دانلود تحقیق ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم»

Word 132 KB 16483 34
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پوزیتیویسم چیست؟

    «پوزیتیویسم به مثابه یک رهیافت علمی در علوم اجتماعی معتقد است که امور می‌بایستی به مثابه واقعیات محض مطالعه شوند و رابطه بین واقعیات مزبور می‌تواند به وضع قوانین علمی منجر شود.


    برای پوزیتیویست‌ها، چنین قوانینی شانی مشحون از حقیقت دارند و واقعیات اجتماعی به همان شیوه واقعیات طبیعی‌ می‌بایستی مورد مطالعه واقع شوند».]1 [
    هر چند ارائه چنین تعریفی از سوی «اسمیت» در کتاب «علم اجتماعی در تردید»، ضامن پرهیز از آشفتگی واژه شناختی در برخورد با نظریه‌ای به گستردگی پوزیتیویسم است؛ اما «پرتاب شدگی» قابل ملاحظ‌ایی که در اثر مطالعه تعاریفی از این دست به محقق دست می‌دهد، وی را بلافاصله به جستجوی ریشه‌های معرفتی نظریه مزبور سوق می‌دهد تا از احساس غریب «پرتاب شدگی» فاصله بگیرد.


    معمولا کشف ریشه‌های معرفتی یک نظریه – نه تنها به هنگام بررسی پوزیتیویسم بلکه به هنگام تلاش برای حصول شناخت نسبت به هر نظریه‌ایی جُستار را در روند سیر تاریخی طی شده از سوی نظریه و فلاسفه و اندیشه پردازان آن حوزه نظری قرار می‌دهد.
    در این راستا، برخی اپیکور (270-341 ق.م) فیلسوف شهیر یونانی را نخستین چهره اثبات گرا تلقی می‌کنند.

    ] 2[
    وی در دوران باستان و در عصری که علم عمدتا معنای knowledge را به ذهن متبادر می‌کرد بر ماهیت تبعی و عرضی امور نظری تاکید کرده و تصریح نمود:
    «هدف از آنها باید این باشد که افزار تحقیق و پژوهش غایت زندگی قرار گیرد.

    خطا در ادراکات حسی واقع نمی‌شود بلکه غلط و خطا در احکام رخ می دهد.

    درباره عالم، ما فرضیاتی می‌سازیم، وکیلن باید در ساختن این فرضیات به تجربه حسی متوسل شویم و به وسیله آن فرضهای خود را بیازماییم؛ همین تطبیق دادن فرضیات با تجربه حسی در واقع آزمایش حقیقت است».

    ] 3[
    اما در عصر نوین، سه نسل متفاوت از فلاسفه پوزیتیویست را می‌توان از یکدیگر باز شناخت.

    هر سه نسل به تبعیت از دوره‌ای که عموما به عنوان «عصر روشنگری» شناخته می‌شود، مطرح گشتند؛ عصری که جواز تامل در خصوص زندگی اجتماعی، فراتر از تبیین‌های مذهبی را صادر نمود و انسانها را به مثابه پیشگامان عمده در عرصه توسعه و تزاید دانش به معنای science تعیین کرد.
    نخستین نسل،‌از میان فلاسفه متعدد قرون 18 و 19 چهره‌هایی همچون جان لاک، دیوید هیوم و اگوست کنت را در درون خود دارد.

    نسل بعدی در اوایل قرن بیستم همگی در حلقه وین گرد آمدند و پوزیتیویسم منطقی را صورت بندی کردند.

    آخرین نسل، در عصر پس از جنگ جهانی دوم و با آراء کارل همپل شکل و صورتی عمده به خود گرفت.

    ] 4[
    در جُستار حاضر ابتدا تلاش می شود که پس از رویکردی واژه شناختی سیر تاریخی و ماهیت نظری، مکتب پوزیتیویسم از نظر شاخص‌ترین اندیشمندان هر یک از سه دوره مورد مطالعه واقع شود، سپس ضمن تحلیل و بررسی تاثیر شرایط اجتماعی – سیاسی بر اندیشه پوزیتیویستی تلاش می‌شود تا ارزیابی این فرضیه مورد توجه قرار گیرد که: پوزیتیویسم متضمن الیتیسم در عرصه سیاسی بوده است.
    و در نهایت به نقد اندیشه‌های مکتب پوزیتیویسم پرداخته خواهد شد.


    2)رویکرد واژه شناختی میر شمس الدین ادیب سلطانی، در خصوص کالبد شناسی واژه شناختی پوزیتیویسم می‌نویسد: به لحاظ لغوی واژه Positive (در آلمانی ؛ - در انگلیسی: positive ، در فرانسه: positifive) از مصدر ponere در لاتین به معنای نهادن و وضع کردن می‌آید، از مشتقهای آن: positus در لاتین معادل است با pose در فرانسه.- مفهوم فلسفی positiv، بسادگی «مثبت» در برابر «منفی» (در ریاضیات و در الکتریسیته) نیست ، بلکه در این مورد دال است بر تحقق و «تحصلی»، واقعی، و مربوط به امور واقع بی‌چون و چرا.

    که در تجربه یعنی در زمان و مکان داده شده‌اند.

    برای «پوزیتیویسم» اصطلاحهای گوناگونی در فارسی بکار رفته‌اند، مانند: فلسفه یا مکتب یا مذهب تحصلی، … تحققی، اثباتی، و نیز فلسفه مثبته،‌اصالت تحقق، اصالت وضع».

    ] 5[ 3)رویکرد تاریخی (ماهیت نظریه): چنان که فرانک کروسان تصریح نمود سه نسل نسبتا متفاوت را می‌توان در بطن مکتب پوزیتیویستی از یکدیگر بازشناخت.

    نسل نخست فلاسفه پوزیتویست که معرف چهره‌های همچون لاک، هیوم و کنت است.

    نسل بعدی اندیشمندان حلقه وین را در بر می‌گیرد و سومین نسل عمدتا تحت تاثیر آراء کارل همپل مورد توجه قرار می‌گیرد.

    ابتدا تلاش می‌شود جهت صورت بندی نسبتا جامع از ابعاد نظریه، ضمن آشکار سازی ماهیت نظری هر یک از اندیشمندان سه نسل، آراء پوزیتیویستی آنها پی گرفته می‌شود.

    الف) پوزیتیویسم؛ نسل نخست (لاک، هیوم، کنت) یک مشکل اساسی که می‌توان معطوف به دسته بندی‌های تاریخی از این دست مطرح شود، حذف آراء و اندیشمندانی است که به هر حال در مسیر اندیشه یک مکتب از اهمیت برخوردار بوده‌اند.

    بالطبع یکسان گرفتن اهمیت اندیشه تمامی اندیشه ورزان پوزیتیویست بررسی حاضر را به سطح تاریخ اندیشه‌ها تنزل می‌بخشد، اما جهت حل این مشکل چاره‌ایی جزء بررسی چهره‌های شاخص مکتب پوزیتیویستم وجود ندارد.

    هر چند به هیچ عنوان نباید اهمیت بسیاری از فلاسفه یا اندیشمندان را که حتی ژرف اندیشی آنها عمدتا ناظر بر ساحت اجتماعی وضعیت زندگی بشر نبوده است، نادیده گرفت.

    برای نمونه «اسحاق نیوتن» یکی از این چهره‌هاست.

    ادوین آرثر بر در خصوص شان پوزیتیویستی نیوتن می‌گوید: «….

    گفته‌اند که نیوتن نخستین پوزیتیویست بزرگ تاریخ بود که به تبعیت از گالیله و بویل، و بلکه استوارتر و منطقی‌تر از آنان، پشت به متافیزیک کرد و به علوم دقیقه اندک اما فزاینده و پیشرونده روی آورد.

    آثار او مهر خاتمتی بر عصر خیال پروری‌های فربه و طلوع بدایت دوران دقت و نوید فتح طبیعت به دست عقل بشر بود…» ] 6[ برت در ادامه به نحو موجز و مناسبی تحت تاثیر نیوتن مدعای اصلی مکتب پوزیتیویسم را به این صورت تشریح نموده است: «بدون داشتن و دانستن هیچ نظریه‌ای در باب حقایق اشیاء می‌توان نسبت به اشیاء ادراکات صادقی کسب نمود.

    و به عبارت ساده‌تر: می‌توان بدون داشتن هیچ علمی نسبت به طبیعت کل، علم صادقی نسبت به اجزاء پیدا کرد».

    ] 7[ حتی شاید اهمیت اندیشه ضد متافیزیکی نیوتن نیز ما را به این نتیجه سوق دهد که پوزیتیویسم، تا حدی در ذات آمپریسم (تجربه گرایی) ریشه دارد ] 8[ و از این روست که ما لاک و هیوم را در اثنای بررسی اندیشه پوزیتیویستی پیش از آراء کنت مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

    «این برداشت که درک حسی سرچشمه و واپسین معیار شناخت است حاصل نهایی فعالیت فکری تجربه گرایان بوده است.

    به گفته جان لاک ذهن همچون یک لوح سفید است؛ این قلم تجربه است که بر این لوح می‌نگارد.

    هیچ چیزی در ذهن نیست که قبلا در حواس نبوده باشد اما دو گونه ادراک حسی وجود دارد: ادراک موضوعات بیرونی و ادراک موضوعات درونی.

    موضوعات درونی از طریق رخدادهای روانی مانند اندیشیدن، اعتقاد یافتن، احساس کردن درد یا احساس رنگ عرضه می‌‌شوند که ما از طریق یک حس درونی آنها را احساس می‌کنیم.

    هیوم مدرکات ذهن را به انطباعات و تصورات تقسیم می‌کند انطباعات از طریق حواس، از جمله حس درونی، عرضه می‌شوند و تصورات همانا فراخوانی انطباعات پیشین هستند.» ] 9[ بنابراین درک حسی و تجربی و تاکید بر آن در معرفت یکی از عمده ترین بناهای معرفت پوزیتیویستی قلمداد می‌شود.

    تنفر از متافیزیک نیز ازجمله مهمترین ارکان اندیشه پوزیتیویستی است که قبل از کنت به نحو قابل ملاحظه‌ایی در اندیشه هیوم متجلی شد وی در بخشی از کتاب خود تحت عنوان «تحقیق در فهم انسان» می‌نویسد: «… اگر شما کتابی را در خصوص الهیات یا در قالب مکتب متافیزیک بردارید و مطالعه کنید، بگذارید بپرسیم آیا این اثر استدلالی کمی یا کفی را در محتوای خود دارد؟

    خیر.

    آیا استدلالی تجربی درباره موضوع «واقعیت» و «هستی» را در بر می‌گیرد؟

    پس قول بدهید که آن را به شعله‌های آتش بسپارید چرا که هیچ چیز جز سفسطه و توهم را در بر ندارد.» ] 10[ در همین راستا در اندیشه کتب به عنوان بزرگترین کاهن پوزیتیویسم، مرحله اثبات گرایی نقطه اوج تکامل بشریت و ضامن نابود سازی متافیزیک است.

    تکاملی که معمولا از سه مرحله عبور می‌کند: مرحله الهیاتی، مرحله مابعد طبیعی و مرحله اثباتگرایانه.

    شاید عمده‌ترین خط فاصل تجربه گرایان آغازین نظیر لاک و هیوم و اثبات گرایانی نظیر کنت ابن بود که گروه نخست بیشتر «...

    در پی حل مسائل معرفت شناسی و فلسفه ذهن بودند و اعتقاد داشتند که می‌توان از طریق درون نگری به حقایق اساسی دست یافت؛ از این رو کار خود را نوعی روانشناسی درون نگر (Introspective psycology) تلقی می‌کردند.» ] 11[ این در حالی است که کنت در اندیشه‌هایش کمتر چنین گرایشی را نشان می‌دهد و اساساً روانشناسی در سلسله مراتب وی از علوم که از سادگی به پیچیدگی گام می‌گذارد غایب است.

    اما پیش از آن که به رئوس اصلی اندیشه اثبات گرایانه کنت اشاره شود، باید به دو اندیشه محوری دیگر صرفنظر از تجربه گرایی پوزیتیویسم و ضدیت آن با متافیزیک اشاره نمود، هر دو اندیشه محوری که بعدها توسط کنت و شاگردانش همچون ریچارد کانگریو (1899-1818)، جان هنری بریجز (1906-1830) فردریک هریسون (1923 – 1831)، ادوارد اسپنسر بیزلی (1915 – 1831) و شاید مهمتر از همه، ویلیام کینگدون کلیفورد (1879-1848) پی گرفته شد، از آراء دیوید هیوم نشات می‌گرفت؛ در وهله نخست ایده وحدت علوم و در وهله بعد جدایی امر واقع از ارزش.

    هیوم در واقع بر سر آن است که روشهای علم نیوتنی را تا حد ممکن برخود طبیعت آدمی شمول دهد.

    فردریک کاپلستون در تشریح این ایده هیوم می‌گوید: «… رساله هیوم ] رساله درباره طبیعت آدمی[ از آرزویی بلند الهام می‌گیرد.

    بنابراین، در آهنگمان به تبیین مبادی طبیعت آدمی، ما به راستی دستگاه کاملی را علوم از پیش می‌نهیم که بر شالوده‌ایی تقریبا یکسره نو ساخته شده است و یگانه شالوده‌ای است که علوم می‌توانند ایمن به رویش قرار گیرند.مقصودش آن است که روش آزمایشی را که با چندان کامیابی در علوم به کار بسته شده است باید هم چنین در بررسی انسان به کار بست.» ] 12[ دومین اندیشه محوری هیوم که بر اثبات گرایی تاثیر داشت در قالب جدایی علم الاخلاق از علم مفهوم می‌یافت در واقع هیوم آن را در قالب این حکم بیان می‌کرد که از امور واقع که از تاثیرات حسی نشات می‌گیرند هرگز نمی‌توان به بایسته‌ها رسید و یا بالعکس.

    ] 13[ اکنون که ریشه‌های تجربه گرایی اثبات گرایی بر شمرده شد، ماحصل آراء کنت را که در کتاب درسهای فلسفه اثباتی در ایضاح این مکتب مطرح گردیده است بدین شرح می‌توان صورت بندی نمود: «1.

    بازسازی تاریخ در حکم تحقق روح اثباتی، در این طرح، مذهب و متافیزیک جایگاه مشخصی داشتند اما تنها به عنوان مراحل ماقبل راز پردازی که با ظهور علم از میان می‌روند.

    با پیدایش بینش علمی، دوران ماقبل تاریخ نوع بشر به پایان رسید؛ مرحله اثباتی اندیشه، مانند مراحل دیگر مرحله انتقالی نیست.

    2- زوال نهایی متافیزیک رابطه نزدیکی با مفهوم جانشینی خود فلسفه داشت.

    در اثبات گرایی کنت، علم جانشین فلسفه شد: «فلسفه اثباتی» تبیین منطقی قوانین روش منطقی بود.

    دروازه متافیزیک در برابر بحث فلسفی به طور مستقل باز نشد: متافیزیک بر این اساس که پرسشهای مطرح شده در فلسفه متافیزیک خالی از محتواست به زباله دان تاریخ سپرده شد.

    3-وجود مرز آشکاری بین امر واقعی، یا مشهود و امر خیالی، یا «موهوم».

    کنت ترجمه هستی شناسانه‌ای درباره این که چه چیزی واقعی است به دست نداد.

    بلکه پیش تر توجیهی روش شناسانه ارائه کرد.

    از این لحاظ است که به رغم انکارهایش، دیدگاه تجربه گرایی را برگزید.

    مشاهده نظام یافته علم اثباتی را از انواع دیگر به اصطلاح معرفت متمایز کرد و این گونه مشاهده به نظر کنت، به شواهد دریافت حسی بستگی داشت و این اساس قطعیت در علم بود.

    ویژگی‌های عقل گرایانه اندیشه کنت در این سطح وارد نشد،‌بلکه تنها به سطح سازماندهی گزینشی واقعیت‌ها در درون نظریه‌ها راه یافت: نظریه ها زمینه ارتباط واقعیتها را با احکام یا قوانین عام فراهم می‌کردند.

    4.

    نسبی گرایی معرفت علمی.

    ].

    [ این اصطلاح، اصطلاحی هستی شناسانه نبود بلکه به این نظریه اشاره داشت که علم خود را به تبیین وابستگی متقابل پدیده ها محدود می‌کند: یعنی مدعی کشف اصول یا علل غایی نیست.

    معرفت علمی هرگز پایان نیافت بلکه مدام در معرض تغییر و بهبود قرار داشت.

    5.پیوند جدایی ناپذیر علم و پیشرفت اخلاقی و مادی بشر.

    اقتباس کنت از این فرمول بیکن که پیش آگاهی ناشی از علم کنترل فنی – یعنی ائتلاف پیش بینی و قدرت را امکان پذیر می‌سازد – دقیقا مصداق این نکته است» ] 14[ .

    بنابراین کنت با صورت بندی پنج اندیشه فوق در واقع بر خصایصی نظیر تقدم مشاهده بر نظریه، قطعیت و به تبع آن میسر بودن شناخت در معرفت پوزیتیویستی انگشت تاکید گذارد.

    در عین حال روش اثباتی که با خود نوعی اندیشه وحدت علم را به همراه داشت متضمن اندیشه‌های پنجگانه فوق بود.

    این روش عبارت بود از: مشاهده، آزمایشگری و مقایسه.

    مشاهده تنها وقتی از قوانین ایستا و پویایی پدیده‌ها تبعیت می‌کند که جنبه علمی داشته و هر تحقیق علمی ناچار است آن را به کار

  • 1)مقدمه 1
    2)رویکرد واژه شناختی 3
    3)رویکرد تاریخی (ماهیت نظریه): 4
    الف) پوزیتیویسم؛ نسل نخست (لاک، هیوم، کنت) 4
    ب)پوزیتیویسم، نسل دوم (حلقه وین) 11
    ج)پوزیتویسم: نسل سوم (کارل همپل) 14
    4)تاثیر محیط اجتماعی - سیاسی بر شکل گیری نظریه پوزیتیویسم 16
    5) اثر بخشی پوزیتیویسم بر مسائل سیاسی و اجتماعی: 19
    6)نقد و نتیجه گیری 24
    فهرست منابع و یادداشتها 29

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم», مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم», پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق ارزیابی نظریه معرفت شناختی «پوزیتیویسم»

1)مقدمه پوزیتیویسم چیست؟ «پوزیتیویسم به مثابه یک رهیافت علمی در علوم اجتماعی معتقد است که امور می‌بایستی به مثابه واقعیات محض مطالعه شوند و رابطه بین واقعیات مزبور می‌تواند به وضع قوانین علمی منجر شود. برای پوزیتیویست‌ ها، چنین قوانینی شانی مشحون از حقیقت دارند و واقعیات اجتماعی به همان شیوه واقعیات طبیعی‌ می‌بایستی مورد مطالعه واقع شوند».]1 [ هر چند ارائه چنین تعریفی از سوی ...

مقدمه: میراث فکری و نظری گروهی از روشنفکران برجسته آلمانی که می‌کوشیدند، یک‌گونه فلسفی انقلابی از مارکسیسم غربی را که با عنوان نظریه انتقادی(Critical Theory) شناخته می‌شد، پدید آورده و بسط دهند، را مکتب فرانکفورت می‌گویند. به دنبال عدم تحقق پیشگویی‌های "مارکس"، مبنی بر وقوع انقلاب کارگری علیه نظام تولید سرمایه‌داری و شکل‌گیری سوسیالیسم و در پی ناکامی جنبش‌ های مارکیستی در اروپا ...

تعریف، به معنای مورد نظر منطقیون، با دشواری‏های بسیاری روبرو است. همانطور که ویتگنشتاین مطرح ساخته است، ارایه یک تعریف دقیق ممکن نیست و معنای یک واژه تنها از طریق کاربرد آن در یک چارچوب بیان می‏شود، اما به هر حال مطابق رسم همیشه قبل از آغاز هر مبحثی تعریفی از آن ارائه می دهند تا دیدی عمومی نسبت به آن ایجاد شود و برای انجام این کار، توضیحاتی چند در ارتباط با موضوع، روش، هدف، و ...

یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد ...

دیباچی: امیل دورکیم را به همراه ماکس وبر یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیده‌اند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستم‌های اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشته‌های مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی می‌پذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود ...

مقدمه: ژان پیاژه؛ روانشناس بزرگ معاصر را پایه گذار «معرفت شناسی تکوینی» دانسته اند.از این رو که او کوشید تا سیر پیدایی و تحول معرفت را در انسان از نخستین روزهای کودکی تا سنین نوجوانی که هنگامه قوام تفکر انتزاعی و در واقع فرجام شکل گیری معرفت است، پی گیرد. به همین سبب، پیاژه را پیرو آرای کانت در روانشناسی می دانند ساعت پیاژه همانند کلاه بره اش بسیار مشهور است. این ساعت را از ...

چکیده‌: اگر فرآیند ادراک‌ را حاصل‌ تعامل‌ سه‌ عنصر فاعل‌شناسا، متعلق‌شناسایی‌ و شناخت‌ بدانیم‌، بسیاری‌ از نظریات‌ مطرح‌ شده‌ در حوزه ‌ اندیشه ‌ اسلامی‌ در خصوص‌ علم‌ و ادراک‌ را می‌توان‌ حول‌ محور دو نسبت‌ موجود بین‌ سه‌ عنصر یاد شده‌ سازماندهی‌ کرد. تعدادی‌ از نظریات‌ مهم‌ عهده‌دار تبیین‌ نسبت‌ علم‌ و ادراک‌ و محکی‌عنه‌ آن‌ است‌ و برخی‌ از نظریات‌ ناظر به‌ رابطه‌ ادراک‌ با ...

چکیده یکی از عمده‌ترین مکاتب جامعه‌ شناسی نظریه کنش متقابل نمادی با نظریات‌ جرج هربرت مید (1931- 1863) پایه‌ریزی و توسط هربرت‌بلومر (1986- 1900) تکمیل و تدوین گردید که در دوزمینه بازنمودن نکات و مفاهیم پوشیده و گسترش مبانی تئوریک خودکار بلومر قابل توجه‌است. بلومر از چهره‌های برجسته جامعه‌شناسی آمریکا که دارای برجسته‌ترین پست‌ها و سمت دانشگاهی ودر نهایت استاد برجسته جامعه‌شناسی ...

- زیبایی زیبایی را نمی توانیم تعریف کنیم، به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم که: «ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شی زیباست»[1]اما این مطلب مانع نگردیه که صاحبنظران و هنرمندان به تعریف زیبایی نپردازند. اگر از معنای لغوی آن شروع کنیم: « زیبا، از زیب+ (فاعلی وصفت مشبه)= زیبنده، به معنی نیکو و خوب است که نقیص زشت و بد باشد. جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و ...

چکیده در تعریف واژه ی ادبیات، ماهیت، فواید و نقش آن در زندگی بشر و نیز در حوزه ها و کارکردهای عملی آن، از قدیمترین زمان تاکنون مباحث گوناگونی صورت گرفته است؛ برخی آنرا به مفهوم اخلاقی و برخی در معانی ادبی و عده ای نیز به هر دو مفهوم اخلاقی و ادبی آن به کار برده اند. اما امروزه ادبیات با سایر علوم جدیدی چون روان شناسی، زبان شناسی و نقد ادبی پیوند خورده و اهمیت والایی پیدا کرده ...

ثبت سفارش