دانلود تحقیق عطار

Word 135 KB 33620 11
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • عطار نیشابوری زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است.

    نام پدر عطار هم ابراهیم و کنیه او ابوبکر است و بعضی به اشتباه جز این نوشته‌اند مادر او هم چنانکه از فحوای کلام عطار بر می‌آید، زنی اهل معنی و خلوت گزیده بود.

    عطار در وصف مادر خود سروده است.

    اگر چه رابعه صد تهمتن بود ولیکن ثائبه این نیک زن بود چنان پشم قوی داشت آن ضعیفه که ملک شرع را روی خلیفه....

    سال تولد شیخ را اکثر مورخان ۵۱۲ یا ۵۱۳ در "کدکن نیشابور" نگاشته‌اند، که به دلایلی نادرست است زیرا اگر شهادت او را در سال ۶۱۸ و در قتل عام نیشابور به دست مغول درست بدانیم به ناچار باید مدت عمر او را یکصد و شش سال پنداشت که این نظر، با اشعار شیخ که عمر خود را از سی‌سالگی تا هفتاد و اند سالگی ذکر کرده سازگار نیست.

    آخرین باری که عطار از شماره عمر خود سخن گفته، به عدد "هفتاد و اند" اشاره کرده است: مرگ درآورد پیش، وادی صد ساله راه / عمر تو افکند شست بر سر هفتاد و اند بنابراین شیخ بیش از هفتاد سال و کمتر از هشتاد سال عمر داشته است و اگر بپذیریم عطار در سال ۶۱۸ به دست مغولان به شهادت رسید و در آن تاریخ نزدیک به هشتاد سال سن داشته، پس فرض ولادت او در حدود سال ۵۴۰ به واقع نزدیکتر است.

    از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود .

    به داروخانه پانصد شخص بودند/ که در هر روز نبضم می‌نمودند و در همان ایام شعر هم می‌سرود و دو کتاب معروف "مصیبت‌نامه" و "الهی نامه" را در داروخانه آغاز کرد.

    مصیبت‌نامه کاندوه جهان است / الهی نامه کاسرار عیان است به داروخانه کردم هر دو آغاز / چه گویم زود رستم زان و این، باز ظاهرا اشتغال به کار طبابت و اداره کردن داروخانه‌ای پر رونق که هر روز پانصد شخص در آنجا نبض می‌نمودند، عطار را از هر کس بی‌نیاز می‌کرد بحمدا...

    که در دین بالغم من / به دنیا از همه کس فارغم من و به همین سبب است که شیخ زبان به مدح شاهان نیالود و قدر و منزلت سخن را نکاست و لطافت شعر خود را به دون همتی تیره نساخت.

    لاجرم اکنون سخن با قیمت است / مدح منسوخ است و دقت حکمت است دل زمنسوخ و زممدوحم گرفت / ظلمت ممدوح در روحم گرفت تا ابد ممدوح من حکمت بس است / در سرجان من این همت بس است او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته ، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستان های مختلفی بیان شده .

    دولتشاه، جامی و دیگر تذکره نویسان، برای ورود شیخ به حوزه عرفان و پیوستن او به حلقه صوفیان، داستانی بافته و ساخته‌اند که قابل قبول نیست.

    دولتشاه می نویسد: "شیخ روزی خواجه وش بر سر دکان نشسته بود و پیش او غلامان چالاک کمر بسته، ناگاه دیوانه ای بلکه در طریقت فرزانه ای به در دکان رسید و تیز تیز در دکان او نگاهی کرد بلکه آب در چشم گردانیده آهی کرد، شیخ درویش را گفت: چه خیره می نگری؟

    مصلحت آن است که زود درگذری.

    دیوانه گفت: ای خواجه من سبکبارم و به جز خرقه هیچ ندارم .

    ای خواجه کیسه پر عقاقیر / در وقت رحیل چیست تدبیر؟

    من زود از این بازار در می توانم گذشت؛ تو تدبیر اثقال و اهمال خود کن!

    و از روی بصیرت فکری به حال خود کن.

    گفت: چگونه می گذری؟

    گفت: این چنین؛ و خرقه از بر کنده، زیر سر نهاده جان به حق تسلیم کرد.

    شیخ از سخن مجذوب پر درد گشت و دل او از خشکی بوی مشک گرفت.

    دنیا بر دل او همچون مزاج کافور سرد شد و دکان را به تاراج داد و از بازار دنیا بیزار شد.

    بازاری بود، با، زاری شد.

    در بند سودا بود، سودا در بندش کرد.

    نه که این سودا موجب اطلاق است و مخرب بارنامه و طمطراق.

    و بنابه روایت جامی، سبب گرایش عطار به تصوف آن بود که: "روزی در دکان عطاری مشغول و مشغوف معامله بود.

    درویشی آنجا رسید و چند بار شیخ الله گفت.

    وی به درویش نپرداخت، درویش گفت: ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟

    عطار گفت: چنانکه تو خواهی مرد.

    درویش گفت: تو همچون من می توانی مرد؟

    عطار گفت: بلی.

    درویش کاسه چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: الله و جان بداد.

    عطار را حال متغیر شد و دکان بر هم زد و به این طریق درآمد." همانگونه که اشاره شد، این سخنان به دلایلی قابل قبول نیست.

    نخست آنکه شیخ عطار از آغاز عمر و زمان کودکی به سخن صوفیان متمایل بوده است و ایشان را دوست داشته است و این مطلب از مقدمه تذکره الاولیا حاصل است.

    دو دیگر آنکه وی همانگونه که اشاره شد مصیبت نامه و الهی نامه را در داروخانه به نظم کشیده و این هر دو منظومه، به اسرار معرفت و رموز طریقت آمیخته و قطعاً عطار به هنگام سرودن آنها رسوخی در تصوف داشته و گامها در سیر و سلوک عرفانی برداشته است.

    عطار قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید .

    گفته شده در هنگامی که شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود ، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد .

    عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است .

    در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق ،دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانسته اند ولی بنابر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است .

    با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت : در کوی تو رسم سرفرازی این است / مستان تو را کمینه بازی این است با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت / شاید که تو را بنده نوازی این است مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.

    مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.

    مذهب عطار چنانکه از ظاهر آثار عطار بر می آید، او برمذهب اهل سنت بوده است.

    اظهار ارادت فراوانی که عطار نسبت به خلفای سه گانه و شافعی و ابوحنیفه در مثنوی خسرونامه و کتاب تذکره الاولیا دارد، به نحوی است که تردید در مذهب او را از بین می برد و جایی برای تأویل باقی نمی گذارد.

    با این حال نسبت به خاندان اهل بیت خصوصاً مولی الموحدین علی بن ابیطالب )ع( اخلاص و ارادتی توأم با صدق نیت و حسن اعتقاد دارد و همین اخلاص و ارادت او سبب شده است تا قاضی نورالله شوشتری به اشعار او تمسک جوید و او را در زمره شیعیان بداند.

    عطار را بر هر مذهبی که بدانیم باید او را مردی مخلص و مؤمن، خداشناس و خداترس، زاهد، عاشق، سالک و واصل دانست.

    ویژگی سخن عطار عطار یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است .

    سخن او ساده و گیراست .

    او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده او اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی هم چون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستان ها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است : عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم .

    شیخ عطار از معدود شاعرانی است که در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح و ثنای هیچ امیر و وزیری نگشود .

    از میان آثار عطار آنچه که برجسته‌تر از بقیه به نظر می‌رسد، منطق‌الطیر اوست که شیخ بارها در اشعار خود به این کتاب اشاره کرده.

    عطار در مثنوی فوق از یک پرنده افسانه‌یی به نام سیمرغ سخن می‌گوید.

    ناگفته نماند که شیخ نام کتاب خود را از قرآن کریم انتخاب کرده است ) و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس عددنا منطق الطیر و اوتینا من کل شی‌ء ان هذالهوالفضل المبین، آیه ‌١٦ سوره نمل).

    عطار در این مثنوی طیور امثالی از سالکان راه حق و سیمرغ را مراد آنان یعنی حق تعالی دانسته است.

    لانه سیمرغ در کوه قاف و بنا به افسانه‌های ملی و شاهنامه در کوه البرز واقع است.

    درختی که آشیانه سیمرغ بر آن است طوبی است که در اوستا vispo-pish نامیده می‌شود.

    سیمرغ در شاهنامه نیز قدر و منزلت داشته و درواقع زال، پسر سام را در کودکی پرورش داده و رستم را در جنگ با اسفندیار به پیروزی می‌رساند.

    عطار در داستان زیبای خود، سالکان راه را از هفت وادی خطر می‌گذراند که به‌نوعی شباهت‌هایی به هفت خوان رستم نیز دارد.

    گرچه فردوسی در شاهنامه از بعد حماسی و عطار از بعد عرفانی این مراحل را می‌شناساند.

    هدهد پرنده‌ای داناست که مرغان دیگر او را به رهبری خود پذیرفته‌اند و او به عنوان راهنما وظیفه رساندن مرغان را به کوه قاف و دیدار سیمرغ به عهده دارد.

    چون هدهد دشواری‌ها و سختی‌های راه را بر مرغان می‌شمارد، بیشتر پرندگان هر یک به عذر و بهانه‌ای ترک سفر می‌کنند.

    هدهد برای آنان هفت وادی را شرح می‌دهد که باید از هفت دره خطر بگذرند تا به مطلوب برسند.

    عطار هفت وادی را در ابیات ذیل چنین بیان می‌کند: هست وادی طلب آ‌غاز کار وادی عشق است از آن پس بر کنار بر سیم وادی‌ست آن از معرفت هست چهارم وادی استغناصفت هفتمین وادی فقر است و فنا بعد از آن راه و روش نبود ترا در طول این هفته وادی مرغان بسیاری که طالب سیمرغ حقیقت بودند خسته‌جان و سوخته‌دل از طی طریق باز می‌مانند یا به هلاکت می‌رسند و درنهایت فقط سی‌ مرغ جان به سلامت می‌برند و به کعبه مقصود می‌رسند و چون در جمع می‌نگرند بیش از سی‌مرغ نمی‌یابند پس درمی‌یابند که به حقیقت سیمرغ خود ایشانند.

    عطار در کتاب منطق‌الطیر خود پس از ستایش خدا و نعت پیغمبر و مناقب خلفای راشدین وارد اصل داستان می‌شود و طی چهل و پنج گفتار داستان چگونگی سفر پررنج پرندگان را شرح می‌دهد.

    در افسانه‌هاست که اگر کسی استخوان یا پر سیمرغ را همراه داشته باشد، همواره نزد دیگران گرامی و بزرگ بوده و از فر ایزدی برخوردار

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق عطار , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق عطار , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق عطار

زندگینامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری،یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران دراواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکنیا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. وی در شهر شادیاخ ولادت یافت . ...

نگاهی به زندگی عطار نیشابوری و آثار او: محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است. تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست. در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است. پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در ...

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری،یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران دراواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکنیا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. وی در شهر شادیاخ ولادت یافت . چنانکه می ...

محمد ملقب به مزیر الدین و مشهور به عطار نیشابوری و شاعر و نویسنده مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم قمری است. تاریخ تولد وی به درستی معلوم نیست ولی بر اساس شواهد حدود آن را می توان به سال 540 قمری دانست. در ( کدکن) از توابع نیشابور زاده شده است. پدرش پیشه عطاری داشت و عطار هم شغل پدر را انتخاب نمود وبه عطاری شهره شد مادرش زنی با کمال بود که در شخصیت و رشد معنوی وی اثری بسزا داشت. او ...

زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است . بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق ، می دانند . او در قریه کدکن یا شادیاخ که در ان زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد . از دوران کودکی او اطلاعی ...

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است . بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق ، می دانند .         زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار ...

زندگی عطار عطار به روایتی در سال 504هجری قمری در یکی از روستاهای نیشابور به نام کدکن متولد شد و نام پدر او را ابوبکر ابراهیم بود در مورد تاریخ شهادت عطار روایات مختلفی وجود دارد برخی تاریخ شهادت او را 607 وبرخی 618 هجری قمری ذکر کرده اند اما آنچه مسلم به نظر می رسد این است که او در منطقه ی شاد یاخ نیشابور به دست یک مغول به شهادت رسید دکتر عبدالحسین زرین کوب به نقل از تذکره ...

فریدالدین محمد- فرزند ابوبکر متخلص به عطار شاعر و عارف نام آورد سده ششم و آغاز سده هفتم هجری است. عطار به سال537 هجری در کدکن نیشابور زاده شد روزگار زندگی او آکنده از فتنه و آشوب بود. ده ساله بود که غزان به خراسان تاختند و نیشابور در این فتنه ویران شد و در پایان راه عمر نیز چراغ زندگیش در حمله مغولان خاموش شد از آغاز کارش آگاهی چندانی در دست نیست اما گفته اند که در شهر خویش دارو ...

درباه ی زندگی عطار: درمیان بزرگان شعر عرفانی فارسی ، زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار دراَبر ابهام نهفته نمانده است. اطلاعات ما در باب مولانا صد برابر چیزی است که در باب عطار می دانیم . حتی آگاهی ما دربارۀ سنایی ،که یک قرن قبل از عطار می زیسته ، بسی بیشتراز آن چیزی است که در باب عطار می دانیم . نه سال تولد ونه سال وفات او را به درستی نمی دانیم .این قدر می دانیم که او در نیمه ...

محمد غفاری فرزند میرزا بزرگ به سال 1224 شمسی در یکی از قراء کاشان متولد شد. خانواده ی او مخصوصاً عمویش «صنیع الملک» از نقاشان زبردست بود که کمال الملک به همراه او به تهران آمد و در مدرسه ی دارالفنون به تحصیل پرداخت که در ضمن آن نقاشی هم می کرد تا جایی که تابلوهای او توجه ناصرالدین شاه را جلب کرده و او را به دربار برد و لقب «کمال الملک» را به او داد. نخستین تابلوی او بعد از گرفتن ...

ثبت سفارش