش از روی اندازه و قاعده است.
گفتارش پر از روح و توان است، ابدا به حشو و زواید نمی پردازد.
آنچه می گوید استوار و اساسی است .
منازعه دو گوهر خوبی و بدی که عبارتست از خود این جهان و مُزد موقتی در این دنیا و پاداش جاودانی در آخرت و عدالت در روز جزا و امید به سوی بخشایش و نعمت فردوس، مطالب و جهان بینی اساسی زرتشت است.
همیشه از همین ها صحبت می دارد و پس آنها، ایستادگی می کند و بلاخره سراسر این کتاب مجموعه ای است از اخلاق کامل .
زرتشت مردی است که پا از دایره استعداد زمان خویش فراتر نهاد و در آن عهد کُهن برای ملت خود راه و رسم یکتاپرستی را مقرر داشت و از برای ذات پروردگار و جهان بینی خیر و برخاستن قوّه شرّ بیانات فلسفی مهمّی آورد.
با وجود این دشواری ها، از آنجا که من متقاعدم که اندیشه ای که ایران هخامنشی را زندگی بخشیده بود در این سرودها ، حتی بیش از خرابه های شوش و تخت جمشید، واجد حیاتی نوین است.
 من دل به دریا می زنم و جهانی بینی ای را ارائه می دهم که نه یک ترجمه دقیق است چیزی که به نظرمان محال می نماید و نه یک تفسیر و جدائی و خالی از توهّم و به گونه ای تقریبی برای درک اندیشه یکی از جذّاب ترین چهره هایی از انسانیت.
چه وقت و کجا سرودهای اوستایی و « گاتها» نگاشته شده است؟
ما درست نمی دانیم، همانگونه که نمی دانیم در چه عصری خود زرتشت،دقیقا، می زیسته است.
 در هر حال قرن ششم قبل از میلاد مسیح که قولی است که جمله برآنند و نیز«مدی» زادگاه او که در ولایت شمال غربی ایران قرار داشته زادگاه وی دانسته شده و «باختران» ] بلخ[ نیز احتمالا استان شرقی کشور ایران محل دعوت او ذکر گردیده است.
 در هر حال قرن ششم قبل از میلاد مسیح که قولی است که جمله برآنند و نیز«مدی» ـ زادگاه اوـ که در ولایت شمال غربی ایران قرار داشته زادگاه وی دانسته شده و «باختران» ] بلخ[ نیز احتمالا استان شرقی کشور ایران محل دعوت او ذکر گردیده است.
با اینکه آیا ادبیات « گاتها» فروتر یا بالاتر از فلان متن کتاب مقدس است و یا از دیدگاه زیبایی و عمق مطالب با آنها همسنگ است یا نه، اینها پرسش هایی است که نمی توان پاسخ شایسته ای بدانها داد.
کتاب تورات متجاوز از دوهزارسال است که در تمام زبانها بوسیله بهترین مؤلفان ترجمه و تفسیر می شود و با زندگانی روزمّره ما درهم آمیخته، ولی « اوستا» هم بد شناخته و هم برگردان شده و نیک فهمیده نشده تازه دو قرن است که کشف شده و با ما هنوز بیگانه است بقسمی که نمی توانیم آنرا با آن مقایسه کنیم.
ولی آنچه مسلمّ است این است که جهان بینی و تعلیمات اخلاقی «گات ها» به مراتب تکامل یافته تر از احکام کتب خمسه یهود و نظریه و جهانی در آنها عقلانی تر از تورات است.
آنچه در درجه اول برتری جهان بینی زرتشت را می رساند این است که انسان از دیدگاه وی دیگر آن موجود فلک زده بیمقدار و غیر مسئول نیست که بدون هیچ مایه هدایتی اعمال خود را با پرواز پرندگان و شگون زدن به آنها یا دل و روده دودآلود گوساله ای که در راه خدایان قربانی شده ـ که ارزش آنها نیز فروتر از خود اوستـ برای رهایی وی سوی و جهت داده شود.
در جهان بینی او آنچه در درجه اول به حساب می آید انسان و تنها خود انسان است: انسان و وجدان او.
به رغم تاکید بر روی مسئولیت دسته جمعی نسلها و طوایف مانند کتاب مقدس یا انتظار و توقع احترام نوجوانان نسبت به اولیاء سالمند آنها در « گات ها» طرف خطاب وجدان آدمی است.
گاتها به انسان درستی و داد و احترام به قانون را تعلیم می دهد و عین آنکه آنها را در برابر مسئولیّت های لازمه قرار می دهد به او آزادی عمل را به دلخواه خود او عطا می کند.
با دو گوش خود بهترین چیزها را بشنوید.
با حسن نیّت به گزینشی که برای شما شده در نگرید و ببینید.
گزینشی که بر هر انسانی تحمیل می شود.
پیش از آنکه آزمایش بزرگ تحقّق یابد.
از همان سر آغاز، دو« مَیْنیو» دو اندیشه توأمان یکی نیک و آن دیگر بد، با یکدیگر همزمان ظاهر شدند چه در اندیشه ، چه در گفتار و چه در کردار.
امّا میان «وهیو» که نیکی و «آکم» که بدی است انسان خردمند نیکی را برمی گزیند.
از همان سرآغازِ کار، همین که دو اندیشه با یکدیگر برخورد کردند.
«گایا» زندگی و « آجیای تی » را برقرار ساختند.
به گونه ای که سرانجام بدتر نصیب دروغ پردازان و بهتر سهم حقیقت جویان گردد.
در اندیشه زرتشت تنها انسان است که به حساب می آید، انسان و اندیشه ها و گفتار و کردارش، ولی انسان با همه تنهایی ، تنها به خود رها و واگذاشته نشده.
نژاد اصلی زرتشتیان نژاد اصلی زرتشتیان، ایرانی است که مشتق از اریان می باشد.
کلمه اریان اسم جمع است، یعنی اریه ها و اصلاً کلمه اریه به زبان سانسکریت و اوستا به معنی پاک و نجیب است و اریان که جمع آن باشد به معنی نجبا می شود.
قوم اریان یکی از قدیمی ترین اقوام پنجگانه عالم است که هنوز ابتداء تاریخ آنها به طوری که باید معلوم نگردیده است، همین قدر معین شده که قوم اریان قبل از حدوث یخ بندی عالم یعنی زمانی که هنوز قوه ی یخ بندی در این عالم به ظهور نرسیده بوده، وجود داشته اند و بعدها این قوم به دو شاخه منشعب شدند.
یک شعبه در دامنه هیمالیا واقع در شمال هندوستان، جایگزین شدند.
دسته دوم از آریاها در وسعت خاکی مابین رود‹آمودریا›و‹سردریا› به سمت شمال و مغرب جبال (بلورتا) و شمال کوهستان(پامیر) مقیم شدند .
در ابتداء اقامت نام خود را برآن مرز و بوم گذاشته آن را اریانه خواندند یعنی محل و مسکن آریاها و به مرور ایام که وسعت تصرفات آنها به طرف مغرب روزافزون شد تغییرات در لهجه پیدا کرده و عاقبت موسوم به ایران گردید و به همین نام باقی ماند.
لفظی که در اوستا برای این سرزمین استعمال شده ائیریَنَه وَئجه می باشد که اکنون آن را ایران یا ایران ویژ، یا آریاویج گویند.
یعنی تخمگاه نجبا، چه که ائیرینه یا اریا به شرحی که گفته شد به معنی نجیب و پاک است.
وئجه هم علاوه برمعنی ویژه و خالصیت به معنی تخم نیز آمده است.
که رویهم رفته به معنی تخمگاه نجبا و پاکان می شود.
بعد از آنکه پیشینیان ما، در آن مرز و بوم تسلطی پیدا کردند پایتخت خود را در بلخ یا باکتریا که اروپائیان باکتریا گویند قرار دادند و ما از نژاد آنان هستیم.
زادگاه و نسب زرتشت ما که مزده یسنی کیش و اهورا پرستیم چنانکه گفته، کسی که ما را آن با فرهی پیش از همه رهنمون فرموده اشوزرتشت اسپنتمان است که در شهر (ری)، تولد یافته.
ری در اوستا (رغه) و در پهلوی (رگا) می باشد.
شرح خانواده و نیاکان آن وخشور پاک مفصل در آیینه آیین مزده یسنی نوشته شده است.
لفظ اشو که به معنی مقّدس روحانی و جسمانی و راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده صفت یا عنوان پیغمبر می باشد.
هر یک از نوع بشر باید به آن صفت آراسته باشند و بدون تحصیل این صفت پاک نتوان مقامات عالی دیگر را به دست آورد.
زیرا چون روح و جسم پاک شود دیگر آلایشی که مانع ترقی انسان به مراتب عالیه باشد وجود نخواهد داشت و ظلمتی که عائق و مانع بینایی و تشخیص واقعی است با نور تقدیس جسم و روح که عین اعتدال است تباه و ناپدید خواهد شد، چنانکه در آیات فصول وحدت شناسی بیان خواهد شد.
زمان زرتشت از یازده سال به این طرف، مسیو(دیمارگانDemargan )فرانسوی که مدتی قبل در مصر مشغول کشفیات بود، در شوش خوزستان نزدیک دزفول که بعد از هخامنشیان ویران شده و در نامه حزقیل و دانیال واسترEster نیز که از ملحقات تورات می باشند از خرابی آن سخن رفته، به کاوش پرداخت و پروفسور شیلر Shehller را که به خواندن حروف قدیم آشناست همراه داشت.
کشفیات این محل و همچنین کشفیات جدید نینوا(واقع در حوالی موصل) و بابل(در کنار رود فرات)و تواریخ کلده و بابل که به خط میخی نوشته شده و مربوط به زمانی در حدود هفت الی هشت هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد، از آثار زرتشتیان قدیم حکایت می کند و چنین می رساند پادشاهانی که در آن روز براین مرزو بوم فرمانروایی داشته اند زرتشتی بوده اند.
ارسطو که سایر مورخین یونان بعد از او تصدیق به تاریخش نموده اند.
تاریخ تعلیمات زرتشت را نه هزار و ششصد (9600 ) سال قبل از مسیح نوشته است.
پروفسور دکتر لارنس میلز انگلیسی که اول معارف پرور در زبان زند و اوستا می باشد و گاتها را به ترجمه کرده است، در تحقیقات اولی خود بیان نموده: گاتهای زرتشت به زبانی نوشته شده است که شباهت به زبان سانسکریت وید دارد و معلوم می شود آن دو زبان چندان از عصر یکدیگر دور نبوده اند بلکه وید هنود را مقدم تر از زمان ظهور زرتشت می داند.
اَوستا به موجب توضیحاتی که در آیینه آیین مزده یسنی و سایر کتابها داده شده، اسم کتاب مذهبی ما اوستا است که بر سه نوع آن را تعریف کرده اند.
اولاً از واژه افسمان گرفته شده که مخفف پتیمان است و به معنی کلام موزون می باشد.
ثانیاً از کلمه پدان مشتق شده که معنی آن آیات پاک است و تلاوت آن طوری است هرکلمه از آن جدا جدا شنیده شود.
ثالثاً عقیدهی اخیر که غالباً برآن صحه گذارده اند این است که مُرَکّب از دو لفظ می باشد.
اول حرف(اَ A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا،نی،می باشد.دوم وستا Vesta به معنی دانسته و آشکار و معنی آن رویهم چنین می شود: نادانسته ـ یعنی آنچه که قبل ار آن نادانسته و نامعلوم بود آشکارا شد.
آیات اوستا در صفات پاک خدا اگر چه تمامی اوستا شاهد عقیده و ایمان و حقیقت وحدت شناسی ماست ، ولی با این حال خوب است باز هم قدری در آنچه که هر روز به نام کلمه شهادت یا پیمان دین در نماز روزانه می خوانیم و هم چنین در آیات دیگر اوستا بیندیشیم و حقیقت آنها را نیک در یابیم.
معنی آیاتی که به نام کلمات شهادت ذکر شد بدین ترتیب است : من استوارم واقرار دارم که مزداپرست زرتشتی ، دشمن دیوها و بکیش اهورائی هستم.
من مزداپرستم من اقرار می کنم که مزداپرست زرتشتی هستم و به آن ایمان و اعتقاد دارم .
من ایمان دارم به اندیشه نیک،ایمان دارم به گفتارنیک،ایمان دارم به کردار نیک من ایمان دارم به دین نزدیک مزداپرستی که دورکننده جنگ و کنار نهنده اسلحه و خویشی دهنده(در میان مردم ) است.
دین مقدسی که از همه ( دینهائی که هست و خواهد بود) ، بزرگتر و بهتر و برتر است.
من همه چیزهای خوب را از اهورامزدا می دانم درست ترین دانش مزدا داده پاک ، دین نیک مزدا پرستی است.
فلسفه آیین زرتشتی اینک نیک است در جاده حقیقت فیلسوفی مذهب زرتشتی هم نظری افکنده و امعانی نموده بهره ای برداریم.
به موجب بیانات و دلایل موجّه کتب روحانی زرتشتیان معلوم است که خداوند متعال یا (اهورامزدا) آفریدگار حقیقی کلّ ِ موجودات صوری و معنوی و جسمانی و روحانی و چون برای هر کاری اسبابی فراهم کرده است مسبب الاسباب مطلق می باشد و چنانکه قادر بر ایجاد هر شئی است همان قدرت را بر اعدام هر شئی داراست و افزایش و کاهش و بقا و زوال هر چه مشیت احدیت او اقتضا نماید، منحصر به ید قدرت وحدانیت خود اوست .
چنانکه قوای توالد و تناسل را د رهر مخلوقی عطا فرموده و هم ماده ی ممات صوری هر یک را فراهم کرده است واین مسئله خیلی مورد حیرت و بحث واقع شده که جهت این دو مواد