استاد شهریار
سید محمد حسین بهجت تبریزی با تخلص شهریار (1367-1258) ،یکی از شاعران برجسته معاصر است.
وی دوران کودکی خوی رادر کشاکش انقلاب و در جریان نهضت مشروطه به سر برد.تحصیلات خود را در تبریز آغاز نمود ودر مدرسه دارالفنون تهران ادامه داد و پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشگاه پزشکی شد،اما به دلایلی تحصیل رارها کرد و در خط شاعری افتاد .
شهریار بیشتر اوقات خود را به سرودن شعر می گذرانید ،وی در سالهای انقلاب و پس از آن به مضامین اخلاقی و دینی در اشعارش روی آورد.
او در سرودن انواع شعرفارسی مهارت داشته و طبع آزمایی کرد و علاوه بر آن به زبان مادری خود ، ترکی آذری، نیز اشعاری زیبا سرود ه است؛ از جمله کارهای مهم ادبی منظومه حیدر بابا و کلیات دیوان اوست.
شهریار به شاعران طراز اول فارسی عشق میورزید و شیوه سرودن آنها درشعر او نمایان است .در شعر شهریار اندیشه های دینی و دلدادگی های فراوان نسبت به مولا علی (ع)مشهود است .(1)
» علی ای همای رحمت«
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ورنه دوزخ
برو ای گدای مسکین د رخانه علی زن
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
بجز ازعلی که آرد پسری ابوالعجایب
چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان
نه خداتوانمش خواند،نه بشر توانمش گفت
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
چه زنم چو نای هردم زنوای شوق او دم
همه شب در این امیدم ،که نسیم صبحگاهی
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به شرار قهر سوزد ،همه جان ما سوی را
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو علی که میتواند که به سر برد وفا را
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
که زکوی او غباری به من آر توتیا را
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
»استاد مفتون همدانی«
سید آقا کبریایی متخلص به » مفتون « در سال 1268 ه.ش در شهر همدان متولد شد؛ با الهام ازنام پدرش او را »میرآقا « نامیدند ،گویند نسبت مفتون با سی وهشت واسطه به حضرت سید سجاد (ع)و خاندان عصمت و طهارت میرسد.
مفتون از ابتدای جوانی در طریق ولا قدم نهاد و دل به محبت سرور اولیاءعلی (ع)سپرد ، در درویشی پاک طینت بوده و چهره ای مهربان و نورانی داشته است .
شاعر همدانی ، پس از سپری کردن دوران نوجوانی و در سایه توجه و تربیت پدر و ارسته خود ، تحصیلات ابتدایی رادر همدان به انجام رسانید و دروس عربی و ریاضیات را ضمن اشتغال به کار روزانه ،نزد استادان فن تکمیل کرده، هیئت و نجوم رانیزآموخت ولی به دلیل نشو و نما در محیط ادب و عرفان ، طبع وی به ادبیات و سخنوری متمایل تر بوده؛ او ساعات فراغت خود را به مطالعه دیوان شاعران بزرگ می گذرانید.
مفتون د رآغاز کار شاعری، نام خانوادگی خود » کبریایی « را تخلص قرار می داد ،ولی به زودی آن راتغییر داده تخلص» مفتون« رابرگزید.
مفتون د رآغاز کار شاعری، نام خانوادگی خود » کبریایی « را تخلص قرار می داد ،ولی به زودی آن راتغییر داده تخلص» مفتون« رابرگزید.
او از زمان کودکی و دوران نوجوانی همراه پدر خویش در اغلب محافل و مجالس اهل فقر و درویشی رفت و آمد داشت ، سلوک عرفا را در یافت و اسلام راستین راهمراه محبت ائمه(ع) شناخت .
بدین ترتیب چون به سن کمال رسید ، به عرفان روی آورد و عرفان ازابتدا با جسم و جانش همراه شد و دراثر توجه و تربیت و ارشاد پدر خود ، به خلق اثر عرفانی و کم نظیر »مثنوی انسان کامل« که شمار ابیات آن ده هزار بیت راشامل میشود ، دست زد.
در سال 1302 از اولین کسانی بود که به انجمن ادبی همدان پیوست و از اعضای ثابت ، فعّال و پر کار آن انجمن بود.
شاعر ما که ازجوانی سابقه آزادی خواهی با دخالت خارجیان در ایران را داشت ،بیش از سایرین دچار گرفتاری و زحمت شد،به طوریکه که او را بازداشت و زندانی و سپس از همدان تبعید نمودندو زمانی که دوران تبعید و زندانی وی با همهءسختیهایش به پایان رسید، مفتون به شهر محبوب خود همدان برگشت ، وی در سرودن شعر ،پیرو سبک شاعران قدیمی است ، و در سرودن ، انواع شعر را آزمایش کرده؛ اگر چه از قصیده و مثنوی گرفته تا مخمس و ترجیع بند، قطعه و دیگر قالبها ، اما شهرت او بیشتر درغزل سرایی است؛ غزلیات او از نظر روانی و رسایی کلام کم نظیر است و سخن انسجام دارد.
مفتون در سال 1333، اقدام به چاپ دیوان خودنمود و در روز دهم مهر ماه 1334،جان به جان آفرین تسلیم کرد.
(2) » علی ای سمای وحد ت« به عطای پادشاهی بودش امید مفتون که غلام قنبر خود بشمارد این گدا را علل و عوامل به شهرت رسیدن استاد شهریار و نا آشنا ماندن کلام مفتون همدانی در فراسوی شهر و دیار خویش: آنچه از محتوای کلام هر دو شاعربر می آید، این است که سخن و افکاری مشابه داشته، و در حالی که در یک عهد می زیسته اند چرا قصیده شهریار در جامعه فراگیر شده، ولی کلام مفتون ناخوانده و ناآشنا مانده است؟
با توجه به زندگی مفتون همدانی، هر خواننده ای در می یابد که وی در محیط زندگی خود از جایگاهی والا برخورداربوده است، او در روزهایی داد سخن می داده، که کلامش در حلقوم خفه گشته است، و مهر سکوت بر انتشار کلام وی را می بایستی در همان سالها و برهه از زندگیش جستجو کنیم، اکنون جواب این پرسش روشن است که چرا کلام مفتون در گوشها ناآشنا مانده است.
نحوه تفکر و زندگی اجتماعی او یکی از عوامل مؤثر این معماست، چرا که وی روحیه آزادی خواهی داشته و در جای جای کلامش فریاد او را می توان شنید و طبیعی است که اینگونه تفکر برای دولت آن زمان مشکل زا بوده، تا حدی که وی را تحمل نکرده و شاعر ما را با مشتی کاغذ و قلم و دوات راهی دیار تبعید کرده است.
مطلب دوم آنکه، شهریار عمری طولانی در حدود 85 سال داشته، که در مقابل او مفتون در حدود 66 سال عمر کرده است، همچنین محیط پرورشی استاد شهریار است، که وی اکثر دوران زندگی پربار خویش را در تهران به سر برده و همین عاملی مهم است در بهره بری از وسایل ارتباط جمعی، مجلات و روزنامه و مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی، که در معرفی وی نقش به سزایی داشته اند،حال آنکه مفتون کبریایی از تمامی آن وسایل محروم بوده است.
عامل سوم اینکه، تسلط استاد شهریار به زبان ترکی آذری نیز عامل مهمی در معرفی اوست، چرا که شعر او به زبان همشهریهای خودش آنچنان شور و شعف برانگیخته که مردم آن سامان خود هر کدام به عنوان مبلّغی برای او هستند، منظومه زیبای » حیدر بابای سلام« خود یکی از عوامل مهم شهرت استاد بزرگوار بوده است، حال آنکه » مثنوی انسان کامل« اثر مفتون، که بسیار وزین و عارفانه و به حق در نوع خود کم نظیر است، آن چنان غریبانه درگوشه فراموشی مانده، که گویی چنین اثری پرمحتوا هرگز سروده نشده است.
البته نکته ای دیگر قابل ذکر است و آن اینکه، د رهفته نامه کانون شعرا که در سالهای 1313،1314، در تهران منتشر می شده و شرکت کنندگان آن اغلب از مشاهیر ادب، از جمله شادروان ملک الشعرای بهار، عبرت نائینی، رشید یاسمی و سعید نفیسی بوده اند، غزلیات شادروان مفتون با عنوان » دانشمند معظم مفتون کبریایی« درج میشده است.
ویژگیهای مشترک و تفاوتها : با مطالعه قصاید مذکور ملاحظه می کنیم که هر دو شعر زیبا و آسمانی هستند، آغازی استادانه و حسن مطلع دارند.
قافیه و ردیف در هر دو، به دلیل برخورداری از مصوت کشیده، شکوه و زیبایی خاصی به شعر بخشیده است.
یکی در کمال و سادگی و دیگری از مطلع تا انتها، آمیخته با واژه های ناب قرآنی .
شعر شهریار با همان روش ساده،شیوا و زیبایی که نشان از پیروی سبک سعدی را دارد، با زبانی صمیمی و عاطفی و روان، باورو ایمان عمیق و دلدادگی خود را نسبت به مولایش اظهار می دارد و قصیده مفتون با بهره گیری از صنایع مختلف ادبی زینت یافته و کلام را به اوج زیبایی و پختگی رسانیده است.
مطلب بسیار جالب دیگر اینکه این دو قصیده از نظر وزن، ردیف و بحر سروده شده کاملاً شباهت دارند، و هر دو در بحر رمل مثمن مشکول گفته شده اند.
نقدی بر قصیده مفتون: در قصیده مذکور، مفتون در وصف هایی که از مولای خویش ارائه و ایشان را در تقابل با اجزاء و پدیده های با شکوه طبیعت قرار داده، توصیف هایی بی نظیر پدیدآورده است: تو به آسمان وحدت چه مهی چه آفتابی که گرفته نور روی تو ز ارض تا سما را ز شکوه لایزالی، تویی آن سوار قدرت که کشید دست و تیغ تو کمان لافتی را قصیده مفتون از جهت تکنیکی، قصیده ای غرّا و دل انگیز است، وی شکوه و عظمت آفرینش را دروجود علی(ع) توصیف می کند: به تو گر قوام هستی ز ازل خدا نبستی به تمام ملک هستی به که کردی این عطا را تو چه پرتوی خدا را ز جمال کبریایی که به نه سپهر دادی تو علو و ارتقا را خصلت عرفان منشی مفتون که همواره در اشعار دیگر وی نیز دیده می شود، قصیده شیوای او را از نظر ادبی و هنری، به صورت یک شاهکار شعری در آورده است.بی تردید شاعر پرتوان همدانی یکی از هنرمندان بزرگی است که محدوده شهر خویش برای هنر و نبوغ او بسیار کوچک بود و اگر بخت با وی یار می شد، اکنون بیشتر در اذهان شناخته شده بود.
در ورای این قصیده که چکیده ای از عرفان و روح والای مفتون، و در واقع ره آوردی برای صاحبدلان است، سیمای شاعری حکیم و خردمند را می بینیم.
او در جای جای شعر، واژه ها و تعبیرات قرآنی را به زیبایی تمام به کار گرفته و به مدد آنها مولا علی(ع) را به تصویر می کشد و این بیانگر محیط پرورشی و تربیتی مفتون است.
که وی فرهنگ اسلامی و قرآنی را در دامان خانوادهای متدین به خوبی فرا گرفته و به برکت قرآن چنین شعری زیبا را سروده است ؛ وی با مهارت و استادی تمام این الفاظ را به کار برده ، به گونه ای که اگر خواننده ای با فرهنگ و معارف قرآن آشنایی نداشته باشد ، در فهم این ابیات دچار اشکال می شود .
قصیده مذکور که از اشعار گران بهای مفتون استا ، نشانگر آگاهی و اطلاعات دینی و معارف قرآنی اوست .
قصیده از جهت صور خیال و استواری فرم و محتوا ، یکی از شاهکارهای ادب فارسی است ، شاعر با به کارگیری بازی های لفظی ؤ شیریی و زیبایی خاصی به شعر خود بخشیده است : علی ای که کس بجز تو به خدا نمی تواند که بقا دهد فنا را ، که فنا دهد بقا را علی ای که در شجاعت به قدر تو قدر دادی که قدر به دست گیرد سر رشته قضا را در شعر مذکور ، شاعر متعهد و عارف شیعی ما به بهره گرفتن از مسایل عرفانی ، علی(ع) را سمبل شجاعت ، قدرت ، بخشش ، سخاوت ، قانون ، حکمت ، شفقت و قدمی فراتر مظهر خلقت و شکوه آن قرار داده است : اگر آفتاب روی تو نبوده قصد یزادان نه زشمس نام بردی به قسم نه والضحی را در این قصیده زیبا ، رد پای جهان بینی و عرفان مفتون قابل رؤیت ست ، در حقیقت او سالکی است که با توسل و تمسک به مولایش ، از پیشگاه ایشان کسب فیض نموده و این فیض را کلیدی برای راهیابی به تعالی و ارتقا و حل سردرگمی های بشرطالب و متمنی می داند .
ترکیبات سمای وحدت ، سوار قدرت ، تخت انما ، آسمان وحدت ،هل اثی و غیره ، که از عناصر درونی شعر محسوب می شوند ، در شکل بیرونی آن نیز تاثیر نیستند و زیبایی خاصی به آن بخشیده