چکیده حضرت سلیمان علیه السلام یکی از انبیای مقرب درگاه الهی میباشد.
آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان حضرت داود علیه السلام دارای خصوصیات اخلاقی بودند که توانستند بدان وسیله به درجات رفیع قرب الهی نائل آیند.
نعم العبد بودن، اوابیت، خلق نیکو، شکرگذاری برای نعمات الهی و کفران نعمت ننمودن و ...، از خصائصی است که به ایشان سیر صعودی داد.
اما از نظر عهدین، آن خلق عظیم که ما به او نسبت می دهیم کاملاً بی اساس و بیهوده است.
عهدین، نسبت های ناروا و بی جایی به ایشان میدهد که البته در کتب اسلامی با ادله قوی، این تهمت ها از دامان پاک آن حضرت و پدر و مادر بزرگوارش، پاک میشود.
در قرآن که کتاب الهی، مسلمانان است، آیات فراوانی در مورد حضرت سلیمان، آورده شده و تفاسیر بسیاری بر آن نوشته شده است.
این آیات نشان دهنده آن است که حضرتش، قدرت های فراوانی در اختیار داشتند اما این قدرت ها، ایشان را از مسیر تمامی پیامبران الهی، جدا نکرد، بلکه به کمک آنها توانست همگان (از جمله ملکه سبا) را به سوی حق راهنمایی کند.
در مورد آیات قرآن، بهانه جویان، شبهاتی آفریده اند که البته عالمان اسلامی به تمامی آنها جواب محکم داده اند.
در مورد حضرت سلیمان علیه السلام روایات فراوانی نیز آورده شده است که یقین ما را درباره سرشت پاک آن حضرت دو چندان می نماید.
مقدمه حمد و سپاس مخصوص توست ای پروردگار عالمیان، ای که نعمت های پی در پیت، مرا از انجام وظیفه شکر گذاری غافل کرده و فیضان دریای فضل و کرمت، مرا از ستایش، عاجز گردانید و عطای پیوسته ات مرا از ذکر محامد جمالت بازداشته و زحمت های متوالیت، مرا از نشر و بیان نیکویی هایت ناتوان ساخته.
خداوندا!
آن کیست که شیرینی محبتت را چشید و جز تو کسی را خواست؟
و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای روی از تو گردانید؟
الهی ما را از آنان قرار ده که برای مقام قرب و دوستی خود برگزیده ای و خالص برای عشق و محبتت نموده ای.
پیامبران الهی، انسان های مقرب نزد پروردگار، بودند.
ایشان هیچ گاه و در هیچ صورتی روی خود را از سمت بارگاه الهی برنگردانیده و حتی در پستی های زندگی از شکر گذاری نزد خداوند بلند مرتبه دست نکشیده اند.
یکی از انبیای مقرب درگاه الهی، حضرت سلیمان علیه السلام میباشد.
آن حضرت دارای ویژگی هایی میباشد که در میان انبیای دیگر، نادر است.
به طور کلی خداوند به ایشان، سه منبع قدرت مال و علم و حکومت را عطا فرموده و نیروهای آسمانی و زمینی دور از دسترس همگان، که همان باد و جنیان هستند را در اختیار ایشان قرار داد.
کلید واژه: سلیمان= پر از سلامتی .
2- قرآن = کتاب آسمان مسلمانان.
اینکه آن حضرت با داشتن چنین قدرت هایی، از وظایف الهی خود باز نماند و شیطان نتوانست تا آخر عمر، او را اغوا نماید، به دلیل برخورداری از فضایل اخلاقی بسیار است.
این فضایل که خداوند نیز در قرآن از آنها یاد میکند (نعم العبد و اواب و ...)، باعث شد تا هیچگاه از هدف والای خود (هدایت)، که همان هدف تمامی پیامبران الهی میباشد، دور نشود و همچنان در طول زندگانی، سیر صعودی به سوی پروردگار جهانیان داشته باشد.
این پایان نامه، متشکل از سه بخش میباشد.
در بخش اول نگاهی به زندگانی آن حضرت می اندازیم.
ابتدا کمی با پدر او آشنا می شویم.
بعد از آن به خصوصیات خلقی و خلقی آن حضرت می پردازیم و در آخر، از منظر عهدین به آن حضرت می نگریم و نگاه عهدین به آن حضرت را نقد می کنیم.
در بخش دوم، از منظر قرآن به حضرت سلیمان علیه السلام می نگریم و به تفسیر آیاتی که در مورد آن میباشد می پردازیم.
در آخر شبهاتی چند در مورد این آیات را آورده به آنها جواب می دهیم.
در بخش سوم که آخرین بخش است، روایاتی که در مورد حضرت سلیمان علیه السلام است را آوردهایم.
در آخر امید آن دارم که این تحقیق بتواند، خصوصیاتی را که انسان باید دارا باشد تا به کمال الهی برسد، را بر ما بشناساند و خواننده را در رسیدن به قرب الهی کمک نماید.
انشاء ا...
بخش اول: نگاهی بر زندگانی حضرت سلیمان علیه السلام و سیمای آن حضرت در عهدین فصل اول: کلیات و پیشینه، تعریف و تبیین موضوع: سلیمان (ع) از انبیا معروف بنی اسرائیل است.
نام مبارکش هفده بار در قرآن ذکر شده و حالات و قصه هایش در کلام الله بسیار و به تصریح آمده است.
سلیمان از نظر لغوی یعنی پر از سلامتی و سلیمان از لحاظ اصطلاحی 1: نوعی انگشتر را گویند 2: گونه ای سنگ آذرین که عبارت است از سیلیکات آبدار طبیعی روی است، حجر سلیمانی: سنگ سلیمان.
3: (گیا) گونه ای از خرمای سفید است.
4: سلیمان پیامبر، که بر همه عالم و جن و انس سلطنت کردند.
حضرت سلیمان (ع) یکی از پیامبران صاحب وحی است بنا به آیه شریفه «و اوحینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبورا (نسا/163) گر چه ایشان صاحب شریعت مستقل نبوده و مروج احکام تورات بودند.
همچنین ایشان صاحب فضیلت های زیادی از جمله: علم و حکمت-عبد خوب و نیکو-بنده مقرب خداوند- فضیلت زیاد بر بعضی بندگان - صاحب منطق الطیر و ...
بوده اند که به تفصیل سعی شده در پایان نامه به آن اشاره شود.
که در بخشها و فصل های مختلفی که همگی از روی آیات قرآن کریم دسته بندی شده که در قسمت سرفصل ها و عناوین به آنها اشاره می شود همچنین در تبیین مسائل از تفاسیر متعدد و همچنین کتاب مقدس (عهدین) و بعضی از کتب هایی که در رابطه با بعضی از مکاتب مربوط به حضرت سلیمان میباشد به آن اشاره شده است.
ضرورت و اهداف تحقیق: حضرت سلیمان (ع) که یکی از انبیای مقرب الهی است، دارای ویژگی هایی میباشد، که در بین انبیا دیگر این ویژگی ها زیاد دیده نمیشود با مراجعه به قرآن و وصف خداوند متعال از سلیمان و نعمت هایی که به او ارزانی شده است برای من بسیار زیبا و قابل تامل بوده است و مرا بر آن داشت که به تحقیق در رابطه با زندگی ایشان بپردازم.
و ویژگیهایی که ایشان را به این مقام رساند یا خصائصی که در درون ایشان بوده و با توجه به این همه موهبت و ثروت که از طرف خداوند به ایشان ارزانی شده ذره ای از این خصیصه های الهی کم نشده، را مورد بررسی قرار دهم و ان شا الله به نتیجه گیری خوبی برسیم که (انسان می تواند در اوج قدرت، مکنت، حکمت و همه مواردی که می توان بر قلب ها و جان ها حکومت کرد را داشته باشد ولی ذره ای از نفوذ شیطان و وساوس او را در خود راه ندهد).
همچنین با توجه به مسائل سیاسی روز و رژیم صهیونیستی که به تجاوز و قتل عام مسلمانان و نابودی و زوال آنها به پا خاسته و خود را رهروان حضرت سلیمان (ع) میدانند و ادعا میکنند که حضرت سلیمان بر اسرائیل حکومت می کرد و بنای بیت المقدس را که خانه خدا است ساخته تا همیشه اسرائیل بر همه مردم جهان برتری داشته باشد.
همچنین بعد از مراجعه به منابع تحقیقی با مکتبی به نام فرا ماسونرها آشنا شدم که آنها هم ادعا میکنند که از حضرت سلیمان (ع) تاسی گرفته اند که این مکتب بعداً بنیانگذار افکاری شد که چهره دین را مخدوش معرفی نموده و ان شا الله سعی من بر این است که در حد توان بتوانم مقداری از این مباحث را مورد بررسی قرار دهم و نشان دهم.
چهره راستین حضرت سلیمان (ع) در قرآن و روایات بسیار زیبا معرفی شده و با ویژگی هایی که صهیونیسم جهانی معرفی میکند تناقض دارد.
همچنین کتاب مقدس نیز ایشان را به عنوان پادشاه معرفی کرده و متاسفانه در بعضی موارد به تحریف، ایشان را فردی دنیا زده معرفی کرده اند و ان شاء ا...
در بخش مراجعه به عهدین و شبهاتی که در بخش مخصوص به آن اشاره میشود بیشتر توضیح داده میشود.
پیشینه موضوع: حضرت سلیمان (ع) هم در کتاب مقدس (عهدین) معرفی شده اند و در رابطه با ویژگی ها و زندگی ایشان، سخنانی آمده و هم در قرآن کریم، اما چیزی که مطرح است چون کتاب مقدس عمده مطالب آن تحریف شده میباشد، از لحاظ سندی و ویژگی نمی توان آن را مورد بحث و بررسی به عنوان سند محکم قرار داد.
لذا قرآن کریم بهترین و معتبرترین سندی میباشد که میتوان حضرت سلیمان را معرفی نمود.
اما از لحاظ قدمت نزول کتب آسمانی (تورات و انجیل) اولین پیشینه، قرآن کریم دومین پیشینه، اما مهمترین و معتبر ترین میباشد خداوند متعال در قرآن کریم در رابطه با سلیمان (ع) او را بهترین بندگان و عبد صالح معرفی میکند: «و وهبنا لداود سلیمان نعم العبد انه اواب» (سوره ص/30) و این دلیل صالح بودن را نیز اواب بودن او معرفی میکند که ان شا الله در بخشها و فصلها توضیحات بیشتر ارائه میگردد.
اما بعد از این منابع مراجعه به روایات ائمه اطهار (ع) هم می توان یکی دیگر از پیشینه ها باشد.
همچنین در نهج البلاغه علی (ع) هم در مواردی به حضرت سلیمان اشاره شده.
اما در دوره معاصر کتبی که در رابطه با انبیا نوشته اند نیز می توان اشاره کرد.
این جانب سعی کردم همه این موارد را بررسی کنم همچنین با مرکز پژوهشی باقرالعلوم (ع) تماس گرفته ولی متاسفانه مطلبی در این مورد پیدا نشده که به پیشینه مقالات دسترسی پیدا کنم همچنین با مراجعه به نمایشگاه قرآن کریم به قسمت پیشینه شناسی حوزوی مراجعه کرده و در فایل پایان نامه ها 112000 پایان نامه وجود داشت اما هیچ کدام در این مورد نبوده فقط در یک کتاب که در رابطه با عناوین پایان نامه ها بوده به دو پایان نامه اشاره شده با موضوعات (حضرت داود و حضرت سلیمان علیهم السلام از دیدگاه قرآن و عهدین) و (حضرت سلیمان از دیدگاه عهد عتیق و قرآن کریم) که در شهر اصفهان و دیگری در دانشگاه قم موجود باشد که متاسفانه برای اینجانب مقدور نمیباشد که به آنها دسترسی پیدا کنم.
فرضیه ها یا سوالات اصلی و فرعی: 1-ویژگی های خاص حضرت سلیمان چه بود؟
2-قرآن کریم حضرت سلیمان را چگونه معرفی میکند؟
3-نظر روایات در رابطه با صفت های خلقی و خلقی سلیمان (ع) چیست؟
4-شبهاتی که در رابطه با سلیمان (ع) و درخواستی که از خداوند تبارک و تعالی دارد و کارگزاران او مطرح است از جمله آورنده تخت سلیمان (ع) چه چیزهایی میباشد و چه پاسخ هایی داده میشود.
سوالات فرعی: 1-پدر حضرت سلیمان (ع) چه نقشی را در تربیت و به جهت رسیدن سلیمان (ع) داشت؟
2-دلیل نعم العبد بودن و فضیلت سلیمان و داود نسبت به افراد دیگر چه بوده است؟
3-عوامل موثر در ویژگی های حضرت چه چیزهایی می تواند باشد؟
4-کارگزاران حضرت سلیمان چه مخلوقاتی بودند؟
5-اختلاف حکم حضرت سلیمان و داود (ع) بر چه بود؟
6-آیا حضرت سلیمان فقط زبان مورچگان و هدهد را می دانست یا زبان همه حیوانات را می فهمید؟
7-آورنده تخت سلیمان چگونه توانست این کار را انجام دهد؟
روش تحقیق: روشی که اینجانب با آن تحقیق کرده ام کتابخانه ای است.
بنده برای یافتن کتاب هایی در مورد حضرت سلیمان علیه السلام به کتابخانه مراجعه کرده و در آنجا کتاب هایی را یافتم و توانستم تحقیق مورد نظر را بنویسم، نا گفته نماند به دلیل اینکه مطالبم کافی نبود به پژوهشکده باقرالعلوم در قم نیز مراجعه کرده و از این مرکز نیز راهنمایی گرفتم.
اما در اصل، مبنا و پایه های تحقیقم را به کمک استاد راهنما از تفسیر موضوعی آقای جوادی آملی گرفتم.
من در اینترنت نیز به دنبال کتابی با عنوان حضرت سلیمان گشتم و در آخر توانستم مطالبی را بیابم.
زمان بندی مراحل انجام تحقیق: اینجانب ابتدا به دنبال کتاب هایی که در مورد حضرت سلیمان نوشته شده یا در آنها اشاره ای به آن حضرت شده، از جمله تفاسیر گشتم و مقداری کتاب پیدا کردم.
بعد از آن به پژوهشکده باقرالعلوم مراجعه کردم که در آنجا چند منبع نیز در اختیارم قرار داده شد.
بنده از تمامی کتاب ها، مطالب مورد نیازم را فیش نویسی کردم و آنها را مرتب کردم.
بعد از آن مطالب مربوط تحت هر کدام از عناوین کلی و جزئی را زیر آنها نوشتم و بعد از آن نیز تحقیق را تایپ کردهام.
البته تمامی مراحل زیر نظر استاد راهنما و استاد مشاور بوده و از ایشان کمک گرفتم.
اینجانب ابتدا به دنبال کتاب هایی که در مورد حضرت سلیمان نوشته شده یا در آنها اشاره ای به آن حضرت شده، از جمله تفاسیر گشتم و مقداری کتاب پیدا کردم.
عناوین کلی و جزئی: فصل دوم: حضرت داود و حضرت سلیمان علیهما السلام حضرت سلیمان علیه السلام فرزند داودبن اسیابن عوبیدبن با عاز بن سالار بن نحسون بن عمینا دام بن ارام بن حصرون بن فارص بن یهود ابن یعقوب (علیه السلام) است که چهار هزار و سیصد و نودو یک سال بعد از هبوط آدم علیه السلام متولد شد.
سلیمان به عبری یعنی «پر از سلامتی»، فرزند و جانشین داود (علیه السلام).
در کتاب مقدس سمت نبوت ندارد و فقط به پادشاهی و حکمت او اشاره شده است.
او همچون پدر از انبیای بزرگ بنی اسرائیل بود.
نام سلیمان در تاریخ به عنوان پیغمبری رئوف و سلطانی دادگستر و حکمرانی فرزانه ثبت شده است.
اکثر مورخان نوشته اند: هنگامی که داود (علیه السلام) آن حضرت را به جانشینی خود برگزید ،از عمر سلیمان بیش از سیزده سال نگذشته بود.
و این مطلب در حدیثی از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نیز روایت شده است.
در پاره ای از احادیث نقل شده است که چون داود خواست سلیمان را - که کودکی بود - وصی خویش کند، علما و بزرگان بنی اسرائیل به مخالفت برخاستند و گفتند داود (علیه السلام) میخواهد جوان نورسی را برما امیر گرداند با این که میان ما بزرگ تر از او نیز وجوددارد.
خدای تعالی به او وحی فرموده: مجلسی ترتیب دهد و عصاهای آنان که مدعی جانشینی داود هستند و همچنین چوب دستی سلیمان را بگیرد و دراتاقی بنهد و روز دیگر آن عصاها را بیرون آورند و هر کدام از آنها که سبز شده بود جانشین داود می باشد.
چون این کار را کردند و روز د یگر به آن اتاق رفتند، دیدند که چوب دستی سلیمان سبز شده است.
در بعضی احادیث سبب اینکه حضرت داود (علیه السلام)، سلیمان را به جانشینی خودبرگزید ، قضاوتی بود که سلیمان – در همان کودکی- در باره صاحب زمین و گوسفندان کرد و خدای تعالی در سوره انبیاء بدان اشاره کرده است.
گزیده داستان این است که دو نفر به نزد داود آمدند و یکی از آن دو گفت : من زمینی کشاورزی داشتم که آن را کشت کرده بودم و چون سبز شد، گوسفندان این مرد شبانه آمدهاند و زراعت مرا خورده اند و در روایات زیادی است که گفت: زراعت مزبور درختان مو بوده و خوشه های انگور در آن ها ظاهر گردیده بود.
داود برای قضاوت در آن ماجرا سلیمان را طلبید و با او به گفت و گو و مشورت پرداخت یا به نقل بعضی از روایات ، قضاوت را در آن باره به سلیمان سپرد و فرمود: نزد سلیمان بروید تا وی در باره شما حکم کند.
سبب مشورت یا ارجاع به سلیمان همین بود که می خواست شایستگی او را برای جانشینی خود به بنی اسرائیل گوش زد ساخته و به آنها بنمایاند.
سلیمان حکم کرد گوسفندان را به صاحب زمین بدهند و زمین را به صاحب گوسفندان بسپارند تا وقتی که زراعت به حالت اولیه بازگردد و در این مدت، صاحب زمین از شیر و پشم گوسفندان استفاده کند و صاحب گوسفندان نیز به زراعت زمین همت گمارد و به این ترتیب زیانی متوجه هیچ یک از دو طرف نخواهد گردید.
درحدیث کلینی رحمه الله که از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده ، حضرت سلیمان گفت: زیرا گوسفندان ریشه زراعت و درختان را که نخورده اند و سال دیگر زراعت به حال سابق باز می گردد.
به دنبال این حکم ، وحی الهی نیز به داود نازل گردید و خدایتعالی بدو فرمود : حکم همان است که سلیمان کرده، بدین ترتیب استعداد و شایستگی سلیمان برای جانشینی داود نزد بنی اسرائیل و فرزندان دیگر داود آشکار گردید.
آغاز کار سلیمان مورخان نوشته اند: سلیمان علیه السلام دارای برادران دیگری بود که از طرف مادر از او جدا بودند و چون عمرشان بیش از سلیمان بود، خود را به جانشینی پدر و پادشاهی سزاوارتر می دانستند.
هنگامی که داود به فرمان پروردگار متعال سلیمان را به جانشینی خود برگزید، یکی از برادران سلیمان به نام آبشالوم برآشفت و در صدد مخالفت و جنگ با پدر برآمد و گروهی را با خود همراه کرده به جنگ داود آمد.
داود از ترس او به شرق اردن گریخت و آبشالوم برای چندی بر تخت سلطنت داود تکیه زد تا این که حضرت داودلشکری به سرکردگی شخصی به نام یوآب به جنگ آبشالوم فرستاد و آبشالوم در آن جنگ کشته شد و داود به سلطنت بازگشت.
پس از فوت داود، برادر دیگر سلیمان به نام أدوینا مخالفت آغاز کرده و به همراه هواداران آبشالوم به جنگ سلیمان رفت و پس از جنگی که شد، أدوینا نیز کشته شد و پایه های سلطنت سلیمان میان بنی اسرائیل مستقر گردید.
نعتمهایی که خداوند به سلیمان داد خدای تعالی به سلیمان نیز مانند پدرش داود نعمت های بسیاری بخشید و موهبت های فراوانی بدو عنایت فرمود، مانند : نبوت، سلطنت، علم منطق الطیر، علم قضاوت، حکمت، فرزانگی، رام کردن با دوجنیان و دیوان و شیاطین برای او ...
ونعمتهای دیگری که شرحش خواهد آمد.
متأسفانه احوالات این پیغمبر بزرگوار و تاریخ آن حضرت در بسیاری از جاها به دست افسانه پردازان و خرافه نویسان افتاده و اسرائیلیات در تاریخ سلیمان بسیار راه یافته است.
تا آنجا که نسبتهای ناروائی به آن حضرت داده اند که حتی نقل آنها نیز در اینجا مناسب نیست.
چنان که به پدرش داود (علیه السلام) هم نظیر آن نسبتها را داده بودند.
باری چنان که گفتیم خدای تعالی نبوت و سلطنت را با هم به سلیمان عنایت کرد و او را بر کشور حاصلخیز و پهناوری که از خلیج عقبه تا رود فرات وسعت داشت فرمانروا گردانید و به وسیله جنیان و شیاطین و نیروی باد که در اختیار آن حضرت بود توانست بناهای مرتفع و شگفت انگیزی مانند بیت المقدس و هیکل معروف و تومرو سایر آثار که هنوز هم نمونه های بسیاری از آنها در سرزمین فلسطین و شامات موجود است، بسازد و نگارنده از نزدیک بعضی از قسمتها را دیده ام و برای بیننده جای تردید باقی نمی ماند که برای ساختمانهای مزبور و بالابردن آن سنگهای بزرگ، از نیروی نامرئی استفاده شده است.
پدر بزرگوار او« حضرت داود علیه السلام» خدای تعالی گذشته از آنکه نبوت را به داود داد، سلطنت بنی اسرائیل را نیز به آن حضرت ارزانی داشت و این دو مقام را برای او جمع کرد و نعمتهای دیگری نیز به او عنایت فرمود، از آن جمله در سوره انبیاء فرموده است: (...
و سخر نا مع داود الجبال یسبحن و الطیر و کنا فاعلین) «و کوهها و پرندگان را رام و مسخر داود کردیم که باوی تسبیح می گفتند» ]انبیاء، 79[ (و علمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم فهل انتم شاکرون) « و ساختن زره را برای شما بدو یاد دادیم تا شما را از کارگر شدن سلاح ها محافظت کند».
]انبیاء ، 80[ البته در اینکه منظور از تسبیح کوهها و پرندگان چیست و تسبیح آنها با داود چگونه بوده است، در تفاسیر اختلاف است.
برخی گفته اند: منظور آن است که کوهها و پرندگان از روی اعجاز همراه او می رفتند و رام او بودند و معنای تسبیح آنها همین رام بودن و رفتن آن ها همراه داود بوده است.
نقل دیگر آن است که به همراه تسبیح داود، آن ها نیز تسبیح می کردند.
قول سوم آن است که خدای تعالی کوهها را مسخر داود کرد تا به هر جا که بخواهد چاه حفر کند و چشمه احداث کرده و معدن استخراج نماید، در باره صنعت زره سازی داود، نیز مطابق روایات و تواریخ، خدای تعالی آهن رادر دست اونرم کرده بود و بی آن که به کوره و آتش احتیاج داشته باشد، قطعه های آهن را به دست می گرفت و چون در دست داود می آمد، همچون موم و خمیر نرم می شد و آن حضرت آن را به صورت مفتولهای باریک در آورده و زره می بافت قتاده یکی از مفسران گفته است: داود نخستین کسی بود که زره بافت و از آن در جنگها استفاده کرد.
خدای تعالی در این باره فرموده : (و لقد اتنا داود منا فضلاً یا جبال اوبی معه و الطیر و النا له الحدید) »ما حظ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملاً افزودیم و امر کردیم که ای کوهها و ای مرغان شما نیز با داود هم آهنگ شوید و آهن سخت را به دست او نرم گردانیدیم » ]سبأ ، 10[ (ان اعمل سابغات و قدر فی السرد و اعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر)» از آهن زره بساز و حلقه زره به اندازه گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملاً به هر چه میکنید آگاهم» ]سبأ، 11[ در سوره ص فرموده است: (اصبر علی ما یقولون و اذکر عبد نا داود ذالاید انه اواب) «تو بر سخنان آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که بسیار نیرومند بود و دائم به درگاه ما توبه و انابه می کرد» ]ص، 17[ (انا سخرنا الجبال معه یسجن بالعشی و الاشراق) » و ماکوهها را با او مسخر کردیم تا شب و روز خدا را تسبیح و ستایش کنند» ]ص، 18[ (والطیر محشوره کل له اواب) « و مرغان را مسخر کردیم که نزد او مجتمع گردند همه به دربارش از همه جانب باز آیند» ]ص، 19[ (وشددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب) «و ملک شاهی او را نیرومند ساختیم و به او قوه درک حقایق و تمیز حق از باطل عطا کردیم» ]ص، 20[.
در کتاب تاریخ انبیاء آمده: به طور اجمال نعمتهایی که خداوند به داود عنایت کرد، را می توان در جملات زیر خلاصه کرد: 1- کوهها و پرندگان را مسخر وی گردانید که با او تسبیح می گفتند و تحت اختیار و اراده وی بودند؛ 2- آهن در دست وی نرم شد که می توانست آن را بدون گرم کردن در آتش به هر شکل و صورتی که می خواهد در آورد؛ 3- علم زره بافی به او تعلیم شد که در جنگ با دشمنان مورد استفاده بسیار قرار می گرفت و سبب پیروزی بنی اسرائیل می گردید؛ 4- نیرویی فوق العاده که خداوند از نظر جسم و علم و عبادت به او عنایت فرمود؛ 5- پایه های فرمانروایی و سلطنت او را محکم گردانید.
او از خلیج عقبه تا رود فرات را تحت فرمان و اطاعت خویش در آورد.
شهرهای فلسطین را پس از جنگهای بسیار گرفت ودمشق را از دست آرمیین بیرون آورد و شهرهای ساحلی فرات را فتح کرد و به طور کلی از خلیج عقبه تا مرزهای کشور ایران را تحت حکومت خود درآورد؛ 6- حکمت و فرزانگی و علم داوری رابدو داد؛ 7- علم منطق الطیر را بدو عنایت فرمود که سخن پرندگان را می فهمید چنان که جمعی از مفسران گفتهاند.
و برخی هم از آیه 16 سوره نمل آن را استفاده کرده اند که سلیمان گفت : (وعلمنا منطق الطیر...) «به ما زبان پرندگان تعلیم داده شده است» و هم چنین آیات سوره ص و سبأ (که قبلاً ذکر شد) به این مطلب اشاره شده است؛ 8- زبور را خداوند به او موهبت کرد که شامل اوراد مذهبی ، تسبیح و تمجید پروردگار و برخی از اخبار آینده بود و در قرآن کریم نیز آمده که خدای تعالی فرموده است: (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون) «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد»؛ 9- لحن خوش و صدای گیرایی بدو عنایت فرموردکه تاکنون ضرب المثل قرار گرفته و از گوشه و کنار شنیده می شود که برخی از مؤسسات علمی در صدد برآمده اند که آن را با وسائل گیرنده علمی در فضا پیدا کنند؛ 10- خداوند به داود فرزندی همچون سلیمان عنایت کرد که وارث دانش، حکمت و سلطنت او گردید و یکی از انبیای بزرگ الهی شد.
فصل سوم : صفات خلقی و خلقی حضرت سلیمان الف: صفات خَلقی او؛ حضرت سلیمان (علیه السلام) سفیدرو، و سنگین وزن و پاکیزه و پرمو بود و لباس سفید می پوشید و خاشع و فروتن بود و با مساکین و محتاجان محشور می شد و با آنها می نشست میگفت : محتاجی هستم همنشین محتاجان.
پدرش حضرت داود (ع) در ایام زعامت خود با او مشاوره می کرد در حالیکه سلیمان بچه بود اما عقل و علمش زیاد بود.
حضرت سلیمان (ع) با آن همه ملک و عظمتی که داشت از لباس پشمی استفاده می کرد، وقتی که شب می شد دو دست خود را به گردن خودمی انداخت و تا صبح ایستاده گریه می کرد و رزق و روزی او از دست رنج حصیر بافی وی بود که با دست خود از برگ خرما می بافت و ملک و سلطنت و قدرت را برای غلبه بر کفر از خدا خواسته بود.
در کتاب سیمای نماز به نقل از کتاب ارشاد دیلمی آمده است: لباس سلیمان لباس بس عادی بود، در حالی که سلطنت و حکومت و مالی که در اختیارش بود برای احدی از گذشتگان و آیندگان مقرر نشد.
او شبهای خود را به نماز تمام می کرد در حالی که همچون چشمه جوشان بهاری از دیده اشک می ریخت.
آن حضرت اداره امور معاشش از طریق زحمت بازوی خویش بود.
دسترنج او حاصل بافتن برگهای خرما به یکدیگر بود و حکومت را بدانجهت می خواست تا بر پادشاهان و حکام جور غلبه یابد ب: صفات خُلقی او؛ از نگاه قرآن: 1- نعم العبد بودن بنابرآیه (وهبنا لداود سلیمان نعم العبد انه اواب) «ما به داود سلیمان را بخشیدیم .
چه نیکوبنده ای است، او پیوسته به یاد خداست» ]ص، 30[ حضرت سلیمان نعم العبد بود در اینجا در مورد عبد توضیحاتی داده می شود.
عبد : مطیع ، بنده.
از مجمع نقل شد که او را در اثر ذلت و انقیادش عبد گویند، پس معنای تذلل و طاعت در آن ملحوظ است.
دیگری: عبد به معنی عابد و مطیع خدا در اخلاص و عبادت و اطاعت، مثل (وانه لما قام عبد الله یدعوه...) «چون بنده خدا برای پرستش اوبر پای ایستاد...» ]جن، 19[ ، (ذریه من حملنا مع نوح انه کان عبداً شکوراً) «ای فرزندان مردمی که با نوح در کشتیشان نشاندیم، بدانید که او بنده ای سپاسگذار بود» ]اسراء، 3[ ، (اذکر عبدنا ایوب اذنادی ربه) «وا زبنده ما ایوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد» ]ص، 41[ (سبحان الذی اسری بعبده..) «منزه است خدائی که بنده خود را سیر داد...» ]الاسراء، 1[ ، (الحمدالله الذی انزل علی عبده الکتاب...) «سپاس خدائی را که بر بنده خود این کتاب را نازل کرد...» ]کهف، 1[.
کلمه عبد به معنای انسان و یا هر دارای شعور دیگریست که ملک غیر باشد، البته اینکه گفتیم - (یاهر دارای شعور) به خاطر اطلاق عبد به غیر انسان با تجرید به معنای کلمه است.
که اگر معنای کلمه را تجرید کنیم، و خصوصیات انسانی را از آن حذف کنیم، باقی می ماند (هر مملوکیکه ملک غیر باشد)، که با این اعتبار تمامی موجودات با شعور عبد می شوند، و به همین اعتبار خدایتعالی فرموده: (ان کل من فی السماوات و الارض الاآتی الرحمن عبداً) «هیچ کس در آسمانها و زمین نیست مگر آنکه با عبودیت رحمان خواهند آمد» ]مریم، 93[ کلمه عبادت از کلمه (عبد) گرفته شده و علی القاعده باید همان معنا را افاده کند، ولکن چه اشتقاقهای گوناگونی از آن شده، و یا معانی گوناگونی بر حسب اختلاف موارد پیدا کرده.
بنابراین عبادت وقتی حقیقتاً عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد، و خلوص همان حضوری است که قبلاً بیان کردیم و روشن شد که عبادت وقتی تمام و کامل می شود که به غیر خدا به کسی دیگر مشغول نباشد و در عملش شریکی برای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت، بسته و متعلق به جائی نباشد.
نه به امیدی، و نه ترسی ، حتی نه امید به بهشتی و نه ترس از دوزخی ، که در این صورت عبادتش خالص، و برای خدا است، به خلاف اینکه عبادتش به منظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد .
که در این صورت، خودش را پرستیده نه خدا را و همچنین عبادت وقتی تمام و کامل می شود که به خودش هم مشغول نباشد که اشتغال به نفس، منافی با مقام عبودیت است، عبودیت کجا و منم زدن و استکبار کجا؟و این چنین، خداوند او را بهترین عبدها (نعم العبد) میخواند.
2- اواب بودن ؛ اواب بودن سلیمان در کتاب معارف و معاریف آمده: (اوب جمع آن اوابین در حالت نصبی و جری) ، آنکه از همه چیز به خدا بازگردد.
بازگردنده به جانب حق.
از هر چه نزد خدا ناپسند به آنچه محبوب خدا بود بازگردنده بود.
(و وهبنا لداود سلیمان نعم العبد انه اواب) » ما به داود سلیمان را بخشیدیم.
چه نیکو بنده است او پیوسته به یاد خداست.
» ]ص، 30[.
در قاموس قرآن آمده اوب: بازگشت.
(ان الینا ایابهم) «به راستی بازگشت آنها به سوی ماست» ]غاشیه، 25[ مآب مصدر میمی به معنی بازگشت و اسم زمان، (زمان بازگشت) و اسم مکان (مکان بازگشت) آمده است.
اواب، صیغه مبالغه است یعنی بسیار رجوع کننده (انا وجد ناه صابر انعم العبد انه اواب) «ما ایوب را بنده صابری یافتیم چه نیکو بندهای بود که دائم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.» ]ص، 44[ این کلمه 5 بار در قرآن آمده است، و اواب، صفت کسانی است که پیوسته با طاعت و استغفار و دعا و ترک معاصی به سوی خدا رجوع می کنند، اوابین جمع اواب است.
در حالات حضرت داود هست.
(یا جبال او بی معه و الطیر) «ای کوهها و ای پرنده ها با او تسبیح کنید و هم آواز شوید»، درجای دیگر هست (انا سخر نا الجبال معه یسبحن بالعشی و الاشراق و الطیر محشوره کل له اواب) «ما کوهها را مسخر کردیم که با او صبح و شام تسبیح می کردند و پرندگان را نیز مسخر کردیم که دسته جمعی با او هم آواز بودند» ]ص، 18 و 19[ از این آیات روشن می شود که کوهها و پرندگان در تسبیح خدا با داود هم صدا می شوند، تمام موجودات خدا را تسبیح می کنند لکن ما تسبیع آنها را نمی فهمیم.
(و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن را تفقهون تسبیحهم) «کوهها و پرندگان که در تسبیح با او هم صدا می شوند، آیا دیگران نیز نمی شنیدند و می فهمیدند؟» ]اسراء، 44[ در مفردات گوید: فرق اواب و رجوع آن است که اواب به معنی رجوع با اراده و با اختیاراست و رجوع اعم می باشد.