دانلود تحقیق ملک الشعراء بهار

Word 96 KB 20210 20
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • صبوری حرفه پدر را مانند برادرانش دنبال نکرد و در مشهد به تحصیل علوم ادبی – عربی و زبان فرانسه و فقه و حکمت پرداخت و در زمان خود از فضلای مشهور به شمار می آمد و در روز عید فطر 1284 قمری در سن 28 سالگی در حضور والی خراسان و نایب التولیه آستان قدس رضوی قصیده مرسوم عید را قرائت کرد و در حدود دو سال بعد فرمان ملک الشعرائی خود را که از سوی ناصرالدین شاه صادر شده بود دریافت کرد صبوری از میان سبک های شعر فارسی به سبک خراسانی روی آورده بود و در قصیده سرائی و غزل استاد بود.


    پدرم غالب اوقات که به خانه می آمد منشست و با ما صحبت های علمی و ادبی می کرد و دارای این عقیده نبود که با زن و فرزند نباید صحبت کرد .

    با ما صحبت میکرد و همین صحبت های او بر مدارج معلومات مادرم و من میافزود .
    خیلی از حکایات عرب و شعر های فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبت های پدرم شنیده و هنوز فراموش نکر ده ام .
    از روزی که ترجمه نوشته های ادیب معروف فرانسوی الکساندردوما در ایران منتشر شد پدرم آنها را بدست آورده و شبها شروع می کرد به بلند خواندن.

    وقتی هم که خسته می شد به مادرم می داد او هم قدری می خواند.
    صبوری با اینکه خود اهل علم و ادب بود دوست نداشت که فرزندش شاعر شود.

    او گاه گاهی به من میگفت که نمی خواهم تو شاعر شده و جای مرا احراز کنی زیرا میدانم که وضع مملکت ایران تغییر کرده و دیگر به کسی مواجب نخواهند داد و شعر را مسخره خواهند کرد.

    و تو از این شعرائی که به گدائی گذرام می کنند بدتر خواهی شد.

    برو عقب کاسبی که در آن روزگار محتاج دولت نشوی.
    اخلاق پدرم بوی مناعت و آزادی طلبی می داد.

    و اگر تا دوران طلوع مشروطیت ایران زنده بود می توانستم بگویم که چه می کرد ولی در سنه 1322 قمری در وبای اخیر خراسان غالب تهی کرد.
    مادر بهار از یک خانواده اصیل و تاجر گرجستان و از نژاد مسیحیان قفقاز بوده است که در جنگ های روس و ایران باجمعی دیگر به وسیله عباس میرزا نایب السلطنه به اسارت به ایران آورده شده و به دین اسلام در آمده بود.


    جد مادری بهار افراسیاب خان همراه برادر بزرگش سهراب خان در طی جنگ -های ایران و روس به ایران آورده شدند.
    سهراب خان در دربار فتح علی شاه ترقی کرد.

    و نقدینه شاه به او محول شده بود و بدین روی سهراب خان نقدی خوانده می شد و خاندان نقدی از نسل اویند برادر کوچک تر افراسیاب خان اسلام را پذیرفت و تعصبی سخت در کار دین داشت و از کارهای دولتی روی بر تافت و به کار تجارت پرداخت و پسرش عباس قلی نیز تاجر شد.

    مادر بهار دختر این عباس قلی تاجر بود که در تهران متولد شد و بعدها با خانواده اش به مشهد آمد به همین دلیل خانواده مادری بهار به تهرانیان شهرت یافته اند.

    در آن دوران که کمتر زنی سواد خواندن و نوشتن داشت مادر بهار زنی کتاب خوانده بود و به مطالعه می پرداخت.

    نامه ای از او در دست است که هنگام ازدواج بهار به همسرش سودابه نوشته و او را نصیحت های مادرانه کرده است.


    مادر بهار در سال 1326 قمری در مشهد در گذشت.

    وی هنگام مرگ علاوه بر بهار دو پسر دیگر به نام های محمد ملک زاده و موسی بهار و نیز یک دختر به نام عذرا ملقب به ملک زاده خانم داشت.
    تحصیلات بهار از مکتب خانه ها شروع شد.

    هوش و استعداد او در فراگیری علوم بی نظیر بوده و در سنین کم می توانست کتاب های قدما را به خوبی بخواند.
    از سن 5 سالگی مرا به مکتب زنانه فرستادند .معلمه من زن عمویم بود و یک دختر و پسر دیگر هم با من هم مکتب بودند .

    عمه جزء که از کتب ابتدایی قدیم بود یا قرآن را در چند ماه خوانده و خلاصه یک سال در آنجا ماندم و فارسی خوان شده بودم ( از زن عموی خودم ممنونم که به جز درس سطحی دیگر درس عقاید به من یاد نداد و کله مرا از بچگی به موهو مات مضحکه عادت نداد ) .
    بعد از آن به مکتب خانه دیگری رفت که پسران در آن تحصیل میکردند و شش ماه در مکتب خانه جدید به ادامه تحصیل پرداخت .
    چیزی که خواندم چند کتاب فارسی بود که مفیدتر از همه آنها کتاب نامه خسروان تالیف جلال الدین میرزا پسر فتح علی شاه بود که برای قوه فارسی من بهترین سر مشق شد زیرا کتاب مزبور با کلمات مقدس پارسی نوشته شده و از آلایش به زبان عربی منزه است.
    شش سالم نشده بود که از آن مکتب بیرون آمده برای خواندن مقدمات عربی به مکتب دیگری رفتم .

    در اینجا من درسهایم کمی مشکل تر بود و هوش و گوشم نیز بیشتر باز شده بود .
    در سن 10 سالگی همراه پدر و مادر و خواهر و برادر کوچکتر از خود تهران رهسپار کربلا شد .

    به گفته خود او در این سفر مادر بزرگ مادری و یکی از دایی هایش نیز همراه آنان بودند :
    در آن سال ناصرالدین شاه به دست یک نفر سوخته عالم استبداد میرزا رضا کرمانی کشته شده بود.

    او به واسطه ظلم هایی که از اعوان استبداد ناصری بدو رسیده بود و از اثرات نطق های جانسوز سید جمال الدین اسد آبادی بدان کار دست زد .
    بهار در باره آن سفر طولانی از مشهد به کربلا می نویسد :
    در هر شهری که بیش از 15 روز بایستی توقف کنیم پدرم مرا به مکتب می گذاشت تا درس هایی را که خوانده بودم فراموش نکنم .
    نبوغ ذاتی بهار و استعداد ادبی او از همین سنین کودکی بروز میکند .

    از 7 سالگی شروع به شعر گفتن کرده است :
    من از 7 سالگی به شعر گفتن مشغول شدم .

    یکی خواندن شاهنامه دیگر کتاب صد کلوه از آثار نظمی رشید و طواط در مکتب تحرک قریحه شعری مرا باعث آمد.

    شعر اولم این بود که گفته و در حاشیه شاهنامه نوشته بودم .

    پدرم بدید و 10 پول سیاه به من جایزه داد :
    تهمتن بپوشید ببربیان بیامد به میدان چو شیر ژیان
    در سفر خانوادگی به کربلا در بیستون بیتوته کرده بودند و شبانگاه عقرب جراری به جمع آنها راه یافته بود :
    در سفر خانوادگی به کربلا در بیستون بیتوته کرده بودند و شبانگاه عقرب جراری به جمع آنها راه یافته بود : در بیستون شب میان کاروانسرا من و مادرم و خواهرم وبرادرم نشسته بودیم که باد چراغ را خاموش کرد .

    من حس کردم چیزی از روی پای من گذشته از روی دست مادرم و سینه برادرم که در آغوش مادرم خفته بود نیز رد شد و رفت .

    چراغ را روشن کردم .

    عقربی بود که گفتی از عقارب عهد پرویز در زوایای بیستون برای نمونه کراهت های طبیعت به یادگار مانده بود .

    دمی داشت چون طره شیرین خمیده و رنگی چون چهره فرهاد زرد و تفتیده و نیشش چون پیکان عشق تیز و پر از زهر .

    مادرم از وحشت فریادی زد و بالاخره حیوان با سنگ بیداد کشته شد .

    من به عنوان مضحکه این شعر را در همان حال گفتم : به بیستون چو رسیدم یک عقربی دیدم اگر غلط نکنم از لیفندفرهادست پدرم بسیار خندید و پس از آن هر جا مینشست برای خنداندن حضار این شعر مرا با آب تاب عنوان می کرد .

    در سنین 13 یا 14 سالگی نیز گاهگاهی اشعارقدما را تضمین می کرد و این نشان از وسعت مطالعه و علاقه مندی او به شعر بوده است .

    در سال 1280 شمسی / 1319 قمری د رسنین نوجوانی بنا بر تقاضای پدرش بهار به لقب ثقه الکتاب کتابخانه آستانه قدس رضو ی مفتخر شد .

    من در نقاشی و شعر ذوق خوبی به خرج میدادم .

    پدرم هم تا سن 15 سالگی من در قسمت شاعر ی من سعی زیادی به خرج می داد .

    بعد یک مرطبه خیالاتش عوض شد.

    زیرا تغییر اوضاع ایران بعد از مرگ ناصرالدین شاه و در عهد مظفرالدین شاه طوری محسوس بود که پدرم می گفت قهرا اوضاع دربار و دولت عوض شده کسی من بعد شعر و شاعران اعتنا نخواهد کرد و علم و فضل را رونق و جمالی نخواهد ماند و اهل علم و معرفت گرسنه و بیکار و از لذات حیات و سعادت زندگی مهجور خواهد ماند.

    این خیال در مغز پدرم چنان قوت گرفت که مرا از شعر گفتن تقریبا منع کرد و اصرار داشت که به تجارت بپردازم و بدین خیال مرا در اوان بلوغ داماد کرد تلون فکری پدرم و حالت عصبانی وی زیاد می شد به حدی که یک مرتبه مرا از رفتن به مدرسه باز داشت و به دکان بلور فروشی که دائی من صاحب آن بود به شراکت گذاشت و مرا به وی سپرد ولی بهار ذاتا شاعر بود و به اموری مانند تجارت اهمیت نمی داد.

    در سال 1282 شمسی /1322 قمری هنگامی که بهار هجده سال داشت پدرش درگذشت.

    با مرگ او زندگی بهار جوان دست خوش تحولات بسیار گشت بهار در سرودن شعر آنچنان مهارت به خرج می داد که فضلا خراسان می پنداشتند که او اشعار پدرش را به نام خود می خواند.

    هر چند پس از امتحان های بسیار از عهده همه آزمایش ها موفق بیرون آمد و حسودان ساکت شدند تا از در دیگری وارد شوند.

    در آن ایام بهار برای احراز مقام ملک الشعرائی آستان قدس رضوی و جانشینی پدرش هنگام سفر مظفر الدین شاه به مشهد اولین قصیده خویش را ساخت و به شاه عرضه داشت.

    در این زمان معان دان دست از او دست بر نداشته و گفتند که کس دیگری برای او شعر می گوید و او را وادار به بدیهه سرایی کردند و سرودن رباعیات به طریق جمع الا ضداد را که آزمون سخت و دشواری بود به او تکلیف نمودند .

    بهار خود می گوید: در آن مجلس جوان بود خود ساز که از رعنایی به رعونت ساخته و از شوخی به شوخگنی پرداخته با این امتحانات دشوار و رباعیات بدیهه باز هل من مزید گفته و چهار چیز دیگر به کاغذ نوشت و گفت تواند بود که در آن اسامی تبانی شده باشد و برای اذعان کردند و ایمان آوردن من بایستی بهار این چهار چیز را بالبدیهه بسراید : آینه- اره - کفش – غوره.

    من برای تنبیه آن شوخ چشم دست اطاعت بر دیده نهاده وی را هجایی کردم که منظور آن شوخ به حصول پیوست و آن این است : چون آینه نور خیز گشتی احسنت چون اره به خلق تیز گشتی احسنت در کفش ادیبان جهان کردی پای غوره نشده مویز گشتی احسنت بهار در یادداشت های خود میگوید: بعد از مرگ پدر بر آن شدم که به تهران رفته و به کمک بزرگان دولت برای فراگرفتن علوم جدید فرنگستان رهسپار شوم لیکن دو چیز در پیش این مقصود دیوار کشید : یکی سرپرست بودن خانواده که شامل مادر و خواهر و دو برادر کوچک بود و معیشت آنان را می بایستی تدارک و اطفال را تربیت نمایم دیگر انقلاب ایران بود که در سال 1324 قمری دو سال پس از مرگ پدر روی نمود و در اوضاع اجتماعی ایران تاثیرات شگرفی بخشید و در هر سری ش.ری دیگر انداخت.

    در سال 1324 به سن بیست سالگی در شمار مشروطه طلبان خراسان جای گزیدم من و رفقای دیگر عضو مراکز انقلابی بودیم و روزنامه خراسان را به طریق پنهانی طبع و به اسم رئیس الطلاب موهوم منتشر می کر دیم و اولین آثار ادبی من در ترویج آزادی در آن روز نامه انتشار یافت.

    از این دوران بها ر جوا ن و پر شور با ایمانی راسخ و روحی حساس و وطن پرستانه وارد زندگی سیاسی اش میشود .

    در سال 1328 قمری در مشهد حزب تند رو دموکرات قدرت بسیاری یافت و کمیته مرکزی حزب انتخاب گردید که بهار هم یکی از اعضای فعال این کمیته بود.

    در ماه رجب 1327 قمری نیرو های مجاهد به سرداری سپهسالار تنکابنی و سر دار اسد و صمصام السلطنه بختیاری و سران مسلمان و ارمنی وارد پایتخت شدند و محمد علی شاه به سفارت روس پناه برد و از سلطنت استعفا کرد .

    بهار در همه حال در روزنامه نوبهار و تازه بهار مخالفت خودش را با حضور قوای روسیه در ایران ابراز می کرد و از این کاری بس خطر ناک بود .

    در این مورد بهار در خاطراتش می آورد : تاریخ زندگانی آزادی خواهان قدیم خاصه دموکراتها پر است از این قبیل مخاطرات و از جان گذشتگی ها

  • تقدیمیه-------------------------------------------------------------3

    پیشگفتار-----------------------------------------------------------4

    مقدمه--------------------------------------------------------------5

    ملک الشعراء بهار-------------------------------------------------6

    فهرست منابع------------------------------------------------------20
کلمات کلیدی: بهار - ملک الشعرا بهار

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق ملک الشعراء بهار, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق ملک الشعراء بهار, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق ملک الشعراء بهار

میرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم ربیع الاول سال 1266 شمسی در شهر مقدّس مشهد به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمد کاظم متخلص به صبوری و ملقب به ملک الشعرا بود. او برخلاف پدر و اجدادش که در حرفه حریربافی بودند از کسب و تجارت دست برداشت و به علم و ادب روی آورد و زبانهای عربی و فرانسه را آموخت و در فقه و فلسفه و حکمت به استادی رسید. او به سبک و تقلید از امیر معزی ...

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهنده راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن ...

تولد بهار : درست ۱۲۰ سال پیش‪ در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملک‌الشعرای بهار نام برده شده است. بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی ...

پیشگفتار بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهنده راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می ...

کودکی و نوجوانی محمدتقی ملک الشعراء بهار در 18 آذر ماه 1265شمسی در محله سرشور شهر مشهد به دنیا آمد. پدر او میرزا محمد کاظم، متخلّص به صبوری، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزااحمد صبوری کاشانی (متوفّی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند؛ انتخاب تخلّص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است. در عین حال این ...

تولد بهار درست ۱۲۰ سال پیش‪ در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملک‌الشعرای بهار نام برده شده است. بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی ...

زمینه فعالیت : شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار تولد : ۱۲ ربیع‌الاول، ۱۳۰۴ ه‍. ق. / ۱۷ آذر، ۱۲۶۵ / ۸ دسامبر، ۱۸۸۶ مشهد ، ایران مرگ : ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ / ۲۲ آوریل، ۱۹۵۱ تهران ، ایران محمدتقی بهار (۱۷ آذر ۱۲۶۵ تا ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰)، ملقب به ملک‌الشعرا شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار ایرانی بود. محمدتقی در مشهد به دنیا آمد. او فرزند میرزا محمدکاظم ...

تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی: معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته ...

سال شمار زندگی پروین 25/2/1285 خورشیدی: تولد در تبریز . 1291: مهاجرت به تهران با خانواده. 1292: سرودن اولین اشعار. 1293: سرودن شعر به سبک انوری. 1303: فارغ التحصیل از مدرسه. 1303: ایراد خطابهی " زن و تاریخ". 1313: ازدواج با پسرعموی پدر ( همایون فال ). 1313: بازگشت به منزل پدر. 11/5/1314: جدایی از همسر. 1314: آغاز به کار در کتابخانهی دانشرای عالی. 1314: چاپ اول دیوان ...

ادیب نیشابوری - محمد تقی (1315-1396 ه.ق) شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خیرآباد، از بلوک عشق آباد نیشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بی بهره نبود. محمد تقی نزد پدر خوندن و نوشتن را فراگرفت و در 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد شد و نزد دایی خود حاج شیخ محمد کدکنی (م 1357 ه.ق) مقدمات را فراگرفت و در اواخر سال 1333 ...

ثبت سفارش