دانلود مقاله مفهوم شهود در فلسفه اسلامى

Word 251 KB 16615 62
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مفهوم «شهود» (1) را مى‏توان در زمینه‏هاى مختلف بررسى کرد.

    این مفهوم، در فلسفه جایگاهى رفیع داشته و در تقسیمات اولیه وجود، مباحث علم و عالم و معلوم، شناخت‏شناسى و هستى‏شناسى توسط فلاسفه به مورد بحث گذاشته شده است.

    (2) همچنین، مفهوم «شهود» در عرفان و تصوف منزلتى بس ارجمند یافته و عرفا مباحثى ارزشمند در خصوص «شهود» و «حضور» از خود بر جاى نهاده‏اند.

    در مباحث اخلاقى و فلسفه اخلاق هم برخى صاحب‏نظران به این واژه عطف توجه کرده و مکتب شهودگرایى در اخلاق، در اواخر قرن
    نوزدهم رونق خاصى یافته است.

    (3) همین‏طور متکلمان و دین‏شناسان به مناسبت‏هایى مفهوم شهود و پى‏آمدهاى حاصله از آن را مورد مداقه خود قرار داده و در اعتلاى نظر خود به شهود مطلق که مختص خداى متعال است نائل شده‏اند.

    (4)
    حال با توجه به گستردگى زمینه بحث و کنکاش علمى در این واژه، مناسب است تنها به بحث پیرامون یک جنبه آن اکتفا کرده و در موارد دیگر تنها به اشاره‏اى گذرا بسنده کرد.

    هرچند به یک معنا، بررسى دقیق و موشکافانه یک مفهوم در یک جنبه خاص مستلزم پرداختن به جنبه‏هاى دیگر است.

    اما به لحاظ محدودیت این مقاله، تا حد امکان از گستردگى بحث اجتناب خواهد شد.

    در این نوشتار، جنبه‏هاى عقلى و یا به تعبیر دقیق‏تر جنبه‏هاى فلسفى «شهود ش مورد بررسى قرار گرفته با نگاهى گذرا به سیر تاریخى این بحث و آشنایى با اندیشه‏هاى فلاسفه غربى و اسلامى، به کنکاش در این مبحث‏خواهیم پرداخت.

    هر چند باید اذعان داشت تتبع عمیق در این بحث از حوصله یک مقاله خارج بوده و نیازمند مبحثى گسترده و فراگیر مى‏باشد.

    اما این اعتراف نمى‏بایست مانع پرداختن اجتمالى به آن شود.

    ابتدا، قبل از پرداختن به هرگونه بحثى، به معانى لغوى و اصطلاحى «شهود» نظر مى‏افکنیم.


    واژه «شهود»
    در بسیارى موارد، واژه «شهود» با واژه «حضور» به یک معنا به کار مى‏رود و بعضا به جاى یکدیگر استعمال مى‏شوند.

    شهود از ریشه «شهد» مشتق شده که به معناى حضور مى‏باشد.

    و حضور از ریشه «حضر» در مقابل غیبت‏به کاکر مى‏رود.

    (5) هرگاه شهود و حضور به یک معنا گرفته شوند، معناى مقابل این دو غیبت است.

    اگر شى‏ء از شى‏ء دیگر غایب بود (غیبت فیزیکى یا معنوى) حضور و یا شهودى صورت نمى‏گیرد.

    و اگر غیبت‏برطرف شد و دو شى‏ء بدون مانع در کنار یکدیگر قرار گرفتند، در این صورت آن دو شى‏ء براى یکدیگر حضور دارند.

    (6) در لغت معناى دیگرى براى شهود بیان داشته‏اند که عبارتند از: وجدان، حدس، کشف، اشراق، ادراک، الهام، وجود و مانند آن.

    (7)
    در علوم مختلف عقلى، براى این واژه اصطلاحات متفاوتى وجود دارد.

    در اصطلاح فلسفى، در بحث معرفت‏شناسى، شهود غالبا به معناى حضور مى‏آید.

    در تقسیم‏بندى علم، علم شهودى که همان علم حضورى است در مقابل علم حصولى قرار مى‏گیرد.

    در این‏گونه علم، معلوم در محضر عالم است و عالم به معلوم شهود دارد.

    در این صورت مى‏توان گفت عالم و معلوم نسبت‏به یکدیگر حضور یا شهود دارند و اتحاد عالم با معلوم صورت مى‏گیرد.

    (8)
    در اصطلاح عرفانى، واژه شهود معنایى غیر از حضور به خود گرفته است.

    هر چند در مرحله‏اى که عارف هب شهود حق نایل مى‏شود، حتما حضور هم صدق خواهد کرد.

    حضور عرفانى در مقابل غیبت است.

    شهود عرفانى به معناى کشف و مکاشفه است و در این صورت معنایى مرادف با رؤیت پیدا مى‏کند.

    (9)
    در اصطلاح اخلاقى، شهود بر یک احساس درونى اطلاق مى‏شود.

    احساسى که برخاتسه از درون است و هیچ‏گونه تجربه بیرونى در آن دخالت ندارد.

    این احساس مى‏تواند بین خیر و شر، حسن و قبح تمیز دهد.

    در این صورت شهود به یک نوع قضاوت درونى بازگشت مى‏کند که معناى مرادف با وجدان دارد.

    (10)
    در اصطلاح کلامى، شهود دو معناى صاعد و نازل به خود گرفته است.

    در معناى اولیه، شهود به معناى شهادت در مقابل غیبت است.

    عالم شهادت که در اصطلاح دینى آمده، همان عالم حسوسات است که مشهود انسان قرار مى‏گیرد.

    در مقابل آن عالم غیب است که از حوسا ظاهرى انسان غایب مى‏باشد.

    معناى ثانوى شهود که معناى صاعد و متعالیه‏اى است، تنها در مورد خداى متعال اطلاق مى‏گردد.

    به این معنا، تنها خداى متعال شاهد بر همه موجودات بوده و بر همه چیز و همه جا شهود مطلق دارد.

    (11)
    پس از آشنایى کوتاه با معانى و اصطلاحات عقلى مفهوم شهود، ابتدا نظرى اجمالى به اصطلاح عرفانى اخلاقى و کلامى خواهیم انداخت و آن‏گاه اصطلاح فلسفى شهود را بسط بیش‏ترى خواهیم داد.

    پس از آشنایى کوتاه با معانى و اصطلاحات عقلى مفهوم شهود، ابتدا نظرى اجمالى به اصطلاح عرفانى اخلاقى و کلامى خواهیم انداخت و آن‏گاه اصطلاح فلسفى شهود را بسط بیش‏ترى خواهیم داد.

    شهود عرفانى مفهوم شهود در عرفان و تصوف از مفاهیم اصلى به حساب مى‏آید.

    شهود و یا مشاهده بر موردى اطلاق مى‏شود که رؤیتى صورت گیرد.

    محل این رؤیت قلب بوده و چنین رؤیتى تنها به دلیل توحید یعنى بالحق محقق مى‏شود.

    با این خصوصیات است که شهود عرفانى حاصل یم شود.

    زمانى که مشاهده صورت گرفت، شاهد در مشهود فانى شده و خودى نمى‏بیند، در این صورت شهود حق بالحق است.

    این‏گونه شهود به تجلى ذات حق تعلق خواهد گرفت.

    (12) شهود واقعى نزد عرفاء، رؤیه حق به حق است.

    (13) و شهود ذاتى یا مشاهده ذاتیه، شهود حق تعالى است که حاصل آن یک نوع معرفت‏یقینى خواهد بود که به «عین الیقین‏» موسوم مى‏گردد.

    (14) حضور در اصطلاح عرفانى در مقابل غیبت‏به کار مى‏رود.

    هر گاه قلب عارف از خلق غایب و به حق حاضر باشد، در این صورت حضور صورت مى‏گیرد.

    (15) و گاه حضور در مقابل غفلت‏به کار مى‏رود، که در این صورت به معناى تنبه خاص است.

    اگر براى عارف تنبهى سبت‏به حق صورت گرفت که نتیجه این تنبه غیبت از ماسواى حق باشد، در این صورت حضور نزد حق محقق شده است، (16) و به دنبال این حضور و تنبه، عارف مى‏تواند شهودى نسبت‏به حق داشته باشد (اگر اسباب مشاهده را از قبل فراهم ساخته باشد) .

    در این معنا، حضور مقدمه‏اى براى شهود است.

    آنچه در قلب حاضر است و ذکر و یاد انسان را به خود مشغول داشته است همان مشهود انسان بوده و عارف شاهد آن است.

    اگر آنچه که در قلب غلبه حضورد ارد علم باشد، در این صورت عارف شاهد علم است.

    و اگر امر غالب وجد باشد، عارف شاهد وجد است، و اگر غالب بر قلب او حق باشد (17) در این صورت عارف به شهود واقعى دست‏یافته و شاهد حق شده است.

    پس این‏گونه حضور مى‏تواند شرط شهود باشد، همچنین مى‏تواند شرط سماع هم باشد.

    تا حضورى صورت نگیرد.

    سمعى در کار نخواهد بود.

    (18) در عرفان، اصطلاح کشف گاه به معناى شهود به کار رفته است، اما غالبا عرفا کشف را بر مقامى که فوق شهود است اطلاق مى‏کنند.

    تشابه کشف و شهود در این است که هر دو طریقى براى کسب معرفت‏به حساب مى‏آیند.

    اما تفاوت آن‏ها از دو جهت است: یکى این‏که متعلق مکاشفه معانى است ولى متعلق شهود ذوات است.

    و دیگر این‏که کشف اتم و اعلى از مشاهده است.

    لذا مکاشفه یک نوع ادراک معنوى است که اختصاص به معانى پیدا مى‏کند.

    (19) نتیجه آن‏که بر اساس اصطلاح عرفانى، شهود مى‏تواند طریقى براى کسب معرفت‏باشد و اگر معرفتى از این طریق براى عارف حاصل شد، این معرفت‏یقینى است، زیرا هیچ‏گونه واسطه‏اى در کسب این آگاهى دخالت نداشته عارف مستقیما مشهود را رؤیت مى‏کند.

    شهود اخلاقى شهود اخلاقى به معناى یک احساس درونى است که انسان توسط این احساس قادر خواهد بود بین خیر و شر ویا حسن و قبح تمایز ببیند.

    یکى از مسائل مهم فلسفله اخلاق همین نکته است که آیا تشخیص خیر و شر و یا حسن و قبح بر چه اساسى است؟

    آیا مى‏توان وجود نیرویى را در انسان پذیرفت که خود خوبى‏ها و بدى‏ها از هم متمایز سازد؟

    اگر چنین نیروى درونى را بپذیریم، آیا فطرى است‏یا کسبى؟

    آیا در تقویت و یا تضعیف این احساس درونى مى‏توان کوشش کرد؟

    (20) این‏ها مسائلى است که از دیرزمان در فلسفه اخلاق به بحث گذاشته شده و عده‏اى را بر آن داشته است تا در درون انسان به وجود احساسى قایل شوند که در قضایاى اخلاقى حاکم است هر چند در طول تاریخ بررسى‏هاى حکمت عملى، این احساس و نیروى درونى نام‏هاى متفاوتى به خود گرفته، اما همگى یک معنا را دربرداشته است.

    ارسطو و پیروان مشایى وى، نیروى عقل را در این امر حاکم مى‏دانند و تعبیر عقل عملى را به کار گرفته‏اند، عده‏اى دیگر، نیروى وهم را بدین قضاوت گمارده‏اند و برخى از نیرویى غیر از عقل و وهم به نام وجدان و یا ضمیر اخلاقى نام برده‏اند.

    (21) در اسلام، دو طرز تفکر نسبت‏به حسن و قبح در بین اندیشمندانى که به این امر پرداخته‏اند، به چشم مى‏خورد.

    عده‏اى حسن و قبح را عقلى دانسته‏اند، معناى این سخن این است که عقل را یاراى قضاوت در این میدان مى‏باشد.

    آنان که براى عقل چنین توانایى قایل هستند، در این زمینه قایل به شعور اخلاقى شده‏اند که این تعبیر دیگرى از همان احساس درونى و یا شهود اخلاقى خواهد بود.

    (22) شهودگرایى اخلاقى در غرب، طرز تفکرى است مبنى بر این‏که انسان مى‏تواند خود شهودا خوبى را از بدى متمایز نماید، و این شهود یک احساس درونى است.

    و بر اساس این احساس، فرد ذاتا بدون اتکاء به خارج و یا داشتن هرگونه تجربه خارجى بین خیر و شر تشخیص خواهد داد.

    (23) شهودگرایى اخلاقى معتقد است، ادراک خوبى و بدى و قضایایى از این قبیل بدون واسطه براى انسان حاصل شده و این نوع آگاهى و علم به امور اخلاقى که خود برخاتسه از یک نوع استعداد خاصى در انسان است، همگى مقدم بر تجربه است.

    این احساس مقدم بر تجربه به طور شهودى متعلق درک انسان قرار مى‏گیرد.

    (24) با توجه به این برداشت‏خاص از مفهوم «شهود» در شهودگرایى اخلاقى، معناى اصطلاحى این واژه بازگشت‏به همان علم شهودى مى‏کند، که معلوم مشهود بلاواسطه عالم مى‏شود.

    شهود کلامى کاربرد این مفهوم در کلام به وسعت کاربرد آن در فلسفه و عرفان نیست.

    متکلمین اسلامى و غیراسلامى در چند مورد خاص به این مفهوم تمسک کرده‏اند.

    یکى از آن موارد، در زمینه حسن و قبح اخلاقى است که در مبحث قبل بدان اشارت رفت.

    (25) مورد دیگر، در تمایز بین عالم جسمانى و عالم روحانى و یا به تعبیر متکلمین، عالم شهادت و عالم غیب است.

    مفهوم شهود یا شهادت در این اصطلاح، معنایى در مقابل غیب داشته و جهان محسوس که مورد رؤیت‏حسى انسان است عالم شهادت نام گرفته است.

    در مقابل آن، جهان غیر محسوس و غایب از نظر عالم غیب نامیده شده است.

    شهود در این معنا همان مشاهده حسى است که شى‏ء از طریق حواس ظاهرى متعلق شهود انسان واقع مى‏گردد.

    (26) مورد دیگرى که مفهوم شهود به کار گرفته مى‏شود، در مورد ذات بارى تعالى است.

    خداى متعال نسبت‏به تمامى موجودات (ماسوى الله) شهود داشته و از این‏رو شهادت کامله اختصاص به او پیدا مى‏کند.

    تمامى مخلوقات در مشهد و مراى حق تعالى است.

    لذا او شاهد مطلق است و مفهوم شهود محض تنها وى را سزاوار است.

    (27) در تفکرات «اسکولاستیکى‏» scholastic قرون وسطى که بیش‏تر جنبه کلامى داشت، بر اساس تعریفى که «توماس آکوئینس‏» Thomsa Aquinas در مورد شهود اظهار داشته، شهود یک نوع علم درونى و ذاتى از براى خداوند است که تنها او به همه اشیاء علم حضورى دارد.

    صور اشیاء ابتدا در ذات بارى تعالى حضور داشته و آنگاه در خارج موجود مى‏شوند.

    (28) بر اساس تعاریفى که در مورد شهود دینى (کلامى) ارائه شده، مفهوم شهود در معانى مختلفى به کار گرفته شده است.

    مهمترین آن‏ها همان حضور درونى است که در بخش فلسفى به تفصیل بیان خواهد شد.

    موارد دیگرى هم بیان شده که به طور اختصار از این قرار است: 1.

    فهم اوامر الهى 2.

    شهود ربوبى در تجربه دینى 3.

    فهم صریح و روشن از معانیى که در مجازات و استعارات دینى نهفته است.

    در غالب ادیان، مفهوم شهود در قالب یک یا چند معنا از معانى فوق به کار گرفته شده که نمونه‏هایى از آن را مى‏توان در اسلام، مسحیت، یهودیت، بودیم و زن بودیسم یافت.

    (29) شهود فلسفى مفهوم شهدو در طول تاریخ فلسفه، از بدو شکل‏گیرى آن، یعنى از دوران یونان باستان تاکنون، در نظریات و مکتب‏هاى مختلف فلسفى جایگاه خاصى داشته و دست‏خوش تحولاتى نیز شده است.

    هر چند تا حدودى معناى لغوى این مفهوم روشن است، اما به‏کارگیرى آن در موارد مختلف و علوم گوناگون و قالب‏سازى‏هاى متفاوت از الفاظ جهت نشان دادن این مفهوم، تا حدى معناى آن را پیچیده کرده است.

    در برخى موارد، دو معناى کاملا متفاوت با دو برداشت غیر قابل منطبق بر یکدیگر همراه بوده و اشتراک آن دو را، تنها به یک اشتراک لفظى بازگشت مى‏دهد.

    و همین امر موجب برداشت‏هاى جابه‏جا و بعضا نادرست از این مفهوم شده است که براى پیش‏گیرى هرگونه سوءبرداشت ابتدا باید معانى را کاملا از همدیگر متمایز ساخته و حدود هر یک را مشخص کرد.

    در این بخش از مقاله، جهت‏بسط و تفصیل بیش‏تر در مفهوم فلسفى شهود، ابتدا به سیر اندیشه‏هاى


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله مفهوم شهود در فلسفه اسلامى, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله مفهوم شهود در فلسفه اسلامى, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله مفهوم شهود در فلسفه اسلامى

دیده بر هم گذارم تو را می دیدم که از درد و رنج به خود می پیچی؛ تا سحر خواب به چشمم راه نیافت، معلوم است که عاشق بی خواب جز محبوب به چیزی نمی اندیشد، تمام مدت در رختخواب به فکر تو دردانه عزیز و بی همتا بودم اگر می توانستم در کنار تو محبوب باشم، بدبختی و حوادث شوم را فراموش می کردم و نوش داروی عشق به کامت می ریختم. در بلایا باید عاشق و معشوق شریک درد هم باشند، می دانم از دست مرض ...

مقدمه مقاله ای که پیش رو دارید ترجمه ای است از فصل اول کتابی به نام «مقدمه ای بر جنسیت و زیبایی شناسی[1]» نوشته «کارولین کورس میر[2]» که در واقع فلسفه زیبایی شناسی را از دیدگاه فمینیستی بررسی می کند. کارولین کورس میر استاد فلسفه در دانشگاه بوفالو که یکی از دانشکده های دانشگاه ایالتی نیویورک است می باشد. از دیگر کتاب هایی که به قلم این خانم می باشد می توانیم از کتابی به نام ...

فلسفه‌ چیست‌؟ از طرح‌ پرسش‌ فلسفه‌ چیست‌؟ چه‌ مقصودی‌ داریم‌؟ وقتی‌ می‌پرسیم‌ که‌ فلسفه‌ چیست‌، بسته‌ به‌ اینکه‌ پرسش‌ در چه‌ مرتبه‌ای‌ طرح‌ شده‌ باشد، جواب‌ آن‌ متفاوت‌ است‌. مثلاً ممکن‌ است‌ کسی‌ در متنی‌ که‌ می‌خواند به‌ لفظ‌ فلسفه‌ برخورد کند و معنی‌ آن‌ را نداند و بپرسد که‌ فلسفه‌ چیست‌. در جواب‌ این‌ پرسش‌ می‌توان‌ شرحی‌ در باب‌ لفظ‌ فلسفه‌ داد یا نوع‌ مسائلی‌ را که‌ در ...

فلسفه بر وضوح، قصد، انتقاد و توجیه به عنوان ارزش هاى مهم براى مربیان تأکید دارد. متقن ترین نمونه فلسفه تعلیم و تربیت از سوى جان دیویى و در عصر ما نیز از سوى پائولو فربر کسى که به فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان ابزارى براى بازسازى تجربیات انسان، مدارس و جامعه مى نگریست ارائه شده است. در این نوشتار، نویسنده تاریخچه مختصرى از فلسفه تعلیم و تربیت و بیان رویکردهاى مطرح در این زمینه مى ...

مقدمه : امروزه فلسفه ریاضی یا فلسفه علم ریاضیات بعنوان یکی از شاخه های فلسفی دامنه و عمق قابل توجهی برخوردار شده است و مکاتب و دیدگاههای متعددی در حوزه این دانش فلسفی شکل گرفته است. در این میان این نکته روشن است که دست یافتن به دیدگاهی که پاسخگوی تمام مسائل و مباحث مطرح شده در فلسفه ریاضی باشد آن هم بصورت مستدل و مقبول همه فلسفی اندیشان امری ممکن به نظر نمی‌رسدویاآنکه بسیارصعب و ...

لذات زیبایی شناسانه فلسفه‌هایی که در اوایل دوره مدرن ، ایده‌های مربوط به هنر زیبا و حوزه ‌ مشخص ارزش زیبایی‌شناسانه را توسعه دادند، تبدیل به متون بنیادین نظریه زیبایی شناسی معاصر شدند، و در این مقاله به ملاحظه برخی از تأثیرگذارترین آنها می پردازیم. خواهیم دید که این نظریه‌ها با وارد کردن تفاوت‌های مربوط به جنسیت به مفاهیمی همچون زیبایی ، والایی، لذت، و خود زیبایی شناسی، به تشدید ...

مفهوم فضا « وابستگی انسان به فضا دارای ریشه های عمیق می باشد . این وابستگی از نیاز به درک روابط اجتماعی انسان جهت ثبت مفهوم و حاکمیت بر دنیای حوادث و رویدادها سرچشمه می گیرد . » [1] انسان خود را با محیط وفق می دهد . « بسیاری از حرکات [2] بشر واگر است بدین معنی که اشیاء مورد ارتباط مطابق با چنین روابطی به دوره نزدیک ، بیرونی ، اندورنی ، مفرد ، جمع و پیوسته و گسسته تقسیم گردیده ...

مقدمه آیا علم جایگاهی در کشف و شهود ماوراالطبیعه دارد؟ این مقاله فقط در پی تشریح این سئوال است و در پی پاسخ جامع به آن نمی باشد. در تاریخش بشری مذهب و فلسفه به بحث و نظریه پردازی در حیطه ماورااطبیعه پرداخته اند. فلسفه وظیفه خود می دانسته تا به سئوالات کلی از جمله موضوعات مطرح درماوراالطبیعه پاسخ دهد.علوم تجربی هیچگاه به موضوعات مربوط به ماورا الطبیعه دست درازی نکرده اند و عالمان ...

- زیبایی زیبایی را نمی توانیم تعریف کنیم، به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم که: «ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شی زیباست»[1]اما این مطلب مانع نگردیه که صاحبنظران و هنرمندان به تعریف زیبایی نپردازند. اگر از معنای لغوی آن شروع کنیم: « زیبا، از زیب+ (فاعلی وصفت مشبه)= زیبنده، به معنی نیکو و خوب است که نقیص زشت و بد باشد. جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و ...

مطالعه و بررسی دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا، این نتیجه را به دست می دهد که مبنای پذیرش وجود خدا توسط او دلایلی است که از فسلفه دکارت در اختیار داشته است. هر چند برخی از شارحین فلسفه اسپیتوزا براهین موجود در آثار او را بعضاً متفاوت دانسته‌اند[1] اما واقعیت این است که اصل و اساس این براهین همان اصول موضوعه ای است که او از آثار دکارت آموخته است. این احتمال قوی به نظر می ...

ثبت سفارش