علم و فرهنگ» 
 
 صحنه ی علم و فرهنگ وسیع ترین و پرشورترین میدان های خدمات اسلام است .
سرعت پیشرفت و توسور کلیت و شمول و همه جانبگی، شرکت طبقات مختلف اجتماع، اشتراک مساعی ملل گوناگون چیزایی است که اعجابها را در مورد تمدن اسلامی بحث برانگیخته است .
جرجی زیدان می گوید: 
 عربهای مسلمان در مدت یک قرن وا ندی مطالب وعلوم را به زبان خود ترجمه کردند که رومیان در مدت چندین قرن از انجام آن عاجز بودند، آری مسلمانان در ایجاد تمدن شگفت آور خود در غالب موارد به همین سرعت پیش رفته اند .
 مسلمین علومی را که در فهم و درک قرآن وسنت به آنها نیاز داشتند از قبیل علم قرائت، تفسیر، کلام، فقه، حدیث، نحو، صرف، معانی، بیان، بدین و سیره بندی وغیر اینها ابداع و اختراع کردند واگر اقتباس کردند اقتباسشان ناچیز بوده است .
و علومی را که محصول تمدن آن روز و نتیجه ی مساعی و زحمات ملل دیگر بود از طبیعی و ریاضی ونجوم و طب و فلسفه ...
برای خود ترجمه ونقل کردند و برآن ها افزودند .
 
 
 جرجی زیدان می گوید : 
 یکی از مزایای تمدن اسلامی این است که علوم پراکنده ی یونان وایران و هندو و را به عربی نقل کرد و چیزهایی بر آن افزود و آن را قوتی داده و کامل کرد .
مسلمانان قسمت عمده علوم فلسفی و ریاضی و هیئت و طب و ادبیات ملل متمدن را به زبان عربی ترجمه ونقل کردند و از تمام زبان های مشهور آن روز و بیشتر از یونانی و هندی و فارسی کتابهایی ترجمه کردند و در واقع بهترین معلومات هر ملتی را از آن ملت گرفتند.
مثلا در قسمت فلسفه وطب و هندسه و منطق از یونانیان استفاده نمودند واز ایرانیان، تاریخ، موسیقی، و ستاره شناسی و ادبیات و پند واندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند و از هندویان ، طب ونجوم و موسیقی، حساب، داستان وگیاه شناسی آموختند.
از کلدانیها کشاورزی و باغ بانی و سحر و ستاره شناسی و طلسم را فرا گرفتند و شیمی و تشریح از مصریان به آنان رسید .
در واقع عربهای مسلمان بیشتر این اقوام را گرفته و بر آن ها چیزهایی افزوده واز مجموع آن علوم و صنایع و آداب قوم تمدن اسلامی را پدید آوردند .
 
 
 «نخستین حوزه علمی» 
 
 علوم و فرهنگ اسلامی و به طور کلی تمدن اسلامی تدریجاً رشد کردو بالید و بارور شد.
مانند هر موجود زنده که اول به صورت یک سلول پدید می آید و تدریجاً در اثر استعداد و مایه حیاتی که در آن سلول نهفته است و رشد می کند و همواره با رشد خود قسمت قسمت و شاخه شاخه 
 می شود و شکل می گیرد و بالاخره به صورت یک دستگاه مشکل در 
 می آید.
جوشش و جنبش علمی مسلمین در نقطه معین واز موضوع معین به وسیله ای شخصی معین آغاز شد.
جوشش و جنبش علمی مسلمین از مدینه آغاز شد.
اولین کتابی که اندیشه ی مسلمین را به خود جلب کرد و مسلمین را در پی درس وتحصیل آن بودند قرآن و پس از آن احادیث بود.
این بود که اولین حوزه علمی در مدینه تاسیس شد.
برای اولین بار عرب مجاز در مدینه به مسئله استادی و شاگری و نشستن در حقله ی درس و حفظ و ضبط آنچه از استاد می شنود و آشنا شد.
مسلمین با حرص و ولع فراوانی آیات قرآن را که تدریجا نازل میگشت فرا می گرفتند و به حافظه می سپردند و آنچه را که نمی دانستند از افرادی که رسول خدا آنها را مامور کتابت آیات قرآن کرده بود و به کتاب وحی معروف بودند از یکدیگر فرا میگرفتند و در مسجد پیغمبر رسماً حلقه ای درس تشکیل می شد و در آن حلقه به بحث و گفتگو درباره مسائل اسلامی وتعلیم و تعلم پرداخته می شد.
روزی رسول خدا وارد مسجد شد ودید دو حلقه در مسجد تشکیل شده است .
در یکی از انها افراد به ذکر وعبادت مشغولند ودر یکی دیگر به تعلیم و تعلم .
و اینک فرمود( کلاهما علی خیر ولکن بالتعلیم ارسلت) یعنی هر دو جمعیت کار نیک می کنند اما من برای تعلیم فرستاده شده ام.
رسول خدا آن گاه رفت و در حلقه ای که آنجا تعلیم و تعلم بود نشست .
 بعد از مدینه عراق محیط جنب و جوش علمی گشت.
در عراق ابتدا و شهر بصره و کوفه مرکز علم بودند.
اما پس از بنای بغداد آن شهر مرکز علمی شد و در آن شهر بود که علوم ملتهای دیگر به جهان اسلام منتقل گشت .
بعد ها ری و خراسان و ماورالنهر ومصر وشام واندلس و...
هرکدام به صورت یک مهد علمی درآمدند.
جرجی زیدان پس ازآنکه همت و تشویق امرا و حکام مسلمان را به عنوان یک عامل بسیار موثر یاد می کند ومیگوید: دانش پژوهی وعلم دوستی بزرگان اسلام سبب شد که روز به روز مولف و کتاب در قلمرواسلام فزونی یابد و دایره تحقیق وسعت پیدا کند، پادشاه و وزیر و امیر و دارا و ندار وعرب وایرانی و رومی و هندی وترک و یهود ...
در شام و مصر و عراق...
در تمام شبانه روز به تالیف مشغول شدند و خلاصه اینکه هر جا اسلام حکومت می کرد علم وادب به سرعت پیشرفت می نمود.
در این تالیفات گران بها خلاصه ای از تحقیقات بنی نوع انسان از روزگار پیشین تا آن زمان دیده می شد و مباحث مهمی از علوم طبیعی، الهی ، نقلی، ریاضی، ادبی، عقلی در کتب جمع شده بودو در نتیجه تحقیقات علمای اسلام علوم مزبور دارای شعب متعدد گشت .
اوایل کار که علوم بیگانه ترجمه ونقل می شد اکثریت دانشمندان را علمای مسیحی بالاخص مسیحیان سریانی تشکیل می دادند ولی تدریجاً مسلمین جای آنها را گرفتند.
بطور کلی دانشمندان عالیقدر مقیم بغداد بیشتر مسیحیان بودند که از عراق و سایر نقاط برای استخدام دردستگاه خلفاء به بغداد می آمدند.
دانشمندان مسلمان غالباً د رخارج از بغداد ظهور کردند.
بخصوص موقعی که مملکتهای اسلامی پدید آمد و فرمان روایان آن ممالک به تقلید خفا در ترویج علم وادب کوشش نمودند و دانشمندان را به مراکز فرماندهی خود ، قاهره، غزنین، نیشابور...
دعوت کردند.
نتیجه این شد که رازی از ری، ابن سینا از بخارا، بیرونی از بیرون، ابن جلیل گیاه شناس، ابن باجد فیلسوف ، ابن زهره پزشک ،...
و ابن رشد وابن رومیه گیاه شناس از اندلس برخاستند.
پس سلول اولیه علوم و فرهنگ اسلامی در مدینه بوجود آمد و نخستین نقطه ای که این بذر در آنجا پاشیده شد ، شهر مدینه بود.
«نخستین موضوع» اما اینکه نخستین موضوعی که توجه مسلمین را به خود جلب کردو حرکت علمی مسلمین از آن شروع شد چه بود؟
نقطه آغاز قرآن است .
مسلمانان علوم خویش را از تحقیق وجستجو در معانی ومفاهیم آیات قرآن و سپس حدیث آغاز کردند ونخستین شهری که جنب و جوش علمی در آن آغاز شد مدینه بود ونخستین مراکز علمی مسلمین مساجد بود ونخستین موضوع علمی آن مسائل مربوط به قرآن وسنت و نخستین معلم تحصن رسول اکرم (ص) است .
علم قرائت ، تفسیر، کلام، حدیث، رجال، لغت، نحو، صرف وبلاغت ...
که جزء نخستین علوم اسلامی است به خاطر قرآن و سنت بوجود آمد .
ادوارد براون می گوید: ( پروفسور دخریه عربی دان بزرگ در مقاله ای که در موضوع طبری و مورخین قدیم عرب برای جلد 23 دائره المعارف برتاینکا نوشت به طرز قابل ستایش نشان داد چگونه مسیر علوم مختلفه مخصوصا تاریخ در جامعه ی اسلامی به مناسبت قرآن شریف پیشرفت کرد؟
وچگونه این علوم در اطراف هسته ی مرکزی حکمت الهی تمرکز یافت.
علوم مربوط به زبان شناسی و لغت طبعا در درجه ی اول قرار داشت .
همین که خارجیان برای قبول اسلام هجوم آوردند احتیاج فوری به صرف ونحو و لغت عربی احساس شد .
زیرا کلام ام ..
مجید به زبان عربی نازل شده بود .
برای شرح معانی کلمات نادر وغریب که در قرآن آمده بود لازم شد اشعار قدیم را به حد امکان گردآورند.
برای درک معانی این اشعار ضروت علم الانساب و اطلاع از ایام واجنار عرب عموما محسوس گردید.
در تکمیل احکام که قرآن برای امور زندگانی نازل شده بود لازم شد از اصحاب و تابعین راجع به اقوال و افعال بنی در اوضاع واحوال مختلف سوالاتی شود و در نتیجه علم الحدیث پدید آمد.
حرکت علمی و فرهنگی اسلامی به همان ترتیبی که گفتیم آغاز شد اکنون درباره مردمی که در آن حرکت شرکت داشتند بحث کنیم .
هرچند اکثر آثار علمی که از خارج دنیای اسلام نقل و ترجمه شد غیر ایران بود، ولی اکثریت آثار اسلامی چه در رشته علوم دینی و چه در رشته های دیگر به وسیله ی دانشمندان مسلمان ایرانی بوجود آمد.
افتخار و امتیاز ایرانیان در دوره اسلام در همین است.
ادوارد براون می گوید( اگر از علومی که عموماً به اسم عرب معروف است اعم از تفسیر وحدیث والهیات و فلسفه وطب و لغت و تراجم احوال وحتی صرف و نحو زبان عربی آن را که ایرانیان دراین مباحث نوشتند مجزی می کنیم بهترین قسمت آن علوم از میان می رود .
نمی خواهیم مبالغه کنیم و حقوق مسلمانان غیر ایرانی را نادیده بگیریم .
تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی از هیچ قوم خاصی نیست از اسلام ومسلمین عموم است .
هیچ ملتی – اعم ازعرب وایرانی و غیره- حق ندارد آن را نام خود قلمداد کند.
ولی هر ملتی هر حق دارد سهم خود را مشخص کند و توضیح دهد.
«علل وعوامل سرعت» یکی از علل سرعت پیشرفت مسلمین در علوم این بوده است که در اخذ علوم وفنون و صنایع و هندها تعصب نمی ورزیدند و علم را در هر نقطه ودر دست هر کس می یافتند بهره میگرفتند و به اصطلاح امروزه روح ( تساهل) بر آنها حکمفرما بود .جرجی زیدان می گوید( یکی از عوامل موثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام وترقی و تعالی علوم وادبیات درنهضت عباسیان این بود که خلفاء در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب ونژاد و دانشمندان ومترجمین را احترام میگذاردند و همه نوع با آنان مساعدت می کردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زردشتی، صابی و سامری در بارگاه خلفاء گرد می آمدند و خلفاء طوری با آنان به مهربانی رفتار می کردند که باید طرز رفتار آنان را برای فرمان روایان هر ملت و مذهبی سرمشق آزادی خواهی و عدالت گستری باشد .
جرجی زیدان با اینکه تعصب مسیحی دارد و در بعضی مسائل این تعصب کاملا نمودار است وگاهی میخواهد اصرار بورزد که مسلمین اولیه با هر کتابی جز قرآن مخالف بوند اما اعتراف می کند که تشویق اسلام و به علم عامل موثری بوده است می گوید : (همین که مملکت اسلام توسعه یافت ومسلمانان از انشای علوم اسلامی فارع شدند، کم کم به فکر علوم وصنایع افتادند و برای خودهمه نوع وسایل تمدن فراهم ساختند و طبعا درصدد تحصیل علم وصنعت برآمدند و چون از کشیشان مسیحی مطالبی از فلسفه شنیده بودند پیش از سایر علوم به فلسفه علاقمند گشتند به خصوص که احادیث وارده از رسول اکرم(ص) آنان را به تحصیل علم و به خصوص فلسفه تشویق می نمود که از آن جمله فرموده است :« علم بیاموزید اگرچه درچین باشد».
«آموختن علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است ».
«تاثیر تمدن اسلامی در مشرق» دینی که محمد آورد در آغاز امر، سرعت و انتشاری عظیم یافته و غالبا با جهاد همراه بود و بر افکار مردم شرق وغرب تاثیری ثابت و دائم نموده است.
شکی نیست که اقوام زیادی بر ممالک مشرق استیلا یافته اند، ایرانی، یونانی، رومی وغیرها در زمینه های مختلف سلطنت نموده اند.
راست است که اقتدار و نفوذ سیاسی و عسکری آنان همیشه بسر حد کمال بوده است ولی تاثیرات تمدنی آنها عموما ضعیف وغیر از همان شهرهایی که مرکز اقامت و پایتخت آنها بود هیچ وقت نتوانستند که مذهب و زبان یا علوم خود را در اقوام مغلوبه منتشر سازند .
مملکت مصر درعصر خاندان بطلیموس و همچنین دردوره ی رومیان بطلیموس و همچنین در دوره ی رومیان موضع قدیمی خود باقی بوده و خود فاتحین زبان و معماری قوم مغلوب خود را اختیار نمودند.عمار ایترا که سلاطین بطلیموس بنا نموده و قیاصره روم همان ها در اصلاح و مرمت کردند تماما بر روی اسلوب و سبک معماری فراعنه مصر بوده و نتایجی را که ایرانی و یونانی و رومی در شرق نتوانستند حاصل کنند مسلمین با قدم سریعی بدون اجبار حاصل نمودند.
ظاهرا این مطلب باید محل اتفاق باشد که مملکت مصر ازجمله ی ممالکی بوده است که نفوذ افکار و خیالات اجانب در آن بسی مشکل بلکه محال شمرده