دانلود تحقیق محمد تقی بهار

Word 130 KB 19858 31
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیشگفتار
    بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است .

    شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهنده راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است .

    بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد .

    او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد .

    بهار البته ادیب و هنرمندی پرورده انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلوله مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست.

    بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود .

    با همه این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقوله سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصه تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی .
    برای چنین جستجوئی مفیدترین منبع شعرهای خود بهار است که بر میراث پنجاه سال شاعری و کل زندگی صاحب اثر شهادت می دهد.

    خوشبختانه دیوان چاپ شده بهار نخست بر پایه تاریخ سرودن شعرها تنظیم شده و هر شعر نیز شناسنامه یا معرفیکوتاهی بر پیشانی دارد.

    دو دیگر این که در بهار سودائی هست شاید بتوان گفت سودای یادگار نهادن .

    او همواره نگران است که برای خوانندگان بعدی سرچشمه مار و انگیزه آثارش را روشن کند ؛ کمتر شاعری هست که چون او این همه آگاهی از جزئیات زندگی اش در اثرش نهفته باشد.

    بر پایه این امکانات شاید بتوانیم حرف های نگفته را فاصله های خالی میان سطور را نیز به نوعی حدس بزنیم .

    می دانیم که بخش عمده ای از سروده های بهار در دوران اختناق و نظارت ممیزی پدید آمده است ؛ شاعر به روشی تقیه آمیز منظومه هایی تدارک دیده که سرشار از گوشه و کنایه هاست و در آن قطع کلام های عمدی و سکوت های قهری با پژوهش گر شکیبا سخن می گویند.


    کودکی و نوجوانی
    محمد تقی ملک الشعراء بهار در 18 آذرماه 1265 شمسی در محله سرشور شهر مشهد به دنیا آمد .

    پدر او میرزا کاظم متخلص به صبوری ، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود .

    خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند .

    انتخاب تخلص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است .

    در عین حال این خاندان خود را از تبار برمکیان به شما می آورند و بهار در شعری به این مورد اشاره می کند ( شاید انتخاب نام «نوبهار» از سوی شاعر برای روزنامه اش که در اوان جوانی تأسیس کرد ، به همین علت باشد ؛ چراکه برمکیان تولیت معبد بودائی «نوبهار» را در بلخ به عهده داشته اند ) .

    مادر بهار از یک خاندان اصیل تجارت پیشه و نیاکانش از معاریف گرجستان و مسیحیان قفقاز بودند که پس از جنگ های ایران و روس توسط عباس میرزا به ایران آورده شده و دین اسلام را پذیرفته بودند .


    بهار در چنین خانواده ای ابتدا در چهار سالگی نزد زن عمویش تحصیلات ابتدائی متداول (قرآن فارسی) را آغاز می کند .

    سپس به مکتب مردانه می رود .

    کتاب صد کلمه را در مکتب و شاهنامه فردوسی را نزد پدر می خواند .

    اولین شعر خود را در هفت سالگی در بحر نقارب می سراید و از پدر جایزه می گیرد :
    تهمتن بپوشید ببر بیان بیامد به میدان چو شیر ژیان
    بین هفت تا ده سالگی در مکتب شعرهایی می گوید : از جمله مکتب دار پیر و بعضی هم مکتبی ها را هجا و برخی دیگر را مدح می کند .

    در ده سالگی در راه سفر به کربلا ، همراه با خانواده ، در بیستون بیتی می سراید ، که پدر غالباً آن را به شوخی در مجالس دوستانه می خواند :
    به بیستون که رسیدم یک عقربی دیدم
    اگر غلط نکنم از لیفند فرهاد است
    تا پانزده سالگی ، محمد تقی جوان در شاعری و نیز شعر و نقاشی طبع خود را آزموده است .

    اما پدر که تا این هنگام مربی و مشوق اوست ، ناگهان معتقد می شود که زمانه عوض شده و فرزندش با شعر نمی تواند زندگی خود را تامین کند و باید به دنبال کسب تجارت برود.

    بنابراین تحصیل او را متوقف می کند و فرزند را ، برای فراگرفتن راه و رسم کاسبی ، به دکان بلور فروشی دائی اش می فرستد ، اما بهار در روح خویش شاعر است و برای دل خود همچنان می سراید .

    در سال 1283 ش ، در هجدهمین بهار عمر شاعر پدرش در می گذرد و مسئولیت سرپرستی خانواده ، یعنی مادر و خواهر و دو برادر کوچک به عهده شاعر جوان می افتد ، قصیده ای در مدح مظفرالدین شاه می نویسد و به تهران می فرستد .

    به پاداش آن شاه یکصد تومان صله برای بهار می فرستد و لقب پدر ملک الشعرائی آستان قدس رضوی را به وی تفویض می کند .

    این سخن سرای هجده ساله آنچنان در آثاری که می سراید مهارت به خرج می دهد که اغلب فضلای معاصر کارش را باور نمی کنند و اشعارش را از سروده های پدرش می دانند ، بنابراین بارها در مجامع ادبی با بدیهه سرائی مورد آزمایش قرار می گیرد ، تا بالاخره تثبت می شود.

    از آن جمله می توان به چند رباعی ، که با التزام کلمات خاص فی المجلس سروده شده اشاره کرد .

    مثلاً :
    با استفاده از چهار واژه تسبیح ، چراغ ، نمک و چنار ، رباعی زیر را فی البداهه ساخت : با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار گفتار ز چراغ زهد ناید انوار کس شهد ندیده است در کان نمک کس میوه نچیده است از شاخ چنار اما گرچه شاعر از نظر همشهریانش تثبیت شده است ماجرای شک به استعداد او سالها دنباله می یابد ، چنان که شایع می کنند که وی اشعار و تخلص خود ، یعنی «بهار» را از دیوان خطی شاعری گمنام به نام بهار شیروانی برداشته است و این شک پراکنی بی خیال شعرهای تازه ای که بهار به مناسبت اوضاع روز می سازد با نوعی عناد سال ها ادامه می یابد .

    به هر حال شاعر جوان ، که با به دست گرفتن شغل پدر از تامین معاش آسوده شده ، به ادامه تحصیلات ادبی می پردازد ؛ اصول عالی ادب فارسی و مقدمات عربی را نزد ادیب نیشابوری و صیدعلی خان درگزی و سایر فضلای خراسان فرا می گیرد .

    آرزو دارد برای ادامه تحصیل به فرنگ برود و در رشته أی از علوم جدید تخصص به دست آورد ، اما مسئولیت سرپرستی خانواده از یک سو و آغاز انقلاب مشروطیت که قالب های ذهنی او را در هم ریخته موجب تحول عمیقی در اندیشه اش می شود ، از سوئی دیگر مانع از اجرای این تصمیم می گردد .

    بهار وارد در فعالیتهای سیاسی می شود ، به صف آزادیخواهان و مشروطه طلبان می پیوندد و در بیست سالگی به عضویت انجمن مخفی «سعادت» در می آید .

    نخستین اشعار سیاسی بهار حدود بیست سال دارد که فرمان مشروطیت امضاء می شود .

    او معمم جوانی است که در زادگاهش شهر مشهد می زید .

    اشتغال های او ، پیش از این رویداد مهم ، یکی تقلید از چکامه های استادان قدیم شعر فارسی است و دیگر تثبیت خود به عنوان شاعری جانشین به حق حرفه پدر این اشتغالات چه بسیار مناقشه ها و درگیری های شاعرانه و چه قدرت نمایی هایی از سوی سخن پرداز جوان به همراه دارد .

    جوانی او بی غم و سرخوش می گذرد ؛ خود وی این بیست سالگی را چند سال بعد در قصیده سرگذشت شاعر چنین یادآوری و تشریح کرده است : بیست ساله شاعری با چشم های پر فروغ جز من اندر خاوران ن معروف و نام آور نبود خانه ای شخصی و مبلی ساده و قدری کتاب آمد و رفتی و ترتیبی ، کز آن خوش تر نبود مادرم تدبیر منزل را نکو می داشت پاس پاسداری در جهانم بهتر از مادر نبود بهار پا به عرصه فعالیت سیاسی و اجتماعی و همکاری با مراکز انقلابی می گذارد و در سرنوشت ملی مردم ایران شریک می شود .

    در نخستین اشعار سیاسی اش آنگاه که به زبان توده مردم در ستایش مشروطیت سخن می گوید .

    چیزی جز مفهوم عام و کلی «عدل» را نشناخته است .

    پنج ماه پس از صدور فرمان ، مظفرالدین شاه قاجار در می گذرد و فرزندش محمد علی شاه به جای او می نشیند .

    شاه جدید از اساس با حکومت مردم مخالف است و این را همه از جمله شاعران جوان می دانند .

    شاعر ، که مسئول و مداخله گر شده خطاب به شاه ترکیب بند بلندی به نام «آئینه عبرت» می سازد که موضوع آن بعدها در دیگر آثارش تکرار می شود ؛ شاعر تلخ و شیرین تاریخ ایران را از مبدا شاهنامه تا روزگار خود بر می شمرد ، شاه را از اندیشه دشمنی با مشروطیت و قانون اساسی برحذر می دارد و با لحنی ناصحانه و جاسنگین ، او را به داد و دهش می خواند .

    اشعار تندی خطاب به شاه مستبد خو می سازد ؛ از آن جمله یک مثنوی است به نام « اندرز به شاه» با مطلع : پادشاهها چشم خرد باز کن فکر سرانجام ز آغاز کن دو شعر معروف بهار ، «فتح تهران» و «فتح الفتوح» که در بزرگداشت قهرمان مردم (ستارخان) و قهرمان اشراف (سپهدار) است ، تحلیل سیاسی بهار را از اوضاع منطقه نشان می دهد .

    نگاه او که نگران افق های پیرامون است ، خطر اصلی را می شناسد ، وحشت خود را از دو همسایه به خصوص همسایه شمالی که به خاطر هم مرزی با خراسان خطرناک تر است ، به روشنی آشکار می کند .

    عناصر عمده آثار این دوران او عبارتند از : افتخار به تاریخ گذشته ، یادآوری پیروزی های امیران و سرداران قدیمی ایران ، ستایش فلسفه عدالت و تبلیغ اخلاق میهنی و مذهبی و همه به قصد یکپارچه کردن مردم پراکنده و بی خبر در برابر موج بلعنده بیگانگان .

    گام های انقلابی شناخت بهار از مرام های سیاسی جدید به میزان شایان توجهی مرهون آشنایی او با حیدرخان عمو اوغلی است .

    حیدر خان این انقلابی حرفه ای یا به قول عارف قزوینی «چکیده انقلاب» که در مبارزات انقلابی روسیه شرکت کرده و عضو «حزب اجتماعیون عامیون» قفقاز بود .

    در سال 1289 شمسی به قصد تاسیس شعبه «حزب دموکرات» با هدفهایی در عمق «سوسیالیستی» به مشهد سفر می کند .

    با شاعر جوان که مقالات شورانگیزش را قبلاً می شناخت آشنا می شود و بهار به عنوان عضو کمیته ایالتی این حزب در خراسان برگزیده می شود .

    روز پنجشنبه 21 مهر ماه 1289 ، نخستین شماره روزنامه نوبنیاد نوبهار ، به عنوان ارگان و ناشر افکار حزب دموکرات در مشهد ، به مدیریت بهار منتشر می شود .

    مقالات روزنامه نوبهار بیشتر پیرامون اوضاع روز ، خطر بازگشت ارتجاع ، خطر مداخله روسیه تزاری در امور ایران ، مخالفت با بقای نیروهای نظامی روس در ایران که به شمال کشور و بویژه خراسان وارد شده بودند ، و انتقادهای شدید است از سیاست های استعماری روسیه در ایران ، که از مستبدان حمایت می کرد .

    در این هنگام بهار یکی از پرانگیزش ترین شعرهای خود را منتشر می کند « ایران مال شماست » در مقابله با اولتیماتوم سروده شده است .

    شاعر جوان همه نیروی طبیعی ، دانش اکتسابی و شناختش را از توده مردم به کار می گیرد تا ملت را به جنبش درآورد و در این

کلمات کلیدی: بهار - محمد تقی بهار

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق محمد تقی بهار , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق محمد تقی بهار , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق محمد تقی بهار

تولد بهار : درست ۱۲۰ سال پیش‪ در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملک‌الشعرای بهار نام برده شده است. بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی ...

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهنده راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن ...

تولد بهار درست ۱۲۰ سال پیش‪ در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملک‌الشعرای بهار نام برده شده است. بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی ...

زمینه فعالیت : شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار تولد : ۱۲ ربیع‌الاول، ۱۳۰۴ ه‍. ق. / ۱۷ آذر، ۱۲۶۵ / ۸ دسامبر، ۱۸۸۶ مشهد ، ایران مرگ : ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ / ۲۲ آوریل، ۱۹۵۱ تهران ، ایران محمدتقی بهار (۱۷ آذر ۱۲۶۵ تا ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰)، ملقب به ملک‌الشعرا شاعر، روزنامه‌نگار، ادیب، تاریخ‌نویس، و سیاست‌مدار ایرانی بود. محمدتقی در مشهد به دنیا آمد. او فرزند میرزا محمدکاظم ...

یادداشتی بر داستان «فردا»ی صادق هدایت از محمد بهارلو در «نوشته‌های پراکنده صادق هدایت»، که حسن قایمیان گرد آورده است، داستان کوتاهی هست به نام فردا که تاریخ نگارش 1325 را دارد. این داستان اول بار در مجله «پیام نو» (خرداد و تیر 1325) و بعد در کبوتر صلح 1329 منتشر شد، و اگرچه در زمان انتشار درباره آن مطلب و مقاله‌ای در مطبوعات درج نشد، نشانه‌هایی در ...

میرزا محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرا در روز سیزدهم ربیع الاول سال 1266 شمسی در شهر مقدّس مشهد به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمد کاظم متخلص به صبوری و ملقب به ملک الشعرا بود. او برخلاف پدر و اجدادش که در حرفه حریربافی بودند از کسب و تجارت دست برداشت و به علم و ادب روی آورد و زبانهای عربی و فرانسه را آموخت و در فقه و فلسفه و حکمت به استادی رسید. او به سبک و تقلید از امیر معزی ...

کودکی و نوجوانی محمدتقی ملک الشعراء بهار در 18 آذر ماه 1265شمسی در محله سرشور شهر مشهد به دنیا آمد. پدر او میرزا محمد کاظم، متخلّص به صبوری، ملک الشعراء آستان قدس رضوی بود. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزااحمد صبوری کاشانی (متوفّی به سال 1192 ش) شاعر و قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه قاجار می دانند؛ انتخاب تخلّص صبوری از سوی پدر بهار نیز به همین مناسبت است. در عین حال این ...

ادیب نیشابوری - محمد تقی (1315-1396 ه.ق) شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خیرآباد، از بلوک عشق آباد نیشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بی بهره نبود. محمد تقی نزد پدر خوندن و نوشتن را فراگرفت و در 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد شد و نزد دایی خود حاج شیخ محمد کدکنی (م 1357 ه.ق) مقدمات را فراگرفت و در اواخر سال 1333 ...

زندگی نامه وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، ...

دکتر محمد مصدق(1345-1261) نخست‌وزیر دولت مردمی ایران و یکی از رهبران جنبش ملی‌کردن صنعت نفت بود. او که از دانشگاه نوشاتل سوییس در رشته‌ی حقوق درجه‌ی دکترا گرفته بود، توانست بر حق بودن مردم ایران را در موضوع نفت در دادگاه لاهه ثابت کند. اما کودتایی که با پشتیبانی انگلیس و آمریکا و همراهی برخی نیروهای داخلی در 28 مرداد 1332 رخ داد، بازگشت دوباره‌ی نظام خودکامه‌ی پهلوی و خانه‌نشینی ...

ثبت سفارش