از برنامه ریزی درسی تعاریف گوناگونی ارایه شده است .این گوناگونی ناشی از رویکردها وموضع گیریهای مختلفی است که در باره آموزش وپرورش وجود دارد .این رویکردهای مختلف بر برنامه ریزی درسی نیز تأثیر می گذارد .گروهی با توجه به آموزه های "آموزش وپرورش پیشرفته " که برمحوریت کودک تأکید دارد ، وبر آنند که آموزش وپرورش وبرنامه های آن باید متناسب با نیاز های کودکان باشد وگروه دیگر بر نیاز های جامعه ومسائل زندگی در جامعه تأکید می ورزند مطالعه "جامعه شناسی بر برنامه ریزی درسی " را ضروری می دانند گروه دیگر از دانشمندان بر ارزش دانش و یادگیری آن تمایل دارند وبر "برنامه ریزی "موضوع محور " یا دیسپیلین محوری "تأکید می ورزند وبر توسعه تفکر اسرار دارند.مربیان تربیتی ودانشمندانی نیزهستند که آموزش وپرورش وبه تبع آن برنامه ریزی درسی راساخت "فرهنگی –سیاسی "میدانند.به نظر این گروه "ایده ها"،نظرات وتفکرات درباره آموزش وپرورش وبرنامه ریزی درسی تحت تأثیر ایده ها واستراتژی های " حکومت ها " قرار می گیرند تعیین هد فها ،منابع ،محتوا ،روش ها وفرایند های آموزشی و پرورشی تحت نظارت وکنترل آن ها انجام می گیرد .ازاین رو،تفاوت در مفاهیم وتعاریف برنامه درسی محصول روشهای متفاوت برنامه ریزان ومربیان در درک فهمیدن روابط میان مدارس ،حکومت ها وجامعه است .علاوه بر آن،گروهی دیگر برایده وواقعیت های "جهانی شدن" و "دهکده جهانی" نظر دارند .تغییر بنیادی آموزش وپرورش،درنتیجه تغییر الگو های برنامه ریزی راپیشنها دمی کندوبربازسازی "هویت انسانی " برای هزاره سوم و"انسان فراملی "علاقه نشان می دهند .به نظر این گروه که بر"توسعه ظرفیت گزینش های انسانی در یک جامعه قابلیت زا" تأکید دارند آموزش وپرورش نه تنها باید معلمان با صلاحیت ،ساختمان وتجهیزات جدید ومتناسب با ویژگی های هزاره سوم تدارک ببیند ،بلکه در همان زمان باید برنامه های خود رامتناسب وسازگار با شرایط جدید زندگی دردهکده جهانی بازسازی کند.تأثیر کامل مسایل جنگ،افزایش جمعیت ،کنترل سلاحهای کشتار جمعی (سلاحهای اتمی )،مسئله حقوق مدنی شهروندان،فقر،آلودگی آب وهوا،گسترش حاشیه شهر نشینی ،ماشینی شدن وسایر مسائل که بی گمان در آینده پیش خواهد آمد رو در روی کودکانی هستند که هم اکنون در مدارس ابتدایی حضور دارند.
برنامه ریزی درسی مدارس ابتدایی کارکرد برنامه درسی دوره ابتدایی به وسیله دو عامل اساسی تعیین می شود .از یک سو،میلیونها کودک مدرسه رو در کشور وجود دارند.
کودکانی با پتانسیل بسیار زیاد برای زندگی در جامعه ،اما متفاوت از نظر توانایی وظرفیت یاد گیری .از سوی دیگر ،در جامعه مسائل بیشماری وجود دارند وباید برای بهبود وغنی تر کردن زندگی انسانها کار هایی انجام بگیرد .از این دیدگاه برنامه ریزی درسی تفکر ابزار گونه ای است که این دو عامل اساسی را بهم پیوند می دهد.
پس برنامه درسی دوره ابتدایی شامل تجاربی است که کودکان ازطریق آن به خود - شکوفایی می رسند ودرهمان زمان یاد می گیرند .در ساختن جامعه خوب،وبرای بهتر زیستن همگان مشارکت کنند .بعضی دلالتها ومفاهیم ضمنی این تعریف وسیع برنامه درسی در ابتدایی از این قرار است : 1-برنامه درسی تنها شا مل تجربیات کودکان است ،برنامه درسی تنها در کتابها ی درسی یا درموضوعهای درسی ویا دربرنامه وعلاقه و توجه معلمان به موضوعها ی ومسائل خاصی نیست.موضوعهای یادگیری درواقع همان نقشی را دارند که نقشه جاده ها برای مسافرت لازم است.در ارزشیابی برنامه درسی بررسی دقیق کیفیت زندگی که پیامد برنامه درسی است ضرورت دارد.
2-برنامه درسی فراتر از موضوعهای درسی است که باید آموخته شود .گرچه انتخاب محتوای مفید ومناسب مهم ترین مسئولیت برنامه ریزان درسی ومعلم است.اما محتوا تنها برنامه درسی را تشکیل نمی دهد،مگر اینکه محتوا بخشی از تجارب کودک باشد.
3-مهمترین کار برنامه درسی ،هدایت زندگی است.برنامه درسی باید محیط ویژه (به جای محیط بی نهایت وسیع )ونظام دار،بررسی شده وساده برای مقاصد ویژه باشد.
4 کار برنامه ریزان درسی ،کار یادگیری تخصصی است که آگاهانه وبمنظورهدایت استعداد ها وعلاقه های کودکان به سوی مشارکت فعال وموثر درزندگی اجتماعی محلی وجامعه بزرگتر انجام می گیرد .هم چنین کا ر برنامه ریزان درسی کمک به کودکان درغنی تر کردن زندگی خودشان ومشار کت در بهسازی جامعه از طریق آشنا کردن آنان با اطلاعات ،مهارتها ونگرشهای سود مند است.
5-مسئله برنامه ریزی درسی تنها توجه به این نیست که کدام موضوع باید آموخته شود ،یا ذهن یاد گیرنده تقویت شود ویا دانش او افزایش پیدا کند بلکه باید برای بهبود زندگی فرد واجتماع نیز توجه شود.
تعریف آموزش و پرورش دوره ابتدایی در جوامع بدوی ، مجموعه میراث فرهنگی بسیار اندک بوده و سطح دانش و مهارت ها آن چنان وسیع نبود ، در نتیجه نیازی به نظام آموزشی منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمی شد .
آموزش ، بیشتر از طریق خانواده ها انجام می شد و جنبه غیر رسمی داشت .
با گذشت زمان در کشورهای مختلف ، نظام های آموزشی رسمی با ساختار بسیار منظم و برنامه ریزی شده ، شکل گرفت .
در ایران با وجود تاریخ و تمدن کهن ، سیستم آموزشی در طول تاریخ دچار تحول گردیده و تحولات بسیار وسیعی در مقاطع مختلف رخ داده است؛ البته دوره ابتدایی با این اسم ، در نظام آموزشی ایران وجود نداشت .
قبل از تشکیل نظام آموزشی نوین ، در ایران بیشتر مکتب خانه و مدارس دینی وجود داشت ، افراد روحانی ، مکتب خانه را اداره می کردند و دروس قرآن و ادبیات فارسی به کودکان آموخته می شد .
بعد از انقلاب مشروطه در سال ١٢٩٠ هجری شمسی ، قانون معارف برای اولین بار تصویب شد ، در نتیجه آموزش ابتدایی را به عنوان اولین مرحله ساختار نظام آموزشی نوین ایران معرفی نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدایی نوین در تاریخ ایران ، برای اولین بار مطرح شد .
در سال ١٣٢٢ طبق قانون تعلیمات اجباری ، آموزش ابتدایی به عنوان یک دوره آموزش عمومی و تعلیمات اجباری ، مطرح و همگانی شد .
طبق ماده دوم قانون تعلیمات اجباری ، طول دوره آموزش ابتدایی ، شش سال تعیین شد ، ولی در سال ١٣٤٥ هجری شمسی ، مدت این دوره به پنج سال تقلیل پیدا کرد .
اهمیت آموزش ابتدایی آموزش ابتدایی ، به عنوان اولین مرحله آموزش همگانی مطرح است .آموزش ابتدایی ، کودکان را برای مقاطع بالاتر آماده می کند و چنانچه از نظر کمی و کیفی در سطح بالاتری ارائه شود ، افت تحصیلی و ترک تحصیل در مقاطع بعدی ، کمتر می شود .
اگر آموزش ابتدایی در سطح گسترده ای صورت بگیرد و اکثریت یا تمام کودکان واجب التعلم ایرانی را تحت پوشش قرار بدهد ، می تواند ، بی سوادی را در کشور ریشه کن کند در سال ١٣١٣ نظام نوین آموزشی ایران گسترش پیدا کرد ، دانشسرا و تربیت معلم در ایران ، به نام " دارالمعلمین " و " دارالمعلمات " و سپس دانش سرای مقدماتی تأسیس شد.
تا سال ١٣٤٥ نظام آموزشی ایران دارای سیستم شش سال ابتدایی، سه سال دوره اول دبیرستان و سه سال دوره دوم دبیرستان بوده است.
از سال ١٣٤٥ طول دوره ابتدایی از شش سال به پنج سال کاهش یافت.
بدین ترتیب ، دانش آموزان برای ورود به سه سال دوره راهنمایی آماده می شوند تا استعداد آنها دقیقاً شناسایی شده و بر مبنای استعدادهایشان ، در دوره متوسطه ، در رشته خاصی ادامه تحصیل بدهند.
در حقیقت، نظام آموزشی ایران در سال ١٣٤٥ به صورت کلی تغییر کرد و از مهر ماه سال ١٣٥٠ دوره اول راهنمایی تحصیلی شروع شد .
اهداف آموزش و پرورش ابتدایی اهداف آموزش و پرورش ابتدایی ، مبنای تعیین روشها ، محتوا، سازماندهی محتوا ، ارایه محتوا و سایر اجزاء تعلیم و تربیت می باشند.
1-مهمترین هدف در دوره ابتدایی، پرورش استعدادهای کودکان می باشد.
منظور از استعداد، توانایی و قابلیتهای بالقوه دانش آموزان است.
استعدادها دو دسته عمومی و خاص می باشند .
استعدادهای عمومی، باید در همه افراد جامعه شکوفا شوند وگرنه، افراد قادر به مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی نیستند .
برای مثال ، در این زمینه می توان به پرورش قوای تفهیم در کودکان اشاره کرد.
در دوره ابتدایی ، باید بین افراد تفاهم و توافق عمومی ایجاد شود ؛ چون این امر سبب تقویت وجوه تشابه افراد می گردد.
استعدادهای خاص، استعدادهایی هستند که در همه افراد به یک اندازه وجود ندارند و افراد ، از نظر استعدادهای خاص متفاوت هستند.
برخی از افراد در یک استعداد خاص از بقیه بالاترند و عده ای در استعداد خاص دیگری، مانند استعداد ریاضی، موسیقی ، نقاشی برتر هستند.
پرورش استعداهای خاص ، در دوره دبیرستان صورت می گیرد .
هر چند که زمان بروز برخی از استعدادهای خاص در اواخر سالهای دبستان می باشد، اما اکثر آن استعدادها از دوره راهنمایی به بعد شکوفا می شوند و زمینه شکوفایی آنها در دوره دبیرستان فراهم می شود .
به عبارت دیگر دوره راهنمایی ، زمان تشخیص استعدادهای خاص ، از طریق مشاهده منظم و پرسشنامه است ، ولی دوره متوسطه ، زمان پرورش استعدادهای خاص می باشد .
پرورش استعدادهای خاص ، در همه افراد صورت نمی گیرد ، نیازی به پرورش همگانی نیست و فقط باید در برخی از افراد که دارای استعدادهای خاص هستند ، تحقق یابد .
این استعدادها به آسانی شکوفا نمی شوند و شناسایی و پرورش آنها ، به سهولت صورت نمی گیرد.
استعدادهای خاص ، باعث تقویت وجوه تمایز در افراد می گردند، برعکس استعدادهای عمومی که سبب تقویت وجوه تشابه در افراد می شوند.
2-آشنا نمودن دانش آموزان با معارف دینی : در دوره ابتدایی ، باید دانش آموزان را با ساده گویی متناسب با هوش و توانایی هایشان با رموز خلقت ، زندگی پیامبران، ائمه معصومین 3-تقویت حس نظم ، مسوولیت پذیری و رعایت حقوق دیگران : در این دوره، باید نظم و انضباط ، حس مسوولیت پذیری ، احترام به حقوق دیگران و کنترل خود را به کودک یاد داد تا خود مداری خود محوری کودک ، به تدریج تعدیل گردد .
در اینجا باید تناسب اصل سندیت و اقتدار نیز رعایت شود .
4-ایجاد بینش کافی نسبت به تمدن : در دوره ابتدایی ، باید کودکان را با علومی چون تاریخ ، جغرافیا و اجتماعی آشنا نمود .
هدف از آموزش چنین علومی در این دوره ، این است که کودکان با زمان و مکان پیرامون خود ارتباط برقرار کرده و نسبت به تمدن کشور خود ، احساس تعلق کنند 5-آموزش اطلاعات بهداشتی ، ایمنی ، قوانین و هنجارهای اجتماعی : کودکان در این دوره ، از نظر فکری قادر به درک قواعد هستند ، در نتیجه می توان هنجارهای اجتماعی، آموزشهای بهداشتی و ایمنی را به آنها ارایه نمود.
مدرسه در دوران ابتدایی، از طریق آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به کودکان، به آنها می فهماند که لازمه زندگی اجتماعی ، رعایت حقوق دیگران است.
مراحل برنامه ریزی برنامه ریزی به طور اعم شامل مراحل زیر است.
1-تعیین وتصریح هدفها یعنی پاسخ به این سؤال که برای چیزی باید برنامه ریخته شود؟
2-تهیه طرحها وتعیین فعالیتها ،که بر اساس آن فعالیت های مربوطه به طور دقیق پیش بینی ومشخص می شوند.
3- انتخاب روشها برای هماهنگ کردن وهدایت مسیرفعالیتها به سوی هدفهای تعیین شده 4-تنظیم برنامه زمانی برای فعالیتها 5-به مورد اجرا گذاردن یا به مرحله عمل درآوردن طرح ها...
6-ارزشیابی :از نتایج فعالیتها برای تعیین میزان رسیدن به هدفها واستفاده از نتایج ارزشیابی به عنوان بازخورد در برنامه بعدی .
با توجه به مراحل یاد شده برنامه ریزی درسی شامل مراحل زیر است: الف)تعیین هدفهای کلی وعینی براساس متغیرات وعوامل خارجی(خارج از نظام آموزش وپرورش) وبا توجه به: 1- معرفت یا دانش سازمان یافته 2- آرمانها،ارزشهاونیاز های اجتماعی 3- نیاز های یادگیرندگان 4- فرایند یادگیری تعیین وتصریح می شوند.
ب)طراحی حیطه برنامه ها وبرنامه های درسی که توسط گروه های مسئول برنامه ریزی درسی برای مدارس صورت می گیرد.
ج)انتخاب وبه مورد اجرا گذاردن روشهای آموزشی که معمولا به وسیله گروه های آموزشی ومعلمان صورت می پذیرد.
ت)ارزشیابی برنامه درسی که شیوه ی ارزشیابی از پیشرفت یادگیرندگان به وسیله معلمان اتخاذ می شود.
وتصمیم درباره ی شیوه های ارزشیابی برنامه درسی به وسیله گروه برنامه ریزان گرفته می شود برنامه درسی مرحله عملی وعینی برنامه ریزی آموزشی است .هر برنامه ی آموزشی باید در پایان کار به آموزش ویادگیری منتهی شود.مدرسه,کلاس درس , آزمایشگاه , کارگاه , کتابخانه , زمین بازی ونظایر آن صحنه ی عمل برنامه ریزی آموزشی یا به عبارت دیگر حوزه ی برنامه ریزی درسی هستند .برنامه ریزی درسی در حقیقت ایجاد زمینه وفرصت برای ایجاد تغییرات در دانش آموزان است .برنامه ریزی درسی از وظایف مهم مدیران ومعلمان آموزشگاهها است که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
در تعاریفی که از برنامه ریزی درسی به عمل آمده به نکات متنوعی اشاره شده است.برمن( (berman که برفرایند تاکید دارد برای برنامه ریزی درسی سه عنصر اساسی را مطرح می کند.عمل اول