مقدمه تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران بار دیگر فرصتی را پیش آورد که فقه اسلامی بتواند نقش گذشته خود را در اداره جامعه و حکومتباز یابد.
تشکیل نظام مبتنی بر ولایت فقیه و تاکید قانون اساسی جمهوری اسلامی بر این مطلب که «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد» (1) ، حوزههای فقاهتشیعی را درگیر مسائل پیچیده سیاسی و حکومتی کرد و آنها را واداشت که برای اداره این حکومت تازه تاسیس چارهاندیشی کنند.
اگر چه امام راحل در سالهای تبعید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کردند که مبانی نظری اندیشه حکومت اسلامی را تبیین کنند و چالشهای رو در روی این اندیشه را پاسخ گویند، اما باید اذعان داشت که درگیریها و مشکلات فراوان دهه اول حاکمیت نظام جمهوری اسلامی به ایشان اجازه نداد همه آنچه را که در این زمینه در ذهن داشتند تشریح و تبیین کنند.
البته باید انصاف داد که حضرت امام (ره) تا آخرین سالهای عمر شریفشان همواره در پی فراهم آوردن سازوکارهای مناسب برای اداره جامعه بر مبنای شریعت اسلام بودند و پیامها و بیانات روشنگری که ایشان در طول سالهای 1366 تا 1368 در زمینه حدود اختیارات حاکم اسلامی، ولایت مطلقه فقیه، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و...
داشتند (2) همه مؤید این است.
در هر حال امروز ما مواجه با چالشهای مختلفی در ارتباط با اداره حکومت و قانونگذاری بر مبنای فقه و شریعت اسلامی هستیم و بدون شک اگر نتوانیم در این زمینه به پاسخهای مناسبی دستیابیم، جمهوری اسلامی نیز در سراب سکولاریسم و عرفیگرایی گرفتار میشود و این مهم وظیفه علمای دین و حوزههای فقاهتشیعه را دو چندان میسازد.
به نظر میرسد نخستین قدم برای پاسخگویی عالمانه به مشکلات نظری فراروی نظام جمهوری اسلامی، شناخت دقیق مسائل و مشکلاتی است که این نظام در طول دو دهه گذشته با آنها روبرو بوده است.
برای رسیدن به این هدف لازم است که کلیه مسائل و مشکلات حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و...
این نظام در یک مجموعه به همپیوسته تجزیه و تحلیل و سیرتطور و تحول در راهحلهایی که برای پاسخ به این مسائل و مشکلات در دو دهه گذشته مطرح شده، مورد بازبینی قرار گیرند تا از ورای آن بتوان به پاسخهای مناسبی برای این مسائل و مشکلات رسید.
در مقاله حاضر تلاش شده است که سیر تحول دیدگاهها در زمینه خسارتهای زائد بر دیه که یکی از مهمترین مسائل مطرح در زمینه اجرای احکام دیه است مورد بررسی قرار گیرد، بدان امید، که این بررسی مقدمهای برای چارهجویی اساسی در این زمینه باشد.
با حاکمیت نظام اسلامی درایران، قوانین و مقررات حاکم بر «جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص» (صدمات بدنی) نیز چون بسیاری قوانین دیگر، دستخوش تغییر و دگرگونی اساسی گردید.
و مقررات قصاص و دیات جایگزین مقررات پیشین شدند.
پیش از آنکه به بررسی موضوع دیات و خسارتهای ناشی از صدمات بدنی بپردازیم لازم است که نگرشی اجمالی داشته باشیم به مهمترین قوانینی که تا پیش از تدوین و اجرای مقررات یاد شده در موارد بروز صدمات بدنی خواه عمدی و خواه غیر عمدی مورد استناد دادگاهها قرار میگرفته و براساس آنها به صدور حکم مجازات و یاجبران ضرر و زیانناشی از صدمات بدنی میپرداختهاند.
الف: قوانین حاکم بر صدمات بدنی تا پیش از استقرار نظام اسلامی مهمترین قوانینی که در این زمینه قابل اشاره میباشند عبارتند از: 1.قانون مجازات عمومی; 2.
قانون مسؤولیت مدنی.
1.
قانون مجازات عمومی قانون مجازات عمومی و متمم آن دارای 288 ماده بود، که از ماده 1 تا 169 آن ابتدا در تاریخ 22 دیماه 1304 به تصویب رسید ولی در تاریخ 7 خرداد ماه 1352 مواد 1 تا 59 آن مورد بازنگری و اصلاح اساسی قرار گرفت.
مواد 170 تا 280 قانون یاد شده در تاریخ 7 بهمن 1304 و مواد 281 تا 288 آن نیز در تاریخ 27 تیر ماه 1310 به تصویب رسید.
2.
قانون مسؤولیت مدنی قانون مزبور که در 17 اردیبهشت ماه 1339 به تصویب رسیده بود، به طور عمده از قانون تعهدات کشور سوئیس و قانون مدنی کشور آلمان اقتباس گشته و مشتمل بر 16 ماده بود.
به هنگامی که لایحه مربوط به این قانون مراحل تصویب خود را میگذرانید، معاون وقت وزارت دادگستری طی یک سخنرانی در تالار اجتماعات این وزارتخانه اعلام داشته بود: علت اساسی تهیه این لایحه این بود که قوانین موضوعه آن طوری که باید و شاید و به اقتضای اوضاع اقتصادی و اجتماعی فعلی، کافی برای جبران خسارت وارد به افراد نبود.
(3) بدینسان میتوان گفت که تدوین کنندگان قانون مسؤولیت مدنی، بر آن بودهاند که مقررات قانون مدنی مصوب 1307 درزمینه «ضمان قهری» را تکمیل کنند.
(4) در ماده یک قانون مزبور آمده بود: هر کس بدون مجوز قانونی، عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیتیا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسؤول جبران خسارت ناشی از عمل خود میباشد.
پس به طور کلی میتوان گفت که به موجب «قانون مسؤولیت مدنی» هرگونه ضرر اعم از مادی و معنوی مسؤولیتآور بوده و وارد کننده آن موظف به جبران میباشد.
به موجب مواد 1، 2، 5 و 6 قانون مسؤولیت مدنی در مواقع بروز صدمات بدنی هر یک از خسارتهای زیر که متوجه شخص آسیبدیده میشد قابل مطالبه بودند: 1.
هزینه معالجه; 2 .
خسارت از کار افتادگی; 3 .
افزایش مخارج زندگی; 4 .
خسارت معنوی.
و اگر صدمه بدنی منجر به مرگ شخص آسیبدیده میشد «کلیه هزینهها مخصوصا هزینه کفن و دفن» بر عهده واردکننده صدمه بودو اگر مرگ فوری نبود «هزینه معالجه و زیان ناشی از سلب قدرت کارکردن در مدت ناخوشی نیز جزء زیان محسوب میشد.» حال که با مهمترین قوانینی که تا قبل از استقرار نظام اسلامی، بر موارد مختلف صدمات بدنی، اعم از عمدی و غیر عمدی، حاکم بودند، آشنا شدیم مروری میکنیم بر سیر تدوین و تصویب مقررات دیات در نظام جمهوری اسلامی ایران.
ب: مقررات حاکم بر صدمات بدنی پس از استقرار نظام اسلامی با تشکیل اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 1359 تلاشهای وسیعی برای اسلامی کردن قوانین و مقررات حاکم بر کشور آغاز گردید و شورای عالی قضایی وقت نیز با استفاده از تحریر الوسیله حضرت امام خمینی (ره)، لوایح مختلفی در زمینههای مختلف حقوقی و جزایی تدوین و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد.
با تشکیل اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 1359 تلاشهای وسیعی برای اسلامی کردن قوانین و مقررات حاکم بر کشور آغاز گردید و شورای عالی قضایی وقت نیز با استفاده از تحریر الوسیله حضرت امام خمینی (ره)، لوایح مختلفی در زمینههای مختلف حقوقی و جزایی تدوین و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد.
اولین لایحه از این دست، قانون حدود و قصاص و مقررات آن بود که در سوم شهریور ماه 1361 به تصویب کمیسیون امور قضایی مجلس شورای اسلامی رسید.
در مدت کوتاهی پس از تصویب این قانون، یعنی در 24 آذر ماه 1361 مبحث دیات قانون مجازات اسلامی در کمیسیون مزبور به تصویب رسید تا برای مدت پنجسال به صورت آزمایشی به مرحله اجرا درآید.
این قانون که در 211 ماده تصویب شده بود، موارد مختلفی از صدمات بدنی، اعم از ضرب و جرح، نقص عضو و قتل را، البته در صورتی که به طور خطای محض و یا خطای شبیه به عمد واقع شده باشند، در بر میگرفت و در واقع جانشین مقررات مطرح شده در فصل اول از باب سوم قانون مجازات عمومی، مصوب 7 بهمن 1304، و موادی از قانون مسؤولیت مدنی، مصوب 17 اردیبهشت 1339، به شمار میآمد.
با پایان یافتن مدت اجرای آزمایشی مزبور و قانون حدود و قصاص و مقررات آن، از سوی قوه قضاییه، لایحهای با عنوان «قانون مجازات اسلامی» که در برگیرنده کلیات حقوق جزا و مقررات مربوط به حدود و قصاص و دیات بود، تدوین و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید.
کمیسیون امور قضایی و حقوق مجلس، پس از بحث و بررسیهای بسیار در تاریخ هشتم مرداد 1370 این قانون را به تصویب رساند، اما از آنجا که بعضی از مواد این قانون مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان بود، این قانون در مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد و در جلسه مورخ هفتم آذر ماه 1370 این مجمع به تصویب رسید.
درحال حاضر کتاب چهارم از قانون مجازات اسلامی، که به مقررات مربوط به دیات اختصاص یافته است، مشتمل استبر 103 ماده (مواد 294 تا 497) و حدود یک چهارم از قانون مزبور را تشکیل میدهد.
ج: خسارتهای ناشی از صدمات بدنی چنانکه پیش از این گفته شد تا قبل از حاکمیت مقررات دیات در کشور بر اساس قانون مسؤولیت مدنی آسیبدیدگان از صدمات بدنی میتوانستند کلیه خسارتهایی را که از ناحیه صدمه به آنها وارد شده بود، اعم از هزینه معالجه، خسارت از کارافتادگی، افزایش هزینه زندگی و...
را از صدمه زننده مطالبه کنند.
اما با تصویب مقررات دیات در سال 1361 و تعیین مقادیر ثابتی از دیه برای صدمات مختلف بدنی، از قتل گرفته تا ضرب و جرح، نقص عضو و...
این سؤال مطرح شد که آیا با وجود تعیین دیه شخص صدمه دیده میتواند سایر ضرر و زیانهای ناشی از صدمه بدنی را مطالبه کند یا خیر؟
به عبارت دیگر آیا با تصویب قانون دیات موادی از قانون مسؤولیت مدنی که مربوط به صدمات بدنی و زیانهای ناشی از آنها میشود نسخ شده استیا اینکه خیر این مواد همچنان قابل استناد میباشند؟
آنچه باعث اهمیتیافتن مسئله مزبور شده بود این که دیه پرداختی به قربانیان صدمات بدنی، با توجه به شیوهای که در دادگاهها برای تعیین دیه اعمال میشد، در اکثر موارد قادر به جبران هزینههای سنگین معالجه و بیمارستان نبود و آنها ناچار بودند که با تحمل رنج و مشقت فراوان، خود از عهده این هزینهها و سایر خسارتهایی که از ناحیه صدمه بدنی به آنها وارد شده بود برآیند.
ناگفته نماند که چنین وضعی در عمل موجب ناامیدی و نارضایتی قربانیان صدمات جسمانی، نسبتبه دستگاه قضایی نظام اسلامی میگردید.
در هر حال موضوع مشروعیتیا عدم مشروعیت لزوم جبران خسارتهای ناشی از صدمات جسمانی در طول سالهای گذشته همواره مورد بحث محافل حقوقی و قضایی بوده و همچنان هم در راس مسائل و مشکلات اجرایی مواد قانونی دیات مطرح میباشد.
آنچه دراینجا شاهد آن خواهید بود مروری است اجمالی بر سیر آرا و نظریههایی که در طول سالهای اجرای قانون دیات در خصوص موضوع محل بحث، از سوی مراجع عظام تقلید و بخشهای مختلف دستگاه قضایی کشور ایراد شده است: 1.
استفتا از مراجع عظام استفتائاتی که در همان سالهای آغاز اجرای مواد قانونی دیات از مراجع عظام صورت گرفته است همه حاکی از عدم شروعیتخسارت زاید بر دیه است.
حضرت آیت الله گلپایگانی (ره)، در پاسخ این سؤال که: راننده ماشین در خیابان شهر در حال سیرش به پسربچهای زده و استخوانپای بچه شکسته و بچه هم ولی ندارد و شخص دیگر اورا بزرگ کرده و سرپرست او است و راننده تعهد کرده خسارت پای بچه را جهت معالجه دکتر و دارو را هم بپردازد و امید بهبودی پای بچه بزودی هست در این صورت علاوه بر خساراتی که راننده میپردازد دیه هم باید بدهد یا نه و بر فرض وجوب دیه چقدر باید بدهد؟
چنین فرمودند: دیه شکستن استخوان پا اگر معیوب شود به طلا صد دینار است و اگر کاملا سالم و بیعیب شود هشتاد دینار و هر دیناری هجده نخود و فرقی در دیه بین بزرگ و بچه نیست و در جراحات از سمحاق (5) به بالا علاوه بر دیه مخارج دیگر را جانی ضامن نیست و در سمحاق و پایینتر از سمحاق در اجرت طبیب بین جانی و مجنیعلیه مصالحه شود.
(6) البته در سالهای بعد، بعضی از مراجع تقلید نظر به جواز اخذ خسارتهای زاید بر دیه دادند، که از جمله میتوان به دو نظریه زیر اشاره کرد: در مواردی که جنایت و آسیب رساندن به بدن شخص موجب ثبوت دیه میشود در صورتی که بهبود یافتن آن شخص به معالجه و مداوا احتیاج داشته باشد لازم است که جانی علاوه بر پرداخت دیهای که شرعا مقرر گردیده است، مخارج معالجه را نیز بپردازد.
که اگر به واسطه آسیب و زخم، ضرر مالی نیز بر آن شخص وارد شده است مثل اینکه چند روز از انجام کاری که اشتغال به آن داشته باشد به واسطه آن زخم و یا شکستگی بازمانده است، را نیز جبران کند.
(7) یکی دیگر از مراجع تقلید معاصر در این زمینه اینگونه اظهارنظر کرده است: در دیه اعضا هرگاه هزینه درمان بیش از مقدار دیه باشد، به عقیده ما لازم است این تفاوت را شخص جانی بپردازد; زیرا مطابق اصل «لاضرر» ، که هم میتواند نفی حکم کند و هم