دانلود تحقیق گویش مردم همدان و گزیده ای از مثل ها و اصطلاحات

Word 618 KB 19845 145
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ** آکله مرضی است که عضو از آن خورده می شود ، مانند سایر زخم هاست جز اینکه کمی ریشه دوانیده و به اندامهای دیگر نیز سرایت می کند و بوئی هم دارد .


    آکله یک نوع بیمای است مربوط به گلو و نفرین مادرها به بچه هاست .

    الهی آکله بگیری .(البته درحال حاضر از بین رفته است ) الف ) از لغت نامه دهخدا ، جلد دوم ، ص 3154
    آیند و روند منظور از جاهایی است که فضایی زیاد است و آمد و رفتن مردم چشم گیر است .

    (مثلاً فلان کس را ببین چه آیند و روندی دارد .
    الو گر ،شعله آتش گرفتن آتش ، شعله بلند خوروشه شکست .(ماضی)
    اود آورد (ماضی ) سیاره مضارع بسیار امر
    اودن آوردن (مصدر)
    اساندن خریدن – گرفتن چیزی برونن بسان – داری بر ؟

    بر وزن بسان – برو برو پولت ازش بسان (مصدر) خرید کردن
    آب اماله کسانیکه می روند و زود بر می گردند و باز می روند .


    اکه اکه حرف تعجب برای اتفاقی که پیش بینی نمی شده .
    اسپرون چوبک که برای ظرفشویی - استفاده می شد .

    اسپروتی ، چوبک فروش .

    آی اسپرون ، آی اسپرون
    اشکنه یکی از وسایل نجاری برای سوراخ کردن = دریل دستی
    اشکنه نوعی غذات که با پیاز سرخ کرده و تخم مرغ و سیب زمینی و شنبلیله (نوعی سبزی است ) درست می کنند و خیلی خوشمزه است .

    آب لمبه تاول آبی که زیر پوست جمع می شود بر اثر ضربه یا بر اثر سوختگی و یا کار با دست و پا
    آتیش آتش ، ضمنا ً جرقه های آتش را پلشکه گویند .
    آتیش پاره بچه های زرنگ و فعال را گویند .
    آتیشک نوعی بیماری است (کوفت) ونوعی نفرین مادرها .
    آجین فروکردن بزور سوزن یا شمع به بدن
    آجیده بخیه کرده ، بافته شده برای تخت کفش – گیوه و چینه هم گفته می شود .

    کار گیوه کشان سابق بود .

    گیوه آجیده معروف است .

    معروف است که وقتی حکومتی کفشدوزها را خواسته بود ، گیوه کش ها هم رفته بودند .

    وقتیکه سؤال شد شما کی بودید ، گفتند :قربان ما هم اهل بخیه هستیم .


    ای هو زمان گذشته ، بیشتر با تأسف گفته می شود .

    مثلاً داستانی را نقل می کنند ، طرف دیگر می گوید ای هو ، این مال خیلی وقت است .
    ای برای نشان دادن بیشر خبرها کاربرد دارد .

    مثلاً این این شخص ، این طرف ، اینجور ، ای آقای ، ای فلانی ، ایشان
    ایسوا در نظر گرفتن – کنترل کردن به قد و بالای کسی نگاه کردن ، مواظب بودن .


    افیتیله فتیله چراغ درزمان قدیم که چراغهای نفتی استفاده می شد .
    این جیله تکه ای از چیزی – بیشتر برای گوشت مصرف می شود .


    تکه های گوشت را در سیخ می کنند و کباب می کنند .
    اوسار افسار ، دهنه ، یک نوع توهین هم هست برای کسانیکه بر کار می خواهند بکنند می گویند اوسارش را نگهدار .
    اماکه تنقیه کردن که در قدیم خیلی رسم بود برای شکم درد ،برای یبوست و غیره .
    ان دماغ کثافت داخل بینی سفت شده .
    انگار خیال ، فکر ، کسانیکه فکر و خیال یا مسئولیت ندارند به آنها می گویند انگار نه انگار .

    اصلاً فکر نیستی .


    اُرُسی کفش مردانه .
    اُرُسی یک نوع پنجره دو طرفه بود در قیدم در خانه ها که در موقع سرما و گرما استفاده می شد .

    و زمستانها هر دو پنجره بسته بود برای حفظ گرمای داخل اتاق .


    آقور بخیر کجا می روی ، خیر پیش ، در برخورد دو دوست بین راه .
    آزاله پهن – فضولات تازه افتاده بز و گوسفند و غیره.
    آرد وار آردها – خمیرها ، آردی که نان خوب از آن پخته می شود می گویند آردش خوب است ، یا برعکس آردش خراب است .
    آستر آستر لباس ، رنگ اولی برای نقاشی .
    آگینه آینه ، آئینه .
    آلنج خاکستر ، بخصوص خاکستر زیر کرسی را گویند .

    و سابقاً خاکستر را می ریختند و زائو را روی آن می نشاندند که بچه اش می افتد نبیند .

    در همدان معمول بود .


    آخسته رام –سر براه عادت کرده – تربیت شده در واقع آموخته .
    آولا تعصب داش مشهدی ها – برادر بزرگ –بزرگ خانواده و امثالهم به این معنی است .
    آمد داره باخیر و برکت است – یمن دارد – برای خانه تازه – برای عروس تازه بیشتر گفته می شود .
    آب یخنی غذائی که از از استخوان و پیاز وسیب زمینی تهیه می شود .
    سابق که زمستان در همدان طولانی بود ،مردم چند گوسفند می خریدند و بزرگ می کردند فربه که می شدند ، آنها را پائیز می کشتند ، گوشت آنها را می پختند و خرد می کردند و در کوزه های بزرگ می ریختند و چربیها و دنبه های را نیز آب می کردند و داخل کوزه می کردند که هوای کوزه را بگیرد و گوشت سالم بماند .

    از این گوشت در زمستان استفاده می کردند و غذا درست می کردند و به آن قورمه می گفتند و استخوانها را هم با پیاز و سیب زمینی آبگوشت درست می کردند و به آن یخنی می گفتند و همسایه ها را دعوت کرده از آنها پذیرائی می کردند .
    سابق که زمستان در همدان طولانی بود ،مردم چند گوسفند می خریدند و بزرگ می کردند فربه که می شدند ، آنها را پائیز می کشتند ، گوشت آنها را می پختند و خرد می کردند و در کوزه های بزرگ می ریختند و چربیها و دنبه های را نیز آب می کردند و داخل کوزه می کردند که هوای کوزه را بگیرد و گوشت سالم بماند .

    از این گوشت در زمستان استفاده می کردند و غذا درست می کردند و به آن قورمه می گفتند و استخوانها را هم با پیاز و سیب زمینی آبگوشت درست می کردند و به آن یخنی می گفتند و همسایه ها را دعوت کرده از آنها پذیرائی می کردند .

    آخیش نفسی براحتی کشیدن – رفع خستگی کردن – از چیزی لذت بردن – ناز کردن – نوع استفاده برای مرد و زن فرق می کند .

    آخر سر سرانجام آخر کار – تمام شدن کار و مزد دادن .

    آتا آشغال وسایل و چیزهای کم ارزشی که در یک جا جمع شده باشد .

    آلاجه بولوجه رنگهای قاطی در هم سیاه سفید – قاطی کردن رنگها .

    در مورد چشمها ، هنگامیکه رنگها را کدر یا قاطی می بیند نیز گفته می شود .

    آوشته جا افتاده – عادت کرده – رام شده – بعد از چند بار غذا کمی گرفتید ، دیگه آوشته شده ، آبدیده ، با تجربه ش ده .

    ابل نوکی آلت مرد آتر آن جور – مثل آن – دیدی چه تر کرد تونم اتر و بکن دبه .

    اجور دیدی چه جور کرد ، تو هم آنجور کن .

    مثل اتر تقریباً بهمان معنی است .

    اخ تف خلط سینه که در حال چرخه یا همانطوری از گلو بیرون می آید و این در ماه رمضان تشدید می شود .

    و متأسفانه طبق عادت اهالی روی زمین ریخته می شود و واقعاً جای تأسف است .

    اخ لفظ کودکانه است بمعنی بد .

    وقتی می خواهد طفل را از کاری باز دارند می گویند اخ است .

    اَ از – البته اسم یا فصل بعد می آید .

    اَ مدرسه آمد .

    اَ پله افتاد .

    اَ جواد کتک خورد .

    اٌسَر آنطرف – بعداً – مثلاً اَ ای به اسر از این به بعد برد .

    اسر برد آنطرف.

    اسر مجدداً مثلاً این را قبول ندارم .

    دوباره شروع کن از از سر .

    اُ ان – او – البته اُ بمعنی اوست .

    حرف است و بازهم برای روشن شدن فوری و اسم و صفت غیره بعد آن می آید .

    مثلاً اُ می سوزد .

    اُ اسمش شیه .

    ان ، خام اشاره به نزدیک .

    اِپا من را نگاه کن ، فعل امر است .

    بپا هم گفته می شود .

    اخت دوست شدن – جا افتادن – مأنوس شدن .

    اخم پیله کردن – ابرو در هم کشیدن – ترش روئی کردن – مثلاً یارو اخموی نیمیشه باشش حرف زد .

    اخم و تخم هم گفته می شود .

    اِدا تقلید کردن از کسی – اطوارهای بیجا درآوردن – بیمزگی کردن – مثلاً با ادب باش ادا نیار ، با اطوارهم هم گفته می شود .

    ادا و اطوار هم در نیار .

    بچا ادا در می آری خب بگو نمیرم .

    در بعضی موارد هم همراه اصول می آید .

    برای کسانیکه تشر لغاتی برای کاری انجام می دهد می گویند اینهمه ادا و اصول نداره .

    اینجانه همین جا – اینجا – نشان دادن جائی .

    اشبیج شپش – سابقاً که رعایت بهداشت نمی شد و حمام ها خزانه بود در همدان خیلی زیاد بود .

    بقدری که پیراهن را در می آوردند و روی منقل آتش تکان می دادند و چون شپش بچه هایش را در داخل درز پیراهن جای می داد آن درزها به کوله سمپا( چراغ نفتی) می چسباندند آنها را می کشتند .

    به بچه شپش (رشک) می گفتند .

    ایاغ دوست – رفیق ، مثلاً طرف با من ایاغ است ترتیب کار را می دهم .

    ایز روپا – جای پا – نشانه – علامت – ایز گم کردن ، منحرف کردن ، ایزش قر داره ، یعنی دنبالش برو – مواظب بودن .

    ایشالام انشاء اله – بیاری خدا – بخواست خدا اوگی نامی مثل برار اوگی ، پدر اوگی ، مادر اوگی .

    اهل قبول ساکنان گورستان همان اهل قبور هستند .

    او گج به یک نوع گوسفند نر گفته می شود .

    ارو دستور – مثلاً خودش هیچ کاری بلد نیست فقط ارد دادن بلد است .

    اسیل سد کوچکی است که بر رودخانه می بندند و آب را جمع آوری کرده برای باغها استفاده می کنند .

    آبگیر و برکه هم گفته می شود .

    اشتا اشتها – گرسنگی – طلب غذا کردن .

    اشکافد شکافت (ماضی) - بشکاف امر – می شکافد ( مضارع ) اشکستن شکستن (مصدر) ، بشکن (امر ) می شکند ( مضارع ) ، اشکست(ماضی) الخی گروهی زیاد ایلخی هم گفته می شود .مثلاً همسایه مان دیشب یلخی مهمان داشت .

    انم آن هم – ایشان هم – او هم – مثلاً ننه انم با ما میا .

    مادر آن شخص هم با ما می آید .

    انگوشت انگشت انگشتانه فلزی است سر انگشت کرده و دوخت و دوز می کنند .

    امشو امشب – بهمین ترتیب فردا شو – پس فردا شو .

    آب شینه روستائی – در جاده ملایر آروق باد گلو – با صدائی بلند ، کار زشتی است .

    اندو اندود – کاهگل کردن پشت بام ( اندود کردن پشت بام ) .

    انگاره پیمانه – مقدار – معیار – اندازه املک بره تودلی گوسفند برای لابلای پلو .

    اشکمبه شکمبه گوسفند – سیراب شیردان اشی از چه چیزی افاقه تأثیر واقعی دوا یا غذا برای مریض .

    افتو آفتاب – خورشید – جای آفتابی.

    آفتابه وسیله آبگیری است بیشتر برای طهارت در توالت ها بکار می رود .

    آفتابه ای از گل ساخته می شود .

    ابریق گویند .

    آفتابه مسی با ارزشترین است.

    گفتند فرق آفتابه مسی با آفتابه گلی چیست ؟

    گفت : فقط موقع گرو گذاشتن فرق می کند .

    ضمناً باباطاهر هم انگشتری که از سرلوله ابریق خود داشت بدست سلطان سلجوقی کرد واز او خواست تا کاری بر خلاف عدالت در کشور انجام ندهد .

    اقل کن حد اقل تا آنجا که ممکن است .

    اکور گریه کردن با صدا – اکور اکور گریه کرد ، کسی نفهیمد .

    اک قی حرف تعجب - ای وای – چطورشد اینطور شد – کی – کجا – وا الا آنطرف – آنسو اسبار بیل زدن باغ مو ارقه مرد منقلب – روزنک – کلاه پردار موذی ادمه خارش در ما تحت – کسانی که کارهای بد می کنند می گویند پسر مگر فلانت میخارد .

    استکام استکان – لیوان کوچک اگرد نوعی جوش در پوست بدن که درد شدیدی دارد .

    بیشتر بچه ها گرفتار می شوند و می گو یند (اگرد اشانده) ، اگرد پاشیده .

    الدنگ مرد ویلان – بیکار و گردن کلفت .

    ان زاده بچه مرد و زنی که زن دوم گرفته و یا زن شوهر دوم کرده است .

    ناتنی .

    اوجار روبراه شدن – سامان گرفتن .

    اوجار نوعی بازی بچه ها هم هست .

    او باریکه آب باریکه – منظور از درآمد کم ولی مطمئن مثل حقوق بازنشستگی .

    روزی کم هم گفته می شود .

    با این آب باریکه با ید ساخت .

    اور قر- غمزه که بعضی مواقع اطوار هم گفته می شود .

    پ چرا اور و اطوار میای کارت بکن .

    اودن آوردن(مصدر) اوردم (ماضی) میارم (مضارع) بیار (امر) اوخ آنوقت – برای مدت دور هم مصرف می شود با یک (تا) اوختا – مدتهای پیش اوس به تنگ آمدن از فشار زندگی –


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق گویش مردم همدان و گزیده ای از مثل ها و اصطلاحات , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق گویش مردم همدان و گزیده ای از مثل ها و اصطلاحات , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق گویش مردم همدان و گزیده ای از مثل ها و اصطلاحات

** آکله مرضی است که عضو از آن خورده می شود ، مانند سایر زخم هاست جز اینکه کمی ریشه دوانیده و به اندامهای دیگر نیز سرایت می کند و بوئی هم دارد . آکله یک نوع بیمای است مربوط به گلو و نفرین مادرها به بچه هاست . الهی آکله بگیری .(البته درحال حاضر از بین رفته است ) الف ) از لغت نامه دهخدا ، جلد دوم ، ص 3154 آیند و روند منظور از جاهایی است که فضایی زیاد است و آمد و رفتن مردم چشم گیر ...

گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان ، همدان ، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ ...

مقدمه گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود ...

تکیه معاون الملک بخش اول : معرفی عمومی مکان قرارگیری موقعیت جغرافیایی : ایران : ایران ،این مرز پر گهر و مهد تمدن ، نشانی از عشق و هنر و جاودانگی دارد و در این میان کرمانشاه ، سرزمین عشق و دلاوری و صلابت ، سند افتخارماست سند افتخار مردمی که چونان زاگرس استوار و پا بر جا در مقابل پستی ها و بلندی هاایستاده اند و در ...

اصفهان سرزمین اصفحان حدود 2600 سال پیش بخشی از سرزمین ماد بود. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که نام این سرزمین در روزگار هخامنشیان گابه یا گی بوده است و پاراتیکا، که آن را فریدون امروزی می دانند، از نواحی مشهور و آباد آن بوده است. در روزگار اشکانیان، سرزمین اصفحان یکی از استانهای بزرگ کشور بوده است. دردوره ساسانیان نیز سرزمین اصفحان استانیمهم به شمار می آمد و محل زندگی اعضای هفت ...

تکیه معاون الملک بخش اول : معرفی عمومی مکان قرارگیری موقعیت جغرافیایی : ایران : ایران ،این مرز پر گهر و مهد تمدن ، نشانی از عشق و هنر و جاودانگی دارد و در این میان کرمانشاه ، سرزمین عشق و دلاوری و صلابت ، سند افتخارماست سند افتخار مردمی که چونان زاگرس استوار و پا بر جا در مقابل پستی ها و بلندی هاایستاده اند و در برابر حوادث تاریخی اصالت و تمدن خود را حفظ کرده اند.کرمانشاه ، با ...

استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزی، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و 1304 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، مانند پلی، پایتخت کشور را به مناطق شمالی و غربی و کشورهای قفقاز و اروپا متصل می کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعه کشاورزی، صنعتی و خدماتی به یکی از قطب های مهم توسعه کشور ...

شاهنشاهی ماد. (۵۵۰ پ. م.) نخستین شاهنشاهی آریایی‌تباران در ایران پادشاه ماد نام یکی از اقوام ایرانی تبار  که در صده ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته‌شد، نشیمن گزید. بسیاری از مورخان باستان، به صراحت، مادها را «آریایی» خوانده‌اند. واژگان بازمانده از گویش مادی [مانند: Farnah (= فر)؛ Paradayda (= پردیس)؛ Vazraka (= بزرگ)؛ Vispa (= همه)؛ Spaka (= ...

تپه هِگْمَتانه تپه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای متعلق به دوران مادها است که در شهر همدان قرار دارد. پیشینه و نام امروزه عموم باستان شناسان، تپهٔ باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را - که وسیع‌ترین تپه باستانی ایران است - بقایای ابنیهٔ کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن می‌دانند. مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار می‌باشد، که با در نظر گرفتن بخش‌هایی که جزء محدودهٔ تپهٔ باستانی بوده، ولی ...

عیلامی‌ ها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی می‌کردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است. تمدن عیلام یکی از قدیمی‌ترین و نخستین تمدن‌های جهان است. بر اساس بخش‌بندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، ...

ثبت سفارش