دانلود تحقیق زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری

Word 121 KB 19906 28
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری،یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران دراواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است.

    بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند.

    او در قریه کدکنیا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد.

    وی در شهر شادیاخ ولادت یافت .

    چنانکه می دانیم پس از حمله غزان به سال 548 شهر نیشابور ویران شد و چندی بعد شادیاخ که در جانب راست نیشابور واقع بود جای آن را گرفت و چون باز در حمله مغولان ویران گشت این بار نیشابور به محل قدیم خود عودت یافت .

    بنابراین خواه عطار در شادیاخ و خواه در کدکن که هر دو از اعمال نیشابور بوده اند ولادت یافته باشد وی منسوب به شهر نیشابور هست و اینکه حاج خلیفه او را در چند مورد از کتاب خود همدانی شمرده البته درست نیست .

    ابی بکر ابراهیم مرد بیدار دلخدا شناس وطریقت دان بوددر نیشابور به دارو فروشی می پرداخت ومحترم ومعزز می زیست.

    همسر ابراهیمزنی پاک نهادخداپرستزهد پیشه وزاهد منش بود که بیست وچند سال آخر عمر را به خلوت نشست بوددر را بر کس وناکس بسته وتنها به پرستش خدای یگانه می پرداخت(خسرونامه چاپ تهران ).

    این زن وشوهر دین داربه دامن عنایت پیامبر گرامی اسلام دست زدند وبه شرف نام عزیزشپسر را محمد نامیدند ابو حامد کنیه اش کردند: آنچه آنرا صوفی آن گوید بنام ختم شد آن بر محمد والسلام من محمد نامم واین شیوه نیز ختم کردم چون محمد ای عزیز ابو حامد محمددر شهر نیشابور پرورش یافتبه استاد سپرده شدعلم وفضل آموخت و فریدالدین لقب یافت.

    سالهای کودکیش به احتمال قوی در اواخر عهد سنجر گذشت .

    در فاجعه غز (548) که نیشابور و خراسان به دست آن ها افتاد فریدالدین محمد شش یا هفت سالی بیشتر نداشت .

    ماجرا یک شورش خشم آلود مشتی تر کمان شبانکاره بود – که از ناچاری با سلطان به چالش برخاسته بودند .

    فقط بی تدبیری سلطان و امیران در گاه آن را به یک فتنه خونین تبدیل کرده بود – فتنه غز حادثه چنان عظیم چنان موحش و چنان درد ناک بود که نمی توانست در خاطر کودک خردسال تاثیر درد انگیز خود را باقی نگذاشته باشد .

    چند سال بعد وقتی فتنه غز فروکش کرد و پایان یافت فریدالدین محمد دوران مکتب را می گذرانید .

    در خانه و شاید در مکتب نیز او را نه محمد بلکه محمشاد یا چیزی شبیه آن که درآن نواحی به جای محمد بکار می رفت می خواندند.

    در شادیاخ یا نشابور هر جا بود محمشاد از آنچه در آن ایام در مکتب ها آموخته می شد بهره می گرفت .خط و حساب و قرآن – با مایه یی از شعر و ادب عصر .

    درین مدت خراسان بارها دست به دست شده بود .

    برخی‌ از منابع‌ قدیمی‌ از جمله‌ جامی‌ انقلاب‌ حال‌ شیخ‌ را به‌ ملاقات‌ او بادرویشی‌ سبک‌ بار و فرزانه‌ نسبت‌ می‌دهند که‌ تحولی‌ ناگهانی‌ در روان‌ او ایجادنمود، با این‌ حال‌ براساس‌ مدارک‌ متقن‌ و معتبر این‌ داستان‌ ساختگی‌ و افسانه‌است‌.

    داستان‌ که‌ خود حکایتی‌ بس‌ زیبا، دل‌انگیز و آموزنده‌ است‌ بدین‌ گونه‌است‌: ( گویند سبب‌ توبه‌ وی‌ آن‌ بود که‌ روزی‌ در دکان‌ عطاری‌ مشغول‌ و مشعوف‌بمعامله‌ بود، درویشی‌ آنجا رسید و چند بار شی‌ء لله‌ گفت‌.

    وی‌ بدرویش‌نپرداخت‌.

    درویش‌ گفت‌ ای‌ خواجه‌ تو چگونه‌ خواهی‌ مرد؟

    عطار گفت‌ چنانکه‌ توخواهی‌ مرد درویش‌ گفت‌ تو همچون‌ من‌ می‌توانی‌ مرد؟

    عطار گفت‌ بلی‌ درویش‌ کاسه‌چوبین‌ داشت‌ زیر سر نهاد و گفت‌ الله‌ وجان‌ بداد.

    عطار را خیال‌ متغیر شد، دوکان‌بر هم‌ زد و باین‌ طریقه‌ درآمد.) همانطور که‌ اشاره‌ شد این‌ داستان‌ افسانه‌ای‌بیش‌ نیست‌ ولی‌ مسلما شغل‌ داروفروشی‌ و طبابت‌ عطار،که‌ روزانه‌ نبض‌ حدود پانصدبیمار را می‌گرفت‌ به داروخانه پانصد شخص بودند که هر روز نبضم می نمودند و به‌ مداوای‌ بیماران‌ گوناگونی‌ می‌پرداخت‌، او را با افکار وعقاید مختلفی‌ از جمله‌ پیروان‌ طریقت‌ صوفیه‌ و دنیای‌ اعجاب‌ انگیز اولیاء الله آشنا نمود و حکیم‌ که‌ علاقه‌ای‌ مفرط به‌ عرفان‌ و تصوف‌ داشت‌ بدین‌ خرقه‌ درآمد.

    شیخ‌ از زمان‌ انقلاب‌ و تحول‌ روحی‌ خود تا زمان‌ مرگ‌ دهها اثر تحسین‌ برانگیز درادب‌ و عرفان‌ پدید آورد که‌ نگارش‌ و سرایش‌ تألیفات‌ به‌ نظم‌ در عین‌ اشتغال‌به‌ حرفه‌ سنگین‌ طبابت‌ گویای‌ اراده‌ نیرومند و پشتکار عطار است‌.عطار در روزگارجوانی‌ و اواسط عمر خویش‌ به‌ رسم‌ سالکان‌ طریقت‌ مسافرت‌های‌ دور و درازی‌ راآغاز کرد و در این‌ سفرها که‌ مصر و هندوستان‌ و مکه‌ و دمشق‌ و ترکستان‌ وماوراءالنهر را در نوردید با مشایخ‌ بزرگ‌ زمان‌ خود ملاقات‌ و راز و نیاز کرد وظاهرا در طی‌ یکی‌ از همین‌ سفرها به‌ خدمت‌ شیخ‌ مجدالدین‌ بغدادی‌ (حکیم خاص سلطان محمد خوارزمشاه)رسید و چندی‌در سلک‌ شاگردان‌ وی‌ درآمد.

    و به‌ مداوای‌ بیماران‌ گوناگونی‌ می‌پرداخت‌، او را با افکار وعقاید مختلفی‌ از جمله‌ پیروان‌ طریقت‌ صوفیه‌ و دنیای‌ اعجاب‌ انگیز اولیاء الله آشنا نمود و حکیم‌ که‌ علاقه‌ای‌ مفرط به‌ عرفان‌ و تصوف‌ داشت‌ بدین‌ خرقه‌ درآمد.

    عطار قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر بسیاری از مشایخ را زیارت کرد در همین سفر ها بود که به خدمت مجد الدین بغدادی نیز رسید.

    عطار به علت توجه شدیدی که به حقایق عرفان داشت ب بسیاری از رموز این حقیقت آشنا شد و به مقامی رسید که در این مسلک کمتر کسی رسیده بود چنانچه مولانا جلال الدین بلخی می گوید: عطار هفت شهر عشق را پیمود ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم مهمترین‌ حادثه‌ پایان‌ عمر او که‌ در تواریخ‌ ثبت‌ شده‌ است‌ ملاقات‌ شیخ‌ عطار بابهاءالدین‌ محمد پدر مولوی است‌ که‌ به‌ همراه‌ فرزند خردسالش‌ رهسپار عراق‌ بود.

    شیخ‌ پس‌ از دیدارمولانا از آینده‌ بزرگ‌ او خبر داد و معروف‌ است‌ که‌ پس‌ ازهدیه‌ یک‌ جلد از کتاب‌ مثنوی‌ اسرارنامه‌ خود به‌ جلال‌الدین‌به‌ پدرش‌ گفت :‌این‌ فرزند را گرامی‌ دار، زود باشد که‌ از نفس‌ گرم‌ آتش‌ در سوختگان‌ عالم‌زند.) گویا تاریخ‌ این‌ ملاقات‌ سال‌ 617 ه.ق‌ یک‌ سال‌ پیش‌ از شهادت‌ عطار بوده‌است‌.

    شیخ‌ عطار قصیده‌ سرایی‌ بزرگ‌ است‌ که‌ در قصاید زیبای‌ خود تماما به‌ نعت‌و پند و عرفان‌ پرداخته‌ و برخلاف‌ سایر شعرای‌ خراسان هیچگاه‌ قدم‌ در مداحی‌ ومدیحه‌سرایی‌ ننهاده‌ و از این‌ بابت‌ نیز چنانکه‌ خود گفته‌: ( بعمرخویش‌ مدح‌کسی‌ نگفتم‌) بر آزادگی‌ خود و دور بودن‌ از دربار شاهان‌ افتخار کرده‌ است‌.

    وی‌در آثار منظوم‌ و منثور خود با بهره‌گیری‌ از کلامی‌ ساده‌ و گیرنده‌ و روان‌ وخالی‌ از هر آرایش‌ و پیرایش‌، که‌ با عشق‌ و اشتیاقی‌ سوزان‌ همراه‌ است‌، همواره‌بر موضوعاتی‌ همچون‌ ناپایداری‌ جهان‌ و لزوم‌ بیداری‌ انسان‌ها پای‌ فشرده‌ و دراین‌ راه‌ از آیات‌ قرآنی‌ نیز مدد جسته‌ است‌.

    شیخ‌ راه‌ رسیدن‌ به‌ خدا راخویشتن‌شناسی‌ و اصلاح‌ نفس‌ و فراموش‌ کردن‌ شهوات‌ و در نهایت‌ فنا شدن‌ در هستی‌حق‌ دانسته‌ است‌.

    وی‌ آدمی‌ را به‌ آزاد کردن‌ کامل‌ جوهر الهی‌ در خود دعوت‌کرده‌ و تنها راه‌ رسیدن‌ به‌ این‌ هدف‌ متعالی‌ را عشقی‌ می‌داند که‌ عاشق‌ درنهایت‌ آمادگی‌ برای‌ ایثار و فداکاری‌ راه‌ بریدن‌ از هستی‌ را بر می‌گزیند و به‌معبود خود می‌رسد.

    تصوف‌ وحدت‌ وجودی‌ حکیم‌ عطار نیشابوری‌ در ژرفنای‌ خود جستجوی‌تمام‌ و کمال‌ مطلق‌ را بر می‌گزیند که‌ این‌ جست‌ و جوی‌ در اندیشه‌ رسیدن‌ به‌ سرحد خدایی‌ است‌.

    در خرابات‌ او که‌ جلوه‌گاه‌ عارفان‌ سوخته‌ دل‌ و شوریده‌ حال‌است‌ وجود و عدم‌ یکسانست‌ زیرا خراباتیان‌ وحدت‌ می‌بینند نه‌ کثرت‌; آنان‌عاشقان‌ حق‌ می‌باشند و در آن‌ راه‌ مانند پروانه‌ جان‌ می‌بازند.

    شیخ‌ برای‌ پی‌بردن‌ به‌ عالم‌ حقیقت‌ و درک‌ وحدت‌، مقام‌ عقل‌ وعلم‌ و قیل‌ و قال‌ رابه‌ کناری‌نهاه‌ و راه‌ نایل‌ آمدن‌ به‌ مقصود را از خود بیخودی‌ و دور ساختن‌ از غرور دانش‌و هوس‌های‌ دیگر و پدید آمدن‌ حال‌ خاص‌ دانسته‌ است‌.

    طلب‌، معرفت‌، استغنا،توحید، حیرت‌، فنا و عشق‌ هفت‌ مقامی‌ به‌ شمار می‌روند که‌ حکیم‌ برای‌ رسیدن‌ به‌درجه‌ عالی‌ آدمیت‌ و دریافتن‌ حقیقت‌ مهم‌ و ضروری‌ دانسته‌ است‌.

    در افکار شیخ‌عطار ترک‌ ریب‌ و ریا، اعراض‌ از اغراض‌ برون‌ و ملامت‌ دین‌ داران‌ دنیا دوست‌فراوان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد که‌ حکایت‌ از خشم‌ او از زاهدان‌ ظاهرپرستی‌ است‌ که‌دعوی‌ بیجا می‌کنند و دروغ‌ می‌گویند و دل‌ به‌ مظاهر بی‌ارزش‌ دنیا بسته‌اند.

    سنجر از اسارت غز رهایی یافته بود .

    به تختگاه خود در مرو بازگشته بود.

    و به اندک فاصله از اندوه دوران اسارت وفات یافته بود (552) .

    بعد از او خراسان بین خویشان و سرکردگان سپاه او دست به دست شده بود .

    با این حال قحطی و ویرانی همچنان بر تمام آن سایه انداخته بود .

    بازگشت سنجر تجدید عمارت آن را ممکن نساخته بود .

    جنگ های خانگی آن را همچنان به دست قحطی و بیماری رها کرده بود .

    وحشت و اضطراب سالهای هرج و مرج همچنان بر سراسر آن سایه انداخته بود .

    فرید الدین محمد .

    این وحشت و اضطراب را هنوز در اعماق قلب و روح خود احساس می کرد .

    سالهای بعد، در مکتب و مدرسه تجربه های تازه یی برایش حاصل می شد .

    در مدرسه با دانش های عصر آشنا می شد و در داروخانه پدر اسرار حرفه او را می آموخت .

    با این حال خاطره سالهای غز،قریحه شاعرانه یی را که از همان ایام در خاطر او می شکفت در خط احساس درد و دغدغه می انداخت .

    یاد آن ایام به وی خاطر نشان می کرد که دنیای او در حال فرو ریختن و در هم شکستن است.

    وقتی آن ماجراها را به یاد می آورد، خود را دچار کابوسی هولناک می یافت .

    همه چیز را محکوم به نیستی ، همه چیز را در معرض تزلزل و همه چیز را در کام فنا می دید .

    در همان سالها که او دوران مکتب را می گذرانید، واقعه غز عده یی از غارت زدگان شهر را از شدت هول به صاعقه جنون دچار کرد .

    عده یی را به خاموشی ناشی از بهت یا تند زبانی ناشی از بیطاقتی دچار ساخت .

    بی نظمی بیشتر اعتراض بیشتر را در خاطرها بر می انگیخت و اعتراض بیشتر جسارت بیشتر را طلب می کرد – که جز دیوانگی یا دیوانه نمایی هیچ چیز آن را قابل تحمل نمی ساخت .

    عده یی ازین دیوانه نمایان ، عاقلان واقعی بودند اما در پرده این جنون الهی که به آن شهرت پیدا می کردند، سخنگویان جناح معترض جامعه می شدند .

    نه فقط ارباب قدرت بزرگان عصر و حتی عالمان شهر را مسوول آن بی نظمی ها می خواندند بلمه احیانا بر دستگاه آفرینش - که درنزد اکثر مردم قدرت ناسزایان و عجز و ضعف ارزانیان ناشی از مشیت واقع در ورای آن بود – نیز بی پرده یا در پرده اعتراض می کردند .در گیر و دار این احوال که در نیشابور مدرسه ها ویران، مسجدها بی رونق و بازارها دچار رکود بود عطارزاده جوان اشتغالی را که پدرش به کار داروخانه داشت با نظر تعجب و تحسین می نگریست .

    برای فریدالدین محمد که در سال 553 تدریجا به بلوغ نزدیک می شد جاذبه داروخانه کمتر از مدرسه نبود.

    وفات عطار نیشابور در کنار شادیاخ در فاصله حمله غز ها تا حمل مغول دوباره به عظمت و قدرت گذشته اش دست یافته بود .

    باروی شهر مرمت شده بود بازارش دوباره رونق یافته بود و "احداث" و "مطوعه" اش که در ثغزها اوقات می گذراندند درین فاجعه برای دفاع از آن بازگشته بودند آمادگی نشان می دادند .

    از وقتی شهر هدف هجوم واقع گشته بود جوانان نیشابور با جنب و جوش فوق العاده یی آماده درگیری با "کفار" مهاجم بودند .

    بر خلاف دوران غز که نیشابر در آن ماجرا غافلگیر شد این بار بدون هیچ تردید و تزلزلی با مهاجم به چالش و مقاومت ایستاد .

    در مقابل خود باختگی سلطان محمدکه با ضعف و خواری از پیش سپاه چنگیز گریخته بود و ماورا النهر و خراسان راعرضه قتل و کشتار دنبال کنندگان خویش ساخته بود احداث غیرتمند خراسان در شهرها در ایستاده بودند – و در نیشابور که خاطر هجوم غز را هوز به خاطر داشت برای آنها تسلیم به مهاجم کافر و وحشی غیر ممکن بود .

    بالاخره شهر به محاصره افتاد و محاصره طول کشید .

    از هر دو جانب کوشش و کشش در میان آمد .

    مغول تا اینجا با چنین مقاومت سر سختانه یی بر نخورده بود .

    اهل نیشابور حتی یک تن از عزیز کردگان چنگیز را که داماد "خانگ نیز بود کشته بودند .

    لاجرم بی آنکه این مقاومت در هم بشکند پیشرفت قوم به آنسوی خراسان ممکن نبود .

    ازین رو در دفع آن از جانب آنها به جد تمام پافشاری شد .

    سرانجام شهربا شادیاخ به دست دشمن افتاد (صفر 618) و عرضه غارت و کشتاری بی امان گشت .

    طی دو هفته به خون کشیده شد تمام آن

  • زندگینامه
    ویژگی های آثار
    آثار عطار
    نمونه آثار
    مذهب عطار
    اطلاعات و دانش عطار
    عطار متأخرین
    سخن آخر
    منابع و مأخذ


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری

زندگینامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری،یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران دراواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکنیا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. وی در شهر شادیاخ ولادت یافت . ...

فریدالدین عطار نیشابوری در حدود سال 540 ه.ق. در نیشابور متولد شد . پدر و مادرش تا پایان جوانی وی زیسته اند و هر دو تا حدی اهل زهد وپارسایی بوده اند . خود وی ، ظاهراً مثل پدرش ، پیشه عطاری داشته و در داروخانه خویش طبابت می کرده است و چون از ثروت بهره ای داشته ، مثل دیگر شاعران هرگز ناچار نشده است که شعرا را وسیله ای برای کسب روزی کند . در کودکی و جوانی با علم و ادب آشنا شده است و ...

زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است . بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق ، می دانند . او در قریه کدکن یا شادیاخ که در ان زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد . از دوران کودکی او اطلاعی ...

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است . بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق ، می دانند .         زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار ...

فریدالدین محمد- فرزند ابوبکر متخلص به عطار شاعر و عارف نام آورد سده ششم و آغاز سده هفتم هجری است. عطار به سال537 هجری در کدکن نیشابور زاده شد روزگار زندگی او آکنده از فتنه و آشوب بود. ده ساله بود که غزان به خراسان تاختند و نیشابور در این فتنه ویران شد و در پایان راه عمر نیز چراغ زندگیش در حمله مغولان خاموش شد از آغاز کارش آگاهی چندانی در دست نیست اما گفته اند که در شهر خویش دارو ...

عطار فریدالدین محمد بن ابراهیم نیشابوری عطارشاعر و عارف نام آورایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری (‌قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم میلادی ) است .در ابتدای حال شغل عطاری را که از پدر بارث برده بود ادامه می داد . بعد بر اثر تغییر حال در سلک صوفیان و عارفان در آمد و در خدمت مجد الدین بغدادی شاگرد نجم الدین کبری بکسب مقامات پرداخت و بعداز سفرهایی که کرد در زادگاه خود رحل اقامت ...

عطار نیشابوری زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. نام پدر عطار هم ابراهیم و کنیه او ابوبکر است و بعضی به اشتباه جز این نوشته‌اند مادر او هم چنانکه از فحوای کلام عطار بر می‌آید، زنی اهل معنی و خلوت گزیده بود. عطار در وصف مادر خود سروده است. اگر چه رابعه صد ...

نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او: محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است. تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست. در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است. پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در ...

محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است. تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست. در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است. پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در شخصیت و رشد معنوی وی اثری بسزا داشت. او ...

زندگی عطار عطار به روایتی در سال 504هجری قمری در یکی از روستاهای نیشابور به نام کدکن متولد شد و نام پدر او را ابوبکر ابراهیم بود در مورد تاریخ شهادت عطار روایات مختلفی وجود دارد برخی تاریخ شهادت او را 607 وبرخی 618 هجری قمری ذکر کرده اند اما آنچه مسلم به نظر می رسد این است که او در منطقه ی شاد یاخ نیشابور به دست یک مغول به شهادت رسید دکتر عبدالحسین زرین کوب به نقل از تذکره ...

ثبت سفارش