دانلود تحقیق تفسیر سوره واقعه آیه 1 تا10

Word 70 KB 32274 14
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • «بسم الله الرحمن الرحیم» اذا وقعت الواقعه (1) لیس لوقعتها کاذبه (2) خافضه رافعه (3) اذا رجت الارض رجا (4) و بست الجبال بسا (5) فکانت هباء منبثا (6) و کنتم ازواجا ثلاثه (7) فاصحاب المیمنه مااصحاب المیمنه (8) و اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه (9) و السابقون السابقون (10) تقریبا مى‏توان گفت که تمام این سوره مربوط به قیامت است.اینچنین‏شروع مى‏شود: «اذا وقعت الواقعه ‏» آنگاه که واقع شد«واقع شده‏».کلمه‏«وقوع‏»،ظاهرا کلمه دیگرى وجود نداشته باشد که معنایش از خودش‏روشنتر باشد.با هر کلمه دیگرى بخواهیم آن را تفسیر کنیم باز به اندازه‏خودش یا بیشتر از خودش روشن نیست.گاهى مى‏گویند وقوع یعنى‏حدوث.ولى وقوع با حدوث متفاوت است.هر وقت‏«حدوث‏»گفته‏شود عنایت به این است که یک چیزى که نبود بعد وجود پیدا کرد.

    مى‏گویند حدوث یعنى وجود بعد از عدم.ولى در«وقوع‏»این جهت قیدنشده یعنى شى‏ء اگر وجود بعد از عدم پیدا کند وقوع پیدا کرده است واگر وجودش بعد از عدم هم نباشد باز واقعیت و واقع است.در اصطلاح‏قدیم خودمان و مخصوصا در اصطلاح جدید، کلمه‏«واقعیت‏»زیاداستعمال مى‏شود،مى‏گویند واقعیت‏یعنى حقیقت قطع نظر از تصور وفکر ما یعنى قطع نظر از اینکه ما بدانیم که آن هست‏یا نیست،آن رامى‏گوییم واقعیتى است،یعنى خودش فى حد ذاته وجود دارد،حقیقت‏دارد.اینجا که راجع به قیامت،تعبیر به‏«واقعه‏»مى‏شود یعنى امرى‏محقق و امرى موجود، کما اینکه در آیه دیگر تعبیر به ‏«حاقه‏» شده است: «الحاقه ما الحاقه ‏» .مى‏شود گفت که در این تعبیرات این معنا نهفته است که‏شما به قیامت به چشم یک امرى که واقع نشده است و در آینده بایدواقع شود نگاه نکنید،آن را یک امر واقع شده بدانید،حال یا از آن جهت‏که به تعبیر بعضى آنچنان قطعى الوقوع است که باید آن را واقع شده‏فرض کنید و یا از آن جهت که مساله قیامت،مساله زمان نیست که درزمان آینده‏اى مى‏خواهد رخ بدهد،مساله به اصطلاح‏«اطوار»است واینکه الآن هم آن عالمى که نامش‏«عالم قیامت‏»است به یک معنا وجوددارد،آن یک واقعیتى است که وجود دارد.عجیب این است که در سوره‏واقعه وقتى که راجع به دنیا صحبت مى‏کند گویى از امر گذشته صحبت مى‏کند.مثلا: «و لقد علمتم النشاه الاولى‏» نشئه اولى را قبلا مى‏دانستید.یاراجع به اصحاب الشمال مى‏فرماید(این خیلى صریح است): «و اصحاب‏الشمال ما اصحاب الشمال فى سموم و حمیم و ظل من یحموم لا بارد و لا کریم انهم کانواقبل ذلک مترفین‏» .مثل اینکه الآن ما در قیامت واقع هستیم بعد مى‏گویدکه چرا اصحاب الشمال اینچنین سرنوشت‏شومى دارند و چرا اینقدرمعذبند؟[مى‏فرماید]اینها قبلا مترف بودند.آیه مطلب را به گونه‏اى بیان‏مى‏کند که[گویى]دنیا در مرحله گذشته است.

    «انهم کانوا قبل ذلک مترفین‏و کانوا(و چنین بودند نه چنین هستند)یصرون على الحنث العظیم و کانوایقولون (چنین مى‏گفتند)...» .تعبیرات، این گونه است.

    به هر حال:آنگاه که امر واقع شده واقع شد،یعنى قیامت.

    «لیس‏لوقعتها کاذبه ‏» .این آیه را مفسرین دو جور تفسیر کرده‏اند:یکى اینکه‏«کاذبه ‏»را مصدر گرفته‏اند به معنى کذب.در زبان عربى گاهى این وزن به‏معنى مصدر هم مى‏آید،مثل‏«عافیه ‏».گفته‏اند که «لیس لوقعتها کاذبه ‏» جمله‏اى است مستقل از «اذا وقعت الواقعه ‏» ،آن،جزایش محذوف است: آنگاه که واقع شد امر واقع شده.«آنگاه چه‏»یعنى دیگر نمى‏گوییم که چه‏شد؟خودت دیگر فکرهایش را بکن که چه شد.به عقیده بعضى ازمفسرین «لیس لوقعتها کاذبه ‏» جمله‏اى است مستقل که معنایش این است‏که در وقوع این قضیه هیچ گونه دروغى وجود ندارد یعنى حقى است که‏هیچ گونه احتمال خلافى در آن نیست.ولى این کمى خلاف ظاهر جمله‏است چون باید «کاذبه ‏» را که به صیغه اسم فاعل است به معنى مصدربگیریم و لام «فى وقعتها» را هم به معنى‏«فى‏»بگیریم یعنى لیس فی وقعتها بعضى دیگر از مفسرین به همان ظاهرش گرفته‏اند و آن به نظر مادرست‏تر است.کاذبه یعنى تکذیب کننده،کسى که بتواند درباره آن‏دروغى بگوید.مقصود این است که در ظرف قیامت و در مرحله قیامت‏دیگر تکذیب و دروغ گفتنى یعنى دروغگویى وجود ندارد چون در ن‏وقت‏حقایق همه مکشوف است (فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم‏حدید).تکذیب مربوط به مرحله دنیا و ظرف دنیاست.در آنجا حتى‏کافرترین کافرها هم دیگر نمى‏تواند تکذیب کند چون واقع شده.آنجاهر کسى به راى العین شهود مى‏کند و مى‏بیند.

    «خافضه رافعه ‏» پایین برنده است و بالا برنده،پست کننده است وبلند کننده.یک مصداق واضح از پست کردن و بلند کردن این است که‏خیلى از بلندهاى در دنیا،آنهایى که در دنیا در مقامات رفیع قرار گرفته‏اندآنجا پستند و خیلى افرادى که در دنیا پست و حقیر و کوچک شمرده‏مى‏شوند آنجا بالا هستند.در آنجا بالاهاى دنیا پست‏خواهند شد وپستهاى دنیا بالا خواهند شد.نه مقصود این است که هر بالایى پست‏مى‏شود و هر پستى بالا،بالاهایى از بالا به پایین خواهند آمد و پایینهایى‏از پایین به بالا خواهند رفت.البته بدون شک این یک مصداقش است،ولى همان طور که بسیارى یا همه مفسرین گفته‏اند مقصود این است که‏تمام شؤون دنیا در آنجا زیر و رو مى‏شود یعنى اصلا عالم زیر و رومى‏شود،باطنهایى ظاهر مى‏شود و ظاهرهایى باطن.البته آن تعبیرامیر المؤمنین در مقام امتحانهاست ولى در آنجا هم صادق است:مثل‏دیگى که وقتى به جوش مى‏آید آن چیزهایى که در زیر است مى‏آید رو وآنهایى که در رو هست مى‏رود زیر:«لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله و لتساطن‏سوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم‏» مى‏فرماید در آینده‏امتحاناتى پیش خواهد آمد،مورد ابتلا قرار خواهید گرفت چگونه،وغربال خواهید شد چگونه.مثل غربالى که به دست‏یک-در خراسان‏مى‏گویند-«رهواردار»است که وقتى تکان مى‏دهد این دانه‏ها پایین[و]بالا مى‏روند، ریزها در مى‏روند و درشتها باقى مى‏مانند،همین‏طورتکانهاى سختى بر شما مسلمین وارد خواهد شد و مانند غربال عده‏اى‏خارج خواهید شد،و آنچنان که دیگ[حاوى آب و مواد دیگر] وقتى که‏زیرش آتش و حرارتى نباشد یک حالت آرامشى دارد،جسمهایى که‏سنگین‏تر هستند و وزن مخصوصشان از آب بیشتر است پایین مى‏روند،آنهایى که سبکترند رو باقى مى‏مانند، آنهایى هم که پایین مى‏روندسنگین‏ترها زودتر مى‏روند و سبکترها دیرتر،همین قدر که حرارت آمد وآن را به جوش آورد،مى‏بینید مثلا آن نخود یا آن لوبیایى که در آن ته‏خوابیده بود چگونه قل مى‏زند مى‏آید بالا،وضع جامعه مردم هم درحرارت امتحانات این جور مى‏شود، زیرها بالا مى‏آیند،بالاها زیرمى‏روند،خلاصه انقلاب به تمام معنا.کلمه‏«انقلاب‏»هم-که امروزمعمول شده و انقلابات اجتماعى را«انقلاب‏»مى‏گویند-یعنى‏زیر و رو شدن.

    «خافضه رافعه‏» پایین برنده است و بالا برنده،پست کننده است وبلند کننده.یک مصداق واضح از پست کردن و بلند کردن این است که‏خیلى از بلندهاى در دنیا،آنهایى که در دنیا در مقامات رفیع قرار گرفته‏اندآنجا پستند و خیلى افرادى که در دنیا پست و حقیر و کوچک شمرده‏مى‏شوند آنجا بالا هستند.در آنجا بالاهاى دنیا پست‏خواهند شد وپستهاى دنیا بالا خواهند شد.نه مقصود این است که هر بالایى پست‏مى‏شود و هر پستى بالا،بالاهایى از بالا به پایین خواهند آمد و پایینهایى‏از پایین به بالا خواهند رفت.البته بدون شک این یک مصداقش است،ولى همان طور که بسیارى یا همه مفسرین گفته‏اند مقصود این است که‏تمام شؤون دنیا در آنجا زیر و رو مى‏شود یعنى اصلا عالم زیر و رومى‏شود،باطنهایى ظاهر مى‏شود و ظاهرهایى باطن.البته آن تعبیرامیر المؤمنین در مقام امتحانهاست ولى در آنجا هم صادق است:مثل‏دیگى که وقتى به جوش مى‏آید آن چیزهایى که در زیر است مى‏آید رو وآنهایى که در رو هست مى‏رود زیر:«لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله و لتساطن‏سوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم‏» مى‏فرماید در آینده‏امتحاناتى پیش خواهد آمد،مورد ابتلا قرار خواهید گرفت چگونه،وغربال خواهید شد چگونه.مثل غربالى که به دست‏یک-در خراسان‏مى‏گویند-«رهواردار»است که وقتى تکان مى‏دهد این دانه‏ها پایین[و]بالا مى‏روند، ریزها در مى‏روند و درشتها باقى مى‏مانند،همین‏طورتکانهاى سختى بر شما مسلمین وارد خواهد شد و مانند غربال عده‏اى‏خارج خواهید شد،و آنچنان که دیگ[حاوى آب و مواد دیگر] وقتى که‏زیرش آتش و حرارتى نباشد یک حالت آرامشى دارد،جسمهایى که‏سنگین‏تر هستند و وزن مخصوصشان از آب بیشتر است پایین مى‏روند،آنهایى که سبکترند رو باقى مى‏مانند، آنهایى هم که پایین مى‏روندسنگین‏ترها زودتر مى‏روند و سبکترها دیرتر،همین قدر که حرارت آمد وآن را به جوش آورد،مى‏بینید مثلا آن نخود یا آن لوبیایى که در آن ته‏خوابیده بود چگونه قل مى‏زند مى‏آید بالا،وضع جامعه مردم هم درحرارت امتحانات این جور مى‏شود، زیرها بالا مى‏آیند،بالاها زیرمى‏روند،خلاصه انقلاب به تمام معنا.کلمه‏«انقلاب‏»هم-که امروزمعمول شده و انقلابات اجتماعى را«انقلاب‏»مى‏گویند-یعنى‏زیر و رو شدن.

    این «خافضه رافعه‏» [را]مفسرین هم تعبیر به‏«تقلیب‏»کرده‏اند،یعنى‏تمام عالم زیر و رو مى‏شود، چون در آیات دیگر قرآن هم هست: «یوم‏تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار» (8) .مثلا درانسانها،باطنها که در اینجا همه مستور و مخفى است،همه ظاهرمى‏شود و این ظاهرها در تحت‏سیطره آن باطنها مخفى مى‏شود.دراینجا حکومت بر ظاهر است.همه ما در اینجا یک عده انسانهاى خیلى‏مؤدب و معقولى هستیم که در اینجا نشسته‏ایم یا در خیابانها داریم راه‏مى‏رویم،همه مثل همدیگر هستیم و همه هم انسان هستیم ولى‏باطنهاى ما ممکن است از زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد،در باطن،یکى زیبا باشد یکى زشت،یکى انسان باشد یکى غیر انسان.در اینجاظاهر بر باطن غالب و حاکم است‏یعنى باطن مخفى است.ولى در آنجاقضایا که زیر و رو مى‏شود ظاهرها تابع باطنهاست‏یعنى هر کسى حشرش‏بر اساس همان نیت و باطنش است،باطنش هر جور هست ظاهرش هم‏تابع باطنش است‏یعنى اگر فرض کنید یک آدم باطنش با باطن یک گرگ‏شبیه است دیگر ظاهرش هم ظاهر همان گرگ خواهد شد.به هر حال درعالم آخرت اوضاع تغییر مى‏کند، همه چیز زیر و رو مى‏شود.

    یا مثلا در این دنیا نظام اسباب حاکم و ظاهر است(نه اینکه در آن‏دنیا نظام اسباب نیست)، مسبب الاسباب با چشمها دیده نمى‏شود،انسان باید با دیده عقل دقت کند و در وراى این اسباب،مسبب الاسباب‏را ببیند.ولى در آنجا فقط مسبب الاسباب است که نمایان است، اسباب‏مخفى است‏یعنى هر کسى مى‏بیند که آن اسبابى هم که تا حالا مى‏دیدواقعا اسباب هستند یعنى زمان کارها به دست پروردگار است: «لمن الملک‏الیوم لله الواحد القهار» .الآن هم همین‏طور است،الآن هم «لم یکن له‏شریک فى الملک‏» ،ولى اکنون این مطلب ظهور ندارد مگر براى کسانى که‏اهل حقیقت هستند و حقیقت را مى‏بینند.

    «اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هباء منبثا» .در قرآن‏مکرر مساله زلزله زمین، تکان خوردن زمین،آنهم زلزله‏اى که نه از قبیل‏این زلزله‏هایى باشد که ما تا حالا دیده‏ایم، [ذکر شده است].حرکات‏شدید و عنیفى که ما سراغ داریم،شدیدترینش زلزله‏هاست.دیگر از آن‏بیشتر را ما سراغ نداریم.تازه شدیدترین زلزله‏هایى هم که در دنیا رخ‏مى‏دهد،در قسمتى از زمین رخ مى‏دهد که آن هم باز شاید به آن اعماق‏زمین نمى‏رسد،قسمتى از قشر زمین تکانهایى مى‏خورد که ما احساس‏مى‏کنیم.ولى در عالم قیامت،طبق آنچه که از قرآن کریم استفاده مى‏شوداصلا مساله یک نوع زیر و رو شدن و تکان و زلزله‏اى است که نه فقطشامل زمین است بلکه تمام عالم یکسره مى‏شود.حالا این چگونه است‏خدا عالم است ولى به هر حال در قرآن هست: «یا ایها الناس اتقوا ربکم ان‏زلزله الساعه شى‏ء عظیم یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل‏ذات حمل حملها و ترى الناس سکارى و ما هم بسکارى و لکن عذاب الله‏شدید» .قرآن خبر داده از یک زلزله‏اى که اسمش را گذاشته «زلزله‏الساعه‏» یعنى زلزله قیامت،مى‏فرماید:آن،بزرگ و عظیم است.آن روزى‏که آن زلزله را ببینید،مى‏بینید که دیگر هیچ کس به فکر هیچ کس نیست.

    در مقام مثل-چون عواطف مادر خصوصا براى طفل شیرخوارشدیدترین مرحله عطوفت است-در حدى است که اگر مادر[طفل]شیرخوارى آنجا وجود داشته باشد یادش مى‏رود که طفل شیرخوارى‏دارد.

    کوهها چنان در هم کوبیده مى‏شوند مثلا مانند گندمى که بخواهندتبدیل به آرد کنند و یا سنگهایى که در کارخانه‏ها تبدیل به پودر مى‏کنند.

    «و بست الجبال بسا فکانت هباء منبثا» این کوهها به صورت غبارهاى پراکنده‏در مى‏آید «و کنتم ازواجا ثلاثه‏» و شما سه صنف مردم خواهید بود،و شمامردم به سه دسته تقسیم خواهید شد که دو دسته شما اهل نجاتند و یک‏دسته اهل هلاک «فاصحاب المیمنه ما اصحاب المیمنه و اصحاب المشئمه مااصحاب المشئمه و السابقون السابقون‏» آن سه نوع و سه صنف به این شکل‏است:گروهى اصحاب میمنه هستند.میمنه به دو معناست:یکى به‏معناى یمین است، راست در مقابل چپ.در آیات بعد خواهد آمد: «اصحاب الیمین و اصحاب الشمال‏» دست راستى‏ها و دست چپى‏ها.

    اصطلاح‏«دست راستى و دست چپى‏»در زمان ما پیدا شده ولى البته‏اینها به مقصود دیگر و اصطلاح دیگرى است.اصطلاح قرآن هزار ودویست‏سال قبل از این اصطلاح پیدا شده است.

    بعد در آن آیه ببینیم که‏به چه عنایت «اصحاب الیمین و اصحاب الشمال‏» مى‏گویند،دست راستى‏هاو دست چپى‏ها،یاران راست و یاران چپ.

    اصطلاح جدید که مى‏گویند«دست راستى و دست چپى‏»اصطلاح‏رایجى است که از زمان هگل فیلسوف معروف آلمانى که از بزرگان‏فلاسفه غرب و دنیا شمرده مى‏شود رایج‏شده است.

    هگل شاگردهاى‏زیادى داشته و مى‏گویند روى کرسى تدریسش که ى‏نشست‏شاگردانش‏معمولا جاهاى مشخصى داشتند،یک عده در دست راست کرسى‏اش‏مى‏نشستند و یک عده در دست چپ.از نظر فکر هم دست راستى‏ها بادست چپى‏ها متفاوت بودند یعنى افکار دست راستى‏ها افکارمعتدلترى بود و افکار دست چپى‏ها افکار تندترى.دست راستى‏هامحافظه‏کارانه فکر مى‏کردند و دست چپى‏ها انقلابى و تند.کم کم این، اصطلاح شد:دست راستى‏ها و دست چپى‏ها.بعد در غیر شاگردهاى‏هگل هم در هر جامعه‏اى هر گروهى را که نسبتا محافظه‏کارانه فکر کند «دست راستى‏» گفتند و هر گروهى را که انقلابى و تند فکر کند «دست‏ چپى‏».

    امروز به سرمایه‏دارها چون روش سیاسى‏شان روش محافظه‏کارانه است مى‏گویند«دست

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق تفسیر سوره واقعه آیه 1 تا10, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق تفسیر سوره واقعه آیه 1 تا10, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق تفسیر سوره واقعه آیه 1 تا10

سوره قدر به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم.... سوره قدر مکی است و پنج آیه دارد سوره قدر آیات ۱ - ۵ بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلهٔ القدر (۱) و ما ادراک ما لیلهٔ القدر (۲) لیلهٔ القدر خیر من الف شهر (۳) تنزل الملئکهٔ و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (۴) سلام هی حتی مطلع الفجر (۵). ▪ترجمه آیات به نام ...

اوصاف حوریان بهشتی از نظر آیات و روایات در قرآن مجید آنچه درباره اُنس با حورالعین آمده و ذکر شده از همه جالبتر است. و شاید علّتش این باشد که انسان بیشتر به انس و گفتگو و مُسامره میل دارد تا به خوردن و آشامیدن. در «تفسیر عیّاشی » از جَمیل بن دَرّاج از حضرت صادق علیه السلام آورده است که: «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّه مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْءٍ فِی الْجَنَّه أَشْهَی ...

تاریخچه هر قومی در هر یک از ادوار تاریخی، بنا بر مقتضیات زمانی و مکانی، جوابهایی بر اساس سلیقه‌ها و ذوقیات خود برای اینگونه پرسشها طرح کرده‌اند. زیرا مسایل ماوراءالطبیعه، مسایل طبیعی نیست تا آن که بتوان با معادلات و آزمایشات مختلف به نتیجه‌أی قطعی رسید، بلکه آن بستگی به سلیقه‌ها و ذوقیات و قوه تخیل و خیال‌پردازی هر قوم دارد. از این روست که تعدد و تنوع عقاید ماوراءالطیبعی به حد ...

این سوره در مکه نازل شده و دارای 19 آیه است. محتوای سوره «اعلی» و فضیلت آن: این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته، بخشی که در آن روی سخن به شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است و دستوراتی را در زمینه تسبیح پروردگار، و ادای رسالت، به او می دهد، و اوصاف هفتگانه‌ای از خداوند بزرگ در این رابطه می‌شمرد و بخش دیگری که از مومنان خاشع و کافران شقی سخن به می‌آورد و ...

ترجمه: آیه 20: از نشانه های او این است که ما را از خاک آفرید، سپس انسان هایی شدید و در روی زمین انتشار یافتید. آیه 21: و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خود شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند. آیه 22: و از آیات آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان های و رنگهای شماست، در این نشانه هائی ...

سوره کوثر سوره کوثر مکى است و سه آیه دارد بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ(1) فَصلِّ لِرَبِّک وَ انحَرْ(2) إِنَّ شانِئَک هُوَ الاَبْترُ(3) ترجمه آیات به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده و به نیکان مهربان است . محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم (1). پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (2). و بدان که محققا شماتت ...

تفسیر آیات 36 و37 سوره¬ی مبارکه¬ی آل¬عمران: (فلما وضعتها قالت: رب انی وضعتها انثی) با این¬که می¬توانست بفرماید: (فلما وضعت مافی بظنها) از جمله¬ی آن¬چه در بطن داشت تعبیر کرد. و فرمود: (وقتی آن را وضع کرد) و این خود کوتاه¬گوئی لطیفی است و معنای جمله این است که زمانی¬که فرزند خود را در شکم داشت بزائید و معلومش گردید که دختر زائیده ...

تفسیر سوره تحریم (1) بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحله ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) . سوره تحریم هم ...

سوره جمعه سوره جمعه مدنى است و بیست و یک آیه دارد بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ(1) هُوَ الَّذِى بَعَث فى الاُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَب وَ الحِْکْمَهَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضلَلٍ مُّبِینٍ(2) وَ ...

ََآیه 1 - 9 آیه و ترجمه بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا الشمْس کُوِّرَت (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت (2) وَ إِذَا الجِْبَالُ سیرَت (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت (4) وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت (6) وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت (7) وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سئلَت (8) بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت (9) ________________________________________ تفسیر ...

ثبت سفارش