دانلود مقاله پدیده ای به نام فروغ

Word 87 KB 15998 23
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پدیده ای به نام فروغ
    فروغ در عرصه ی ادبیات ایران یک پدیده بود .

    نه تنها بود که هنوز هم هست و همیشه هم خواهد ماند .

    به قول یکی از معاصرین : فروغ بدون هیچ گونه ادعای طلبی خواننده ی شعر فارسی بعد از خود را بدهکار کرد و رفت ، چون میوه ی کال بر شاخه ماند تا به رسیدگی رسید و با مرگ ناگهانیش خدا می داند چه مایه از شعر ناگفته به خاک سپرده شد و چه مضامین بسیاری که می توانست در خواننده اش صد ها احساس که یکی از آن ها حس اندیشیدن بود ایجاد کند دریغا نگافته ماند و ماند .


    از یورش توفان مرگ که سرو قامتش را بی هنگام شکست و گرچه از ریشه های کلامش سرود های دیگری به بلندای ماندن در تاریخ قد کشیده است ؛ چهل سال می گذرد .
    آری از بهمن سردی که جسم فروغ را به سرمای خاک سپردند ، هزاران دل گرم به یادش تپیده است و صدها قلم با گفتن از او به روی کاغذ پر خیده است ، هر صاحب اندیشه ، شعر فروغ را به نوعی بررسی کرده و در قلمرو نقد با توجه به نکاتی از آن به کندوکاوی علاقه مندانه و موشکافانه پرداخته است که همه این سنجدین ها مُهری بر جاودانه شدن اوست ، اما براستی چرا ؟و چگونه او این چنین دارای جایگاه خاص در ادبیات شعری ایران است ، شاید هیچ کس به خوبی و واقع نگری خودش این حس و بیان نکرده باشد که می گوید :

    من آدم ساده ای هستم ، بخصوص وقتی می خواهمم حرف بزنم ، این مساله را بیش تر حس می کنم .

    من هیچ وقت آوزان عروضی را نخواندم اما آن ها را در شعر هایی که می خواندم پیدا کردم .

    بنابر این برای من حکم نبودند ، راه هایی بودند که دیگران رفته بودند .

    یکی از خوشبختی های من این است که نه زیاد خود را در ادبیات کلاسیک سرزمین خودمان غرق کرده ام و نه خیلی زیاد مجذوب ادبیات فرنگی شده ام ، من بدنبال چیزی در درون خود م و در اطراف خود هستم .

    در یک دوره ی مشخص که از لحاظ زندگی اجتماعی و فکری آهنگ خودش را دارد .

    راز کار در این است که این خصوصیات را درک و آن را به شعر وارد نماییم .

    برای من کلمات خیلی مهم هستند .

    چون آن ها را صاحب جان و روحیه می دانم و همچنین اشیاء را ، من به سابقه ی شعری کلمات و اشیاء کاری ندارم گیرم کسی کلمه ی انفجار را هرگز در شعر نیاورده است .

    من از صبح تا شب به هر سو می نگرم همه چیز در حال انفجار می بینم ، چه گونه شعری بگویم که از این احساس تهی باشد .

    من فکر می کنم کار هنری یک جور بیان کردن و ساختن زندگی ست ، زندگی هم چیزی ست که یک ماهیت متغیر دارد .

    جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و توسعه است و به همین دلیل هنر هر دوره روحیه خودش را دارد و غیر این اگر باشد ، تقلب است .

    من در مورد شعر خودم باید بگویم چیزی را در آن جستجو نمی کنم بلکه در شعر هایم یا شعر های دیگران تازه خودم را پیدا می کنم .

    می دانید بعضی ها مثل درهای باز بسته ای هستند که وقتی بازشان می کنی می بینی ارزش باز کردن را نداشته اند .

    اما بعضی شعر ها اصلا در چهار چوب نیستند که باز و بسته باشند .

    جاده های هستند کوتاه و بلند و بلند که همچنان می توان در آن ها رفت و به رفتن ادامه داد و اگر گاهی توقف می کنیم برای دیدن چیز هایی است که در رفت و برگشت های گذشته ندیده بودیم .


    " من آدم ساده ای هستم ، بخصوص وقتی می خواهمم حرف بزنم ، این مساله را بیش تر حس می کنم .

    اما بعضی شعر ها اصلا" در چهار چوب نیستند که باز و بسته باشند .

    " به درستی همین است .

    شعر فروغ همان جاده ای است که می توان با همه ی فراز و نشیب هایش سال ها در آن رفت و خسته نشد .

    جاده ای ست بی شباهت و بی تکرار که می توان هزاران تازگی را در آن دید و کشف کرد .

    ارتباطات ، آدم ها ، عواطف ، اشیاء و اجسام در شعر او دیگر گونه است .

    یک نگاه تازه که به بطن حقیقی هر چیز را بیش از ایهام و مجاز می بیند و این نوع دیدن برترین عامل نزدیکی ذهنیت او با تصورات خواننده است .

    شعر فروغ خواننده اش را با اشکال عجیب و بیان های غیر مفهوم نمی هراساند و عدم آگاهی و نفهمیدن را بر او تحمیل نمی کند .

    شاید نه همه ولی خیلی ها در هنگام خواندن شعر او می توانند برای لحظاتی خود را در جایگاه حسی قرار دهند و در پیچ و خم های اندیشه اش هم مسیر گردند .

    در ظهر گرم و دود آلود ما عشق مان را در نیاز کوچه می خواندیم ، ما قلب هایمان را به باغر مهربانی های معصومانه ، می بردیم و به درختان قرض می دادیم و توپ با پیغام بوسه در دستان ما می گشت .

    " آن روز ها " تولدی دیگر در انتظار دره رازیست این را به روی قله های کوه بر سنگ های سهمگین کندند آن ها که خط به خط سقوط خویش یک شب سکوت کوهساران را از التماس تلخ آکندند " در آب های سبز تابستان " تولدی دیگر زندگی شاید یک خیابان درازیست که هر روز زنی به زنبیلی از آن می گذرد هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد " تولدی دیگر " تولدی دیگر و هزاران مثال دیگر و یا در حقیقت تمام جمله ها و خطوط شعر فروغ که واگوی آهنگین روز مرگی خای انسان امروز است .

    در واقع تمام احساساتی است که مبنای پدید آمدن شعر فروغ است ، تکیه بر دیوار واقعیت ها دارد و این امر نه تنها در دو کتاب تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به چشم می خورد .

    که در سایر اشعار سه کتاب اسیر و دیوار و عصیان نیز بارها دیده می شود .

    خندید باغبان که سرانجام شد بهار دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار ای بس بهارها که بهاری نداشتم " دختر و بهار " دانم اکنون از آن خانه ی دور شادی زندگی پر گرفته دانم اکنون که طفلی به زاری ماتم از هجر مادر گرفته " خانه متروک " اسیر این جا ستاره ها همه خاموشند این جا فرشته ها همه گریانند این جا شکوفه های گل مریم بی قدر تر ز خار بیابانند " برای تو " عصیان آه آری این منم اما چه سود ِ" او " که در من بود دیگر نیست نیست می خروشم زیر لب دیوانه وار او که در من بود آخر کیست کیست نگاهی بر حقیقت اشعار فروغ فرخزاد سلامت و تازگی دیگرگونی شعر فروغ ، زنان شاعر را به این فکر انداخت که به ابعاد مختلف و زندگی و رفتار و شعر او دقت کنند تا راز این شکوفایی را دریابند و از جوهر این کیمیای حیات بهره جویند و متاسفانه بدون و درک درست شخصیت و شعر فروغ ، رقابت و تقلید از دوران جنینی شعر او و بحرانهای بی تجربگی و سر خوردگی های او پرداختند.

    در رویای " فروغ دوم " شدن است که شعر بعد از فروغ به راه می افتد .

    غافل از اینکه فروغ برای " خود بودن " و " خود ماندن " می زیست و با قدرت یکتای شاعرانه ی خود ، ممنوع ترین واژه های زمان خور را به کار می گرفت و به شعر تبدیل می کرد.

    شعر فروغ ، شعر موضوعی یا مقطعی و زمان بندی شده نیست که در شرایط سیاسی و خاصی و به مناسبت های ویژه ای سروده شده و جنجالی موقتی و دوره ای آفریده باشد، تا شامل مرور زمان نیز بشود.

    شعر فروغ ، شعر هستی ، انسان و زندگی است که در اوج شاعرانگی سروده شده و مانند حافظ شیرازی بی زمان است.

    شعر فروغ یکشبه نروئید و نبالید هیچ نوزادی یکشبه قد نمی کشد و به بلوغ نمی رسد.

    صادقانه از خود ، از دل آغاز کرد و در این سیر گسترده ی درونی بود که به کشف هستی ، انسان و زندگی رسید .

    و این تحولات پر فرازو نشیب را به شعر کشیده...

    هر موجی که او را برد ، شعر شد .

    هر واژه ای که در این موج افتاد ، شعر شد.تقلاهایش ، زیر رفتن ها و بالا آمدن هایش.

    به تخته پاره ای آویزان شدن هایش ، عشق شد !

    و عشق شعر شد .

    و هرگاه که از شدت موج دست اش از آن تخته پاره رها شد ، به زیر می رفت ، گیاهان دریایی به پایش میپیچیدند ، کوسه ها بر او دندان تیز می کردند ، در هم کوبیده و زخمی به ته اقیانوس فرو می رفت و آنگاه جویبار های خود جوش از درون او جاری می شدند: من پری کوچک و غمگینی را می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد .

    2 در این غیبت معصومانه پر شکفت و شهود چیزی از دست نمی داد چرا که همزمان: مردم گروه ساقط مردم دلمرده و تکیده و مبهوت در زیر بار شوم جسد هایشان از غربتی به غربت دیگر می رفتند.

    3 همزمان به غیبت معصومانه فروغ: خورشید مرده بود خورشید مرده بود و فردا درذهن کودکان مفهوم گنگ گمشده ای داشت.

    4 فروغ ، به کالبد شعر " زن " جان تازه ای دمید .

    شعر زن ، که تا آن زمان غلام حلقه به گوش شعر مرد بود ، و کور کورانه و طوطی صفت شعر مردانه را در تاریکی مرد سالاری دنبال می کرد با طلوع فروغ و روشن شدن آسمان شعر زن ، " زن " خود را دید و اندیشه در او شکفت ، خود شناخت و برخاست.

    شعر های خود جوش و بی اعتباری او به قواعد موجود ، در زمانی که جو نفس گیر خفقان سیاسی و اجتماعی در گلوی قلم ها لخته بسته بود و هوا پر از بوی ماندگی و تکرار بود و زنان همچنان در پستوی شعر مردان چیده بودند ، بی پروایی نام گرفت .

    در حالی که فروغ خود این بی پروایی را در چیز دیگری می دید و رندانه از آن می ترسید: می ترسم از این نسیم بی پروا گر با تنم اینچنین در آویزد ترسم که زپیکرم میان جمع عطر علف فشرده بر خیزد .

    5 در این وحشت صادقانه از بر ملا شدن رازش در میان جمع ،‌می بینیم که چه حر فهای تازه می زند .

    " نو آوری فروغ ذاتی است ".

    روح تخیلی شعر در آن می درخشد .

    وقتی می گوید : می ترسم که در میان جمع از تنم عطر علف فشرده بر خیزد .

    یک عشقبازی و همخوابگی بر روی علف ها را در ذهن تداعی می کند و چه ساده خودش را لو می دهد!

    و در شعر " آبتنی " ، از مجموعه ی " دیوار " روی دو ساق ام لبان مرتعش آب بوسه زن و بیقرار و تب دار ناگه در هم خزید ...

    راضی و سرمست جسم من و روح چشمه سار گنه کار 6 طبیعت فروغ در عمق معصوم است .

    نه تنها قصد بی پروایی ندارد ، که بسیار هم محتاط است.

    !

    اما این طبیعت چشمه است که بی پروا است !

    این چشمه است به ساق ها او می پیچد و مرتکب گناه می شود.!

    اما آنجایی که خودش گناهکار است ، در نهایت صداقت عیب ( گناه ) را می گوید ، و به حسن اش نیز اشاره می کند.

    حافظ :( عیب "می"جمله چو گفتی هنرش نیز بگو / نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند) هم به گناه و هم به لذت اش اعتراف می کند زیرا زبان ، حسیات و باور هایش ، آمیختگی جدایی ناپذیری دارند: گنه کردم گناهی پر زلذت در آغوشی که گرم و آتشین بود ...

    گنه کردم گناهی پر زلذت کنار پیکری لرزان و مدهوش خداوندا چه می دانم چه کردم در آن خلوتگه تاریک و خاموش 7 برای نخستین بار ، زنی ، با توجه به باور های مذهبی و فرهنگی جامعه با صداقتی شاعرانه ، به گناهی اعتراف می کند .

    و اعتراف به این گناه ، جانماز هم آب نمی کشد.

    بلکه در نهایت سادگی و درستی و


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله پدیده ای به نام فروغ, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله پدیده ای به نام فروغ, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله پدیده ای به نام فروغ

خط فارسی و رایانه نقل از فصلنامه نشر دانش زبان فارسی که زبان ملی ما و وسیله ارتباط میان ایرانیان و فارسی زبانان داخلی و خارج کشور است، به صورت فعلی خود بیش از هزار سال عمر و ادبیات مکتوب دارد. اما از بخت بلند ما ایرانیان، زبان ما در این مدت کمتر تحول بنیادی پیدا کرده است. هر چند، در نخستین قرن های تکوین زبان فارسی، در سطح واژگانی و نحوی تفاوت هایی میان متونی که در مناطق مختلف ...

انقلاب و تحولات اجتماعی همواره در جوامع مختلف بشری و در طول تاریخ زندگی او، حادث شده است و آدمی برای تغییر وضع موجود تا رسیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش و کوشش بوده است . تکاپوی انسان در رسیدن به کمال مطلوب ، اندیشه ظرف مناسب این پویش را در ذهن او متبادر ساخته و آدمی برای رسیدن به آن کمال ، نیازمند به محیط اجتماعی مطلوب ، انسانی و متکی بر قوانین لایتغیر الهی بوده ، این کمال ...

مقدمه: ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشتهاند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایهگذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوه ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟ با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد به صورتی که هماکنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده و ...

مقایسه آثار شاعران زن از لحاظ فکر و محتوا با شاعران مرد (در شعر معاصر) مقدمه: ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوه ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟ با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ...

کلنل محمدتقی خان پسیان و کودتای ۱۲۹۹ پس از کودتای سوم اسفند 1299خ و روی کار آمدن دولت سیدضیاءالدین طباطبائی، کلنل محمدتقی خان پسیان طبق دستور رئیس دولت اقدام به دستگیری قوام‌السلطنه کرد (13 فروردین 1300خ) و او را تحت الحفظ به تهران فرستاد اما پس از مدتی سید ضیاءالدین متواری شد و قوام‌السلطنه خود به نخست‌وزیری رسید و کشمکش میان کلنل و قوام شروع شد. قوام‌السلطنه، نجدالسلطنه را به ...

قرآن منشورهدایت،راهنمای جاوید،مبشّر نور،پدیده ی وحی،رحمت،مهر،عدالت،حریّت،صلح،بهروزی،حیات وسعادت وهدایتگرآرمان خواهان،کمال طلبان،آزادمنشان،ستم ناپذیران،استبدادستیزان وهمه ی آگاه وراستین راه حق وآزادگی وبشردوستی است. قرآن پیامی است برتارک قرون واعصار،نوری است خاموش ناشدنی،مشعلی است پرفروغ،اقیانوسی است موّ اج وعمیق وبی کرانه،بنیانی است وتزلزل ناپذیر،شاهراهی است راست وبی ...

نگاه اجمالی انسان کنجکاو همواره در جریان پیشرفت علوم مختلف از فضای بالای سر خود غافل نبوده ‌است. و تلاش فوق‌العاده زیادی را جهت گشودن اسرار آن انجام داده‌است. انواع ماهواره‌های فضایی ، سفینه‌های فضایی ، تلسکوپهای گوناگون از جمله ابزار و وسایلی هستند که در این راستا توسط انسان ایجاد شده‌اند. فیزیک فضا یکی از این شاخه‌های علم فیزیک است که تا اندازه‌ای پاسخگوی هزاران سوال موجود در ...

انقلاب و تحولات اجتماعی همواره در جوامع مختلف بشری و در طول تاریخ زندگی او، حادث شده است و آدمی برای تغییر وضع موجود تا رسیدن به وضع مطلوب همواره در تلاش و کوشش بوده است . تکاپوی انسان در رسیدن به کمال مطلوب ، اندیشه ظرف مناسب این پویش را در ذهن او متبادر ساخته و آدمی برای رسیدن به آن کمال ، نیازمند به محیط اجتماعی مطلوب ، انسانی و متکی بر قوانین لایتغیر الهی بوده ، این کمال ...

-عنوان پژوهش : تاثیر الگوهای مشاوره ای در کاهش میزان‌ آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مقطع راهنمای استان همدان در سال تحصیلی 83-1382 . 2-مقدمه : قرن بیستم ، قرن شگفتی هاست . اختراعات ، اکتشافات بی شمار و پیشرفت علم و صنعت برای افراد چند قرن پیش قابل تصور نبوده است . در آغاز قرن مذکور ، پیشرفت حیرت انگیز علم و صنعت که همزمان با پژوهشهای متعدد در رشته های مختلف علوم رفتاری ...

ضرورت بحث پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار می آید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند. اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع ...

ثبت سفارش