نظام خانواده در اسلام ...
 15جلوه هاى فضیلت در خانواده
 خلوص نیت
  کلام حکیمانه و مهمى از رسول حق روایت شده که هر کس براى خدا و محض صله رحم ازدواج کند، خداوند فرقش را به تاج ملائکه آراسته مى کند.
 ازدواج نتایج و محصولات مثبت و فراوانى دارد : انس زن و شوهر به یکدیگر، نجات از تنهائى، زیاد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دین، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصه گاه زندگى، پیدا کردن پشتوانه و . . .
 اگر انسان نیت خود را در ازدواج براى خدا خالص کند، علاوه بر این همه بهره و منفعت، به خاطر نیّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظیم زده، که ارزش او را تا حدّ فرشته و ملک بالا مى برد، و تاجى همچون تاج ملکوتیان زیبنده فرقش مى گردد.
 چرا کارى نکنیم، که نور قبول حق آن را منور کند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد ؟
 بیائیم از ابتداى کار، بناى ازدواج، و ساختمان تشکیل زندگى را بر پایه اخلاص بنا کنیم.
 زن و مرد ما بیایند با تمام وجود به این معنا توجه کنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنایت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.
 در کتاب مواعظ العددیه از على (علیه السلام) روایت شده، که هیچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.
 اوج خلوص نیت
 در این زمینه به داستانى بسیار شگفت آور از موسى بن عمران توجه کنید : زمانى که به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى که براى آب دادن به گوسپندان او کشیده بود، وارد خانه آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول کن.
 موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى برم!
 شعیب گفت براى چه؟
مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مى ترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم که چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمى کنیم!!
 شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم که لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى کنار سفره نشست و غذا خورد.
 جلوه هاى فضیلت در خانواده
 جداً عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابان گردى مى کرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده مى کرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینکه سخت گرسنه بود، از ترس این که مبادا به آن عمل که محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى کرد، اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، که شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش للّه و نیّتش خالص است بر سر سفره نشست!
 خلوص شعیب باعث شد که اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى کند، و خلوص موسى باعث شد، که شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!
 خلوصى شگفت آور
  یکى از علماى بااخلاص و عاشق اهل بیت، که سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل کرد، زمانى که از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیت اللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود.
 پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، که در ذکر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذکر مصائب اهل بیت شوم.
 کم کم به این معنا شناخته شدم و افتخار مى کردم که در صف ذاکران حضرت حسین (علیه السلام) هستم.
 روز پنج شنبه اى مرا به منزل یکى از علماى بزرگ که در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهج البلاغه درباره مرگ صحبت کردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مى کرد، از من دعوت شد پنج شنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهل تر و عادى تر سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفته پیش مى افتد به شدّت گریه مى کند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند که بهت آور بود.
 مجرّد زندگى مى کرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى که ازدواج نکرده بود به او پیشنهاد شد، یک بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوه اى سیاه چهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج کرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باکره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه کردم نیت خود را در این ازدواج خالص کنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهر مرده بود، نان آور نداشت، سه یتیم براى او مانده بود، کسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینه خلوص نیت یافتم، للّه ازدواج کردم، بهره واقعى آن در قیامت نصیبم مى شود!!
 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
 طُوبى لِمَن اَخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ اَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ، وَ کَلامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ.
 خوشابه حال کسى که عمل و علم و محبت و کینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت، و حرکت و گفتارش را براى خدا خالص کند.
 و نیز فرمود :
 اَلاِْخْلاصُ اَشْرَفُ نِهایَه .
 اخلاص شریفترین فرجام است.
 و فرمود :
 فِى الاِْخْلاصِ یَکُونُ الْخَلاصُ.
  رهائى در اخلاص است.
 و فرمود :
 اَلاِْخْلاصُ مِلاکُ الْعِبادَه ِ.
  اخلاص ملاک و قوام عبادت است.
 رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
 طُوبى لِلْمُخْلِصینَ أُولئِکَ مَصابیحُ الْهُدى، تَنْجَلى عَنْهُمْ کُلُّ فِتْنَه ظَلْماءَ.
 خوشا به حال مخلصین، آنان چراغ هاى هدایتند، هر فتنه و تاریکى از آنان زدوده مى شود.
 خوشا به حال مخلصین، آنان چراغ هاى هدایتند، هر فتنه و تاریکى از آنان زدوده مى شود.
امام عسگرى (علیه السلام) در ارزش بسیار والاى اهل اخلاص فرمود : لَوْ جُعِلَتِ الدُّنْیا کُلُّها لُقْمَهً واحِدَهً وَلَقَّمْتُها مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ خالِصاً لَرَأَیْتُ اَنّى مُقَصِّرٌ فى حَقِّهِ.
اگر تمام دنیا را یک لقمه کنم، و آن را به کسى که به اخلاص، خدا را عبادت مى کند بخورانم، نظرم این است که در حقّش کوتاهى کرده ام.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : اَخْلِصُوا اَعْمالَکُمْ لِلّهِ فَاِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاّ ما خُلِّصَ لَهُ..
تمام اعمال خود را براى خدا خالص کنید، همانا خداوند جز آنچه براى او خالص قرار داده شده قبول نمى کند.
على (علیه السلام)فرمود : ضاعَ مَنْ کانَ لَهُ مَقْصَدٌ غَیْرُ اللّهِ.
ضایع شد کسى که مقصدى غیر خدا دارد.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : تَمامُ الاِْخْلاصِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ.
همه اخلاص، پرهیز از همه محرمات الهى است.
اگر حاکمیت هوا، و شهوات و غرائز، و چشم همچشمى، و دلبستگى خارج از حد به امور مادى، و غفلت در کار نباشد، گل اخلاص در هر عملى از گلستان باطن شکوفا مى شود، و بوى خوشش تمام فضاى زندگى را پر مى کند.
وه که چه نیکوست زندگى زن و مردى که بناى ازدواج را بر پایه اخلاص گذاشتند، و در مسیر زندگى هم در عین همه محدودیت ها خلوص را ادامه مى دهند.
قل انّ صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى للّه ربّ العالمین.
اى رسول من اعلام کن، همانا نماز و همه حرکات و زندگى و مرگ من خالص براى خدا است که مالک همه جهانیان است.
ریا و خودنمائى در واجبات موجب بطلان، و در امور مباحه علت کم شدن ارزش و قیمت عمل است.
تقوا و عدالت زن و شوهر لازم است نسبت به یکدیگر مسائل الهى و دستورات اسلامى را رعایت کنند، رعایت واقعیات امکان ندارد، جز با به کارگیرى تقوا و عدالت، یعنى پرهیز از سیئات و زشتى ها و بدخلقى و رفتار ناپسند، و عدالت یعنى دورى از افراط و تفریط در تمام برنامه ها.
ستم به زن از جانب مرد، ستم به مرد از طرف زن به هر اندازه که باشد، گرچه گروهى آن را قابل توجه ندانند قبیح است.
زن از قدرت بدنى و گاهى از توان روحى بالائى برخوردار نیست، مرد باید در برخورد خود با همسرش جهات آفرینشى او را لحاظ کند، چنانچه حضرت حق در پاره اى از تکالیف و مسئولیت ها، توان و قدرت زن را لحاظ فرموده، و او را معاف نموده است.
جهات ضعف زن، باید با برخوردهاى زیباى مرد جبران شود، او در حدى نیست که مرد با وى بجنگد، و خانه را میدان مبارزه و جار و جنجال با او قرار دهد.
در این زمینه به دو روایت بسیار عالى عنایت کنید : امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه اى به حضرت مجتبى مسائل مفصّل و مهمّى را متذکر شدند، از جمله درباره هویت خلقت زن نوشتند : فَاِنَّ الْمَرْأَهَ رَیْحانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَه.
همانا زن دسته گل خوشبو است، نه منبع قدرت و نیروى جسمى.
امام صادق (علیه السلام) فرمود : اَکْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفینَ النِّساءُ، عَلِمَ اللّهُ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ.
بیشترین اهل بهشت از گروه مستضعفین زنان هستند، حضرت حق آگاه به ضعف آنان بود، به این خاطر در معرض رحمت قرارشان داد.
بنابراین بر مرد است که نسبت به او به پیروى از حضرت حق با رحمت و مدارا، و رأفت و محبت رفتار کند، و در برخورد خود با او حالات جسمى و روحى او را به عنوان اینکه دسته گل خوشبو است رعایت کند، و از افراط و تفریط و ستم در حق او به هر صورت که باشد بپرهیزد، که دستور حضرت حق، آفریننده زن، این است که در حق زنان تقواى الهى را مراعات کنید، و از کنیز خدا در منزل خود به نحو شایسته در جهات مادى و معنوى پذیرائى کنید.
اما زن توجه داشته باشد که مرد براى اداره امور خانه، باید متحمّل کارهاى بسیار سخت، و حادثه هاى فراوان شود، او ناچار است براى راحت بودن زن و فرزند، و گذران امور آنها، در صدد تهیه مسکن و پوشاک و خوراک مطلوب باشد، و این امور تهیه نمى شود، مگر با سختى و زحمت و تن دادن به کار، و چشیدن رنج سفر و حضر، و برخورد با این و آن، بنابراین وقتى به خانه مى آید، زن باید با برخورد کریمانه، و بکارگیرى اخلاق حسنه، و پذیرائى از او، و تمکین بى چون و چرا نسبت به خواسته طبیعى وى، به استقبال شریک زندگى بیاید، و فضاى خانه را با رفتار پسندیده، و جلب عواطف شوهر، و لبخند به او، و تشکر از زحمات بیرون او، معطّر نماید.
آرى تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، کردار پسندیده، لبخند رضایت، تشکر از زحمت، حفظ آرامش، پذیرائى شایسته، همه و همه از فضائلى هستند که در طول زندگى باید از مشرق وجود مرد و زن نسبت به یکدیگر طلوع کند، تا عرصه گاه حیات زن و شوهر از برکت این واقعیات نور باران شود.
حسن معاشرت زن با همسرش، و مرد با اهل بیتش، در روایات شیعه فصل بسیار مهمى است، که شماره روایات آن اعجاب انگیز است چه رسد به متن و مفهوم آن سخنان عرشى و ملکوتى.
ستم از جانب هیچیک به دیگرى گرچه به اندازه خردل باشد روا نیست، و ستمکار باید بداند عقوبت سختى به انتظار اوست.
مرد مالک زن نیست، تا به هر برنامه اى که بخواهد دست بزند، و زن نسبت به شوهر صد در صد آزاد نیست تا هر برنامه اى بخواهد پیاده کند براى او بى مانع باشد.
براى هر یک از زن و شوهر از جانب حضرت حق و رسول اسلام و امامان معصوم، وظایف و تکالیفى است، که تنها در چهارچوب آن تکالیف حق برخورد با یکدیگر را دارند، خارج از حدود الهى و وظائف انسانى و اخلاقى، هر برنامه دیگر ستم و ظلم است، و در دنیا و آخرت داراى عکس العمل مى باشد.
در رابطه با ستم زن به شوهر و شوهر به زن که کارى شیطانى و بدور از کرامت و فضیلت است روایت بسیار مهمى از رسول خدا رسیده، که توجه به آن جداً واجب است.
مَنْ کانَ لَهُ اِمْرَأَهٌ تُؤْذیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَ لاحَسَنَهً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ اِنْ صامَتِ الدَّهْرَ، وَ قامَتْ، وَ اَعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ اَنْفَقَتِ الاَْمْوالَ فى سَبیلِ اللهِ وَ کانَتْ اَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِکَ الْوِزْرِ وَ الْعَذابِ اِذا کانَ لَها مُؤْذِیاً ظالِماً .
.
آن کس که زن آزاردهنده اى دارد، نماز و حسنه اى از حسنات آن زن قبول حق نمى شود، مگر یار و مددکار شوهر شود و رضایت او را جلب کند، آن زن آزاردهنده باید بداند در صورت ادامه آزار اول کسى است که وارد جهنم مى شود، گرچه تمام روزگار را به