باتوجه به شواهد موجود می توان فهمید که قائم مقام فراهانی مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکری عزم و ثابت بود.
او به واسطه ی اطلاعات سیاسی و اجتماعی که داشت سعی می کرد در همه زمینه ها از خود شجاعت نشان دهد و باعث آبادانی کشور عزیزمان بشود.
اگرچه شاه و اطرافیان برای تصمیم گرفتن امور مملکتی با او مخالفت می کردند ولی بعدا همان مخالفان می فهمیدند که اشتباه کرده اند و به زیرکی و باهوشی قائم مقام، حسادت می ورزیدند.
او در ارتباط با کشورهای خارجی نهایت سعی و تلاش خود را می کرد، تا مبادا به کشور ایران آسیبی برسد.
او همواره پشتیبان مردم ظلم دیده و فقیر ایران بود.
او ستاره ای بود در عصر قاجاریه که ما به وجودش افتخار می کنیم و خوشحالیم که کشور عزیزمان ( ایران ) را از چنگال کشورهای قدرتمند آن زمان مانند ( انگلیس- فرانسه- روسیه) نجات داده و همواره جهت آباد و آزاد کردن ایران تلاش می کرده است.
آری ، انسانهای متفاوت کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارهایی می کنند که موجب خوشحالی عامدی مردم می شوند.
نسل جوان، نوجو و آرمان گراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه هایی می طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارند.
هدف از تهیه این مجموعه، که زندگی نامه مشاهیر و شخصیت قائم مقام فراهانی را شامل می شود؛ آشنا شدن نسل نوجوان و جوان با زندگی این ستاره ی درخشان عصر قاجاریه است.
چهره ای که در آن روزگار عطر و بوی خاص خود را داشته است و با عطر و بوی خود فضای ایران را پرکرده و در پربارکردن فرهنگ و تمدن این مرز و بوم نقش بسزا داشته است.
امید است با ارائه این مجموعه توانسته باشیم، همچون قطره های باران، روح تشنه نسل نوجوان و جوان امروزی را سیراب کنم و با بهره گیری از شعله شمع وجود این بزرگان آنان را به دنیای امید و روشنی رهنمود سازیم.
اما آنچه در این مجموعه می خوانیم شامل برخی از شجاعت ها و مردانگی های قائم مقام فراهانی در ارتباط با اداره امورکشوری و سیاست او با برقراری رابطه خوب و مفید با کشورهای دیگر، جهت آبادانی کشور عزیزمان ایران است.
نگاهی کوتاه به زندگی قائم مقام : 
نامش ابوالقاسم و معروف به قائم مقام فراهانی بود.
در فراهان فراهان به دنیا آمد.
پدرش میرزا عیسی وزیرعباس میرزا نائب السلطنه بود.
به اذغان دوست و دشمن او دارای کمالات بسیار بود.
ادیب، نویسنده، شاعر، سیاستمدار، پارسا و پاکدامن بود.
 در سال 1237 ه .
ق .
میرزای بزرگ از دنیا رفت و تمامی القاب و عناوین و پست های وی به فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم مقام رسید.
کسانی که به لیاقت ذاتی او حسادت می کردند، از سعایت و دشمنی نسبت به او خودداری نکردند، تا آنجا که عباس میرزا را تحت تأثیر قرار دادند و او ضمن گزارش های خود از شاه، درخواست کرد که او را معزول کند و شاه او را در سال 1239 ( ه .
ق ) معزول کرد.
دو سال بعد به دنبال نابسامانی اوضاع آذربایجان، شاه مجددا او را به وزارت نائب السلطنه منصوب کرد.
هرچند در همین سال، تحت تأثیر پیروزی بر عثمانی و تحریک شاهزادگان و اُقراء داخلی شاه تصمیم گرفت دوباره به روسیه حمله کند.
لذا به آذربایجان سفر کرد.
در جلسه ی مشاوره تنها مخالف جنگ، قائم مقام بود و به همین جهت دشمنان او را متهم به درستی با روسیه کردند و شاه او را معزول کرد و به مشهد تبعید نمود.
 جنگ بین ایران و روس ها آغاز شد.
این دوره ی دوم جنگ با روس ها بود.
جنگی که موجب معاده ننگین ترکمانچای شد و اگر درایت قائم مقام نبود شاید تبریز هم از ایران جدا می شد.
در سال 1243 ( ه .
ق ) روسیه به تبریز رسید، فتحعلی شاه، فرخ خان پیش خدمت خود را به مشهد فرستاد و پس از عذرخواهی او را به تهران طلبید و برای عقد صلح با دولت روسیه به تبریز فرستاد.
عهدنامه ترکمانچای به خط قائم مقام نوشته شد.
در سال 1249 ( ه .ق ) نائب السلطنه عباس میرزا درمشهد درگذشت.
او قبل از مرگ درکنار حرم امام رضا (ع) از میرزا و قائم مقام خواست که یکدیگر را یاد می کنند از قائم مقام خواست که میرزا را برتخت پادشاهی بنشاند و یکسال بعد که فتحعلی شاه از دنیا رفت با کمک قائم مقام، محمد میرزا برتخت پادشاهی نشست و قائم مقام صدر اعظم وی شد.
یکسال بعد با توطئه و دسیسه انگلیسی ها و سعایت شاهزادگان، در 25 صفر سال 1251 ( ه .
ق ) مطابق 20 ژوئن 1835 ( م ) قائم مقام به دستور محمد شاه دستگیر شد و در آخرین روز ماه صفر او را خفه کردند و روحش به دیار باقی شتافت، جسد او را بدون غسل وکفن در شاه عبدالعظیم به خاک سپردند.
قائم مقام فراهانی از ادبا و شاعران بزرگ دوره قاجاریه نیز بود که در نظم و نثر مهارت فوق العاده داشته و در شعر ثنایی تخلص می کرد.
« منشأت قائم مقام » و مثنوی « جلایرنامه » از آثار اوست.
برخی از خصوصیات قائم مقام : 1 .
قائم مقام علاوه برکفایت وکاردانی کشورداری، فردی بسیار فاضل بود.
2 .
او در نثر فارسی موجد سبکی تازه شد که در روانی و شیرینی کلام بی نظیر بود.
3 .
کسانی که در زیردست قائم مقام کار می کردند، همه افرادی فاضل و منشی بودند.
4 .
قائم مقام در تحکیم اساس سلطنت محمدشاه صادقانه کوشید وکفایت و لیاقت قابل توجهی از خود نشان داد و چون شاه او را بزرگترین عامل موفقیت خوبش می دانست و مکرر حسن اعتقاد پدر خود عباس میرزا را نسبت به قائم مقام دیده و شنیده بود و او را به صدارت برگزید.
5 .
قائم مقام طبعا مردی مستبد به رأی و تاحدی خودخواه بود.
او به زودی زمام کلیه امورکشور را در دست گرفت 6 .
قائم مقام علاوه بر اختیارداری درکلیه امورکشوری و لشگری، در امور خصوصی شاه و حرم خانه و بسیاری از خصوصیات زندگی وی دخالت می کرد.
7 .
او شخصا امور لشگری و کشوری را برعهده داشت و بدون مراجعه به شخص شاه تصمیم می گرفت.
8 .
او به واسطه سوء ظنی که به غالب دربایان داشت هیچ یک را درکارهای مملکتی خود شریک نمی کرد.
9 .
سرود و شعار قائم مقام آزادی بود، اما خود آزادی نیست .
لذت شکوفه ی هوس ها و خواهش های شماست، اما میوه نمی دهد.
لذت ژرفایی است که بلندا را می جوید، اما ژرفا و بلندا نیست.
زندگی قائم مقام و ارتباط آن با سیاست خارجی کشور: قائم مقام فراهانی به تبریز رفت و نزد پدرش که وزیر آذربایجان بود، رفت.
او در دفتر عباس میرزا به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوایی گزید، پیش کاری شاهزاده را به عهده گرفت.
نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود؛ تعقیب کرد و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگ های ایران و روس شرکت کرد.
در سال 1237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم درگذشت و بین دو پسرش میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سرجانشینی پدر نزا درگرفت.
حاج میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به دستور فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد.
ولقب « سیدالوزراء » و « قائم مقام » یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین زمان بود که اختلاف حاج میرزا آقاسی و قائم مقام بوجود آمد.
قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روس ها از کار برکنار شد.
او پس از 3 سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 ( ه .
ق ) دوباره به پیش کاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد.
در سال 1242 ( ه .
ق ) فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و به مجلسی از رجال و اعیان و روحانین و سرداران و سران ایالات و عشایر ترتیب داد ، تا درباه صلح یا ادامه جنگ با روس ها، به مشورت بپردازند.
در این مجلس تقریبا همه عقیده به ادامه جنگ داشتند اما قائم مقام که از اوضاع سیاسی ایران ووضعیت نظامی و سربازان ایران آگاهی داشت و تجهیزات نظامی روس ها را هم دیده بود، به مخالفت پرداخت اما مخالفت ایشان مثمرثمر واقع نشد و سرانجام ناچار به صلح با روس ها درآمد.
این نظرکه بعدا صحت آن برای همه ثابت شد؛ در آن روز وِلوِله ی عجیب در مجلس انداخت و جمعی بروی تاختند و او را به داشتن روابطی مخفی با روس ها متهم کردند.
قائم مقام دوباره از کار برکنار شد و به خراسان اعزام شد.
جنگ با روس ها ادامه یافت و به شکست ایران انجامید.
و سرانجام در ماه ربیع الثانی سال 1343 ( ه .
ق )، قوای روس ها به فرماندهی گراف پاسکرویچ تا تبریز آمده بودند شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیارنامه، عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز، روانه نمود.
او درکار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان داشت و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را بوجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقرکرد.
به نظر می رسد که قائم مقام در برقراری ارتباط با کشورهای دیگر از جمله روسیه، نقش بسیار مهمی داشته است که پس از برکناری او از وزارت دوباره او را با مشاهده شکست در برنامه کاری خود سریعا فراخوانی می کند.
زیرا او همواره در جهت رسیدن به اهداف عالیه ایران و مقابله با روس ها به بهترین روش و افکار سیاسی خود برنامه ریزی می کرده است و هر جا لازم بوده به صلح یا مقاومت با دشمن می پرداخته است تا در زمان آینده بتواند نقایص کار را برطرف سازد.
او همواره با سیاست خود، سعی می کرد علاوه بر نظارت برکارهای داخلی شاه و فرمانروایان و حکام ، به سیاست خارجی و ارتباط با سایر کشورها بپردازد و روابط دوستانه و صمیمی با سایر کشورها جهت پیشرفت و ترقی کشور خود، داشته باشد.
عهدنامه ترکمانچای : عهدنامه ترکمانچای در پنجم شعبان 1243 ه .
به خط قائم مقام تنظیم و امضاء شد و خودش که حامل عهد نامه بود، به تهران آمد و درباره آن توضیحات لازم را داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس بدهد، گرفت و به تبریز مراجعت کرد .
نقش کشورهای اروپایی در ایران : در سال 1222 ( ه .
ق ) و درخلال دوره اول جنگ با روس ها ، ناپلئون ، امپراطور فرانسه، به دولت ایران پیشنهاد کرد قشون خود را به ترتیب قشون اروپا تعلیم و تربیت کند و نظم دهد.
این پیشنهاد در دربار ایران مقبول افتاد و طی نامه هایی بین فتحعلی شاه و ناپلئون ، مستشارانی از فرانسه به ایران آمدند و چون آذربایجان بیش از دیگر ایالات ایران مورد تهدید بود ، اصلاح قشون از آذربایجان آغاز شد.
میرزا بزرگ قائم مقام از این تعاملات نهایت استفاده را برد و قشون آذربایجان با تدابیر و مرتب گردید و با قانون نظام اروپا منظم شد و با کمک این مستشاران فرانسوی، کارخانه های توپ سازی، فشنگ سازی و باروت کوبی در تبریز دایر گردید.
هرچند علت کمک فرانسه به ایران دو چیز بود : 1 .
ضربه زدن به روسیه که دشمن فرانسه است.
عبور از ایران برای رسیدن به هند و منابع سرشار آن و ضربه زدن به انگلیس.
در این زمان انگلیسی ها که از روابط ایران و فرانسه و همسایگی ایران با روسیه احساس خطر می کردند.
گروهی را به ایران فرستادند که مورد استقبال دربار ایران قرار گرفتند.
فرانسوی ها که از این عمل خشمگین شده بودند، سرتیپ گاردان و مستشاران را به فرانسه احضار کردند.
میرزا بزرگ سعی کرد تا دو نفر از آنها را نگه دارد تا کارخانجات توپ سازی تکمیل شود، اما موفق نشد.
این عمل فرانسوی ها نشان دهنده این بود که کمک آنها به ایران، نفع رساندن به ایران نبود، بلکه آنها به دنبال منافع دولت خویش بودند.
لذا وقتی احساس کردند که دربار ایران به دشمنان آنان روی خوش نشان می دهد ایران را ترک کردند و قرارداد های بین ایران و فرانسه را زیرپا گذاشتند.
این ایام، دورانی بود که اروپائیان متوجه ممالک شرقی شده بودند و به علت اینکه شرقی ها از اطلاعات سیاسی و اقتصادی بسیار کمی برخوردار بودند و به سوی آسیا روی نهادند که پیش آهنگ آنها انگلیسی ها بودند.
در اثر همین سیاست های خصمانه