اتومبیل ، وسیله ای است که امروزه زندگی بدون آن غیرممکن شده است.
اتومبیلها معمولاً دارای قسمتهای پیچیده ای می باشد که در قدیم بدین شکل نبوده است.
در واقع صنعت اتومبیل سازی از زمانی آغاز شد که موتورهای احتراقی، طراحی و ساخته شد.
در ابتدا موتورهایی ساخته شد که به آنها موتورهای برونسوز می گفتند که در این موتورها سوخت در خارج از محفظه سیلندر می سوخت، با اختراع این موتورها صنایعی مثل کشتی سازی راه اندازی شد.
نمونه ای از این موتورها، مثل موتور بخار که توسط جیمز وات طراحی و ساخته شد و بخاطر اینکه این موتور مشکلاتی را دارا بود نمی توانستند از آن در صنایع اتومبیل سازی استفاده کنند.
از جمله مشکلاتی که این موتور دارا بود، اول وزن زیاد موتور و دوم جای زیادی را اشغال می کرد.
یک مخترع آلمانی بنام «اتو» بعد از مدتها موتور چهار زمانه احتراق داخلی را طراحی کرد و آن را ساخت که با ساخت آن در واقع صنعت اتومبیل سازی راه اندازی شد.
بعدها یک مخترع آلمانی بنام کالبنز اولین اتومبیل را طراحی و ساخت که با این کار صنعت اتومبیل سازی پایه ریزی شد و شروع به کار کرد.
بعدها در کشورهای فرانسه، آمریکا شروع به ساخت اتومبیل کردند.
آخرین کشور که به رده ماشین سازان پیوسته است،کشور ژاپن می باشد.
یک اتومبیلی که ما امروزه از آن استفاده می کنیم از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است و برای اینکه حرکت بکند احتیاج به نیرو دارد نیرویی که برای حرکت اتومبیل ایجاد می شود توسط موتور یا مولد قدرت است که نیروی لازم را برای حرکت اتومبیل ایجاد می کند.
موتور، دارای یکسری قطعات است که با یکسری هماهنگی با هم کار می کنند.
جدای از موتور،یک سری سیستم های است که روی موتور کار می کند، مثل سیستم سوخت رسانی، سیستم جرقه، سیستم روغن کاری ، خنک کاری، که همگی این موارد کارشان در رابطه با موتور است.
نیرویی که یک موتور ایجاد می کند، توسط یک سیستمی بنام سیستم انتقال قدرت بر چرخها منتقل می شود که اتومبیل بتواند حرکت کند سیستم انتقال قدرت از قسمتهایی تشکیل شده است، مثل کلاچ، جعبه دنده یا گیربکس، میل گاردان، دیفرانسیل ، پولوسا و ....
می باشد.
قسمتهای بعدی ، قسمت الکتریکی می باشد که تشکیل برق اتومبیل را می دهند.
قسمت دیگر، قسمت هدایت اتومبیل هست، که شامل سیستم فرمان می شود و ترمزها.
قسمت دیگر شامل سیستم تعلیق و فنربندی است که آنها هم در اتومبیل های مختلف ، فرق می کند.
در صنعت تعمیر اتومبیل یکسری ابزار و آلاتی وجود دارد که می بایست با آنها آشنا بشویم.
یکسری ابزار وجود دارد که در تمامی صنعت ها و رشته ها از آنها استفاده می شود، مثل خانواده انبردستها، چکش، خط کش ، آچارها، که برای باز و بسته کردن پیچ و مهره از آن استفاده می شود.
قیچی های ورق بر که بریدن ورقه ها استفاده می شود.
انبرکلاغی، آچار فیلتر بازکن، سیم بر، رینگ درآر، آچار شمع، فیلد، ترک متر، رینگ جمع کن، گوشی صدا یاب میکرومتر.
اندازه گیری با ابزار دقیق: یکی از ابزارهای دقیق در اندازه گیری کولیس است، کولیس ابزاری است که ما می توانیم اندازه تا 1 میلیمتر را با آن اندازه گیری کنیم.
کولیس تشکیل شده است از یک خط کش اصلی که روی آن تقسیم بندی انجام شده که می توانند به صورت میلیمتری یا اینچ باشد.
دوم، فک ثابت کولیس می باشد، سوم، فک متحرک کولیس، چهارم، شاخکهای داخل سنج است، پنجم، شاخک عمق سنج است، ششم یکسری اندازه گیری روی فک متحرک کولیس است که به آن ورنیه می گویند.
اولین تفاوت کولیس ها در طول خط کش آنها می باشد، دومین تفاوت در دقت اندازه گیری آنها می باشد که با هم فرق می کند و از نظر دقت اندازه گیری به سه دسته تقسیم می شوند: 1 – کولیس 1/0 2 – کولیس 05/0 3 – کولیس 02/0 * کولیس 02/0 دقتش از بقیه بیشتر می باشد.
در مطالب گذشته گفتیم که روی فک متحرک کولیس اندازه گیری وجود دارد که به آن ورنیه گفته می شود، زمانیکه ما فک ثابت و متحرک کولیس را کاملاً جمع می کنیم، ....
ورنیه کولیس کاملاً مقابل صفر خط کش کولیس قرار می گیرد.
· کولیس 1/0 درتقسیم بندی ورنیه به این شکل است که 9 میلیمتر از تقسیمات خط کش را به ده قسمت مساوی روی ورنیه تقسیم بندی کرده است.
در نتیجه فاصله هر یک از تقسیمات ورنیه، 9/0 میلیمتر می شود و اختلافات اندازه اولین تقسیم ورنیه با خط کش 1/0 میلیمتر می شود.
در برخی از کولیس های 1/0 برای اینکه خواندن آنها راحتتر باشد، بدین صورت عمل می کند که 19 قسمت از تقسیمات خط کش را به ده قسمت مساوی روی ورنیه تقسیم بندی می کنند در این حالت فاصله هر دو خط، خط کش با یک خط ورنیه 1/0 میلیمتر اختلاف پیدا می کنند.
· کولیس 05/0 تقسیم بندی ورنیه بدین شکل است که 10 میلمتر از تقسیمات خط کش به 20 قسمت مساوی روی، ورنیه تقسیم بندی می شود، در نتیجه فاصله هر یک از تقسیمات ورینه 95/0 میلیمتر میشود و اختلاف اندازه اولین خط، خط کش با اولین خط ورنیه می شود 05/0 میلیمتر که به آن کولیس 05/0 می گویند.
حال برای اینکه خواندن این کولیس راحتتر باشد، 39 قسمت از تقسیمات خط کش را به 20 قسمت مساوی روی ورنیه تقسیم بندی می کنند، در نتیجه باز هم فاصله هر دو تقسیم از تقسیم خط کش با یک تقسیم ورنیه، اختلافشان برابر 05/0 میلیمتر می شود.
کولیس 02/0 تقسیم بندی ورنیه بدین شکل است که هر 49 قسمت از تقسیمات خط کش به 50 قسمت مساوی روی ورنیه تقسیم بندی شده است.
در نتیجه فاصله هر یک از تقسیمات روی ورنیه می شود 98/0 میلیمتر و اختلااف اندازه اولین خط ورنیه با اولین خط، خط کش می شود 02/0 میلیمتر که به آن کولیس 02/0 می گویند.
· طرز خواندن کولیس: فرض کنیم که ما قطعه ای را با کولیس اندازه گرفتیم، در این زمان فک های ثابت و متحرک از هم باز می شود، و این بازشدن به اندازه قطعه می باشد و تقسیم بندی و در نیمه روی خط کش حرکت می کند و در محلی قرار می گیرد.
اندازه ای که گرفته می شود از دو بخش تشکیل می شود، یک بخش اندازه اصلی است و دوم مقدار ریزتر آن اندازه است و وقتی ما این دو اندازه را با هم جمع کنیم مقدار اصلی قطعه ما بدست می آید.
برای خواندن اندازه ما به صفر ورنیه توجه می کنیم، اولین عدد در سمت چپ عضو ورنیه قرار بگیرد می شود اندازه اصلی قطعه ما.
برای خواندن خورده آن برای اینکه بفهمیم که چقدر از دو میلیمتر بیشتر در قسمت سمت راست صفر ورنیه توجه می کنیم که کدام ادازه ورنیه با اندازه خط کش درست مقابل هم قرار گرفته اند، مثلاً اگر شماره چهار باشد آن را ضربدر دقت کولیس می کنیم یعنی از 1/0 که می شود و 4/0 با عدد اصلی باشد جمع می کنیم درنتیجه اندازه کلی 4/2 میلیمتر می شود.
· میکرومتر: یکی دیگر از ابزارهای دقیق میکرومتر می باشد، که درانواع مختلف ساخته می شود، به این شکل که ما میکرومتر خارج سنج داریم که می تواند سطح خارجی اجسام را اندازه بگیرد و میکرومتر داخل منبع که سطح داخلی اجسام را ندازه گیری می کند.
میکرومتر نیز از بخشهای مختلفی تشکیل شده است ، که عبارتند از : فک ثابت میکرومتر – فک متحرک میکرومتر- استوانه مدرج و یا همان خط کش میکرومتر، پوسته مدرج یا ورنیه میکرومتر کمانی که برای گرفتن میکرومتر از آن استفاده می شود.
در قسمت انتهایی میکرومتر یک جغجغه است و اهرمی که در موقع اندازه گیری، قفل می شود.
· طرز کار با میکرومتر: در میکرومتر هم مانند کولیس اندازه می تواند اینچ یا میلیمتر باشد، اندازه طول خط کش میکرومتر به صورت 25 میلیمتر، 25 میلیمتر می باشد، یعنی اینکه ما یک نوع میکرومتر داریم که از مقدار صفر تا 25 میلیمتر را اندازه می گیرد و باز میکرومتری داریم که از 25 تا 50 میلمتر را اندازه می گیرد و به بالا · طرز خواندن میکرومتر: اگر به خط کش میکرومتر توجه شود دیده می شود که دارای یک خط افقی است، یکسری تقسیم بندی بالای خط افق است ، و یکسری زیر خط افق است.
تقسیم بندی که بالای خط افق است فاصله بین آنها یک میلیمتر است، و تقسیم بندی که زیر خط افق است فاصله بین آنها نیم میلیمتر می باشد.
استوانه مدرج وجود دارد که روی خط کش اصلی ما حرکت می کند، معمولاً میکرومترها با دقت 01/0 میلیمتری ساخته می شوند.
اگر دقت کنیم، می بینیم که روی ورنیه از صفر تا 50 قسمت مساوی تقسیم بندی شده است.
حال فرض می کنیم قطعه ای را اندازه گیری کردیم و می خواهیم اندازه آن را بخوانیم، برای خواندن میکرومتر بدین صورت عمل می کنیم که به آخرین خط، خط کش که از زیر ورنیه مشخص است، دقت می کنیم.
این اندازه اندازه اصلی ما است.
برای بدست آوردن مقدار خورده آن، توجه می کنیم که کدام خط ورنیه رو به روی خط ، خط کش به صورت کامل قرار گرفته است.
· نکته: · در حین استفاده از میکرومتر به نکاتی می بایست توجه کرد: در زمان خواندن میکرومتر می بایست درست مقابل چشمان قرار بدهیم.
در زمانیکه ما قطعه ای را در بین دو فک متحرک و ثابت قرار می دهیم، و اندازه می گیریم بوسیله دست استوانه مدرج را می چرخانیم تا با قطعه کار، تماس پیدا بکند، و وقتی تماس پیدا کرد، بقیه کار را با جغجغه انجام می دهیم.
آشنایی با اصول کارکرد موتورهای احتراقی داخلی : قطعات موتور عبارتند از : سرسیلندر، سیلندر، پیستون، شاتون، میل لنگ، سوپاپها، فنرهای برگرداننده، تایپیتها، برای تشریح این اصول نیاز به تعاریف پایه ای داریم، تا با آنها آشنا بشویم مثل : نقاط مرگ بالا و نقاط مرگ پائین.
به بالاترین نقطه قراریری پیستون در داخل سیلندر نقطه مرگ بالا گفته می شود و به پائین ترین نقطه قرارگیری پیستون در داخل سیلندر نقطه مرگ پائین گفته می شود.
· کورس پیستون : به فاصله طی شده بین مرگ بالا و مرگ پائین ، کورس پیستون گفته می شود.
· حجم مفید سیلندر: وقتی پیستون از نقطه مرگ بالا به طرف نقطه مرگ پائین حرکت خودش را انجام می دهد، در فضای بالای سیلندر حجمی ایجاد می شود که به حجم مفید سیلندر معروف است.
· حجم اطاق احتراق: وقتی پیستون در بالای مرگ بالا قرار می گیرد به فضای بالای پیستون می گویند.
· اصول کارکرد یک موتور چهار زمانه بنزینی: چهار زمان کار موتور به ترتیب عبارت است از : زمان اول : مکش – زمان دوم : تراکم – زمان سوم : احتراق – زمان چهارم : تهویه - زمان اول : در زمان اول با گردشی که میل لنگ انجم می دهد و انتقال این حرکت توسط شاتون به پیستون و پیستون به طرف مرگ پائین حرکت می کند و با توجه به این حرکت در بالای خود یک حجمی را ایجاد می کند که این حجم ایجاد شده و خلاء حاصله و همینطور زمانبندی که برای سوپاپها در نظر گرفته شده، سوپاپ هوا باز می شود و با باز شدن سوپاپ هوا، خلا حاصله در نتیجه پائین رفتن پیستون، توسط مخلوط سوخت و هوایی که کاربراتور انجم داده، به فضای بالای پیستون راه پیدا می کند و مرحله مکش انجام می گیرد.
- زمان دوم : با ادامه حرکت میل لنگ و گردش به سمت بالا، پیستون هم به سمت بالا حرکت داده می شود و هم زمان با این عمل سوپاپ ورودی که در مرحله مکش باز شده بود، حالا بستر می شود و با بالارفتن پیستون، سوخت و هوای مکیده شده در مرحله مکش مورد تراکم قرار می گیرد و در فضای اطاق احتراق متراکم می شود.
- زمان سوم : با رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا، جرقه زنی شمع انجام می گیرد و باعث می شود که مخلوط سوخت و هوای فشرده شده محترق بشود و به سطح پیستون فشار بیاورد و پیستون را به سمت پائین حرکت بدهد، حرکت به پیستون به سمت پائین در واقع با ایجاد کار همراه است که این عمل تا رسیدن پیستون به سمت مرگ پائین ادامه دارد.
- زمان چهارم: با ادامه حرکت پیستون به سمت بالا و در نتیجه حرکت میل لنگ، دودهای حاصل از احتراق در مرحله قبل بایستی از موتور خارج بشود که این عمل با، بازشدن سوپاپ