مقدمه
آموزش و پرورش زیر بنای توسعه اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است .
بررسی عوامل مؤثر بر پیش رفت و ترقی جوامع پیش رفته نشان می دهد که همه این کشورها از آموزش و پرورش توانمند و کار آمد وبرخوردار بوده اند .
به تعبیر دیگر آموزش و پرورش را می توان یکی از نهادهای تعیین کننده بنیادهای فرهنگی و اخلاقی یک جامعه دانست .
این نهاد از یک سو با کودکان ، نوجوانان و جوانان خلاق ، مبتکر و مستعد و از طرف دیگر با طیف گسترده ای از مردم به عنوان خانواده ها یا اولیای دانش آموزان در ارتباط است و تعلیمات و آموزش های خود را چه مثبت و چه منفی به پیکره جامعه تزریق می کند .
بنابراین توجه بیشتر به تعلیم و تربیت ، مهمترین عامل پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه است که اثر های آن متوجه جامعه و خانواده خواهد شد .
یکی از آفت های بزرگ آموزش و پرورش و خانواده ها که همه ساله به میزان زیادی امکانات ، منابع و استعدادها ی بالقوه انسانی و اقتصادی را تلف می کند و تاثیرات غیر قابل جبرانی در ابعاد فردی و اجتماعی به جای می گذارد ، پدیده افت تحصیلی است .
یکی از مهمترین آن عوامل ، ویژگی های خانوادگی است که سبب بروز و ظهور افت تحصیلی می شود ، زیرا خانواده یک نهاد اجتماعی کوچک است که اولین کانون تربیتی به حساب می آید و کودک مقدار قابل توجهی از وقت خود را در آن می گذراند .
علل وعوامل افت تحصیلی دانش آموزان را می توان از ابعاد مختلف طبقه بندی کرد که بررسی توابع تمامی این ابعاد در قلمرو این ابعاد یک مقاله نمی گنجد ، اما برای سهولت بحث شاید بتوان این عوامل را به چهار مقوله زیر تقسیم کرد :
1- ویژگی های فردی دانش آموز
2- محیط آموزشگاهی و مدرسه
3- ویژگی های خانوادگی دانش آموزان
4- عوامل اجتماعی
در این مقاله علل و عوامل خانوادگی مؤثر بر افت تحصیلی دانش آموزان ، نظیر : محیط
خانواده ، جو عاطفی و روانی خانواده ، بی سواد یا کم سواد ی والدین ، تغییر محل سکونت خانواده ، ناکافی بودن امکانات داخل خانه ، بیماری جسمی یا روانی والدین ، عدم آگاهی والدین از شیوه های مطالعه و فقر اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .
تعریف افت تحصیلی
کاربرد اصطلاح ’’ افت تحصیلی ‘‘ یا ’’ اتلاف ‘‘ ( wastage) در آموزش و پرورش ، از زبان اقتصاد دانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه را که باید به محصول نهایی تبدیل می شد ، تلف کرده و نتیجه مطلوب و مورد انتظار رابه بار نیاورده است .
شاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح ’’ قصور در تحصیل
’’ یا ‘‘ واماندگی در تحصیل ‘‘ از آن مطلوبتر باشد ( امین فر ، 1365) .
وقتی صحبت از افت تحصیلی می شود منظور تکرار پایه تحصیلی در یک دوره و ترک تحصیل پیش از پایان دوره است .
به عبارت دیگر افت تحصیلی شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی ، چون غیبت مطلق از مدرسه ، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر ، تکرار پایه تحصیلی ، نسبت میان سنوات تحصیلی دانش آموز و سالهای مقرر آموزش ، کیفیت نازل تحصیلات دانش آموزان در مقایسه با آنچه باید باشد و کسب محفوظات به جای معلومات ( نریمانی ، 1371)
بدون تردید هیچ نظام آموزشی یی نمی تواند صد در صد به اهداف آموزشی خود برسد ، ولی موفق بودن هر نظام آموزشی به نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به اهداف تعیین شده بستگی دارد .
برای نزدیکتر شدن به اهداف نظام آموزشی حتماً می بایست عوامل مؤثر بر افت تحصیلی را شناخت و اثرهای آن را کاهش داد .
محیط خانواده
صاحب نظران روان شناسی و علوم تربیتی یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار آدمی را سازمان خانواده می دانند .
زیرا محیط خانواده اولین و با دوام ترین عامل و تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی ، اخلاقی ، عقلانی و عاطفی آنان است .
علاوه بر آن اهمیت خانواده و نقش آن در تربیت کودکان تقریباً در تمامی کتب روان شناسی ، تعلیم وتربیت و ...
به طور مستقیم و غیر مستقیم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و طبعاً در هر نوشته ای این موضوع از بعد یا ابعاد خاصی مطرح شده است .
برای مثال در کتاب روان شناسی تربیتی دکتر شزیعت مداری آمده است : ’’ اگر انتظارات والدین از کودکان معقول و با واقع بینی همراه باشد اختلالی در رفتار آنها ایجاد نمی شود .
اما در برابر انتظامات ناروا گاه کودک خودسر وبی پروا
می شود و قوانین و مقررات را زیر پا می گذارد .
کودک از مشاهده رفتار والدین به تدریج آنها را می شناسد و راه و رسم زندگی را نیز با تقلید از اعمال آنها فرا می گیرد و آنچه درباره پدر و مادر درک می کند به دیگران تعمیم می دهد .
شفیع آبادی ( 1371) معتقد است که کودک خردسال برای حل مشکلات از والدین کمک می طلبد و برای انجام و تداوم کارها از والدین اطمینان و تسلی می خواهد .
والدین اولین الگوی اخلاقی کودک اند .
شفیع آبادی ( 1371) معتقد است که کودک خردسال برای حل مشکلات از والدین کمک می طلبد و برای انجام و تداوم کارها از والدین اطمینان و تسلی می خواهد .
والدین اولین الگوی اخلاقی کودک اند .
سرمد (1373) به نقل از ایورموریش معتقد است پدر و مادری که به تعلیم و تربیت ، سواد ، حسن رفتار اجتماعی ، یا هر نوع پیشرفت اجتماعی بی توجه باشند ، مسلماً در پیشرفت تحصیلی فرزند خود تاثیر منفی خواهند داشت .
نمونه بودن والدین یعنی آنچه واقعاً هستند نه آن چه تصور می کنند ، بیش از هر چیز دیگر در کودکان مؤثر است .
شعاری نژاد (1366) در کتاب مبانی روان شناسی تربیت ، تاثیر خانواده در رشد و تکامل اجتماعی کودک را چنین توصیف می کند : کودک آداب معاشرت را از مشاهده رفتار افراد خانواده در موارد و مواقع گوناگون یاد می گیرد .
برای مثال ، وقتی پدر و مادر یا سایر افراد خانواده اش را می بیند که زیاد می گویند و کمتر عمل می کنند ، یا از دروغ گویی و چاپلوسی باکی ندارند ، او نیز همین صفتهای زشت اجتماعی را خواهد داشت .
بر عکس ، اگر افراد خانواده اش همیشه از کمک به مردم و راستگویی و صداقت لذت ببرند ، کودک نیز به احتمال زیاد دارای همین صفت های پسندیده خواهد بود و ...
هم چنین ارزشهای اجتماعی در دوران زندگی یک فرد غالباً همان ارزش هایی خواهند بود که او از خانواده اش آموخته است ...
پایه عقاید و افکار اجتماعی کودک از قبیل علاقه به تسامح یا تعصب یا طرفداری از حق نیز در خانه و خانواده پی ریزی می شود .
بهرام زاده (1372) به نقل از شاروک (1967) می گوید : محیط خانوادگی بیش از بهره هوشی کودکاندر موفقیت تحصیلی آنها مؤثر است .
بنابراین می توان ادعا مرد که خانواده مهم ترین نقش را در شکل گیری شخصیت کودک دارد است .
این شکل گیری ممکن است مختل یا سالم باشد .
پس والدین باید بدانندمحیطی که برای فرزندان خود مهیا می کنند ، باید محیطی غنی و آکنده از صفا و صمیمیت ، مهر و عطوفت ، همراه با نظم و انضباط ، ترتیب دادن بازی ها ، تفریحات مناسب و گردش های به موقع و ممکن ، متناسب با سن و سال کودکان ، باشد .
محیط غم آلود اختلاف ، بگو مگو و حتی سکوت ناشی از قهر برای کودکان و حتی نوجوانان در آور و خرد کننده است و نتایج اسف باری به دنبال دارد در بیش تر مواقع سبب افت تحصیلی دانش آموز می شود .
پس مهمترین نقش خانواده ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام تکالیف درسی است .
والدین می توانند با غنی کردن محیط خانواده در پیش رفت تحصیلی فرزندان خود نقش مهمی داشته باشند .
آنان باید به جای خرید اشیای غیر ضروری برای استفاده فرزندان خود ، کتابهای کمک درسی و وسایل کمک آموزشی تهیه کنند تا از این طریق هم دانش آموزان اوقات فراغت خود را به خوبی بگذرانند و هم به یاد گیری آنان کمک شود .
بنیانگرد (1378) معتقد است پیش رفت تحصیلی دانش آموزان قبل لز هر چیز مستلزم برخورداری از یک فضای متعادل و هماهنگ در خانه و مدرسه است ...محیط خانواده ، الگوهای رفتار ، احساس و تفکر صحیح را به کودکان می آموزد و در آنان انگیزه و رغبت برای تحصیل و کسب علم را فراهم می سازد ...
تحقیقات و مطالعات فراوانی که در کشورها انجام گرفته ، نشان دهنده این نکته است که اگر خانواده درگیر و علاقه مند به مسائل تحصیلی فرزندان خود گردد ،کودکان نیز با ذوق و شوق بیش تری تحصیل خواهند کرد (بیانگرد،1378).
’’ پورتوا‘‘در مطالعات خود در زمینه محیط خانوادگی بر سازگاری تحصیلی و اجتماعی کودکان به این نتیجه دست یافت که 70 درصد رشد کودکان تحت تاثیر واقعیت های زندگی خانواده (رفتار ، نگرش ها ، خصوصیات شخصی ، توانایی های ذهنی ، مقام و موقعیت اجتماعی و محیط زندگی اولیا ) قرار دارد .
این محقق و همکار او ’’ دوپن ‘‘ اثر محیط خانوادگی بر رشد کلامی را مورد تحلیل قرار دادند و بر تاثیر مهم خانواده در ایجاد مهارت های کلامی تاکید داشتند (بازرگان ، 1379).
جو عاطفی و روانی در خانواده منظور از جو عاطفی خانواده ، نحوه ارتباط و طرز برخورد افراد یک خانواده با هم است .
نظر افراد خانواده نسبت به هم و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت آنها در کارهای هم و همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر ، نحوه ارتباط ایشان را نشان می دهد .
هر خانواده ای برخورداراز شکلب خاصی از فضای روانی ـ عاطفی است که بین اعضای آن است که ممکن است به سه صورت زیر ظاهر گردد : 1-فضای پذیرنده و احترام متقابل به یکدیگر : از خصوصیات افراد این خانواده می توان احترام نسبت به یکدیگر ، همکاری با هم ، داشتن قدرت اظهار نظر ، شرکت در تصمیم گیری ها ، همفکری و همدلی با هم را نام برد .
2- عدم دخالت در کار یکدیگر و آزادی مطلق : از خصوصیات این خانواده می توان آزادی مطلق افراد در خانه ، عدع دخالت در کارهای یکدیگر ، هرج و مرج در روابط خانوادگی ، عدم توجه به مصالح و منافع دیگران و بی احترامی را نام برد .
3-دیکتاتوری یا حاکمیت یک نفر بر اعمال و رفتار دیگران : در چنین محیطی ترس و وحشت بر افراد غلبه دارد .
تمایلات و احتیاجات بچه ها به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد .
بچه ها یی که در چنین خانواده هایی رشد می کنند احساس امنیت نمی کنند ، جرئت اظهار نظر ندارند و در نتیجه استعداد و مهارت های آنها فرصت بروز پیدا نمی کنند ، در ظاهر حالت تسلیم و اطاعت از خود نشان می دهند و در مقابل دیگران حالت خصومت و دشمنی به خود می گیرند .( حسین پور و همکاران ،1379).
نحوه ارتباط والدین با یکدیگر و دیگر اعضای خانواده و امنیت یا عدم امنیت در خانه اثر مستقیم بر روی کودکان دارد .
چنان چه والدین نتوانند محیطی آکنده از صفا و صمیمیت به وجود آورند ، محیط خانواده به کانون تشنج ، بگومگو، اختلافات ریشه دار و درگیری مکرر والدین تبدیل می گردد و بچه ها شدیداً احساس عدم امنیت کرده ، سعی در فرار از خانه و خانواده خواهند داشت و به دنبال آن دانش آموز دچار افت تحصیلی خواهد شد .
وقتی محیط خانواده آکنده از محبت و احترام باشد ، دانش آموز از آن احساس رضایت می کند ، از تشویق و دلگرمی والدین خود برخوردار می شود ، از بودن با اولیای خود اذت می برد ، محیط خانه را به محیط بیرون از خانه ترجیح می دهد و از کمک و راهنمایی والدین خود بهره مند می شود .
اگر والدین نیاز فرزندان را بر نیاورند ، این کودکان در برخوردهای خود با موقعیت ها یا افراد جدید از احساس امنیت و اطمینان به نفس کافی برخوردار نیستند (هیلگارد و اتکینسون ، نقل از براهنی ، 1372) والدین باید با اطلاع از وضعیت روحی و جسمانی و وضعیت تحصیلی فرزند خود و نیز آگاهی از چگونگی توجه و کمک به او که در سایه همکاری و هماهنگی با مربیان انجام