مسؤولیت امضاکنندگان اسناد تجاری باب چهارم قانون تجارت ایران به«برات،سفته و چک»اختصاص دارد.این سه سند مهمترین و متداولترین اسناد تجاری بشمار میروند.از این جهت مقنن عنوان«اسناد تجاری»را برای باب مورد گفتگو اختیار نکرده که در نظامهای حقوقی گوناگون در خصوص تعداد این اسناد اختلاف نظر وجود دارد.در حقوق آنگلوساکسون اصطلاح«اسناد قابل انتقال»1که معادل اصطلاح«اسناد تجاری»2در حقوق نوشته میباشد شامل برات،سفته،چک،اسناد بانکی،اسناد خزانه و برخی اوراق بهادار میباشد.3در حقوق فرانسه قدیمیترین و مهمترین سند از این نوع برات است که صدور و کلّیهء معاملات مربوط به آن ذاتا تجارتی میباشد.سفته نیز چنانچه توسّط تاجر امضا شود سند تجارتی محسوب میشود.در قرن نوزدهم سند دیگری متداول گردید بنام "Warrant" که عبارت است از سفتهای که با وثیقه تضمین شده باشد.
چک از اواسط قرن نوزدهم در فرانسه اه پیدا کرد و چون همهء اشخاص از آن استفاده میکنند باید در ردیف عملیّات بانکی قرار میگیرد نباید به عنوان سند تجارتی شناخته شود.لیکن از آنجا که مقرّرات اساسی حاکم بر برات در مورد چک نیز لازم الرعایه است،بسیاری از حقوقدانان فرانسوی چک را در ردیف اسناد تجاری مورد بررسی قرار میدهند.[1] اسناد بانکی6نیز سابقا در حقوق فرانسه اسناد تجاری تلقّی میشدند،ولی به لحاظ آنکه پول واقعی هستند و باید در پرداختها پذیرفته شوند نمیتنان آنها را در شمار اسناد تجاری قرار داد.
ایضا اسناد صندقو7که توسّط بازرگانان صادر میشود اسناد تجارتی نیستند،زیرا چنین اسنادی به عنوان قرض کوتاهمدّت تلقّی میشوند.[2] بنابراین،قانونگذار ما از آن جهت که اسناد تجاری متفاوتی وصف تجارتی پیدا کرده بودند تعمدا از بکار بردن این عنوان خودداری کرده و باب چهارم را به همان سه سند تجارتی مهم یعنی:برات،سفته و چک تخصیص داده است.
بنا به مطالبی که فوقا بیان گردید موضوع مقاله حاضر مسؤولیّت اشخاصی است که تحت عناوین مختلف اسناد تجاری را امضا میکنند.
یادآوری این نکته هم ضروری بنظر میرسد که در زمینه مورد بحث امضا موضوعیّت ندارد و بجز دو مورد،مقنن مهر را همطراز امضا دانسته است: مورد اوّل ظهرنویس است و مورد دوم صدور چک میباشد.
مادّهء 246 قانون تجارت شرایط شکل ظهرنویسی را برشمرده است.
دو شرط را به عنوان شرایط اساسی و الزامی معرّفی کرده که عبارتند از: کتبی بودن ظهرنویسی و انعکاس آن در خود برات.تاریخ ظهرنویسی و نام شخصی را که در نتیجهء ظهرنویسی دارنده سند میشود تحت عنوان شرایط اختیاری معرّفی کرده است.آنجا که شرایط اجباری را احصا میکند،فقط به ذکر امضا اکتفا مینماید و از آوردن مهر خودداری مینماید،در صورتی که برای صدور برات و سفته به مهر همان ارزشی را میدهد که به امضا.
علاوه بر مادّهء 246 که مطابق مادّهء 309 در مورد سفته نیز لازم الرعایه میباشد ،مادّهء 311 در فصل مربوط به چک مقرّر میدارد که به چک«به صرف امضا در ظهر به دیگری منتقل میشود».
ممکن است این توهم بوجود آید که شرط تحقّق انتقال سند تجارتی از طریق ظهرنویسی این است که دارندهء سند حتما اقدام به امضا نماید و در صورتی که بجای امضاء از مهر استفاده کند انتقال واقع نمیشود.لیکن حقّ این است که گفته شود که در اینجا امضا از آنچنان خصوصیتی برخوردار نیست که فقدان آن و جایگزینی مهر موجب گردد که انتقال حقوق دارنده سند به منتقل الیه و مسؤولیّت وی در قبال وی بوجود نیاید.
وقتی برات و سفته با مهر صادرکننده میتناند موجودیّت پیدا کند،چرا ظهرنویسی آنها نتواند با مهر تحقّق پیدا کند و وقتی ظهرنویسی برات و سفته را با توجّه به استدلالی که کردیم بپذیریم،چرا ظهرنویسی چک را با مهر مورد قبول قرار ندهیم.
مورد دومی که مقنّن امضاء را به تنهایی بکار برده و مهر را بهمراه امضا نیاورده در خصوص صدور چک میباشد.مادّهء 311و ق.ت.تصریح دارد که چک باید به امضای صادرکننده برسد.بنظر میرسد قانونگذار در اینجا تعمدا از مهر ذکری به میان نیاورده و در حقیقت میخواسته که اشخاص بیسواد قادر به صدور این سند نباشند و خود را در معرض گرفتاریهای ناشی از صدور چک قرار ندهند.
در ایران از زمان لازم الاجرا شدن قانون تجارت مصوّب سالهای 1303 و 1304 تاکنون در صورتی که چک با عدم پرداخت مواجه شده باشد،صادرکننده قابل تعقیب کیفری بوده است.ابتدا براساس ماّهء 238 قانون مجازات عمومی تعقیب و محکومیت متّهمان زیر عنوان کلاهبرداری انجام میگرفت.آگاه در هفتم امرداد ماه 1312 مادّهء واحدهای بتصویب رسید و به موجب آن مادّهء 238 مکرّر به قانون مجازات عمومی افزوده شد.مطابق این مادّه که شامل 2 بند«الف»و«ب»بود کلیّهء اشخاصی که بدون داشتن محل و یا بیشتر از محل مبادرت به صدور چک مینمودند قابل تعقیب جزایی بودند.
سپس در بیست و هفتم آبان ماه 1331 قانون مستقلی تحت عنوان «لایحهء قانونی چک بلا محل»بر طبق قانون اعطای اختیارات مصوّب مرداد ماه 1331 به تصویب مرحوم دکتر مصدّق نخستوزیر وقت رسید.
قانون اخیر الذّکر مدّت زمانی مجری بود و کمیسیون مشترک مجلسین آن را ملغی ساخت و وضع چک بصورت قبل از آن قانون درآمد،تا اینکه در بیست و ششم بهمن ماه 1337 لایحه قانونی راجه به چک بیمحلّ به تصویب مجلسین رسید.
قانون مصوّب سال 1337 تا سال 1344 به قوّت خود باقی بود.در این سال قانون صدور چک از تصویب گذشت.تا زمان لازم الاجرا شدن قانون سال 1342،صادرکنندگان چک بلا محل ر اساس مادّهء 238 مکرّر قانون مجازات عمومی تعقیب میشدند.برای نخستین بار در خود قانون چک 1344 مجازات صادرکنندگان پیشبینی شد و مادّهء 18 آن قانون صریحا مادّهء 238 مکرّر را نسخ نمود.
قانون 1344 تا زمان لازم الاجرا شدن قانون چک مصوّب تیر ماه 1355 لازم الاجرا بود،آنگاه مطابق مادّهء 22 قانون مذکور منسوخ اعللام شد.
قانون 1355 در سال 1372 مورد اصلاح قرار گرفت و در حال حاضر قانون 1355 با اصلاحات سال 1372 عمدهء در زمینههای کیفری در خصوص چک قابل اجراست.
با ذکر اجمالی سیر قانونگذاری در زمینه چک،این مطلب را مجددا عنوان میکنیم که صادر چک از ابتدا تا زمان حاضر جرم بوده و صادرکننده قابل تعقیب کیفری میباشد.اینجاست که میرسیم به این نتیجه که قانونگذار در مادّهء311 ق.ت.از روی عمد مقرّر داشته که صادرکننده چک را امضا کند و به نظر میرسد که اگر چک دارای امضای صادرکننده نباشد،دیگر نباید مشمول مقرّرات راجع به چک بشود.
مادّهء 249 ق.ت.نوع مسؤولیّت امضاکنندگان برات را تعیین کرده است.بموجب مادّهء 309 آن قانون مادّهء 229 در مورد سفته نیز لازم الاجرا میباشد و مطابق مادّهء 314 قانون مذکور مقرّرات مادّهء( مورد بحث در خصوص چک نیز قابلیت اجرایی دارد.
چنانکه مادّهء 249 بالصراحه مقرّر میدارد،مسؤولیّت امضاکنندگان اسناد تجاری تضامنی است،بدین معنی که دارنده سند در صورت مراجعه به متعهّد اصلی و عدم تأدیه وجه سند حق دارد به کلیّهء امضاکنندگان و یا برخی از آنان جهت مطالبه وجه سند رجوع کند.«اقامه دعوی بر علیه یک یا چند نفر از مسؤولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسؤولین نیست».
همچنین در مراجعهء دارنده به اشخاص مسؤول ملزم نیست که ترتیب تعهّد آنان را از حیث تاریخ رعایت کند.[3] پر واضح است که مسؤولیّت تضامنی فرع بر تعدّد مسؤولین میباشد.و در صورتی فرض مسؤولیّت تضامنی متصوّر است که حداقل دو نفر مسؤول وجود داشته باشد.بنابراین،فرض مسؤولیّت تضامنی با مسؤول واحد منتفی است.
در نظام حقوقی ما،در مسؤولیّت جمعی،اصل مسؤولیّت نسبی یا مشترک است و مسؤولیّت تضامنی کاملا جنبهء استثنایی دارد و در صورتی مسؤولیّت تضامنی برقرار میگردد که نصّ خاصّی چنین مسؤولیتی را پیشبینی نموده باشد.این نصّ میتواند قانون باشد یا قرارداد.ایجاد مسؤولیّت تضامنی مطابق قانون و یا موافق قرارداد در مادّهء 403 قانون تجارت تصریحا بیان شده است.بنابراین،هرگاه قانون و یا قرارداد مصرحا چنین مسؤولیتی را مقرّر نداشته باشد،بناچار باید به اصل مراجعه کنیم و مسؤولیّت نسبی یا مشترک بدانیم.همینطور اگر در این خصوص ابهام و یا اجمالی وجود داشته باشد،ناگزیریم به اصل عمل کنیم.
در زمینهء اسناد تجاری همانطوری که دیدیم مادّهء 249 مسؤولیّت را از نوع تضامنی شناخته است.
مادّهء مزبور اشخاصی را که با امضای سند تجاری قبول مسؤولیت مینمایند احصا کرده است.این افراد عبارتند از:1-صادرکنندهء سند 2-ظهرنویس یا ظهرنویسان 3-براتگیر قبول کننده(در مورد برات) 4-ضامن یا ضامنین اشخاص مذکور در فقرات 1 و 2 و 3 و 5-شخص ثالث قبولکننده(در برات).
بنابراین،در 5 گفتار جداگانه به بررسی مسؤولیّت اشخاص فوق الذّکر میپردازیم: صادرکننده در خصوص مسؤولیّت صادرکننده بین برات از یک طرف و سفته و چک از طرف دیگر دو تفاوت وجود دارد:تفاوت اوّل این است که از نظر منطقی و عقلانی و بطور معمول هنگامی براتدهنده اقدام به صدور برات مینماید که حدّاقل معادل مبلغ سند از براتگیر طلبکار باشد.بدین سبب بدهکار اصلی براتگیری است که برات را قبول کرده است.هنگام سررسید دارنده برات باید به براتگیر مراجعه کند و وجه سند را از او مطالبه نماید.در مورد سفته و چک مدیون واقعی و اصلی سند صادرکننده سفته و چک میباشند.در مورد چک اگر مکانیسم عمل بدین نحو است که دارنده سند ابتداء باید به محال علیه مراحجعه کند،بدین معنی نیست که محال علیه بلاصاله مدیون سند محسوب میشود،بلکه نامبرده بدستور صادرکننده اقدام به پرداخت وجه چک میکند و به تعبیر دقیقتر محال علیه از وجوهی که صادرکنندهء نزد او به ودیعه گذاشته،مبلغ چک را پرداخت مینماید.
در خصوص مسؤولیّت صادرکننده بین برات از یک طرف و سفته و چک از طرف دیگر دو تفاوت وجود دارد:تفاوت اوّل این است که از نظر منطقی و عقلانی و بطور معمول هنگامی براتدهنده اقدام به صدور برات مینماید که حدّاقل معادل مبلغ سند از براتگیر طلبکار باشد.بدین سبب بدهکار اصلی براتگیری است که برات را قبول کرده است.هنگام سررسید دارنده برات باید به براتگیر مراجعه کند و وجه سند را از او مطالبه نماید.در مورد سفته و چک مدیون واقعی و اصلی سند صادرکننده سفته و چک میباشند.در مورد چک اگر مکانیسم عمل بدین نحو است که دارنده سند ابتداء باید به محال علیه مراحجعه کند،بدین معنی نیست که محال علیه بلاصاله مدیون سند محسوب میشود،بلکه نامبرده بدستور صادرکننده اقدام به پرداخت وجه چک میکند و به تعبیر دقیقتر محال علیه از وجوهی که صادرکنندهء نزد او به ودیعه گذاشته،مبلغ چک را پرداخت مینماید.
درباره تفاوت دوم باید بگوییم که صادرکننده سفته و چک فقط مسؤولیّت پرداخت را به عهده دارند،در حالیکه براتدهنده دو نوع مسؤولیّت را عهدهدار است،یا به عبارتی دیگر،ضامن دو چیز است:یکی قبول برات و دیگری تأدیه وجه آن در سررسید.
الف-مسؤولیّت براتدهنده در صورت نکول برات وقتی برات صادر میشود فقط امضای براتدهنده را داراست.
دارنده سند جهت گرفتن قبولی به براتگیر مراجعه میکند و برات را به او ارائه مینماید.تا زمانی که براتگیر برات را قبول نکرده،میتوان گفت که سند ناقصی است،چنین سندی به راحتی اسکنت نمیشود و همچنین دارنده آن در انتقال به دیگری کمتر با موفقیّت روبر میگردد.بنابراین دارندگان این نوع سند تردید بخود راه نمیدهند که در اوّلین فرصت ممکن نسبت به اخذ قبولی اقدام نمایند.با ارائه برات به براتگیر این احتمال وجود دارد که دارنده سند با نکول براتگیر مواجه گردد و در این صورت دلیلی وجود ندارد که تا سررسید صبر کند.زمانی دارندهء سند ملزم است تا سرسید منتظر بماند که برات مورد قبول براتگیر واقع شده باشد.
چنانچه براتگیر اقدام به نکول کرده باشد،دارنده برات حق دارد به براتدهنده مراجعه کند.یعنی براتدهنده در صورت نکول برات مسؤول شناخته میشود.این مسؤولیت در مادّهء 237 قانون تجارت برقرار گردیده است.به موجب این مادّه،دارندهء سند حق دارد به براتدهنده مراجعه کند و از او بخواهد جهت جلب اطمینان او به پرداخت برات در سررسید به او ضامن بدهد.چنانچه براتدهنده از دادن ضامن و یا ضامن مورد قبول دارنده برات خودداری نماید،دین مؤجل به دین حال تبدیل میشود.
النّهایه برای اینکه دارنده برات بتواند از حق مقرّر در مادّهء 237 برخوردار شود باید نسبت به برات نکول شده مبادرت به واخواست نکول کرده باشد.
ذکر این مطلب لازم بنظر میرسد که مسألهء رجوع دارندهء برات به براتدهنده بدین منظور که از وی بخواهد ضامن بدهد و این احتمال که ضامن معرّفی شده توسّط وی مورد پذیرش دارنده برات قرار نگیرد و با این که اساسا ضامن معرّفی نشود مشکلاتی را ایجاد میکند که با طبیعت اسناد تجاری سازگار نیست.این اسناد باید همچون پول کاغذی بعنوان ابزارهای پرداخت در معاملات و مبادلات بازرگانی مورد استفاده قرار گیرد و تکالیف آنها هرچه سبریعتر روشن شود و تا آنجا که ممکن است ترتیبی داده شود که بین دارندهء سند و صادرکننده آن اختلاف بروز نکند،لهذا راهحلّ قانون یکنواخت ژنو مصوّب 1930 مناسبتر و مطلوبتر مینمیاید.مطابق قانون اخیر الذّکر همینکه براتگیر اقدام به نکول برات نماید،دین موجل حال میشود و دارنده سند میتواند جهت مطالبه وجه آن به براتدهنده رجوع نماید.
ب-مسؤولیّت براتدهنده در صورت عدم تأدیه در صورتی که دارنده برات در سررسید به براتگیر مراجعه کند و یا عدم پرداخت مواجه شود،حق مراجعه وی به براتدهنده،جهت مطالبه وجه سند در مادّهء 249 قانون تجارت پیشبینی شده است.ممکن است براتگیر برات را قبل از سررسید قبول کرده