اسم مبارک آن بزرگوار علی است و مشهورترین القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد است و مشهورترین کنیه او ابامحمد وابوالحسن است.
مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زیرا پانزدهم جمادی الاول سال سی و هشت از هجرت به دنیا آمد.
تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین (ع) است و تقریباً بیست و سه سال به پدر بزرگوار زندگی کرد.
پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.
حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین می رساند.
شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمه طاهرین می شود و چنانچه حسین (ع) اب الائمه است.
این زن نیز ام الائمه است.
و اما از نظر فضایل انسانی: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بیت علیهم السلام وجه اشتراک در همه فضایل دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام دارد.
اودرخانواده عصمت وولایت ،درکنار جد و پدر و درآغوش مادر بزرگ شد و درآن ازاحترام وتکریم فوق العاده ای برخوردار بود.
امرتغذیه وشیردهی اورامادرش شخصاً برعهده گرفت.
بویژه که اودردوران کودکی بسیار ضعیف ولاغر بود.
اسناد تاریخی نشان می دهند که اودردوران کودکی ضعیف الجسم وضعیف البنیه بود.بیماریهای متعددی را متحمل شد وهرکدام رادرسایه عنایت ودعای اهل خانواده پشت سرگذارد.
ازحدود پس از2 سالگی وضع وحالی عادی یافت ونیازش به پرستاری ومراقبت ویژه کمتر شد.
مادرش درباره او وقت گذاری بسیاری داشت ،برای او اشعاری بهجت آفرین زمزمه می کرد که آن را خودسروده بود.
مفاهیم برخی ازاشعاراو این است :شما را مژده باد که قامت او بلند می شود وقد اورشد می کند وچهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد .
اَبشِرُواحُبّاً حُبّاً قَدُّهُ طالَ وَنَما وَجهُهُ بَدُرُ السُّماءِ مایه دلگرمی مادروموجب سروراهل خانه بود.
هوشمندی وزیرکی او همه را به حیرت وامی داشت.
حرکت وراه ورسم اونشان می داد درمسیرخیر وعزت است وآینده خوبی را برای جامعه اسلامی فراهم می بیند واین امر حتی دربازی های کودکانه مشهود بود.
درعصر امام سجاد(علیه السلام) گفتیم اوزمانی بدنیا آمد که جدّ گرانقدرش امام سجاد(علیه السلام) زنده بود پس او درعصر امامت امام سجاد(علیه السلام)بدنیاآمد والبته درعصر خفقان ودرتنگنای سیاسی آن عصر.
اوسه سال داشت که عبدالملک ازدنیا رفت و ولید بجای اونشست .والبته ولید کوشید هشام راازولایت مدینه برکنار کند وعمربن العزیز راکه درآن هنگام 24 سال داشت والی مدینه نماید.
امر سرپرستی او را امام سجاد(علیه السلام) برعهده داشت واو نوعی انس وصفای مخصوص با جد گرامی خودداشت.
زمزمه ها ودعاها واذکار امام سجاد(علیه السلام)درروح او نقش می بست واورابیش ازپیش شیفته راه ورسم خدائی می کرد.
صفای تربیت امام سجاد(علیه السلام) در روح جان اواثر کرد و ماآثار آن رادر زندگی بعدی امام درعبارات و درحالات ونماز او،زمزمه وشب زنده داریهای او می بینیم که البته این امر درسایه عنایت پدر ومعاشرت بااوکاملتر شد.
درعصر پدر وارد دنیای نوجوانی شد.
حدود 12سالش بود که امام سجاد(علیه السلام) ازدنیا رفت وگرد غم وتأثر برچهر ه اونشست.
اودرطول مدت زندگی باجدش شاهد حزنها، اظهار تأثرها وگریه ها وسرشک ریزی امام بود ومسأله شهادت امام حسین(علیه السلام) ازمسائلی بود که خاطره آن هرگز ازیاد اهل بیت زدوده نمی شد.
واین ماتم جدید برای امام دردی تازه بود.
وارد دنیای نوجوانی شد.
پس از وفات امام سجاد(علیه السلام)یکسره متوجه پدر بود و درمحضر او و درخدمتش به فعالیش وتلاش می پرداخت.
دردوران کودکی به علت حافظه سرشاری که داشت ازآموزش های جدّ و پدر استفاده می برد.
وضع اقتصادی خانواده اش بد نبود ولی فراموش نکنیم که امام باقر(علیه السلام) رادو گونه دشواری ومشکل اقتصادی بود: یکی اداره عائله سنگین توسط او و دیگری رسیدگی به وضع محرومان وگرفتارانی که بعلت اعتقاد شیعی بی خانمان شده واززندگی محروم بودند.
درنتیجه زندگی آنهادرسطحی متوسط وبمانند عامه بود.
آموزگاران امام حضرت جعفرصادق(علیه السلام) درخانواده ای متوسط چشم به دنیا گشود وپدروجدش ازمردان بابضاعت مدینه به شما رمی آمدند.
مادرش ام فروه مثل اکثر زنهای دودمان ابوبکر خلیفه اول زنی باسواد بودوپدرش حضرت محمد باقر(علیه السلام)مردی دانشمند.
مادر وآنگاه پدر،ازسن دوسالگی امام جعفر صادق (علیه السلام) راتحت آموزش قراردادند.
حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) فرزند منحصربفرد امام محمد باقر(علیه السلام) نبود وچند برادر داشت، درصورتیکه امام محمد باقر(علیه السلام) وپدرش حضرت زین العابدین (علیه السلام) ازسن دوسالگی اوراازلحاظ تدریس موردتوجه قرار دادند وگاهی مادرش(ام فروه) به او درس می داد وزمانی پدرش وگاهی نیزجدش حضرت زین العابدین(علیه السلام).
این توجه استثنائی مادروپدر وجد،ناشی از این بود که امام صادق(علیه السلام) هوش و حافظه ای خارق العاده داشت.
هوش وحافظه فوق العاده حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) راازصفات امامت او میدانند.
ایمان امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین (ع) در دعای صباح می گوید: یا من دل علی ذاته بذاته.
«ای کسی که برهان وجود خود هستی.» حضرت سجّاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی می گوید: بک عرفتک وانت دللتنی علیک وعوینی الیک ولولا انت لم أدرما انت.
«تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی شناختم.» این گونه کمات منتهای ایمان را می رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین می فرماید: لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا.
«اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را بر این چشم ظاهری دید و می دیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمی شد.».
علم امام سجّاد (ع) اگر امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید: «از من بپرسید هرچه می خواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت می دانم، حضرت سجاد نیز می گوید: «اگر نمی ترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت می گفتم.» تقوای امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود: والله لو اعطیت الاقالیم السبعه وما تحت افلا کها علی ان اعصی فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلت.
«به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچه ای ظلم کنم و بیجهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، نمی کنم.» حضرت سجّاد نیز می فرمود: تعصی الاله وانت تظهر حبّه هذا لعمری فی الفعال بدیع لو کنت تظهر حبه لأطعته ان المحب لمن یحب مطیع «خداوند را معصیت می کنی و ادعا می کنی که او را دوست داری.
به جان من این ادعا از عجایب امور است.
اگر راستی خدا را دوست داشتی او را اطاعت می کردی، زیرا محّب همیشه مطیع محبوب است.» در این اشعار نیز امام سجاد می گوید محال است که خداوند را معصیت کنم، زیرا او را دوست دارم.
عبادت امام سجاد (ع) درباره امیرالمؤمنین گفته شده است که روزها به ایجاد باغ و قنات برای فقرا و محتاجین مشغول بود، و تا به صبح عبادت می کرد.
حضرت سجّاد نیز چنین بود چه بسیار باغها و قنوات که به دست ایشان برای دیگران آباد یا ایجاد شد.
عبادت و سجده او به حدی بود که به زین العابدین و سجّاد ملقّب شد.
از رسول اکرم روایت شده که روز قیامت خطاب می شود: «کجا است زین العابدین؟» و می بینم که فرزندم علی بن الحسین جواب می دهد و می آید.
از امام باقر روایت شده که: «پدرم را می دیدم که از کثرت عبادت پاهای او ورم کرده، و صورت او زرد، و گونه های او مجروح، و محل سجده او پینه بسته بود.» سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع) در تاریخ است یکی از کارهای امیرالمؤمنین (ع) اداره کردن فقرا بطور مخفیانه بوده است.
امیرالمؤمنین شبها خوراک، پوشاک و هیزم به خانه بینوایان می برد، و آن بینوایان حتی نمی دانستند که چه کسی آنها را اداره می کند.
همچنین میان مورخین مشهور است که امام سجاد (ع) چنین بوده است.
راوی می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم که از مناقب امیرالمؤمنین (ع) صحبت شد و گفته شد هیچ کس قدرت عمل امیرالمؤمنین را ندارد و شباهت هیچ کس به امیرالمؤمنین، بیشتر از علی بن الحسین نبوده است که صد خانواده را اداره می کرد.
شبها گاهی هزار رکعت نماز می خواند.» از طریق اهل تسنن روایت شده است که چون حضرت سجاد شهید گشت روشن شد که آن حضرت صد خانواده را بطور مخفی اداره می کرده است.
زهد امام سجّاد (ع) چنانچه امیرالمؤمنین (ع) زاهد به تمام معنی بوده است و دلبستگی به مالی و به کسی جز به خدای متعال نداشته است.
همچنین بوده است امام سجاد (ع).
لذا به اصحاب خود سفارش می فرمود: اصحابی، اخوانی، علیکم بدار الآخره ولا اوصیکم بدار الدنیا فانکم علیها وبها متمسکون اما بلغکم ان عیسی علیه السلام قال للحواریین.
الدنیا قنطره فاعبروها ولا تعمروها.
وقال: من یبنی علی موج البحر داراً؟
تلکم الدار الدنیا ولا تتخذوها قراراً.
«ای یاران من، برادران من، مواظب خانه آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمی کنم زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زده اید.
آیا نشنیده اید که حضرت عیسی به حواریون می گفت: دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید!
چه کسی روی موج آب خانه می سازد؟
موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید.» شجاعت امیرالمؤمنین (ع) شجاعت امیرالمؤمنین (ع) زبانزد خاص و عام است.
و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبه آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن می شود.
امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمروبن عبدود و مرحب خیبری به کار می برد و فرزند گرامی او امام سجّاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است.
سیاست امام سجّاد (ع) امیرالمؤمنین به اقرار همه مورخین از سنّی و شیعه پاسدار اسلام بود و رأی و تدبیر او فوق العاده مفید بود، چنانکه عمر بیشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علی لهک عمر، یعنی: «اگر علی نبود عمر هلاک شده بود.» امام سجاد علیه السلام در مدت سی و پنج سال پاسدار شیعه بود.
مورخین معتقدند که تدبیر امام سجّاد، مدینه را و بسیاری از شیعیان را از دست کسانی چون یزید و عبدالملک مروان نجات داد.
حلم امام سجاد (ع) درباره امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «برآدم بیخردی گذشتم که به من بد می گفت.
از او صرف نظر کردم گویی که او حرفی نزده است.» درباره امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «بر کسی گذشتم که به من بد می گفت.
بدو گفتم که اگر راست می گویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ می گویی خدا تو را بیامرزد!» تواضع امام سجاد (ع) آن حضرت با فقرا می نشست، با آنان غذا می خورد، از آنان دلجویی می کرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان کار می کرد و از آنان پذیرایی می نمود، و درباره آنان به دیگران سفارش می کرد.
تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد (ع)، دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفره اش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بگذارد.
فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع) فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، کنایه، لطایف و مثالها را به کار بردن است.
و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول کلام بی فایده پرهیز داشتن است.
فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین مورد اقرار همه است آنچنانکه درباره نهج البلاغه گفته شده: دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق.
«پایین تر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است.» امام سجّاد صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت.
صحیفه ای که چون آن نیامده و نخواهد آمد.
صحیفه ای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش می دهد.
صحیفه ای که محققین اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت، زبور آل محمد نهاده اند.
صحیفه ای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که می تواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق کرد و مرد.
جهاد امام سجاد (ع) امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد.
ولی فرزندش امام سجّاد گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است.
قیام ابی عبدالله الحسین (ع) درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زینب کبری انجام گرفت.
تدبیر امام سجاد در اسارت، گریه های امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانیهای آن حضرت در مدت سی و پنج سال