دانلود مقاله تبیین اندیشه های ابتکاری صاحب فصول در علم اصول

Word 69 KB 26231 43
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نام و آوازه صاحب فصول و آرای ابتکاری وی نمی‌تواند برای آشنایان با علم اصول، ناشناخته و مجهول باشد.

    وی که همواره از او با نام اثر عظیمش (فصول) یاد می‌شود، در این کتاب ارزشمند نه تنها در محدوده علم اصول، بلکه در حوزه دانشهای ادبیات، منطق، کلام که در عصر وی با مسایل اصولی در آمیخته بود، نظریات و آرای نو و بدیعی را ارائه داده است.

    شخصیّت علمیِ شناخته شده او و عمق و صلابت اندیشه‌هایش، همه صاحب نظران اصولی پس از وی را تحت تأثیر قرار داده و به موضع‌گیری و نقد واداشته است.

    نوشتار حاضر سعی دارد مهم‌ترین آرای ابتکاری این اصولیِ  نظریّه پرداز و و ژرف اندیش را در حوزه علم اصول تبیین کرده، به نقد و بررسی دیدگاه‌های دیگر اصولیان نام‌آور در این خصوص بپردازد.

    علاّمه شیخ محمد حسین حائری اصفهانی تهرانی معروف به صاحب فصول از فقیهان و اصولیان معروف در نیمه دوم قرن دوازدهم در ایوانکی (قصبه‌ای در نزدیکی تهران ) دیده به جهان گشود.

    پدر وی حاج محمد رحیم بیک استاجلو از بزرگان ایل استاجلو و والی و حاکم ایوانکی، و مادر و دختر مرحوم الله وردی بیک بیگدلی بود.

    دیگر فرزندان این خانواده عبارت بودند از:

     

    1 علاّمه شیخ محمدتقی اصفهانی، صاحب کتاب معروف هدایه المسترشدین.

    2 همسر آقا احمد بهبهانی، صاحب کتاب مرآت‌الاحوال، نوه علاّمه وحید‌بهبهانی.

    3 همسر مولی محمد شفیع خراسانی تهرانی.

    (بهبهانی، 153).

    او مقدمات علوم را درتهران درمحضر استادانی چندکه البته نامی از آنها در تراجم ذکر نگردیده است، آموخت.

    سپس با هجرت خانوادگی به عتبات عالیات، تحصیلات خود را در آنجا دنبال کرد.

    از استادان او در نجف تنها نام شیخ محمد علی نجفی ضبط شده است.

    پس از غائله وهابیت در کربلا، وی به ایران آمد و در اصفهان در جمع صدها تن از فضلا و دانش‌پژوهان برجسته به حلقه درس برادر دانشمند و بزرگتر خود شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب کتاب هدایه المسترشدین پیوست و سالها در محضر درس وی به عنوان یکی از بهترین شاگردان وی تلمّذ کرد.

    (طهرانی 216).

    پس از تکمیل تحصیلات در اصفهان و کسب مقام والا در علم و دانش، اصفهان  را به قصد اقامت دائمی در عتبات عالیات ترک گفت و در کربلا در جوار تربت پاک سیدالشهداء (ع) با تشکیل حوزه تدریس به تعلیم و تربیت و نشر علم و ترویج احکام و معارف پرداخت و طولی نکشید که مرجعی عام درتدریس و تقلید گردید.

    فضلا و فرهیختگان فراوانی که هر یک بعدها چهره فروزانی در آسمان اجتهاد و فقاهت شدند و آثار علمی ارزشمندی از خود به جای گذاشتند، از محضر درسش بهره بردند.

    برخی از این شاگردان عبارتند از:

    سید حسین حسینی کوهکمری معروف به سید حسین ترک (امین، 6/146؛ طهرانی، الذریعه ، 11/215 و 262)، ملا زین العابدین گلپایگانی شیخ محمد حسن آل یاسین کاظمی (امین، 9/171)، شیخ محمد علی آل کشکول حائری (همان، 9/43)، سید محمد صادق حسینی طباطبائی (همان، 9/397؛ طهرانی، الذریعه ، 6/156)، حاج ملا علی طبیب تهرانی (امین، 8/240)، شیخ زین العابدین بارفروشی مازندرانی (همان، 7/167؛ طهرانی، الذریعه ، 10/20)، ملا محمد تقی هروی حائری معروف به فاضل هروی (امین، 6/126)، شیخ جعفر شوشتری نجفی (همان، 6/95؛ طهرانی، نقباء البشر، 284) و سید مصطفی مهتر کلاهی نام برد.

    مبارزات او با طائفه شیخیه که در آن زمان فعالیت خود را در کربلا شدت بخشیده و نفوذ چشمگیری کسب کرده بودند، معروف است.

    (خوانساری، 2/126؛ طهرانی، الکرام البرره ، 390).

    وی در سال 1232 ( معلم حبیب‌آبادی، 5/1484) یا 1254 (طهرانی، الکرام البرره ، 1/390) و یا 1261 (امین، 9/239؛ خوانساری، 2/126) قمری در کربلا وفات یافت و پیکر مطهرش را در صحن مطهر حرم حسینی به خاک سپردند.

    آثار علمی و تألیفات ارزشمندی از وی به جا مانده است که عبارتند از:

    مشارع الاحکام (معلم حبیب‌آبادی، 5/1484)، الفقه الاستدلالی (طهرانی، الذریعه ، 11/286)، الرساله الصومیه (همان، 11/205 و 206)، رساله فی الطهاره و الصوم  (همان، 15/190) حاشیه بر زبده الاصول (مشار، 504) و الفصول الغرویه .

    مهمترین و مشهورترین این آثار، همین اثر اخیر است.

    کتابی است جامع و عمیق که گرچه ظاهراً درباره اصول فقه است، ولی در آن علاوه بر تمام مباحث اصولی، مسایل مختلفی در ادبیات، منطق، فلسفه و کلام که در آن دوره با مسایل اصولی در آمیخته بود، عمیقانه مطرح شده است.

    غنا، عمق و گستردگی بحثها در این کتاب به خوبی نبوغ، دقت نظر، وسعت اطلاعات و عظمت علمی نویسنده را نمایان می‌سازد.

    تا چندی پیش این کتاب به عنوان یکی از کتب درسی، مورد پذیرش علما و حوزه‌های علمی بوده است و شرحها، حاشیه‌ها و تلخیص‌های نسبتاً فراوانی بر آن نوشته شده است که خود مؤید عظمت و ارجمندی آن در نگاه دانشمندان است.

    (طهرانی، الذریعه ، 5/65، 6 / 168 165، 8/234).

    اهمیت این کتاب بدان پایه است که شهرت آن نام مؤلفش را در کناری نهاده و همه، مؤلف بزرگ آن را با نام این اثر عظیم می‌شناسند.

    صاحب فصول در این کتاب ارزشمند علاوه بر بحثهای اجتهادی و عمیق در هر موضوع، اندیشه‌های نو و آرای بدیعی را ارائه داده است که به نام وی ثبت شده و هنوز هم با نام او درمراکز علمی و حوزه‌های درسی مورد نقد وتجزیه وتحلیل قرار می‌گیرد.

    دراین نوشتار سعی بر این است که آرا ونظرات ابتکاری او در اصول فقه که منحصراً به وی نسبت داده می‌شود، تبیین و بررسی گردد.

    1 موضوع علم اصول

    درباره اینکه موضوع علم اصول چیست، میان اصولیان اختلاف نظر است.

    زیر بنا و پیش نیاز این بحث، دو بحث دیگر است.

    نخست اینکه آیا اصولاً هر علمی به موضوع واحدی که جامع و فراگیر تمام موضوعات مسایل باشد، نیازمند است؟

    دوم اینکه بر فرض نیاز، موضوع هر علم چیست و چگونه تحدید می‌شود؟

    ظاهراً درباره مسأله نخست صاحب فصول مانند دیگر اصولیان پیش از خود آن  را مسلَّم پنداشته و نیاز هر علم به موضوعی واحد و جامع را مطلبی واضح و قطعی وبی‌نیاز از چون و چرا انگاشته است؛ اما درباره مسأله دوم یعنی تعریف موضوع علم، ایشان مانند دیگر اصولیان موضوع علم اصول را این گونه تعریف می‌کند: «موضوع کل علم ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه» (الفصول الغرویه ، 10) و درتعریف عرض ذاتی می‌گوید: «و المراد بالعرض الذاتی ما یعرض الشیء لذاته‌ای بلاواسطه فی العروض، سواء احتاج الی واسطه فی الثبوت و لوالی مباین اعم اولا؟» مقصود از عرض ذاتی، عرضی است که بدون واسطه‌ای در عروض عارض شیء می‌گردد، چه واسطه‌ای درثبوت (هر چند اعم و مباین) داشته باشد، یا نداشته باشد.

    نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، در تفسیر و تعریف صاحب فصول از عرض ذاتی است که با آنچه پیش از ایشان معروف و مشهور بوده متفاوت است.

    پیشتر میان دانشمندان معروف بود عرض ذاتی عرضی است که بدون واسطه یا به واسطه امری داخلی و یا خارجی مساوی، بر معروض، عارض می‌گشت و اَعراضی را که به واسطه امر خارجی اعم یا اخص یا مباین و یا با واسطه در عروض، عارض بر اشیا گردد، اَعراض غریبه به شمار می‌آورند؛ اما صاحب فصول و تمام اصولیان پس از وی، عرض ذاتی را عرضی می‌دانند که بدون واسطه در عروض، عارض بر شیء شود، چه واسطه درثبوت[1] داشته باشد و چه نداشته باشد.

    صاحب فصول حالات اعراضی را که به واسطه وضع که اعم و مباین با حکم است بر حکم عارض می‌شوند به عنوان نمونه ذکر می‌کند.

    وی عرض غریب را عرضی می‌داند که با واسطه‌ای در عروض عارض شیء شود و می‌گوید: دریک علم هیچ گاه از این گونه اعراض غریب موضوع، بحث به میان نمی‌آید.

    __________________________________

    __________________________________ [1] ـ مقصود از واسطه در ثبوت علتی است که سبب شده است عرض بر معروض عارض شود و مقصود از وا سطه در عروض، چیزی است که در واقع معروض است ولی به مناسبت و از روی مجاز چیز دیگری (ذی الواسطه) را معروض قلمداد می‌کنیم.

    صاحب فصول بر همین مبنا به تعیین موضوع علم اصول می‌پردازد و از جهتی در این باره سخنی نو دارد.

    او می‌نویسد: موضوع علم اصول عبارت است از ادلّه اربعه بماهی هی.[1] گرچه پیش از وی نیز دانشمندان موضوع علم اصول را مطلق ادله یا ادله چهارگانه (کتاب، سنت، عقل و اجماع) می‌دانستند اما تفاوتی که در کلام صاحب فصول است این است که وی تصریح می‌کند: موضوع علم اصول، ادله اربعه بدون وصف دلیلیت آنها است؛ بر خلاف صاحب قوانین که موضوع علم اصول را ادله اربعه بماهی ادلّه و با وصف دلیلت می‌دانست.

    (قمی، 1/9).

    علت عدول صاحب فصول از نظر صاحب قوانین این بود که بر این نظریه اشکالاتی وارد است.

    مهمترین اشکال این است که بسیاری از مباحث اصلی علم اصول مانند مباحث حجت و امارات که در آنها از حجیت و دلیلیت ادله بحث می‌شود، از محدوده مسایل اصلی علم اصول خارج خواهد ماند و جزء مبادی و مقدمات قرار خواهد گرفت؛ چرا که در این صورت بحث در این مباحث از ثبوت موضوع است نه از عوارض ذاتی آن.

    به همین جهت در نظر صاحب فصول، ادله اربعه با قطع نظر از وصف دلیلیت آنها موضوع علم اصول است.

    با این حال، نظر صاحب فصول نیز از نقد مصون نمانده و ایراداتی بر آن گرفته شده است.

    بنا بر نظر وی، مباحث زیر که در علم اصول نقشی عمده را به عهده دارند، از دایره مسایل اصلی علم اصول خارج خواهد ماند: 1 ـ مباحث استلزامات عقلی: زیرا در این مباحث، بحث از هیچ یک از ادله اربعه نیست؛ بلکه بحث از استحاله و امکان است.

    2 ـ مبحث حجیت خبر واحد: زیرا در این قسمت، بحث از عوارض سنت به عنوان __________________________________ [1] ـ … لان المراد بها ذات الادله لا هی مع وصف کونها ادله.

    ر ک: الفصول الغرویه، ص 12.

    یکی از ادله اربعه مطرح نمی‌شود؛ بلکه بحث از عوارض خبر است که حاکی از سنت است و نه خود سنت.

    3 ـ مبحث حجیت اجماع منقول و شهرت فتوایی.

    4 ـ مبحث تعادل و تراجیح.

    5 ـ مبحث اصول علمیه.

    زیرا در هیچ یک از این مباحث، بحث از عوارض ذاتیِ یکی از ادلّه اربعه نیست.

    البته شیخ انصاری (ره) و برخی دیگر از دانشمندی اصولی تلاش کرده‌اند تا با توجیه و تأویلی، مبحث حجیت خبر واحد را به نوعی بحث از عوارض ذاتی و احوال سنت ارجاع دهند؛ (انصاری، 67؛ اصفهانی، نهایه الدرایه، 1/12 و 13) اما توجیهات آنان نیز قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد و از سوی برخی ‌مخدوش گردیده است.

    (آخوند خراسانی، 1/96؛ فیاض، 1/30).

    نظر به همین اشکالات است که بیشتر دانشمندان اصولی متأخر از این نظریه مشهور عدول کرده و تنها ادله اربعه را چه با وصف دلیلیت و چه با قطع نظر از آن، موضوع علم اصول نمی‌دانند.

    صاحب کفایه در این باره می‌نویسد: «و قد انقدح انّ موضوع علم الاصول هو الکل المنطبق علی موضوعات مسائله المتشتته لا خصوص الادله الاربعه بماهی ادله بل و لا بماهی هی.» (آخوند خراسانی، 1/6).

    محقق نایینی موضوع علم اصول را عبارت از هر چیزی می‌داند که عوارض ذاتی وحالاتش در طریق استنباط حکم شرعی قرار گیرد.

    (کاظمی، 1/28).

    دیدگاه او بنابر آنچه در اجود التقریرات آمده است، چنین است: «فالتحقیق ان الالتزام بکون الموضوع هی الادله، بلاملزم بل هو امر وسیع اخذ موضوعا للعلم مقیداً بحیثیه الاستنباط.» (خویی، 1/10).

    محقق حائری نیز در دررالفوائد می‌نویسد: «ثم اعلم ان موضوع هذا العلم عباره عن اشیاء متشتته تعرضها تلک المسائل کخبرالواحد و‌الشهره و‌امثال ذلک مما یبحث عن عوارضه فی هذا العلم و لا یجمعها الادله لا‌بعنوانها و لا‌بذواتها.» (حائری یزدی، 1/3).

    آقا ضیاء عراقی (ره) پس از اینکه ضرورت وجود موضوع واحد و جامع را برای علوم می‌پذیرد، می‌نویسد: «ان موضوعه ایضاً عباره عن نفس موضوعات مسائله علی اختلافها و شتاتها من دون احتیاج الی اتعاب النفس فی تخریج الموضوع الواحدانی له.» (بروجردی، 1/18).

    مرحوم آیهالله خویی نیز با انکار لزوم فرض موضوعی واحد برای علوم اعتقاد دارد: بر فرض تسلیم و تنزل، موضوع علم اصول، عنوانی است جامع که از مجموع مسایل متباین علم اصول انتزاع می‌شود؛ مانند عنوان «ما تقع نتیجه البحث عنه فی طریق الاستنباط و تعیین الوظیفه فی مقام العمل.» (فیاض، 1/31).

    امام خمینی (ره) اصولاً التزام به وجود موضوعی واحد را برای علوم که جامع موضوعات مسایل باشد، بی‌وجه می‌داند.

    (سبحانی، 1/3).

    بالاخره شهید صدر بر اساس تعریفی که از موضوع علوم ارائه داده است، موضوع علم اصول را عبارت از ادله‌ای می‌داند که تنها در استدلال فقهی دخیل و مشترک بوده و در مسایل علم اصول از دلیلیت آنها و جواز استناد فقیه به آنها بحث می‌شود.

    وی در پاسخ این اشکال که در شماری از قواعد و مباحث اصولی بحث از ثبوت و عدم ثبوت قاعده است نه از دلیلیت، نظیر مبحث مقدمه واجب و یا مبحث ضد که بحث از ثبوت یا عدم ثبوت ملازمه میان وجوب مقدمه و وجوب ذی‌المقدمه و


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله تبیین اندیشه های ابتکاری صاحب فصول در علم اصول, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله تبیین اندیشه های ابتکاری صاحب فصول در علم اصول, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله تبیین اندیشه های ابتکاری صاحب فصول در علم اصول

چکیده نام و آوازه صاحب فصول و آرای ابتکاری وی نمی‌تواند برای آشنایان با علم اصول، ناشناخته و مجهول باشد. وی که همواره از او با نام اثر عظیمش (فصول) یاد می‌شود، در این کتاب ارزشمند نه تنها در محدوده علم اصول، بلکه در حوزه دانشهای ادبیات، منطق، کلام که در عصر وی با مسایل اصولی در آمیخته بود، نظریات و آرای نو و بدیعی را ارائه داده است. شخصیّت علمیِ شناخته شده او و عمق و صلابت ...

تعریف مبادی مبادی در لغت جمع«مبدء»اسم زمان، مکان و مصدر میمی از«بدء»به معنی آغازیدن و پیش داشتن است و شاید مراد از مبدء، «ما یبدء»یا «ما یجب ان یبدء»یعنی آنچه که به آن آغاز می‏گردد و پیش داشته می‏شود، یا ان چه بدان آغازیده شود و به عنوان پیش درآمد، از آن سخن رود، باشد. (1) در اصطلاح عبارت است از پاره‏ای دانستنی‏ها که آگاهی بر موضوع، اجزاء و جزئیات آن و نیز استدلال بر مسائل دانش، ...

اندیشه‌ سیاسی‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) مقدمه بنا به‌ اعتراف‌ تاریخ‌، همواره‌ یک‌ اندیشه‌ سیاسی‌ در اعصار گوناگون‌برسرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتها تأثیر داشته‌ و چه‌ بسا تغییرات‌ اساسی‌ درسرنوشت‌ آنها ایجاد کرده‌ است‌. امروزه‌ نیز تأثیر عمیق‌ اندیشه‌ سیاسی‌امام‌ خمینی‌ بر سرنوشت‌ بسیاری‌ از ملتهای‌ جهان‌ از بوسنی‌ تا جنوب‌شرق آسیا و از آفریقای‌ جنوبی‌ تاافغانستان آشکار و هویدا ...

لغت شناسی در زبان عرب «عقل» به معنای درک آمده است ، وقتی گفته می شود »ما فعلت منذ عقلت‌«‌یعنی از وقتی درک کردم چنین کاری نکردم و یا هنگامی که گفته می شود،‌»عقل الشی« یعنی چیزی را فهمید و درک کرد. اسم فاعل ماده »ع ق ل« عاقل وجمع آن »عاقلون« است. »عقال و »عقلاء« جمع مکسر آن است. مونث عاقل »عاقله« که جمع سالم ومکسر آن به ترتیب »عاقلات«‌و »عواقل« است »العقل« مصدر و جمع آن عقول است. ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

فصل سوم: علل ترک نماز کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز علل فردی عدم گرایش به نماز علل مربوط به خانواده علل اجتماعی عدم گرایش به نماز   کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز علی رغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصا نماز متاسفانه از واقعیت های موجود در جامعه بی توجهی به معنویات مخصوصا در امر عبادت و نماز است که بیشتر در نسل جوان و نوپای امروزی وجود دارد. لذا ...

مبادی در لغت جمع«مبدء»اسم زمان، مکان و مصدر میمی از«بدء»به معنی آغازیدن و پیش داشتن است و شاید مراد از مبدء، «ما یبدء»یا «ما یجب ان یبدء»یعنی آنچه که به آن آغاز می‌گردد و پیش داشته می‌شود، یا ان چه بدان آغازیده شود و به عنوان پیش درآمد، از آن سخن رود، باشد. در اصطلاح عبارت است از پاره‌ای دانستنی‌ها که آگاهی بر موضوع، اجزاء و جزئیات آن و نیز استدلال بر مسائل دانش، به آن وابسته ...

تعریف روانشناسی: عنوان کتاب حاضر، نویسنده را موظف می‎دارد که «روان‎شناسی»[1] را، بدواً به صورت هر چه ساده توضیح و تشریح نماید. و سپس از «محیط اداری» تعریف به دست دهد. چه، شرط مبادله ‌صحیح اطلاعات بین نویسنده و خواننده، یا گوینده و شنوند، وجود محیط تفاهم و درک مفاهیم درست از اصطلاحاتی است که در مکاتبه و یا محاوره ذکر می‎شود. بنابراین، صرفنظر از اختلافاتی که بین دانشمندان درباره ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

از موضوعات مهمى که طرح آن در این پژوهش، ضرورى است، دیدگاه نائینى در باره نظام مشروطه سلطنتى است. جایگاه مشروطه، در اندیشه سیاسى نائینى و تفاوت نگرش او با نگاه روشن فکران مشروطه ‏خواه به مشروطه، دو محور درخور توجه در این زمینه‏اند. - جایگاه مشروطه‏ مشروطه سلطنتى، که نائینى در صدد دفاع از مشروعیت آن برآمد، نظام مطلوب و آرمانى وى نبود، بلکه او از سرِ ناچارى و این که شرایط و مقتضیات ...

ثبت سفارش