دانلود مقاله رمان

Word 191 KB 19805 15
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • رمان
    علت پیدایش

    رمان در قرن هفدهم پدید آمد.گفته اند که مجموعه ای از دلایل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی باعث به وجود آمدن این شکل از داستان نویسی شد.

    این قرن مقارن با دوره روشنگری و نوزایی در اروپا بود.

    در دوره انقلاب صنعتی که در انگلستان آغاز شد و دامنه آن تمام اروپا را دربرگرفت طبقات اجتماعی متحول شدند.

    زمینداران اشراف به شهر آمدند و کارخانه دار شدند.

    کشاورزان بی زمین نیز تبدیل به کارگران کارخانه و صنعتگران و طبقات میانی دوره قبل نیز بدل به نوعی تکنوکرات و بوروکرات شدند.

    این دگردیسی طبقات ذائقه جدیدی را به و جود آورد و دیگر طبقات متوسط و بورژواها داستان های رمانس را که قالب بی رقیب دوره ی فئودالیسم نمی خواندند.

    از سوی دیگر

    نکاتی پیرامون رمان و رمان‏نویسی

    نوشتن رمان فعالیتی است که‌ در وهله‌ نخست از تخیل نویسنده‌ مایه‌ می‏گیرد.

    تخیلی که‌ خودریشه‌ در احساسات و هیجانات نویسنده دارد.

    نویسنده‌ می‏خواهد میان رویا و واقعیت پل بزند.

    از یک سو زندگی با محدودیت‏ها و مسائل خاص خود و از سوی دیگر جهان رویاها و تخیلات.

    واقعیت و رویا اغلب با هم سازگار نیستند.

    زندگی یک نویسنده‌ عجین با تخیلات ادبی و الهام است.

    نویسنده تمنا را فرا می‏خواند تا از طریق فراخواندن تخیلی تمنا راهی به سوی آن بجوید، راهی که واقعیت‏ها آن را سد کرده‌اند.

    کسی که می‏خواند یا می‏نویسد می‏خواهد به‌ زندگی خود معنا بدهد.

    و یا آن را اندکی بیشتر شورانگیز نماید.
    جامعه‌ بی‏بهره‌ از ادبیات جامعه‌ایی است که‌ نمی‏تواند به‌ خود بنگرد و زشتی‏ها و زیبایی‏های خود را ببیند و بازشناسد.

    چنین جامعه‌ایی نمی‏تواند با خود برخوردی انتقادی داشته‌ باشد.

    رمان نه‌ فقط فعالیت تخیل بلکه‌ یکی از جلوه‌های اندیشه‌ انتقادی است و باید این را هم در نظر بگیریم که‌ این اندیشه‌ از کشمکش‏ها و تناقض‏های جامعه‌ مایه‌ می‏گیرد.

    اعصار پر از تضاد و تناقض اعصاری بارور برای ظهور رمان هستند.

    زمانی که‌ د‏ن کیشوت خانه‌اش را ترک کرد تا جهان را همچنان که‌ در کتابهای پهلوانی خوانده‌ بود باز یابد، رمان نشان داد که‌ جهانی که‌ د‏ن کیشوت بدان پا می‏نهد با جهان شناخته‌شده‌ و آشنای کتاب‏هایش زمین تا آسمان تفاوت دارد.

    در هر قدمش دامی و هر لحظه‌اش یقین‏های سلحشور پیر را به‌ چالش می‏خواند.
    در د‏ن کیشوت چالش میان خیال و واقعیت از طریق مهتر سلحشور پیر سانچو که‌ پایی در واقعیت دارد به‌ عرض ارباب می‏رسد، هرچند عرایض مهتر به‌ زحمت می‏تواند خللی در رویاهای با شکوه‌ ارباب پدید آورد.

    د‏ن کیشوت رمانی است درباره‌ واقعیت: صورتی در زیر دارد آنچه‌ در بالاستی.

    واقعیت را باید کشف کرد و فهمید.

    واقعیت تکه‌ تکه‌ شده‌ است، جهان یکپارچگی خود را از دست داده‌ است.

    به‌ قول کوندرا رمان زمانی زاده‌ شد که‌ واقعیت یکپارچه‌ جای خود را به‌ واقعیت‏های نسبی داده‌ بود.

    شکوفایی رمان خود واقعیتی تاریخی است.

    پس اهمیت هستی‏شناسانه‌ایی که برا ی رمان قائل‏اند از کجا سرچشمه‌ می‏گیرد؟

    اگر رمان به‌ دلیل تطابق با دوران تاریخی‏اش و به‌ دلیل جواب‏گو بودن به‌ الزامات تاریخی و اجتماعی رونق یافته‌ است در آن صورت باید آن را به‌ مثابه‌ ژانری اجتناب‏ناپذیر و قائم به‌ ذات درشمار آورد.

    به‌ هر حال چه‌ رمان را زاییده‌ نبوغ فردی و چه‌ آن را مولود نیروهای اجتماعی و تاریخی بدانیم از آن نمی‏شود صرف‏نظر کرد.

    رمان برترین نوع ادبی زمان ماست.

    رسالت هستی‏شناسانه‌ رمان کدام است؟

    رمان نمی‏تواند تغییری در واقعیت به‌ وجود بیاورد و نوع تغییری هم که‌ در آگاهی عصر خود به‌ وجود می‏آورد محدود به‌ جماعتی روشنفکر است و آن هم خود جای چون و چرا دارد.
    در د‏ن کیشوت چالش میان خیال و واقعیت از طریق مهتر سلحشور پیر سانچو که‌ پایی در واقعیت دارد به‌ عرض ارباب می‏رسد، هرچند عرایض مهتر به‌ زحمت می‏تواند خللی در رویاهای با شکوه‌ ارباب پدید آورد.

    رمان نمی‏تواند تغییری در واقعیت به‌ وجود بیاورد و نوع تغییری هم که‌ در آگاهی عصر خود به‌ وجود می‏آورد محدود به‌ جماعتی روشنفکر است و آن هم خود جای چون و چرا دارد.

    آیا رمان جنبه‌ تفننی و ذوقی دارد و به‌ قول سارتر در مقابل مرگ یک کودک کاری از آن برنمی‏آید؟

    اهمیت ادبیات به‌ طور کلی و رمان به‌ طور خاص در فرهنگ‏آفرینی است.

    کاری که‌ از رمان برمی‏آید افزودن چند قطره‌ به‌ فرهنگ است و البته‌ این فرهنگ‏آفرینی جریانی بسیار کند و ناچیز و تدریجی است.

    بالاخره‌ مؤلفه‌های تعیین‏کننده‌ فرهنگ باورها، عقاید، ارزش‏ها و معنویات از یک سو و مادیات و امرار معاش و معیشت از دیگر سو هستند.

    نمی‏خواهم بین عوامل معنوی و مادی تقابل و تضاد برقرار کنم و یا یکی را به‌ عنوان باعث و بانی وجود دیگری به‌ شمار آورم.

    زمانی کارل مارکس گفت "معنویات ما ریشه‌ در مادیات دارد و تکنولوژی فرهنگی مناسب به‌ خود می‏آفریند، ما فقط از ابزار و اختراعات مادی استفاده‌ نمی‏کنیم بلکه‌ به‌ تملک آنها نیز درمی‏آییم و این در برخی از موارد یعنی ازخودبیگانگی".

    چرا باید به‌ تملک اشیاء درآییم و چرا انسان نمی‏تواند به‌ آن ارباب و سرور خودآگاه‌ هگلی یا مارکسی مبدل شود؟

    پاسخ هگل این بود که‌ مانعی در خودآگاهی ما وجود دارد.

    آن مانع یا حایل بلاخره‌ در آخرین مرحله‌ از میان برمی‏خیزد و ذهن به‌ خودآگاهی کامل می‏رسد و بر خود واقف می‏شود.

    مارکس پاسخی دیگرگونه‌ ارائه‌ داد.

    از نظر او کار ازخودبیگانه‌ ما را به‌ تملک اشیاء و ابزار و پول درآورده‌ است و ما سرور خود نیستیم چون در خدمت منافع نیروهای صاحب‏سلطه‌ایم، و تا زمانی که‌ تضاد طبقاتی از میان برنخیزد آگاهی اربابان و بندگان نیز دچار تغییر نخواهد شد و همچنان تفسیری سودجویانه‌ از همدیگر به‌ عنوان سوژه‌های انسانی خواهیم داشت.

    از نظر مارکس بلاخره‌ در آخرین مرحله‌ سلسله‌ مراتب میان بندگان و اربابان از میان برمی‏خیزد.

    فیلسوفانی مانند پیتر سینگر با بدبینی به‌ این خوشبینی مارکسیستی نگریسته‌اند: اقتدار و سلسله‌مراتب اگر جزو نیازهای بیولوژیکی و روانی آدمی باشند لزوما با عوض شدن سیستم اجتماعی و اقتصادی از بین نخواهند رفت، بلکه‌ فقط چیدمانی جدید بر نطع شطرنج بشری خواهند یافت.

    در هر حال رمان گزارشی است از همین تضاد و تعارض در عرصه‌ تاریخ و جامعه‌.

    گزارشی که‌ از طریق تخیل نویسنده‌ به‌ ما می‏رسد.

    بشر خود موجودی فرهنگ‏آفرین است و تمامی هنرهای بشری نیز تجلی همین فرهنگ‏آفرینی هستند و حتی دستاوردهایی از قبیل حقوق بشر، دمکراسی، برابری در مقابل قانون (قانونی که‌ خود ریشه‌ در فرهنگ دارد) همگی خود تبعاتی از این فرهنگ‏آفرینی می‏باشند و رکود فرهنگی به‌ شدت به‌ آنها صدمه‌ خواهد رسانید.

    بسیاری از رمان‏های قرن بیستم نه‌ فقط آثاری گیرا و سرگرم‏کننده‌ هستند بلکه‌ چشمان ما را بر کژی‏ها و کاستی‏های زیادی نیز گشوده‌اند.

    همه‌ این رمان‏ها به‌ مسائلی مانند سوء استفاده‌ از انسان، تبعیض طبقاتی و‌ نژادی، سوء استفاده‌ از قدرت اقتصادی و نظامی، اختلاف دارا و ندار وغیره‌ می‏پردازند.

    حتی اگر به‌ آثاری که‌ از جنبه‌ زیبایی‏شناسانه‌ ناب و برتر هستند نیز نگاه‌ کنیم به‌ نکاتی برخواهیم خورد که‌ درک و بینش ما را در قبال بسیاری از پدیده‌ها عوض می‏کند.

    مثلا رمان بزرگ پروست را در نظر بگیرید.

    این رمان در عین اینکه‌ داستانی است پر از اندیشه‌های بکر و فلسفی، نقدی بر اجتماع نیز هست.

    اسنوبیسم، فخرفروشی، ظواهر و اطوار پوچ انسانی و غیره‌ در این رمان مورد تحلیل واقع می‏شوند.

    رمان پروست از اکثر رمان‏های قرن بزرگ‏تر است چون نقدی عمیق‏تر از فرهنگ به‌ دست می‏دهد و در عین حال تفحصی است در باب هویت و مقولاتی مانند حافظه‌ و خاطره‌.

    خواندن رمان فصای تخیل و بینش خواننده‌ را نیز وسعت می‏بخشد، آگاهی‏اش را عمیق‏تر می‏کند و ظرفیتش را برای آشنا شدن و همدرد شدن با انسان‏های دیگر گسترده‌تر می‏سازد.

    از طریق همذات‏پنداری میان ما خوانند‌گان و شخصیت‏های داستانی، همبستگی‏مان با نوع بشر عمیق‏تر می‏شود.

    از این هم گذشته‌ رمان نه‌ تنها امکان گفتگو با عصر حاضر بلکه‌ امکان گفتگو با اعصار و ادوار را به‌ خواننده‌ می‏دهد.

    در حالت عادی ما فقط با خویشاوندان و نزدیکان و دوستان‏مان احساس همبستگی داریم اما رمان بر دوستان و آشنایان‏مان می‏افزاید و در مواردی برایمان دشمن هم می‏آفریند.

    اینکه‌ با یکی از شخصیت‏هات نمایشنامه‌ اتللو یا رمان جن‏زدگان احساس دشمنی کنیم دقیقا از همان احساس همبستگی با نوع بشر برمی‏خیزد.

    آثار بزرگ ادبی خواننده‌ را از لحاظ عاطفی درگیر می‏کنند و در مواردی احساس اخلاقی خواننده‌ را به‌ چالش می‏خوانند.

    البته‌ این کاری است دینی و کتاب‏های آسمانی هم با ما در باره‌ شخصیت‏های نیکوکار و شرور باب سخن می‏گشایند.

    پس خواندن رمان از لحاظ اخلاقی هم فایده‌ دارد.

    خواندن رمان از لحاظ لذت زیبایی‏شناسانه‌ و ذوقی نیز بسیار حائز اهمیت است.

    در هنر متعالی هم بعد اخلاقی و هم بعد زیبایی‏شناسانه‌ هر دو در حقیقت دو روی یک سکه‌ هستند.

    مثلا هنگام خواندن و بازخواندن اشعار حافظ لذت زیبایی‏شناسانه‌ نابی نصیبمان می‏شود، در عین حالی که‌ این شعرها از ارزش‏های اخلاقی و اومانیستی نیز کم ‏بهره‌ نبرده‌اند.

    همین حالت هنگام خواندن آثار هنرمندان نابی مانند پروست یا ناباکوف برایمان پیش می‏آید.

    لذت و شور زیبایی‏شناسانه‌ آثار این نویسندگان در شعور اخلاقی‏شان تنیده‌ و از آن جدایی ناپذیر است.

    ریچارد رورتی فیلسوف پراگماتیست امریکایی در مقاله‌ایی درباره‌ ناباکوف این نکته‌ را بسیار خوب شکافته‌ است.

    این نکته‌ که‌ ناباکوف با وجود بیزاریش از تعهد و رسالت سیاسی و اجتماعی، جدی‏ترین تعهد را در قبال انسان‏بودن خویش داشته‌ است.

    پس آیا رسالت هستی‏شناسانه‌ رمان به‌ دست دادن تعریفی دوباره‌ از خیر و شر است؟

    گفتیم که‌ بزرگ‏ترین آثار ادبی آثاری هستند که‌ ابعاد اخلاقی و زیبایی‏شناسانه‌شان چنان در هم تنیده‌اند که‌ از هم غیر قابل تفکیک‏اند.

    اگر بگوییم که‌ رسالت رمان نشان دادن جنبه‌های گوناگون طبیعت بشری است، این تعریف را به‌ دلایلی چند خشنود کننده‌ نخواهیم یافت.

    از یک طرف طبیعت بشری مفهومی است کلی و نادقیق که‌ احتیاج به‌ تدقیق دارد و از سوی دیگر جنبه‌های گوناگون طبیعت بشری نمی‏تواند شکلی ثابت و قابل شناسایی داشته‌ باشد.

    راسکولنیکوف خوب است یا بد؟

    هر کسی می‏تواند نظر خود را در مورد او داشته‌ باشد.

    چرا چنین است؟

    چون رمان حق را به‌ او نمی‏دهد یا از او نمی‏گیرد و ما هم حق داریم برداشتی خاص خودمان داشته‌ باشیم.

    در ادبیات معمولا جوانب مثبت و منفی طبیعت بشری شکلی قطعی و ثابت به‌ خود نمی‏گیرند.

    ایزایا برلین معتقد بود که‌ در رمان‏های تولستوی و داستایوسکی خواننده‌ شکی درباره‌ شخصیت‏های خوب و بد ندارد، در حالی که‌ شخصیت‏های تورگینیف در عین داشتن تشخص خاص خود فراتر از خوب یا بد بودن قرار می‏گیرند.

    و همین باعث شده‌ که‌ هر دو طیف راست و چپ به‌ دلایل مشابه‌ به‌ بازارف قهرمان رمان تورگینیف حمله‌ کنند.

    چپ‏ها فکر می‏کردند که‌ تورگینیف از طریق شخصیت بازارف آنها را مسخره‌ کرده‌ و راست‏ها فکر می‏کردند که‌ این آنهایند که‌ در این میان مورد تمسخر واقع شده‌اند.

    و اما منظور تورگینیف در این میان چه‌ بود؟

    پاسخ این است که‌ او فقط یک رمان نوشته‌ بود و از رمان‏نویس نمی‏توان انتظار داشت مرزها را مشخص سازد، سنگرها را حفر کند یا پرچم‏ها را به‌ اهتزاز درآورد.

    اگر حق با ایزایا برلین باشد این را هم باید گفت که‌ این نسبی‏گرایی به‌ خودی خود مزیتی برای هنر رمان محسوب نمی‏شود.

    مقایسه‌ تورگینیف با تولستوی و داستایوسکی به‌ سود تورگینیف تمام نمی‏شود.

    بگذارید لحظه‌ایی درنگ کنیم.

    آیا این نکته‌ که‌ تولستوی شکی در این باره‌ که‌ شخصیت خوب یا بد کدام است باقی نمی‏گذاشت نقطه‌ قوت او است یا نقطه‌ ضعف؟

    این نظر ایزایا برلین درباره‌ جنگ و صلح صدق می‏کند و نه‌ درباره‌ آناکارنینا که‌ در آن حق با هیچ کس نیست و هر کسی دلایل خودش را دارد.

    همین را می‏توان درباره‌ برادران کارامازوف هم گفت که‌ در آن همه‌ حق دارند.

    این نکته‌ که‌ تولستوی قاطعانه‌ درباره‌ کاراکتر‏های آثارش و شخصیت‏شان حکم می‏دهد بیشتر به‌ اتوریته‌ ادبی نویسنده‌ مربوط است، نویسنده‌ایی که‌ به‌ شناخت خود ایمان قاطع دارد.

    نویسندگان بزرگ قرن بیستم کم و بیش این شناخت قاطع را از دست دادند و چه‌ شد که‌ چنین شد؟

    بورخس می‏گفت درباره‌ شخصیت‏های اولیس جویس هزاران چیز می‏دانم ولی با این وجود آنها را نمی‏شناسم در حالی که‌ شخصیت‏های ساخته‌ کنراد را می‏شناسم و می‏دانم چگونه‌ آدم‏هایی هستند.

    او این را به‌ عنوان نقطه‌ ضعف جویس در شخصیت‏پردازی به‌ حساب می‏آورد.

    کنراد می‏توانست احساس هویت یگانه‌ فردی و حسی را که‌ فرد از هویت خود دارد به‌ خواننده‌ منتقل کند و جویس درباره‌ شخصیت‏هایش هزاران چیز می‏گفت اما آنها هویتی یگانه‌ نمی‏یافتند.

    از این گفته‌ مشهور ویرجینیا ولف که‌ گفت در اولین سال‏های قرن بیستم هم انسان و هم دید ما از انسان دچار تغییر شد بارها نقل قول شده‌ است.

    انسان دیگر همانی نبود که‌ خود و وظایف و تکالیف و خواسته‌هایش را می‏شناخت.

    شخصیت‏های ادبیات مدرن هویتی پاره‌ پاره‌ و منقسم را به‌ نمایش می‏گذاشتند و بورخس نیز در حقیقت در حسرت شخصیت‏های یکپارچه‌ قرن نوزدهم بود.

    شاید نیازی به‌ گفتن این نکته‌ نباشد که‌ هویت آدمی بزرگترین چالش رمان از زمان دن کیشوت تا به‌ حال بوده‌ است.

    ما دن کیشوت را همانگونه‌ می‏شناسیم که‌ یکی از آشنایان نزدیک‏مان را.

    یا سانچو را از درون و برون می‏بینیم و عکس‏العمل‏هایش ما

کلمات کلیدی: رمان - علت پیدایش رمان

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله رمان , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله رمان , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله رمان

مقدمه: گیاهان اولین موجودات خلقت و این جاندارن خاموش و نمودارهای زیبایی در طبیعت، پت از گذشت میلیون ها سال که از پیدایش آنها برروز زمین می گذرد، در طی چند قرن اخیر، آثار و خواص اعجاز انگیز خود را توسط دست بشر به منصه ظهور رساانده‌اند. طب و طبابت و به طور اعم معالات از ولین مسائلی است که بشر برای حفظ اعتدال و توازن مزاج در بروز امراض جهت اعاده سلامتی به آن روی آورده نسبت به دفع ...

دیدگاه ها: علی رغم هزاران مطالعات از بیماری آلزایمر، فقط یک تعداد کمی از مشاهدات از نظر بالینی یا درمانگاهی به صورت دسته های معنادار فراهم می آیند که دسترسی از بیماری آلزامیر را به اندازه کافی ارائه می دهند و موجب، پیشگیری و یا درمان می شوند. در سال 1976، اقدامات علمی برای یافتن علت و معالجه بیماری آلزایمر، اولین تضمین جدی پیروی شده در مؤثرترین ویراستاری در آرشیوی از عصب شناسی ...

بخش اول (11) کلیات 111 موقعیت استان کرمان: کشور ما ایران در ناحیه‌ای کویری و کم‌ باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشم‌اندازهای کم‌نظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است. کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست. «استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از ...

با وجود اهمیت دید چشم، بیشتر مردم نسبت به این مسئله بی توجه هستند. کوری و آسیب های چشمی مسئله ای ساده نیست. در ایالات متحده آمریکا، 300.000 فرد کور هستند و 1.1 میلیون فرد هم از خرابی ها و آسیب های چشمی در رنج و عذاب اند. حال اگر همه جهان را در نظر بگیرید، مطمئناً به عددی بسیار بزرگتر خواهید رسید: تقریباً 25 میلیون کور و 83 میلیون دچار ناراحتی ها و بیماری های چشمی هستند. می ...

مساحت استان : 24741 کیلومتر مربع جمعیت استان : 1778596 نفر تعداد شهرستانها :11 تعداد بخشها :24 تعداد شهرها : 20 تعداد دهستانها : 83 تعداد آبادیهای دارای سکنه : 2793 میزان باسوادی :6 / 76 درصد نام مرکز استان :کرمانشاه جمعیت مرکز استان : 692986 جمعیت نژاد زبان گویش مذهب 2005-04-13 جمعیت : بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1375 جمعیت استان کرمانشاه بالغ بر 1778596 نفر ...

مقدمه: گیاهان اولین موجودات خلقت و این جاندارن خاموش و نمودارهای زیبایی در طبیعت، پت از گذشت میلیون ها سال که از پیدایش آنها برروز زمین می گذرد، در طی چند قرن اخیر، آثار و خواص اعجاز انگیز خود را توسط دست بشر به منصه ظهور رساانده‌اند. طب و طبابت و به طور اعم معالات از ولین مسائلی است که بشر برای حفظ اعتدال و توازن مزاج در بروز امراض جهت اعاده سلامتی به آن روی آورده نسبت به دفع ...

تعاریف و مفاهیم شهرهای جدید در نظامهای اجتماعی – اقتصادی جهان و با توجه به تحولات نظریه ای بسیار دگرگون شده اند هنوز تعریف جامعی برای شهرهای جدید ارائه نشده است اما می توان تعاریف زیر را برای آنها پذیرفت : شهرهای جدید ، اجتماعهای برنامه ریزی شده ای است که در پاسخ به اهداف از پیش تعیین شده ایجاد می شود ایجاد شهر جدید عملی ارادی است که فرض را بر وجود یک منبع قدرت یا سازمانی می ...

چکیده : این پژوهش به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر در پیدایش و گسترش اسکان غیر رسمی در شهر یزد می پردازد با این هدف که ضمن تبیین شاخص های اسکان غیر رسمی در این شهر از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و کالبدی، به مقایسه تطبیقی اسکان غیررسمی شهر یزد با اسکان غیر رسمی ایران و جهان پرداخته است روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه ‌آماری محله ‌ خضرآباد شهر یزد می باشد. برای گرد آوری اطلاعات مورد ...

1- طبیعی 2- اقتصادی 3- اجتماعی 4- سیاسی چکیده : شهر ها در همه زمانها و در تمامی نقش‌ها و اشکالی که در طی زمان پذیرفته اند ، وجوه مشترکی کلی را به نمایش گذاشته‌اند. بدین ترتیب در بیانی کلی می توان گفت که شهر موجودی است زنده و پویا و متحول ، در بستر زمان و در پهنه مکان و متأثر از عوامل و شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی ، سیاسی و .... در این میان پیدایش و شکل گیری شهر ...

تاریخچه پیدایش مدیریت فلسفه نوین مدیریت منابع انسانى، با وقوع انقلاب صنعتى در انگلستان(1760م.) آغاز شده است. منظور از انقلاب صنعتى، جانشین کردن ماشین به جاى انسان در صنعت است. با ورود ماشین به صحنه، امکان تقسیم کار به اجزاى کوچک‏تر فراهم شد و هرکس موظف به انجام دادن بخش کوچکى از کل کار در کارخانه یا سیستم تولیدى گردید. کارگر مجبور به کار پراکنده نبود، بلکه مأمور کار با ماشین ...

ثبت سفارش