دانلود تحقیق شعرا

Word 89 KB 19634 15
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نیما یوشیج پدر شعر نو
    پدر شعر نو علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج، فرزند ابراهیم خان اعظم السلطنه نوری در دهکده یوش از بخش بلده شهرستان نور متولد شد.

    خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت.

    در مدرسه عالی سن لوئی تهران به ادامه تحصیل پرداخت.

    با آموختن زبان فرانسه با ادبیات غرب آشنا شد.

    نیما در شرح احوال خود می‌نویسد: « آشنایی با زبان خارجی ، راه تازه‌ای پیش چشم من گذاشت».

    اولین اثر وی در سال 1300 هجری به نام « قصه رنگ پریده » منتشر شد.

    او مبتکر سبکی نو در شعر پارسی است که به نام شعر نو معروف شده است.

    او در سال 1301 سرآغاز شعر نو، افسانه را منتشر ساخت و چند سال بعد یعنی در سال 1305 شعر خانواده سرباز را سرود.

    نیما شغل آموزگاری را در سال 1309 یعنی زمانی که 33 سال داشت در مدرسه حکیم نظامی آستارا آغاز کرد که آن دوران در تحول فکری نیما بسیار حائز اهمیت است.

    لازم به ذکر است او در سالهای نوجوانی به تشویق استادش « نظام وفا » به سرودن شعر پرداخت.

    باید خاطر نشان ساخت که یادداشت‌هایی به صورت پراکنده در سالهای 1301 الی 1314 از وی به جای مانده است.مجموعه اشعار وی به نامهای قصه رنگ پریده، ای شب، منت دونان، شیر، چشمه کوچک.

    یادگار، انگاسی.

    بز ملاحسن، گل ناز دار، خارکن، روباه و خروس، به یاد وطنم ...

    توسط تورج قوچانی جمع آوری گشت.

    از زمان مشروطیت به بعد به ویژه از زمان روی کار آمدن رضاخان تا اتمام دوره حکومت او، شاعران بی‌پروا و واقع گرا و حتی رومانتیک سیاست سرا مورد قلع و قمع قرار گرفتند.

    برای مثال عشقی و فرخی جان خود را از دست می‌دهند، عارف قزوینی خانه نشین می‌شود و در گرسنگی می‌میرد، ایرج میرزا خود را به آن راه می‌زند و ...

    نیما در چنین دوره‌ای به سمبولیسم خاص خود روی می‌آورد.

    سمبولیسمی که عموماً دیدگاه سیاسی غیر مستقیم پوشیده گویی و رمزنویسی را به عنوان تنها حربه موثر به کار می‌گرفت و چنین است که در دیوان نیما نه تنها بیشتر شعرها نمادین هستند بلکه عنوان شعر هم نمادین است مانند : ققنوس، ناقوس، مرغ آمین و ...

    مرحوم اخوان ثالث نقل می‌کرد که روزی در زندان شاهی پس از کودتا می‌پرسد، باز هم می‌شود شعری گفت که این آقایان نفهمند ولی مردم بفهمند.

    به قول یکی از زبان شناسان و منتقدان، شعر حافظ هم با استعارات و ابهامات کلامی که می‌آفریند در ساز و کارهای ذهنی دست به همان ترفندهایی می‌زند که نمونه‌اش را در شعر نیما می‌بینیم.

    جلال آل احمد می‌گوید هر شب شعرهایی در این کنگره خوانده می‌شود و شبی که نوبت شعر خواندن نیما رسید به ناگاه همگان با قطع برق مواجه شدند، روی میز خطابه شمعی نهاده شد و نیما شروع به خواندن شعر « آی آدمها » نمود که با حال و هوای موجود در سالن بسیار مناسب بود.

    نیما زندگی مرفه‌ای نداشت و با دست مایه‌ای که از وزارت فرهنگ آن زمان می‌گرفت به سختی امرار معارش می‌کرد و عالیه خانم همسر ایشان نیز که به سمت کارمند بانک ملی انجام وظیفه می‌نمود در



    گذران زندگی، وی را همراهی می‌نمود.نیما دوران بازنشستگی را در خانه بسر می‌برد و به سرودن شعر می‌پرداخت و اصولاً به علت اینکه بیشتر عمر خود را در یوش گذرانده بود به سختی می‌توانست خود را با آداب و فرهنگ مردم شهری سازگار نماید، او همیشه آرزوی هوای کوه را داشت و ساعتهای متمادی به زادگاهش می‌اندیشید، آنچنان که با فرا رسیدن فصل تابستان خانه‌ای را که در خیابان دزاشیب داشت اجاره می‌داد و برای استراحت به زادگاهش باز می‌گشت.

    وی ده سال آخر عمرش با شعرای بنام مراوده بسیار داشت و خیل جوانان برای همنشینی و مصاحبت با نیما همواره اطراف او را فرا گرفته بودند.

    وی در آخرین لحظات حیات پرافتخارش، زندگی آرامی داشت و از نگرانیهای درونی‌اش اثری دیده نمی‌شد، نگاه آرام و حرکاتش نرم و لطیف به نظر می‌رسید.


    به گفته جلال آل احمد: بدین صورت بود که پیرمرد دور از هر ادعایی به سادگی در میان ما زیست و با ساده دلی روستایی خویش از هر چیز تعجب کرد و هر چه بر او تنگ گرفتند کمربند خود را تنگ تر بست و همچون مروارید در دل صدف ناموزونی سالها بسته ماند.

    در چشم او که خود چشم زمانه ما بود آرامشی بود که گمان می‌بردی شاید هم به حق از سر تسلیم است.

    در واپسین لحظات حیات، به خواست وی قرآن به نزدش آوردند و لاصفات صفا ( سوگند به فرشتگان صف در صف ) آیه‌ای بود که آخرین نگاه او را به این دنیا پر کرد.او در طول حیاتش چنان به زادگاهش عشق می‌ورزید که در وصیت‌نامه خود نیز نوشته بود جسدش را در زادگاهش به خاک بسپارند.


    استاد شهریار
    اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده می شود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقیقتاً حیف است که آن خاطرات از پرده رؤیا و افسانه خارج شود.


    گو اینکه اگر شأن نزول و علت پیدایش هر یک از اشعار شهریار نوشته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هر قطعه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعر را نباید محدود کرد.
    گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.

    شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده.

    در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود.

    غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است.

    این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود.

    ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است.

    بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد.

    بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند.

    از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد.

    شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزلهـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزلهـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نومیـدی و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان مخـتـلف آن عـشق حکـایت می کـند و غـزلهـا یا اشعـار دیگـری شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـیره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.

    عـشقهـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزلهـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی و غـزلهـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد.

    برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد هـرچـه ملاحـضه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته است.

    زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است.

    محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزلهـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان شهـریار بـیان شده است و محـتاج به بـیان من نـیست.

    خیلی از خاطرات تـلخ و شیروین شهـریار از کودکی تا امروز در هـذیان دل، حیدر بابا، مومیایی و افسانهً شب به نـظر می رسد و با مطالعـه آنهـاخاطرات مزبور مشاهـده می شود.

    شهـریار روشن بـین است و از اول زندگی به وسیله رویأ هـدایت می شده است.

    دو خواب او که در بچـگی و اوایل جـوانی دیده، معـروف است و دیگـران هـم نوشته اند.

    اولی خوابی است که در سیزده سالگی موقعـی که با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حرکت کرده بود، در اولین منزل بـین راه - قـریه باسمنج - دیده است؛ و شرح آن این است که شهـریار در خواب می بـیـند که بر روی قـلل کوهـها طبل بزرگی را می کوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست که خودش نـیز وحشت می کـند.

    این خواب شهـریار را می توان به شهـرتی که پـیدا کرده و بعـدها هـم بـیشتر خواهـد شد تعـبـیر کرد.

    خواب دوم را شهـریار در 19 سالگـی می بـیـند، و آن زمانی است که عـشق اولی شهـریار دوران آخری خود را طی می کـند و شرح خواب مجملا آن است که شهـریار مـشاهـده می کـند در استـخر بهـجت آباد ( قـریه یی واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالی تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقعهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را می بـیـند که به زیر آب می رود، و شهـریار هـم بدنبال او به زیر آب رفـته، هـر چـه جسـتجو می کـند، اثـری از معـشوقه نمی یابد؛ و در قعـر استخر سنگی به دست شهـریار می افـتد که چـون روی آب می آید ملاحضه می کـند که آن سنگ، گوهـر درخشانی است که دنـیا را چـون آفتاب روشن می کند و می شنود که از اطراف می گویند گوهـر شب چـراغ را یافته است.

    این خواب شهـریار هـم بـدین گـونه تعـبـیر شد که معـشوقـه در مـدت نـزدیکی از کف شهـریار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـریار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه ای برای شهـریار دست می دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوی را در نـتـیجه آن تحـول می یابد.

    شعـر خواندن شهـریار طرز مخصوصی دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـیه و ژست و آهـنگ صدا هـمراه موضوعـات تـغـیـیر می کـند و در مـواقـع حسـاس شعـری بغـض گـلوی او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک می شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـی کـند.

    شهـریار در موقعـی که شعـر می گـوید به قـدری در تـخـیل و اندیشه آن حالت فرو می رود که از موقعـیت و جا و حال خود بی خـبر می شود.

    شرح زیر نمونهً یکی از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است: هـنـگـامی که شهـریار با هـیچ کـس معـاشرت نمی کرد و در را به روی آشنا و بـیگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـیلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزی سر زده بر او وارد شدم، دیـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روی سر گـذارده و با حـالـتی آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلی عـلیه السلام مـتوسل می شود.

    او را تـکانی دادم و پـرسیدم این چـه حال است که داری؟

    شهـریار نفـسی عـمیـق کشیده، با اضهـار قـدردانی گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـی نجات دادی.

    گـفـتم مگـر دیوانه شده ای؟

    انسان که در توی اطاق خشک و بی آب و غـرق و خفـه نمی شود.

    شهـریار کاغـذی را از جـلوی خود برداشتـه به دست من داد.

    دیدم اشعـاری سروده است که جـزو افسانهً شب به نام سـنفونی دریا ملاحضه می کـنـید.

    شهـریار بجـز الهـام شعـر نمی گوید.

    اغـلب اتـفاق می افـتد که مـدتـهـا می گـذرد، و هـر چـه سعـی می کـند حتی یک بـیت شعـر هـم نمی تـواند بگـوید.

    ولی اتـفاق افـتاده که در یک شب که موهـبت الهـی به او روی آورده، اثـر زیـبا و مفصلی ساخته است.

    هـمین شاهـکار تخـت جـمشید، کـه یکی از بزرگـترین آثار شهـریار است و با اینکه در حدود چـهـارصد بـیت شعـر است در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.

    شهـریار دارای تـوکـلی غـیرقـابل وصف است، و این حالت را من در او از بدو آشـنایی دیـده ام.

    در آن موقع که بعـلت بحـرانهـای عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصیلی او بعـلت نارضایتی، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه می شد که شهـریار خـیلی سخت در مضیقه قرار می گـرفت.

    به من می گـفت که امروز باید خرج



  • فهرست مطالب



    عنوان صفحه




    نیما یوشیج 4
    استاد شهریار 5
    پروین اعتصامی 12
    منابع 15
کلمات کلیدی: شعرا

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق شعرا , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق شعرا , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق شعرا

میرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم ربیع الاول سال 1266 شمسی در شهر مقدّس مشهد به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمد کاظم متخلص به صبوری و ملقب به ملک الشعرا بود. او برخلاف پدر و اجدادش که در حرفه حریربافی بودند از کسب و تجارت دست برداشت و به علم و ادب روی آورد و زبانهای عربی و فرانسه را آموخت و در فقه و فلسفه و حکمت به استادی رسید. او به سبک و تقلید از امیر معزی ...

سبکهای شعر فارسی و شعرای معروف هر دوره ریشه ی زبان فارسی قدیمی ترین نمونه شعر فارسی قالب های شعر فارسی سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به ...

- نام این سوره از چند آیه آخر آن که پیرامون شعرای بی هدف سخن می گوید گرفته شده است. - این سوره 227 آیه دارد، تمام این آیات ( به جز چهار آیه آخر آن ) در مکه نازل شده است. لحن این آیات مانند دیگر سوره های مکی بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تاکید شده است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در اهمیت تلاوت این سوره چنین می خوانیم: کسی که سوره شعرا را ...

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهنده راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن ...

تمامى آیات این سوره جز چهار آیه آخر در مکه نازل شده و227 آیه است . محتواى سوره :. مى دانیم در سوره هاى مکى که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روى اصول اعتقادى , توحید,,معاد و عودت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تکیه مى شد, وتقریبا تمام بحثهاى سوره شعرا پیرامون همین مسائل دور مى زند.در حقیقت مى توان محتواى این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:.بخش اول طلیعه سوره است که از حروف مقطعه , ...

شعرای این عهد در شمار طبقات مهم و مورد احترام بوده اند0مهمترین امری که در مطالعه احوال شعرا جلب توجه می کند وجود عده یی از رجال و معاریف هر زمان در زمره انانست0بسیاری از سلاطین و وزرا‌‌‌ی و صدور ورجال زمان به فارسی یا عربی شعر می گفته و دیوان و دفتر شعر داشته اند ویا در مجالست و موانست با شاعران روزگار می گذرانده اند0پیش از این عده یی از پادشاهان و شاهزادگان و امارت جویان را ...

صبوری حرفه پدر را مانند برادرانش دنبال نکرد و در مشهد به تحصیل علوم ادبی – عربی و زبان فرانسه و فقه و حکمت پرداخت و در زمان خود از فضلای مشهور به شمار می آمد و در روز عید فطر 1284 قمری در سن 28 سالگی در حضور والی خراسان و نایب التولیه آستان قدس رضوی قصیده مرسوم عید را قرائت کرد و در حدود دو سال بعد فرمان ملک الشعرائی خود را که از سوی ناصرالدین شاه صادر شده بود دریافت کرد صبوری ...

شهریار سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ - ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی دارد. از شعرهای معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدر بابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد. روز وفات این شاعر در این ایران ...

بخش اول اجمالی از سوره شعرا : - نام این سوره از چند آیه آخر آن که پیرامون شعرای بی هدف سخن می گوید گرفته شده است. - این سوره 227 آیه دارد، تمام این آیات ( به جز چهار آیه آخر آن ) در مکه نازل شده است. لحن این آیات مانند دیگر سوره های مکی بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تاکید شده است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در اهمیت تلاوت این سوره چنین می ...

Rosa در لاتین به معنای گل سرخ می باشد. از آغاز تاریخ، گل سرخ بیش از همه گلها در قلوب بشر جای گرفته و از وقتی که مردم از زیبایی درخشان گل، آگاهی یافته اند، گل سرخ یک سرو گردن از آنها بلند تر بوده است. گل سرخ میراث بزرگی از افسانه و تاریخ را به همراه دارد. ● تاریخچه گل سرخ: Rosa در لاتین به معنای گل سرخ می باشد. این درختچه زیبا، میلیونها سال قبل از بوجود آمدن بشر در روی زمین، ...

ثبت سفارش