دانلود تحقیق فروغ فرخزاد

Word 58 KB 19817 14
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • • فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند.

    تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده.


    مقدمه
    بدون شک ما در تولدی دیگر، با تولد سر و کار داریم.

    اما تولد چیست؟

    آیا تولد چارچوب است، وهم است، امید است و یا تولد نظم و یک پرانتز در بی نظمی است.

    چشم ما جهان است و جهان وهمی است که اسارت چشم ما آن را به عنوان یک جهان غیر قابل تردید و ملموس به ما تحمیل می کند.

    شاید جهان وهمی است که تنها در اسارت چشم ما می تواند پائیز باشد یا بهار، استکان چای روی میز باشد با گربه ای که در کنار گرمای شوفاژ پناه گرفته است.

    بدون در نظر گرفتن تعریف ما از تولد و بدون در نظر گرفتن چارچوب شاید بتوان ادعا کرد که تولد تنها در درون چهارچوب یا اسارت است که می تواند اتفاق بیفتد.


    اگر ما تولد را وهم بودنی که چارچوب به ما تحمیل می کند بدانیم در قدم بعدی و شاید همزمان با وهم دیگری به نام رهایی روبرو خواهیم بود.

    اسارت می تواند تنها با تکیه به رهایی به تعریف و درک اسارت نزدیک شود.

    رهایی در بهترین حالتها تعریف اسارت است.

    رهایی چارچوب است که در دهان چارچوب نفس می کشد با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.

    اسارت تابلو نقاشی میخ شده به دیوار، اسارت میخ شده به مکان و زمان است و رهایی، میل یا آرزوی تابلو برای کنده شدن از دیوار.

    من فکر می کنم رهایی بیش از هر چیزی به اسارت نزدیکتر است، رهایی به جز اسارت نمی تواند.

    رهایی وهمی است که در چارچوب اسارت نفس می کشد، تغذیه می کند، به پیاده روی می رود، زاد و ولد می کند و درنهایت در زیر بار اسارت به خاک سپرده می شود با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.


    واژه ی تولد چه درآستانه ی سرک کشیدن از دهانه ی بام رسیده ی یک رحم و چه در حوزه ی زبان و هنر آلوده به وهمی تب دار است.

    تولد، وهمی است که نوستالژی وهمی دیگر، رهایی را با دو پای درشت و چهارزانو می نشاند جلو روی اسیر.

    حس قفس، لمس واقعیتی زیبا در درون وهمی خانمانسوز است.

    قفس یک ضرورت است و حس قفس بدون قفس نمی تواند اتفاق بیفتد.


    فروغ در تولدی دیگر، فروغ است و همزمان فروغ نیست.

    فروغ در تولدی دیگر دست به گریبان پارادوکس فروغ است.

    فروغ، آیه ی تاریکیست و همزمان فروغی است که رو به سوی درخت آب آینه چشم دارد.

    فروغ در تولدی دیگر چارچوبی است که به درک اسارت نزدیک می شود.

    فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند.

    تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده .
    تولد، در تولدی دیگر، وهمی است که وهم فروغ را بردوش گرفته به سوی وهمی دیگر کوچ می کند.

    تولدی دیگر، لب گرفتن از خود است برای درک بهتر و به زیر زبان آوردن خود.

    من در درون این وهم به دنبال تعریفی دیگر از قفس، چارچوب ، و بوم میخ شده ای به نام مناست.

    فروغ در مقطع رودررویی با تولدی دیگر به بلوغ فکری لازم رسیده است که در قدم اول از خود من لب بگیرد و در قدم دوم و برای رسیدن تعریفی متفاوت از فروغ با فروغ همخوابه شود.

    بدون شک فروغ در تولدی دیگر حوصله و توان کافی برای باردار شدن را داراست .

    او در تولدی دیگر یک فروغ آبستن است.

    فروغ در تولدی دیگر فروغ را بو می کند، لمس می کند ،فروغ را روی زانو می نشاند و موهاش فروغ را با دقت و وسواس تمام و تا سر حد وسواس شانه می زند، در مقابل آینه چشم ها را تا آستانه ی درشت سرمه می کشد.

    فروغ در تولدی دیگر بام رسیده ی یک رحم با ظرفیت های بالای زایش است.

    فروغ تولدی دیگر، بازیگوش، مغرور، و به شدت دوست داشتنی است.

    در تولدی دیگر فروغ شاهد حضور پررنگ و پهلوانانه تفکر است.

    تفکر در تولدی دیگر تلاشی است برای تعریف دوباره ای از من ، برای تعریف دوباره ای از آیه تاریک.

    این تلاش برای بالا رفتن از دیوار طلسم غلیظ خارج از اسارت، مثل تب صمیمی و به شدت دوست داشتنی است.
    به نظر من تم اصلی تولدی دیگر ، تولد است.

    نطفه ی تولدی دیگر، در درون یک دایره بسته می شود، تولد ی دیگر در درون همان دایره و در هفت بخش به ظاهر متفاوت و با تکیه به انسجام ذهنی قابل توجهی، به جز بخش پایانی، شکل می گیرد، رشد می کند و در نهایت در نقطه ای دیگر از همان دایره و رو به خودی که خود نیست ، چشم باز می کند.

    تولدی دیگر، نگاه فروغ است به خود در فاصله ی یک چشم برهم زدن.

    فروغ در فاصله این چشم بهم زدن با دو فروغ متفاوت دست به گریبان است، او با فروغی روبروست که فروغ نیست.
    شاید تولدی دیگر فضای بیشتر، یا شکل و شمایل دیگری را برای نگاه به خود طلب کند.

    اما نگاه من به تولدی دیگر نگاهی است گذرا و شاید از روی تفنن و صرفا برای ایجاد فضایی است برای کنجکاوی های ذهن خودم.

    مانع اصلی در این پیاده روی، خود فروغ است که با حضور پررنگ خود ، رسیدن به نزدیکیهای یک نگاه بی طرفانه و چند بعدی به تولدی دیگر را شاید برای من به یک غیر ممکن تبدیل کرده باشد.
    شاید تولدی دیگر فضای بیشتر، یا شکل و شمایل دیگری را برای نگاه به خود طلب کند.

    مانع اصلی در این پیاده روی، خود فروغ است که با حضور پررنگ خود ، رسیدن به نزدیکیهای یک نگاه بی طرفانه و چند بعدی به تولدی دیگر را شاید برای من به یک غیر ممکن تبدیل کرده باشد.

    بخش اول همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم در این بخش "من" سه بار و " ترا " سه بار تکرار می شود.

    "من اول" همه هستی من آیه تاریکیست که" ترای اول" را به بردن به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی، نوید می دهد.

    روی صحبت همه ی هستی" من"، رو به" ترا" دارد.

    این" من" می گوید که همه هستی او آیه تاریکیست.

    با این وجود به"ترا" نوید می دهد که " ترا" در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد" در این بخش" من" رو به " تو" اعلام میکند؛ " من در این آیه ترا آه :کشیدم آه و من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم." شناسایی "من" شاید کار آسانی باشد.

    شاید شکی نباشد که " من " ، شاعر و فروغ است.

    در مورد" ترا" کار به این آسانی نیست.

    واژه ی تو می تواند حامل یک صمیمیت و نزدیکی بین دو نفر باشد.

    شاید شکی نباشد که" من" تولدی دیگر به " تو " احساس نزدیکی می کند، من با تو غریبه نیست و به او علاقه دارد و او را می شناسد.

    برای شناسایی " ترا" شاید طرح این سوال ضروری به نظر برسد که آیا" توی" تولدی دیگر یک مرد است یا زن؟

    در ادامه به این پرسش خواهم رسید، ولی آنچه که مسلم است این است که " تو" در تولدی دیگر هم نسل فروغ است.

    و شاید سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی یک بار اروتیک هم داشته باشد.

    به عبارتی دیگر" تو" در تولدی دیگر نمی تواند مثلا پدر یا مادر، عمه یا عموی فروغ باشد.

    و اما در مورد جنسیت این" تو".

    تصویر ما از فروغ اتوماتیک وار به ما تحمیل می کند که باید منطقا " توی" تولدی دیگر یک مرد باشد.

    مثلا یک معشوق.

    من و تو بسیار به هم نزدیک و دست در دست هم حرکت می کنند و ایندو " تو" و "من" در تولدی دیگر نه تنها سه بار تکرار می شوند که ایندو در ظرف زمانی واحدی هم نفس می کشند.

    با این وجود من فکر می کنم "تو " در تولدی دیگر یک معشوق یا مرد نیست چرا که تم شعر تولد ی دیگر عاشقانه نیست.

    یک فرق اساسی دیگر که بین "من" و" تو" جلب توجه می کند این است که این "من" است که اکتیو یا فعال است و "تو" در طول تولدی دیگر پاسیو و خاموش می ماند.

    این اکتیو بودن یک بعدی نیست.

    در تولدی دیگر نه تنها "من" سخن می گوید بلکه او مفعول هم هست.

    یک تفاوت دیگر اینکه ظاهرا وجود "تو" به" من" وابسته است."تو" توسط "من" و در یک آیه آه کشیده می شود .

    منظور از آیه همان "من" است که سعی در دمیدن " آه " به "تو" را دارد.

    منظور از آه ، دم، نفس یا زندگی است که "من"، در یک آیه، که تاریک است او را آه می کشد.

    بنابر آنچه گفته شد تو و من در تولدی دیگر یک فرد و در عین حال یک فرد نیستند.

    "من" در تولدی دیگر، فروع تعریف شده در چارچوب زمان و مکان، "من"، و" تو" در تولدی دیگر تصویری است سورئالیستی و کوششی است عقلانی برای رسیدن به تعریفی متفاوت از و دوباره ای از "من" که با اصرار تمام سعی در دمیدن" آه "( نفس، زندگی) به "تو "را دارد.

    به عبارت دیگر"من" در تولدی دیگر اسیر و "تو" انتظار تولد خارج از اسارت است.

    تولدی که مجبور است در داخل و چارچوب اسارت نفس بکشد.

    تولدی دیگر تصویری روشن از "من" دارد.

    او را یک آیه تاریک تعریف می کند.

    این" من" از یک طرف آیه است، معجزه است با بار مثبت و از طرف دیگر تاریکست( آیه تاریک، مفهوم طلسم را در ذهن تداعی می کند)." من" اسیر در درون این معحزه و برای فرار از آیه تاریک، رو به سوی "تو " می کند.

    تولدی دیگر، هیچ شکی در مورد هویت" من" ندارد، " همه هستی من آیه تاریکیست".

    تولدی دیگر "من" را در عین حال که یک معجزه می داند ، اعلام می کند که " من" آیه تاریکی است.

    "من" در تولدی دیگر ، برای فرار از" من" تکرار کنان به خود وعده می دهد که چشم اندازهای تازه ای را پیش روی آیه تاریک "من" باز خواهد کرد.

    در واقع ادامه حیات "من"، وابسته به وجود این چشم انداز است و در این معنی "من" هم به نوعی وابسته به" تو" است." من" بدون " تو"نمی تواند فضای لازم را برای نفس کشیدن پیدا کند.

    بخش اول تولدی دگیر موتور حرکت است.

    در این بخش" من" رو به سوی خود وعده شکفتن و رستن های ابدی می دهد،" من" وعده می دهد که " تو " را به درخت و آب و آتش پیوند زدم.

    تلاش برای کشیدن" آه" ، تلاش برای پیدا کردن درخت و آب و آتش، در بخش دوم تولد ی دیگر اتفاق می افتد.

    بخش دوم آماده کردن بستر و رحمی مناسب برای رشد و به واقعیت رسیدن " تو" است.

    تلاشی است برای دمیدن آه به تویی که می تواند در چارچوب" من" نفس بکشد، تویی که" من" نیست.

    بخش دوم زندگی شاید زندگی یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست دل من که به اندازه یک عشقست به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گلها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند در این بخش" من"، یک من کنجکاو، یک من امیدوار است.( شاید فضای ذهنی " من " در این بخش شباهت زیادی داشته باشد به آدمی که در رودخانه ای و با چشمانی باز و براق و با صبر و حوصله غربال به دست

کلمات کلیدی: فرخزاد - فروغ فرخزاد

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق فروغ فرخزاد , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق فروغ فرخزاد , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق فروغ فرخزاد

در بهمن ماه 1385، به مناسبت سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد، مقالی مختصر ارائه کردم. اگرچند، هدف از نگارش آن صرفا ارائه یک شمای کلی از فروغ در مراسمی قهوه خانه ای بود. هم راستا بودن مجال با مقال استاد بزرگ خود، از سویی، و طرح فروغ بزرگ به اختصار از دیگر سوی، «از آن سوی دریچه» را خرد تر از آن چه بود کرد. مقال فروغ، در بهمن ماه، اگر چه با زحمتی جان فرسای نگاشته شده بود، امروز ...

فروغ فرخزاد کودکی و نوجوانی فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از ...

مقدمه فروغ فرخزاد از معدود شاعران دوره معاصر است که از نظر زبان شعری دارای سبک و شیوه مخصوص به خویش است اشعار اولیه او عمدتا شامل اشعار است که بیانگر احساسات سطحی شاعر است عمده این اشعار عاشقانه‌هایی هستند که بی‌پروا و بی‌پرده به بیان احساسات شهوانی شاعر می‌پردازند و این البته تا آن روزگار در ادبیات ایران بی‌سابقه بود شعر شاعران زن پیش از فرود فرخزاد را به سختی می‌توان از شعر ...

خیلی از افراد فروغ را فقط شاعر می‌پندارند در صورتیکه او در کنار شعرسرودن به کارهای هنری دیگری از قبیل فیلم‌سازی، بازی در تئاتر و فیلم، طراحی، و نقاشی می‌پرداخت. امید است موجب شناخت بیشتر نسبت به این شاعر توانمند شود. در پایان آرامش روح بزرگ آن شاعر گرانقدر را از خداوند متعال خواستارم. کودکی بزرگ بود و از اهالی امروز بود. و با تمام افق‌های باز نسبت داشت. و لحن آب و زمین را چه خوب ...

نگاهی به تولدی دیگر فروغ فرخزاد : • فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند. تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده. مقدمه بدون شک ما در تولدی دیگر، با تولد سر و کار داریم. اما تولد چیست؟ آیا تولد چارچوب است، وهم است، امید است و یا تولد نظم و ...

شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه ...

شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود ...

مقدمه فروغ فرخزاد در 15 دی ماه 1313 در تهران متولد شد, مادرش توران وزیری تبار و پدرش سرهنگ محمد فرح‌‏زاد بود؛ پدر به دلیل روحیه نظامی که داشت از همان آغاز فرزندان خود را به گونه‌‏ای متفاوت تربیت می‌‏کرد و سعی داشت آن‌‏ها را با سختی آشنا کند, فروغ در سال‌‏های 1325 پس از پایان دوره ابتدایی در دبیرستانخاور ثبت نام می‌‏کند و در این سال‌‏ها به سرودن شعر روی می‌‏آورد. اما فروغ, شعرهای ...

زمینه فعالیت شاعر تولد ۱۵ دی ۱۳۱۳ تهران مرگ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ تهران ملیت ایرانی فروغ فرخزاد (۱۵ دی، ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ در سانحه تصادف) شاعر معاصر ایرانی است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از بهترین نمونه‌های شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت. فروغ با مجموعه های «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی ...

بیوگشرافی فروغ فرخزاد شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری ...

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها ...

ثبت سفارش