بیان مسئله کشور همیشه سر بلند ایران با آثار باستانی بر جا مانده از اقوام وملل گوناگون در طی تاریخ جاذبه های بس ارزشمند برای تبادل فرهنگ و ارتباطات درون و فراملیتی در خود گرد آورده است و از آنجا که از دیر باز این سرزمین در میان سرزمینهای وسیع آسیا از یک سو و قاره اروپا از سوی دیگر ،به عنوان چهار راهی بوده است که پیوند دهنده ،فرهنگ ها ، مدنیت ها و سیاستهای شرق با غرب بوده است از طرفی با ورود انسان به هزاره سوم میلادی و پدیدآیی دانش تجربی نو و پیشرفتهای فناوری این امکان فراهم شده که باز نمایی انسان از کره زمین به دهکده جهانی و بزرگراههای اطلاعاتی تغییر یابد لذا در چنین موقعیتی ،جهانی شدن به معنی ره سپردن تمام جوامع به سوی جهانی وحدت یافته است که در آن همه امور در سطح جهان مطرح و نگریسته می شود.جهانی شدن فرآیندی است که منجر به وابستگی و برهم کنش متقابل و دو جانبه میان واحد های اقنصادی ،اجتماعی و سیاسی ملل مختلف در جهان می گردد اما تحریفی که از پدیده جهان شدن ، بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته است آن است که این فرایند از پیامد های سرمایه داری نوین وعصر پست مورنیسم بوده و مهمترین ویژگی آن این است که تحت تاثیرگرایش های اقتصاد سرمایه داری به توسعه یافتن و جهانی شدن ایجاد گردیده است .
لذا با توجه به تعریف اخیر آنچه اغلب در مورد پدیده جهانی شدن مورد توجه قرار می گیرد آثار سیاسی و به ویژه اقتصادی و تجاری آن است تا آنجا که ممکن است به نظر برسد مسائل فرهنگی بعنوان موضوعات ارزشی و معنوی کم تر تحت تاثیر این فرایند قرار دارند در صورتی که اگر مبادلات فرهنگی و آموزشهای مربوطه بصورت نوعی تجارت و داد و ستد اطلاعات در زمینه فرهنگ ها (گفتگوی تمدنها) در نظر گرفته شود آنگاه این تبادلات در قالب نظام های فرهنگی می توانند بعنوان بخشی مهم از فرایند جهانی شدن تلقی گردند که از پیامدهای آن این خواهد بود که دولتها و حکومتها در بازارهای جهانی برای به خدمت گرفتن، آشنایی با فرهنگها و آموزشهای مختلف در این رابطه، بعنوان یک ابزار سیاسی قدرتمند در جهت تولید و پرورش سرمایه های انسانی با یکدیگر رقابت کنند.
لازم به ذکر است که پدیده جهانی شدن خود پیامد و تهدیدهایی را در جوامع انسانی ترسیم می کنند چرا که امکان و احتمال از بین رفتن و کم رنگ شدن تدریجی فرهنگ های بومی و منطقه ای در بسیاری از جوامع انسانی قابل انتظار می باشد لذا باید توجه داشت که نگاه ما نسبت به مسائل فرهنگی باید تا حدی متفاوت از مسائل اقتصادی و تجاری باشد و آنچه در طی فرآیند جهانی شدن در صنعت روی میدهد اصولا نباید در مورد فرهنگها که سرانجام منجر به هضم بسیاری از آنها در یک فرهنگ غالب می گردد روی دهد چرا که فرهنگ هر قومیت و ملتی سرمایه و میراث جمعی آن است و بنابراین نباید به آسانی مورد بی توجهی قرار گیرد و نابود گردد.
در همین زمینه در قران کریم نیز آیاتی وجود دارند که حاکی است اراده و حکمت خداوندی بر آن است که همواره اقوام و ملل مختلف وجود داشته باشند و نه یک قوم وملت واحد.
از طرفی از آنجا که اکثر رسانه ها و کانالهای ارتباطی علمی و فناورانه بین المللی به چند زبان خاص، به ویژه زبان انگلیسی هستند، این احتمال بوجود می آید که زبانهای دیگر به مرور اهمیت و کارایی خود را از دست بدهند و بالاخره اینگونه چالشها و تهدیدهای مربوطه به زبان و فرهنگ می تواند به حوزه باورها ،ارزشها و اعتقادات دینی نیز تسری یابد.
از طرفی در فرایند جهانی شدن به منظور پرورش و تربیت نیروهای انسانی متخصص مورد نیاز بازدرکار و متناسب با نیازهای اقتصاد سرمایه داری و جامعه جهانی، لذا بسیاری از منابع در زمینه آموزشهای فنی و حرفه ای و تربیت نیروهای متخصص و فنی متناسب با نیازها و تقاضاهای ارائه شده از سوی دهکده جهانی معطوف و هزینه شده لذا در مقابل به آموزش امور فرهنگی طبعا کمتر پرداخته می شود و لذا این امکان وجود دارد که انسانها به همان اندازه که در حرفه و رشته تخصصی خود دقیق می شوند نسبت به مسائل فرهنگی جامعه خود بی اطلاع و بیگانه می گردند و بدیهی است که این امر آسیب پذیری قشر مذکور را در برابر هجوم فرهنگ های بیگانه افزایش می دهد.
لذا لازم است با بهره گیری از فناوری اطلاعات تربیت و آموزش متخصصین آشنا با فرهنگهای مختلف صورت گیرد متخصصینی که ضمن التزام و پای بندی به موارد ارزشمند فرهنگ ملی خود با فرهنگها و زبان دیگر ملتها و کشورها نیز آشنایی داشته باشند تا بتوانند قادر به ایجاد و پرورش مهارتها و توانایی هایی در زمینه نقد و ارزشیابی عناصر فرهنگ های مختلف به منظور هدایت منابع و نحوه استفاده از منابع در راستای نیازهای واقعی جوامع باشند، ضمن این که این مسئله باعث خواهد شد در کنار توسعه و ارتقای مهارتهای کارکردن با اطلاعات و تکنولوژی ،مهارتهای کار کردن در گروه و همکاری با دیگران (منظور افرادی با فرهنگهای مختلف) که در فرایند جهانی شدن غیر قابل اجتناب است را هم کسب کنند.
چرا که در فرایند جهانی شدن و تفاهمات بین المللی و لزوم یادگیری با هم زیستن که طی این فرایند اهمیت و ضرورت بیشتری می یابد یادگیری برای این با هم زیستن پشتوانه ای مشترک برای حفظ و انتقال هنجارهای ارزشمند به یکدیگر و به نسل های آینده بوده و بالطبع افزایش ظرفیت تحمل تفاوتها و تعارض های موجود در بین جوامع انسانی را از طریق گفتگو و احترام متقابل فراهم گردد اما آیا می توان امیدوار بود که در قرن 21 که سخن از نظم نوین جهانی و جهانی شدن می شود، این پیشرفتهای چشمگیر فناوری اطلاعات و ارتباطات واقعا در خدمت به اشاعه فرهنگها قرار گیرد و گفتگوی میان تمدنها همراه با تعاون خلاق ،جایگزین رویارویی و ستیز میان فرهنگها گردد ؟
لذا به نظر می رسد باید مقتدرانه و آگاه با از دست رفتن سرمایه های ارزشمند فرهنگی و همچنین تنگناها و دشواریهای مقوله توسعه که توسعه فرهنگی را نیز شامل می شود و از اولویت های حقوق ملتها و افراد است به مقابله پرداخت و از این موقعیت و فرصت بین المللی برای برقراری ارتباط صحیح میان تلاش های فردی و جمعی درون کشورها و در سطح بین المللی استفاده کرد و یادآور شد که توسعه واقعی بدست نمی آید مگر آنکه به پنداره بهزیستی مادی ،اخلاقی و معنوی انسانی بطور هم زمان و بعنوان یک غایت پرداخته شود (مشایخ به نقل از پلت 1978 ص 31،30) لذا باید ضمن قبول کثرت گرایی فرهنگی بعنوان یک واقعیت ،تفاهم فرهنگی و دستیابی به ارزشهای مشترک ،احترام متقابل و مشارکت بین المللی و نیز شکیبایی توجه شود و اینکه باید دانست تاریخ در حال نوشته شدن و آینده در حال ساخته شدن است لذا نباید بعنوان تماشاچی در صحنه زندگی و تاریخ باقی ماند و باید تدابیری اتخاذ نمود که احتمال دست یافتن به آینده ای بهتر بیشتر شود (خلیلی شورینی ،1381 ص 13) ضمن اینکه در این میان باید تهدیدهای موجود در رابطه با جهانی شدن را کم اهمیت تلقی ننمود وبهره گیری بهینه را ازاین موفقیتها و فرصت ها فراهم ساخت تا بتوان قدرت و توانایی نقد و تجزیه وتحلیل گزینه های مختلف و توانایی انتخاب اصلح را در نسل آینده پدید آورد و به اهرمی متعادلی میان ثبات و تغییر در جامعه دست یافت تا بتوانیم ضمن باز آفرینی فرهنگها، زمینه تغییرات تدریجی متناسب با شرایط اجتماعی و نیاز جامعه را ایجاد نماییم (طوسی 1375 ص58) ضمن اینکه باید در نظر داشت در جریان فراگرد فوق احتمال رها کردن برخی عناصر و اجزای فرهنگی غیر سودمند یا احیانا پذیرش بخشهایی از ارزشهای فرهنگی بیگانه وجود دارد اما آن چه اهمیت دارد این است که به اصطلاح این خانه تکانی های فرهنگی نیز، نه از سر اجبار و تحمیل بلکه توام با شناخت، مطالعه و نقد و بررسی آگاهانه و به مصداق آیه قران کریم که می فرماید ( فبشر عباد الذین یسمعون القول و ینبعون احسنه).
انجام یابد چرا که به گفته تومور تنوع فراوان هنجارها و ارزشها به نسل جدید امکان می دهد تا حدی بین راههای مختلف زندگی به انتخاب بپردازد و عناصر گوناگون فرهنگ را از نود ر نگاره های جدید ترکیب نمایند.
اما لازمه تمام این مسائل این است که ابتدا فرهنگ ملل مختلف بطور کامل شناخته شوند و این رسالتی بس مهم در راستای توسعه تمام کشورها می باشد و دیدگاه خوش بینانه نسبت به مسئله جهانی شدن نباید موجب نادیده گرفتن یا کم اهمیت تلقی کردن تهدیدهایی گردد که بطور بالقوه در مورد این پدیده وجود دارند و می توانند در صورت غفلت جوامع انسانی از شناخت همه جانبه این مسئله و فراهم آوردن تمهیداتی برای بهره گیری بهینه از این موقعیت و فرصت مخاطراتی جدی بوجود آورند.
پیشینه طرح جهانگردی از مهمترین فعالیت های انسان معاصر است که همراه با به وجود آوردن تغییراتی شگرف در سیمای زمین، اوضاع سیاسی اقتصادی ، فرهنگی و منش و روش زندگی انسانها را دگرگون می سازد.
ضمن آنکه تحولاتی بسیاری در اوضاع و شرایط اقتصادی ،فرهنگی و آداب و رسوم مردم به وجود می آورد.
بررسی وضعیت نواحی و سرزمین هایی که همه مسائل و در فصل های مختلف مورد بازدید جهانگردان قرار می گیرند نشان می دهد تغییراتی که بر اثر جهانگردی در آن نواحی به وجود می آید بسیار چشمگیرتر و مهمتر از تحولاتی است که از ایجاد و گسترش سایر فعالیت های اقتصادی انسان ناشی می شود.
تجهیزات مورد نیاز جهانگردان نظیر مهمان سراها ،غذاسراها و مکان های تفریحی که در کرانه های دریاها ،نواحی کوهستانی ،مناطق جنگلی و در اطراف چشمه های آب گرم معدنی تاسیس شده اند گویای نقش و تاثیر جهانگردی در دگرگون ساختن چهره زمین است.
خلوت شدن شهرهای بزرگی چون پاریس و لندن در فصل های جهانگردی ،هجوم انبوه مسافران به ایستگاه های راه آهن ،پایانه های مسافری ،فرودگاه ها ،جنب و جوشی که در جاده ها و بزرگراه ها به چشم می خورد تراکم جمعیت جهانگرد در سواحل دریاها ،نواحی کوهستانی ،شهرها و بناهای تاریخی و خلاصه دگرگونی در پراکندگی جمعیت نسبت به فصل های عادی نیز از جلوه های دیگر جهانگردی است بدیهی است در اثر این مهاجرت چشمگیر موقتی و فصلی کانون فعالیت های بازرگانی نیز تغییر می کند.
بدیهی است که این تحرک و جنب و جوش انسانی ، اقتصادی نه تنها از لحاظ محلی و منطقه ای بلکه از جنبه ملی و بین المللی اهمیت دارد.
کشورهای توسعه یافته که سرشار از جاذبه های جهانگردی اند و همچنین کشورهای در حال توسعه که از مواهب سرشار طبیعی و ثروتهای گوناگون بومی و فرهنگی بهره مند هستند همه ساله میلیونها نفر را جذب می کنند.
بعنوان مثال در سال 1999 یونان از 12000000 نفر اسپانیا از 51772000 و ترکیه از 6893000جهانگرد پذیرایی کرده است و در سال 1999 نیز تعداد ورود 664400000 – جهانگرد بین المللی ثبت شده است .
هم اکنون بسیاری ازکشورهای پیشرفته جهان، جهانگردی را بهترین راه برای اعتلای فرهنگ ایجاد تفاهم جهانی و صلح و مودت بین المللی و دست یابی به درآمدهای سرشار اقتصادی می دانند.
مشاهده تمدنهای گوناگون تماس با مردمانی که سنتها و فرهنگ های متفاوت دارند، بازید از شهرها و بناهای باستانی که بیانگر خلاقیت های هنری با گذشته های تاریخی، وسعت قلمرو و پرواز روح بلند بشری و در عین حال گویای حد ستمگری و زور گویی و استعمار و استثمار انسان به دست هم نوع خویش است و تماشای طبیعت زیبا و روح نوازی که بازتاب عظمت آفرینش و قدرت شگرف خالق هستی است انسان را ار خود محوری دور می کند و شیوه نگرش او را به جهان گسترش می دهد و لذا به برکت سفر می توان به مفاهیم حیات پی برد و با دیدن مناظر و چشم اندازهای طبیعی و آثار خلاقیت های فکری بشر به وحدت وجود و اتحاد عناصر هستی پی برد و به این ترتیب به عالم وجود و مظاهر آن و دوستی با هم نوع خود و با جامعه بشری را آموخت و در طریق پرورش نفس و تعالی روح گام برداشت.
جابجایی و حرکت انسانها به جز تاثیرات فرهنگی و روحی ثمرات اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی عظیمی به بار می آورد و چه بسا موجب انتقال ثروتهای عظیم و کلان از ناحیه ای به نواحی دیگر جهان خصوصا از نواحی ثروتمند به سوی نواحی فقیرتر و یا