چکیده : از هم گسیختگی اعضای خانواده یکی از پارامترهای من دراین پژوهش بود که می خواستم بدانم تا چه حدی اثر گذار بوده واین مسأله را با شاخص های وجود فرد معتاد یا مجرم در بین اعضای خانواده ، طلاق والدین و وجود اختلاف و مشاجره بین اعضای خانواده سنجیدیم.
نتیجه پژوهش نشان داد که از همه دختران فراری 1/55 درصد گاهی اوقات و 7/32 درصد اکثر اوقات شاهد درگیری بین اعضای خانواده خود بوده اند .
در مقابل تنها 38 درصد دختران غیر فراری گاهی اوقات شاهد چنین اختلافاتی بوده اند.
بنابراین این مسئله هم موردتائید قرار میگیرد .
به عبارتی میزان اختلاف ،میزان مشاجره و درگیری بین خانواده دختران فراری به مراتب بیش از دختران غیر فراری بوده است .
مقدمه : علاوه بر آداب و رسومی که مهر تأیید بر رفتار خشونت آمیز علیه دختران و زنان می زند ، اصطلاحات و ضرب المثل هایی که در فرهنگ شفاهی ما رایج است و دهان به دهان می چرخد نیز حامل پیام خشونت نسبت به زنان و ترغیب مردان به انجام آن است .
اصطلاح « گربه را در حجله بایدکشت » به معنای آن است که باید زن را از همان شروع زندگی با رفتار خشونت بار مرعول و مطیع کرد .
اصطلاح « زن – ذلیل » نیز صفت تحقیر آمیزی است برای مردانی که به نظرات همسران خود احترام می گذارند .
فرهنگ شفاهی مرد سالار ، مردان را با صفت زن – ذلیل سرزنش و تحقیر می کنندتا به خودآیند و از رفتار آمرانه سایر مردان با همسر خود پیروی کنند .
در متون فرهنگی و اساطیری ایران نی زاشعار و نقل قولهایی وجود دارد که عموماً در جهت اثبات فرو دستی و سستی عقل و خرد و اراده زن است و بر رفتار تحکم آمیز و ریاست بی قید و شرط مرد بر او صحنه می گذارد .
نمونه هایی از تصویر زن در متون فرهنگی چنین است : زن ناقص العقل است .
( توضیح ، پذیرش ولایت و سرپرستی و ریاست مرد بر زن نتیجه ناگزیر این ضربالمثل است .) اسب و زن و شمشیر وفادار که دید ؟
( توضیح : زن در ذات و طبیعت خود خائن است و باید او را مهار کرد .
) زن که رسید به بیست باید به حالش گریست .
(توضیح : این ضرب المثل به پیری زود رس زن توجه می دهد و جاذبه های جنسی او را تا مرز 20 سالگی تأیید می کند و هر نوع تکامل دفاعی و عقلی زن را نفی می کند .
) زن و شوهر جنگ کنند ، ابلها باور کنند .
( توضیح : این ضرب المثل حامل این پیام است که درنزاع زن و شوهر دخالت نکنید و آنها را به حال خود بگذارید تا آشتی کنند .
این ضرب المثل ها و توصیه ها که باور عمومی را طی قرون شکل داده است ،باعث می شود که حتی در مواردی که مداخله ضروری است ، خویشاوندان نزدیک خانواده از دخالت پرهیز کنند تا جایی که برخورد خشونت آمیز مرد منجر به ضرب و شتم ،نقص عضو و حتی قتل شود.
این باور عمومی چنان نیرومند شده است که افراد نیروی انتظامی نسبت به درگیری زن و شوهر کمتر حساسیت نشان می دهند .) سنت ها و پاره ای تفاسیر سنتی از دین و اما آنچه درایران بسیار مهم است نقش پاره ای تفاسیر سنتی از دین است زیرا باورهای اعتقادی در کانون سنت ما قرار دارد .
از نگاه سنت گرایان در روابط دو جنس نابرابری مطلق حاکم است .
این طرز تفکر که طی قرون و اعصار متمادی بر ساختار ذهنی مردم تأثیر عمیقی بر جای گذاشته ، یکی از عوامل سرکوب زنان در خانواده و در عرصه های اجتماعی و سیاسی شده است .
طبق دیدگاه سنتی : زنان ناقص العقل و ناقص الحظ هستند .
زیرا زن از زیادی گل مرد یا دنده چپ او آفریده شده است.
زنان هرگز نمی توانند در شایستگی و کمال به مردان برسند .
صندوقخانه منازل مناسب ترین مکان برای عبادت زنان است .
زنان حق حضور دراجتماع را ندارند .
در اندرون خانه نیز نمیتوانند بیش از پنج کلمه با مردان سخن بگویند .
روا نیست زن را که با مرد بیگانه سخن گوید ، الا به درشت و به زجر .
مردان بر زنان سرپرستی دارند و به امور آنان می پردازند چنان که والیان به امور رعیت می پردازند .
بدان جهت که خداوند بعضی را بر بعضی برتری بخشیده است .
زن نمی تواند در جامعه اسلامی زمام حکومت و ولایت مرا را به دست گیرد ، زن نمی توند به مسند قضاوت و حکم تکیه بدهد .
خدا زن را آفرید برای تدبیر منزل ، گستره کار منزل محدود است .
در این محدوده ، مردان بر زنان خود سرپرستی دارند .
از اینروی عقلشان به همین مقدار محدود می شود.
زن در برابر مرد وظیفه خاصی دارد و آن عبارت است از شوهر داری و تربیت کودکان و خانه داری .
به این ترتیب اندیشه سنتی به اندازه ای نسبت به جنس زن تحقیر آمیز است که همواره برای حفظ زن در محدوده ای که دیدگاه سنتی بر پایه نابرابری مطلق زن و مرد تعیین کرده است ، خشونت تجویز می شود ، زیرا ، در یک کلام ، نگهداشتن زن در خانه و ممانعت از حضور او در جامعه بدون ایجاد جو ترس و ارعاب ممکن نیست .
برداشتهای خشونت آمیز نسبت به زنان بازتابی است از ارزش ها و عقاید اعضای یک اجتماع که اغلب چندین نسل را در بر می گیرد .
برخی عملکردهای دیدگاه سنتی درباره نگاه اسلام نسبت به زن را می توان نیرومند ترین عامل تأثیر گذار به شمار آورد که ذهنیت نسل های بسیاری از ایرانیان را تسخیر کرده است .
پیروی کورکورانه از دستورات ملهم از این تفاسیر سنتی چنان است که سلامتی جسمی و روانی زنان ایرانی را به خاطر می اندازد .
علاوه بر آن ، اسلام را از منظر عمومی باعملکرد همین دیدگاه می سنجند و در نتیجه آن را مجموعه ای از دستورات خشونت آمیز نسبت به زنان می انگارند .
[1] خشونت از تولد تا مرگ خشونت ، تأثیر عمیقی بر زنان دارد .
در بسیاری از کشورها ، خشونت علیه زنان با سقط های انتخابی براساس جنسیت جنین یا با کشتن نوزاد دختر پس از تولد و به دست والدینی که درانتظار تولد نوزاد پسر هستند ،آغاز شده و به تأثیر گذاری بر زنان در طول زندگیشان ، ادامه می دهد .
هر سال ، میلیون ها مورد ختنه دستگاه تناسلی زنانه صورت می گیرد .
احتمال تجاوز به دختر بچه ها و یا تهاجم جنسی توسط اعضای فامیل ،کسانی که از قدرت و اعتبار بیشتری برخوردارند و یا توسط غریبه ها ، بیشتر از برادرانشان است .
در برخی از کشورها، هنگامی که یک زن مجرد یا بالغ ، مورد تجاوز قرار می گیرد .
ممکن است مجبور شود تا با مهاجم خود ازدواج کرده و با به علت ارتکاب یک عمل «جنایی » زندانی شود .
زنانی که پیش از ازدواج باردار می شوند ممکن است حتی اگر حاملگی آنها ناشی از تجاوز جنسی باشد .
مضروب ، تبعید و یا کشته شوند .
پس از ازدواج ،خطر تداوم خشونت علیه زنان در خانه هایشان بیشتر می شود.
جایی که شوهرانشان ممکن است به آنها حمله و یا تجاوز کرده و یا آنها را بکشند .
هنگامی که زنان ،حامله یا پیر می شوند و یا از معلولیت جسمی یا روانی رنج می برند ، بیشتر در معرض حمله قرار می گیرند .
زنانی که دور از خانه هایشان زندگی می کنند و زنان زندانی یا به هر دلیل ، ایزوله شده نیز در معرض خطر تهاجم های خشونت بار هستند .
تهاجم علیه زنان در طول درگیریهای نظامی به علت تهاجم نیروهای دشمن با خودی ، سیر صعودی دارد .
در برخی از کشورها اگر والدین از جنسیت نوزاد قبل از تولد آگاه شوند ، به دلیل رجحان جنسی اقدام به سقط نوزاددختر می کنند و یا در صورت به دنیا آمدن نوزاد دختر ، اگر منتظر نوزاد پسر باشند ، او را می کشند .
موضوع خشونت بقیه عمر زنان را نیز می تواند تحت الشعاع قرار دهد .
به طوری که هر سال میلیون ها دختر ختنه می شوند (Female Genital Mutilation ) .
فرزندان دختر بیشتر از برادرانشان در معرض تجاوز و آزار جنسی توسط مرتکبین ( اعضای فامیل ،افراد مورد اعتماد یا صاحب قدرت و یا بیگانگان ) ، قرار می گیرند.
در برخی کشورها وقتی یک زن مجرد مورد تجاوز قرار می گیرد ، یا باید فرد متجاوز عروسی کند و یا باید به علت شرکت در یک جرم حبس شود .
زنانی که قبل از ازدواج حامله می شوند ،ممکن است توسط اعضای خانواده کتک بخورند ، از خانه رانده شوند و یا به قتل برسند ،حتی اگر حاملگی به علت تجاوز اتفاق افتاده باشد .
پس از ازدواج ، خطر خشونت علیه زنان بیشتر درداخل خانه وجود دارد ؛ جایی که شوهران ممکن است آنها را آزار دهند ،به آنها تجاوز کنند و یا آنها را بکشند .
زنان حامله یا زنان مسن تر و یا زنانی که ناتوانی های روانی و یا فیزیکی رنج می برند ، بیشتر در معرض حمله هستند .
زنانی که از خانه خود دور هستند ، در حبس به سر می برند و یا به هر ترتیب جدا از دیگران هستند ، نیز بیشتر در معرض خشونت قرار دارند.
آزار زنان در طول جنگ ها ، بیشتر است .
این آزارها اغلب توسط نیروهای درگیر صورت می گیرد .
خشونت علیه زنان از تولد تا مرگ خشونت و تجاوز بدون شک ، تجاوز عریان ترین نوع نقص اختیار است که یک زن با آن مواجه می شود.
تجاوز جنسی ، امکان هر گونه کنترل باروری زن در هر زمان و مکان و یا هر کسی که رابطه دارد را از میان می برد .
ممکن است کشوری خدمات بهداشت باروری عالی ، قوانین حمایتی تضمین کننده نیل به سلامت و سقط جنین قانونی را داشته باشد اما در چنین کشوری یک مرد همچنان میتواند به بدن یک زن تجاوز کند و حق خود مختاری جنسی او را به بدترین وجه پایمال کند.
در نتیجه ،مردان با تجاوز خود و به طور یکطرفه تمام حقوق زنان ، مانند آزادی تولید مثل و استقلال آنها را که مبارزان جنبش زنان برای تضمین آن به سختی مبارزه کرده اند ،بر باد می دهند .
متأسفانه در سراسر دنیا ، آمارها بر تجاوز به عنوان واقعیت مشترک زندگی زنان و دختران دلالت دارد .
برای مثال ، در ایالات متحده 6 طرح تحقیقاتی نشان می دهد که بین یک پنجم الی یک هفتم زنان امریکائی قربانی تجاوز بوده اند .
تحقیقات فوق همچنین جمعیت قابل توجهی را ثبت کرده است که مورد خشونت جنسی واقع شده اند .
در میان این جماعت ، غالب جان بدر بردگان از تجاوز ،شخص مهاجم را می شناسند ، واقعیتی که با مطالعات دیگر در مالزی ، مکزیک ، پاناما ، پرو ،شیلی و ایالات متحده تأیید می شود .
هیمین طور ، رقم بزرگی از این تجاوز علیه دختران 15 ساله و کمتر واقع شده است .
(36 تا 58 درصد ) و درصدتکان دهنده ای که در مورد دختران زیر 10 سال می باشد .
سازمانی که برای مادران جوان در کاستاریکا فعالیت می کند یافته های مشابهی به شرخ زیر گزارش می کند : 95 درصد مراجعان باردار زیر 15 سال ، قربانیان زنان محارم می باشند ( کنفرانس سلامت مادران آمریکایی مرکزی ، گرانمالا 1992) ، این زنان جوان نه تنها قربانیان خشونت جنسی هستند بلکه حقوق تولید مثل آنان نقص شده است .
(نقص استقلال جنسی ) هر جای این دنیا ، تجاوز که خود شکلی از خشونت است – ممکن است خشونت بیشتری را برای یک دختر ازدواج نکرده ، به خاطر شرم از دست دادن با کرگی ، به ارمغان آورد .
در مناطقی از آسیا و خاور میانه ننگ تجاوز آنقدر عظیم است که گاه قربانی بدست اعضای خانواده خود و به منظور تطهیر آبروی خانواده ، کشته می شود .
با وجود آنکه اغل قتل های ناموسی برای زنان متهم به زنا و زنای محصنه اتفاق می افتد، لیکن قربانیان تجاوز نیز از قتلهای ناموسی در امان نیستند .
در تحقیقی که درباره زنان به قتل رسیده در اسکندریه مصر بعمل آمد ، نشان داد 47 درصد مقتولین ، قربانیان تجاوز بوده که بدست خویشاوند نزدیک خود به قتل رسیده اند.
تجاوز ممکن است علاوه بر آسیب و هتک حرمت زن ، پیامدهای جدی برای سلامت تولید مثل او داشته باشد .
زیرا ضمن آسیب جسمی و جراحت ،نجات یافتگان از تجاوز ، خطر حاملگی و مبتلا شدن به بیماری های مقاربتی ، از جمله