جُنبِشِ مَشروطه، جنبش مشروطه خواهی، جنبش مشروطیت، انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
پیشینه از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود.
تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطه خواهی را فراهم آورد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد.
نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
خواستهها تصویر موسیو نوز بلژیکی با لباس عربی تحصن در سفارت انگلستان اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند.
علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست.
این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت.
اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند.
خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند.
مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد.
هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین سندین آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت.
عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.[۱] در ابتدای حرکت، مسٔلهٔ اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه میگفتند.
با اوجگیری نهضت، به تدریج مسأله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد.[۲] فرمان مشروطیت نوشتار اصلی: فرمان مشروطیت بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد.
علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت.
مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول تصویری از نمایندگان دوره اول مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ مهر ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت.
نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه این قانون نیز به امضای او رسید.
بر پایه قانون اساسی مجلس وظایف مالی زیر را بر عهده داشت:[۵] - تهیه بودجه و نظارت بر اجرای بودجه کشوری - تصویب انتقال یا فروش منابع زیر زمینی و تصویب قرادادهای صنعتی و کشاورزی - تصویب تغییر مرزهای کشور - تصویب قراردادها و عهد نامهها با دولتهای خارجی - تصویب تشکیل کمپانیهای ملی - تصویب هر گونه قرار دادهای دولتی - تصویب اعتبار و وامهای دولتی - تصویب ساختن راهها و راه آهن محمدعلی شاه پس از مرگ مظفرالدین شاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت.
او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.
به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران میکوشیدند، با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت میکرد، غالب آمدند؛ اما روسها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعلی شاه، مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد.
از امضای قانون اساسی سر باز زد.
پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد.
ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند.
اتابک اعظم را جوانی به نام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و درباریان طرفدارش داشت.
با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود.
محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد.
پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضلالله نوری [۶] عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند.
با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.
به توپ بستن مجلس بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد.
لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ تیر ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند.
عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند.
محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت.
ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.
شکست در تهران اسرای کودتای محمد علی شاه در باغشاه پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبرو شده بود.
بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند.
از جمله مهمترین دلایل شکست مشروطه خواهان متفرق شدن نیروهای محافظ مجلس بود که برخی از وکلا برای آن که بهانه به دست شاه ندهند نیروهای محافظ مجلس را متفرق کردند و حتی مهمات و اسلحهای که برای دفاع در نظر گرفته شده بود را از مجلس خارج کردند و با این کار به طور غیر مستقیم زمینه شکست مدافعین مجلس را فراهم کردند.[۷] شکست در تهران شروع دورهای بود که به استبداد صغیر مشهور است.
قیام در تبریز مشروطه طلبان تبریز، در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده میشوند نقشه تبریز در قیام مشروطه پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست.
مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند.
انجمن تبریز عملاً جایگزین مجلس ملی شده بود.
شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب فرستاد.
علی مسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرخان عمواوغلی درتبریز به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله با نیروهای دولتی کمک میکردند.
در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادی الاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیعالثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی عین الدوله و صمد شجاع الدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد.[۸].
گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند.
علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.[۹] محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد.
در آذربایجان، در پی بسته شدن راه تبریز - جلفا، و محاصره کامل شهر از طرف قوای شاه، گرسنگی و قحطی هولناکی بر مردم روی آورد و کار بر آزادیخواهان سخت شد.
در اوایل ربیع الثانی سال ۱۳۲۷ ه.
ق.
(اردیبهشت ۱۲۸۸ ه.
خ.) دولتین روس و انگیس موافقت کردند که قشون روس به بهانه شکستن خط محاصره و حمایت از اتباع بیگانه، و رساندن خواربار به آنان وارد تبریز شود.
با ورود سپاهیان روس محاصره تبریز شکست و نیروهای شاه از شهر دور شدند.
اما خاتمه کار تبریز به معنی پیروزی ارتجاع نبود و کوشش آزادیخواهان در نقاط دیگر ایران همچنان ادامه یافت.
پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست.
قیام گیلان در این اوقات کمیته «ستار» در گیلان تشکیل شده بود.
یپرم خان ارمنی با مشروطهخواهان هم پیمان شد و جوانان ارمنی را برای نهضت بسیج کرد.
در همین هنگام محمدولی خان تنکابنی از تبریز بازگشته بود.
کمیته ستار با او مذاکره کرد و او را راضی کرد با نیروهایش برای پیروزی جنبش مشروطه به مبارزه برخیزد.
در روز ۱۹ بهمن ۱۲۸۷ انقلابیون به کمک محمدولی خان تنکابنی و یپرم خان ارمنی حاکم رشت آقابالاخان را کشتند و شهر را تسخیر کردند.
پس از آن تمام گیلان به تصرف آزادی خواهان در آمد.
به موجب این پیروزی آنها رونوشتی به سفرای خارجی نوشتند که نزاعی با شاه ندارند و فقط در صدد احیای مشروطهاند.
صدای انقلاب رشت به گوش شهرهای دیگر ایران و کشورهای آزاد جهان رسید و باعث دلگرمی مجاهدان تبریز شد.
ستارخان و باقرخان تلگرافهای مهیجی ارسال کردند و متحصنین سفارتهای عثمانی و انگلیس به جشن پرداختند.
پس از این شاه قشونی برای تصرف گیلان فرستاد.
قشون او در قزوین اردو زدند و پس از رسیدن نیروهای بیشتر به سمت شمال حرکت کردند ولی در ۳۰ کیلومتری رشت خبر رسید نیروهای دولتی رشیدالملک در حاشیه دریا از مجاهدان شکست خوردهاند و این خبر باعث دلسردی آنها شد و آنها به قزوین عقب نشینی کردند.
در سوی دیگر ایران، شهر اصفهان در نیمه دیماه به تصرف مشروطه خواهان بختیاری در آمد.
بعد از آن تعدادی از آزادی خواهان تهران به اصفهان رفتند و با سردار اسعد بختیاری که به تازگی از پاریس بازگشته بود مذاکره کردند و اطمینان دادند قاطبه مردم تهران طرفدار مشروطهاند.
قیام بختیاریها پوستر فتح تهران بهدست مجاهدین گیلان و بختیاری در حالی که در تبریز مجاهدین در محاصره قوای دولتی و همدستان خارجی آن بودند، در اصفهان اعتراضات به بستنشینی عدهای انجامید و قوای بختیاری که در آن هنگام توسط حاکم اصفهان و بختیاریها صمصام السلطنه رهبری میشد برای نجات جنبش مشروطه بسیج شده و از تمامی مناطق بختیارینشین به سوی اصفهان حرکت کردند.
با پیوستن قوای بختیاری کار بالا گرفت.
نجف قلی خان صمصامالسلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح زیادی به اصفهان وارد شد.
برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز که تا آن هنگام در فرانسه مشغول تحصیل بود، در پاریس با تعدادی از مشروطهخواهان ارتباط تنگاتنگی داشت و خود نیز از مشروطهخواهان بود، پس از سفر به لندن و مشورت با وزارت خارجه انگلستان به اصفهان آمد.[۱۰] مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.
نقش زنان در جنبش مشروطه در فتح تهران یکی از زنان روشنفکر خاندان ایلخانی بختیاری به نام سردار بی بی مریم بختیاری با رشادت و دلیری به مبارزه با عمال استبداد برخاست.
سردار مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حملهای سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی نمود و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد.
او حتی خود شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید.
نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت.
بعدها با دریافت مدال شجاعت از دولت آلمان به لقب سرداری مفتخر شد.
نقش عشایر عشایر ایران از مهمترین حامیان مشروطه بودند.
دو ایل بختیاری به ایلخانی سردار اسعد بختیاری و قشقایی به ایلخانی صولت الدوله قشقایی معروف به سردار عشایر همواره از این جنبش حمایت کردند.
{البته هر دو در زمان حکومت رضا شاه در زندان به قتل رسیدند}.
فتح تهران نوشتار اصلی: فتح تهران (۱۲۸۸) در تهران هم دوباره کوششها بالا گرفت.
بالاخره نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار اعظم از شمال و نیروهای بختیاری به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد بختیاری از جنوب به سمت تهران آمدند و در نزدیکی تهران به هم پیوستند.
در پیشروی به سوی پایتخت، نخستین قدم را بختیاریها به فرماندهی سردار اسعد بختیاری (فاتح ملی) و سپس اردوی شمال به فرماندهی سپهدار اعظم برداشتند که انقلابیون قفقاز هم در صفوف آن بودند.
اردوی شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند.
در این موقع نیروی روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید میکرد.
نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۱ رجب ۱۳۲۷ (۲۸ تیر ۱۲۸۸/۱۹ ژوئیه ۱۹۰۹) وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند.
انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند و علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد.
بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند.
مجلس دوم مشروطه و قانون بار دیگر در کشور ایران به پا گشت.
اما پیش از آن که به ثمر برسد کسانی به نام رجال رشته کارها را از دست آزادی خواهان در ربودند و قانون و آزادی را در گهواره خفه کردند و هنگامی که فدائیان و جانبازان واقعی آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود.
مجلس دوم در ۲۵ آبان ۱۲۸۸ یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان گشایش یافت.
در هنگام گشایش مجلس نگرانی از ماندن سپاهیان روس در کشور و این که وعده آشکار دادهاند که هر چه زودتر به این تشویش و نگرانی پایان دهند، در بیانات رسمی دولت انعکاس یافت، ولی این نیروها همچنان باقی ماندند و هر روز فساد تازهای بر پا کردند.
مجلس که بیشتر اعضای آن اشراف و خوانین بودند، در سراسر دوره تشکیل خود کاری انجام نداد.
انقلاب مشروطیت ایران، اگر چه ضربه سنگین خود را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی از زمینداری داخلی و دولتهای خارجی شکست خورد.
دولت مستوفی الممالک، که پس از سپهدار به روی کار آمده بود، در مرداد ۱۲۸۹ به دستیاری نیروهای بختیاری و یپرمخان، یکی از افراد حزب داشناک که ریاست پلیس را داشت، آخرین دسته فدائیان را خلع سلاح کرد و از رئیس جمهور آمریکا، خواست که فردی را برای بازسازی خرابیهای مالی به ایران گسیل دارد.
مورگان شوستر، که مرد کاردانی بود، در اردیبهشت ۱۲۹۰ با هیأت مستشاران مالی آمریکایی وارد ایران شد و با به دست آوردن اختیارات ویژه به کار پرداخت.
سردر ساختمان مجلس شورای ملی، میدان بهارستان، تهران کارشکنیها همچنان ادامه داشت.
روسها محمد علی شاه برکنار شده را دوباره به ایران برگرداندند تا مجلس را از کار و کوشش بازداشته و سازمان شوستر را براندازند.
شاه برکنار شده ناگهان در گمش تپه (پهلوی دژ کنونی) پای به خشکی نهاد و با دستهای از ترکمانان به تهران یورش برد.
اما چون مردم و مجلس و سران آزادی هم آواز بودند، همه این خیالات نقش بر آب شد و در پائیز سال ۱۲۹۰ ه.
خ نیروی محمد علی میرزا درهم شکست و او باز به روسیه گریخت.
در میانه زد و خورد ملی گرایان با اردوی محمد علی شاه و در هنگامی که به نظر میرسید کار او یکسره شده و چارهای جز فرار ندارد، روس و انگلیس یک باره پرده از اهداف نهانی خود برداشته و انگلستان واحدهای هندی را برای گرفتن بخشهای مهم جنوبی ایران در بندر بوشهر پیاده کرد و حتا دستور گرفتن اصفهان (در منطقه روسی) و شیراز و بوشهر (در منطقه بی طرف) را به این واحدها داد.
روسیه نیز سپاهیان دیگری به ایران آورد و به بهانه شگفت آور حمایت از زمینهای شعاع السلطنه نیروی خود را از رشت تا قزوین پیش آورد.
اولتیماتوم روسیه تزاری روسیه تزاری با رایزنی انگلستان روز چهارشنبه ۷ آذر ۱۲۹۰ه.
خ اولتیماتوم سختی به دولت ایران داد و به موجب آن از ایران خواست که مورگان شوستر و همراهانش هر چه زودتر ایران را ترک کنند و دولت ایران متعهد شود که در آینده برای به کارگیری مستشاران خارجی، پیشاپیش رضایت دولتهای روس و انگلیس را جلب کند و نیز هزینه لشکرکشی روسها را به ایران عهدهدار گردد.
دست یازی ایران به انگلستان سودی نداشت و دولت مذکور، ضمن نامهای به وثوق الدوله وزیر خارجهٔ ایران، سفارش کرد فوراً تقاضای روسها را بپذیرد.
اما مجلس ایران اولتیماتوم را به اکثریت قریب به اتفاق رد کرد و مردم در تبریز و گیلان به ایستادگی خود افزودند.
روسها نیروی جدیدی به ایران آوردند و در تبریز و رشت و مشهد و شهرهای دیگر کشت و کشتار به راه انداختند.
سرانجام در سال ۱۲۹۰ ه.
خ دولت ایران اولتیماتوم را پذیرفت و ناصرالملک در مجلس را بست و سازمانهای ملی را با اعلان حکومت نظامی ممنوع کرد و به دست او و حسن وثوق الدوله ریشهٔ آزادی کنده و هرگونه فریاد اعتراض نسبت به بیگانگان در امور کشور و سیاست دولت در گلوی مردم شکسته شد.
بعد از اشغال تبریز، روز ۱۰ دی ۱۲۹۰ روسها جمعی از بزرگان و پیشروان و در آن میان ثقهالاسلام، را در تبریز به دار کشیدند.
کشتار تبریز ماهها ادامه یافت.
روسها صمدخان شجاع الدوله حاکم مراغه، را به حکمرانی آذربایجان گماردند و به دست او از هیچ گونه بی رحمی و وحشی گری دربارهٔ مردم آذربایجان فروگذار نکردند.
بدین قرار آن جوش و خروش هفت سالهٔ جنبش مشروطهٔ ایران خاموش گشت و اندیشهها پست و کوتاه شد.
مردان نیکوکار و غم خوار به کنار رفتند و گروهی از سررشتهداران خودخواه و کهنهکار، که هر چه گفتند و کردند به سود بیگانگان و زیان ایرانیان بود، قدرت و اختیار در دست گرفتند و حتا پس از پیش آمدن جنگ جهانی اول و رفع فشار اجانب باز در کالبد آزادی خواهی و میهن دوستی بر سر کار ماندند و رفتارهای خود را ادامه دادند.
پس از برانداختن مجلس و راندن شوستر دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران به اوج خود رسید.
روسها امتیاز راهآهن تبریز - جلفا و انگلیسیها امتیاز راه آهن محمره (خرمشهر) - خرمآباد را گرفتند و دولت ایران را وادار کردند که سیاست خود را با قرارداد ۱۹۰۷، که هیچیک از دولتها آن را به رسمیت نشناخته بودند، هماهنگ سازد.
روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات میگرفتند و مانع حرکت نمایندگان آذربایجان به تهران میشدند و انگلیسیها نیز در ازای وام ناچیزی که به ایران پرداخته بودند، گمرک بوشهر را به دست گرفته بودند.
ناصرالملک، نایبالسلطنه، بار سنگین سلطنت را بر دوش ناتوان احمدشاه جوان گذارده، رهسپار اروپا شده بود.احمد شاه واپسین پادشاه دودمان قاجار در سال ۱۲۹۳ ه.
خ تاجگذاری کرد.
چند ماه از تاجگذاری وی نگذشته بود که جنگ جهانی اول، که از مدتها پیش زمینه آن فراهم میگردید، درگیر شد.
این جنگ که آن همه بدبختی و سیهروزی برای دنیا و ایران داشت، به مردم ایران در جنگ جهانی اول که از ستم همسایگان به تنگ آمده بودند، نجات داد و شکست روسیهٔ تزاری در جنگ و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، ایران را که در نتیجهٔ قرارداد ۱۹۰۷ در آستانهٔ چندپارگی بود، از چنگ استعمار رهایی بخشید.
جنبش مشروطه را به سه دوره بخش کردهاند: مشروطهٔ اول از ۱۲۸۵/۱۹۰۶ تا ۱۲۸۶/۱۹۰۷ و گلولهباران مجلس؛ مشروطهٔ دوم از ۱۲۸۸/۱۹۰۹ تا ۱۲۹۹/۱۹۲۱ و کودتای سوم اسفند؛ مشروطهٔ سوم از ۱۳۲۰/۱۹۴۱ تا ۱۳۳۲/۱۹۵۳ و سرنگونی مصدق.
انقلاب مشروطه انقلاب مشروطه نیز همچون جنبش تنباکو دارای آثار دیرپا بی تاریخ معاصر کشور بوده است در این جا به زمینه ها و علل وقوع ، علل شکست و پیامدهای این انقلاب را به اختصار اشاره نمود.
الف ) زمینه ها و علل آغاز نهضت : به طور کلی زمینه ها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری ـ فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است .
ب ) روند حوادث : در سال های پایانی حکومت ناصر الدین شاه اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفته تر شد .
مظفرالدین شاه که پس از کشته شدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاح طلبانه آمادگی داشت وی امین سلطان را که مورد تنفر عامه بود بر کنار و امین الدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر بر آوردن خواست های مالی مکرر و در باریان تازه وارد که سال ها منتظر چنین فرصتی بود و سفر ( درمانی ) به چشمه های آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت ؛ ولی صدر اعظم نتوانست وام جدیدی از انگلستان دریافت کند بدین وسیله شاه امین الدوله را بر کنار کرد و بار دیگر امین السلطان را به صدر اعظمی انتخاب کرد امین السلطان دووام بزرگ از روس ها گرفت در وام نخست ایران تعهد کرد تمامی بدهی خودرا به انگلستان بپردازد و از این پس بدون جلب رضایت روس ها از کسی وام نگیرد در برابر وام دوم امین السلطان روس هارا از امتیازات اقتصادی عمده ای بهره مند ساخت .
افزون بر این روس ها بر امضای یک معاهده ی گمرگی پای میفشرند .
بر اساس این معاهده ، بر اقلام اصلی وارداتی روس تعرفه ای ـ کمتر از 5% ارزش کالا که مرسوم زمان بود ، گمرک بسته می شد روس ها برای تضمین وام ها فردی بلژیکی به نام نوز را که به آن ها تمایل داشت به عنوان رئیس گمرک ایران تحمیل کرده بودند با تسلط بلژیکی ها بر گمرک ایران به دلیل تبعیضی که آن ها در مورد بازرگان ایرانی در مقاله تجاوز روس ها روامی داشته شکایات فراوانی از بازرگانان ایرانی می رسید این دو وام در آمد ناشی ا ز گمرک ،بیشتر در سه سفر شاه به اروپا هزینه گردید و شرایط اقتصادی بیش از پیش رو به وخامت نهاد در این موقعیت ناخشنودی از سلطه ی بیگانگان بر گمرک ، افزایش نفوذ روس ها ،بی عدالتی و فقر و ناامنی و وجود مشکل نان در کشور دولت را زیر فشار قرارداد .
اولین مرحله از اعتراض ها به بهانه ی نان شروع شد .
عصیان ها در هر شهر از سوی چند روحانی با نفوذ رهبری و پشتیبانی می شد به تدریج فشار مخالفان فزونی یافت و سرانجام در سال .
به استعفای امین السلطان که اکنون به بالا ترین لقب یعنی اتابک دست یافته بود انجامید شاه عین الدوله را به عنوان صدر اعظم انتخاب کرد اما نارضایتی ها پایان نیافت .
در این زمان شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در روسیه به مردم جسارت و روحیه بخشید ایرانیان می دانستند که روس ها برای حفظ منافعشان از حکومت قاجار حمایت می کند ؛ ولی مشاهده ی پیروزی یک کشور کوچک آسیایی دارای قانون اساسی در یک قدرت غول پیکر اروپایی بدون قانون اساسی و وقوع تحولات انقلابی در روسیه ترس آن ها را از مقابله با روسیه فرو ریخت در گیرو دار این حوادث دو واقعه در برافروختن آتش خشم مردم مؤثر بود نخست کردار توهین آمیز نوز در پوشیدن لباس روحانی که سبب بسته شدن بازار و تجمع مردم در حضور روحانیون شد و دوم این بود که علاء الدوله حاکم تهران به بهانه ی گران شدن.
قند عده ای از بازرگانان را به چوب بست .
به دنبال انتشار این خبر مردم بازارها را بستند و در منزل آیت الله پسر محمود طباطبایی گرد آمدند .
آیت الله طباطبایی و بعضی دیگر از علما که از مدت ها پیش در اندیشه ی ایجاد تحولی به سود مردم بودند و از نفوذ استعمارگران در کشور و ستم های حکومت رنج میبردند قدم پیش نهادند و قرار گذاشتند که پیشاپیش گروهی از مردم به عنوان اعتراض شهر را ترک گویند و در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کنند و خواهان اجرای خواستهای مردم نشوند در رأس خواسته های آن ها تأسیس عدالت خانه برای رسیدگی به شکایت های مردم بود .
تحصن علما و مردم در حرم حضرت عبدالعظیم حکومت استبدادی را وادار به عقب نشینی کرد و شاه و درباریان ناچار خواسته های مردم را پذیرفتند و فرمان تأسیس عدالت خانه توسط شاه صادر شد .
پس از بازگشت علما و مردم از حرم حضرت عبدالعظیم ، دولت به وعده های خود عمل نکرد و در نتیجه مردم به مبارزه ادامه دادند .
در یکی از روزها ، مأمورین دولتی یکی از سخنرانان مذهبی را دستگیر کردند که با اعتراض مردم رو به رو شدند و شورش به پا کردند .
در این میان با تیراندازی مأموران، طلبه ی جوانی به نام سید عبدالحمید به شهادت رسید .
در نتیجه بار دیگر علما و مردم در مسجد جامع تهران گرد آمدند و به چاره اندیشی پرداختند .
این بار دو تن از رهبران روحانی آیت الله سیّد محمّد طباطبایی و آیت الله سید عبدالله بهبهانی ،با مشورت دیگران تصمیم گرفتند تهران را ترک کنند .
آیت الله شیخ فضل الله نوری نیز به حمایت مردم برخاست و همراه علما عازم قم شد.
این مسئله اوضاع تهران را پریشان کرد و عده ای از علمای نجف نیز از مردم پشتیبانی کردند .
گروهی از مردم به سفارت انگلیس پناه بردند این تحصن یک ماهه در سفارت بیگانه از نقاط مذموم و تاریک انقلاب مشروطه است .
متحصنان نخست از شرع احمدی و نشست محمدی ( ص ) سخن می راندند و لی به تدریج این خواسته ها دگرگون شد و مضامین فرهنگ غربی در دادخواست ها وارد شد .
تحصن در سفارت انگلیس فرصت مناسبی برای هدایت نهضت توسط انگلیسی ها فراهم نمود .
لفظ مشروطه در همین سفارت ورد زبان ها شد.
قبل از آن خواسته ها محدود به عدالت خانه بود در این زمان تعداد بسیار اندکی معنای مشروطه و تبعات آن را می دانستند به قول مجرد الاسلام از میان 10 هزار نفری که به سفارت انگلیس پناه بردند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و می دانستند چه می خواهند.
در نتیجه شاه و درباریان بار دیگر عقب نشینی کردند و مظفرالدین شاه با صدور فرمان مشروطیت و عزل عین الدوله در برابر خواسته های مردم تسلیم شد که این ترتیب قیام مردم به ثمر رسید و نظام استبدادی به نظام مشروطه مبدل گشت .
در چهاردهم جمادی الثانی سال 1324 ه .
ق (14 مرداد 1285 ه .
ش ) فرمان مشروطیت به دست مظفر الدین شاه امضا شد پس از آن انتخابات صورت گرفت و نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند متأسفانه در تدوین قانون اساسی ، از قوانین اساسی کشورهای اروپایی مانند بلژیک و فرانسه استفاده شد و اولین نفوذ فکری غرب برای انحراف انقلاب آغاز شد مدتی بعد از تدوین قانون اساسی برای تکمیل و رفع نواقص آن شورایی مأمور تدوین متمم قانون اساسی شد .
این متمم که در آن پنج مجتهد بر قوانین حق نظارت داشتند به اصرار روحانیون مانند شیخ فضل الله شکل گرفت ده روز پس از امضای متمم قانون اساسی مظفر الدین شاه در گذشت و پسرش محمد علی شاه به سلطنت رسید محمد علی شاه برای رویایی با مشروطه خواهان در پی بهانه بود و دولت روسیه نیز به عنوان حامی ، در کنار او قرار داشت .
حمله به کالسکه ی شاه که برخی از مورخان آن را نقشه ی دربار شمردند ، بهانه ای مناسب در اختیار شاه نهاد .
او در دوم تیر ماه 1287 ه .
ش به پیشنهاد لیاخوف فرماندهی روسی قزاق ها فرمان حمله به مجلس را صادر کرد هر چند در ظاهر همه چیز به سود شاه تمام شد ولی سرانجام مقاومت عالمان نجف که در فتوای خود به دفاع از نهضت و سرزنش محمد علی شاه پرداختند .
تلاش ستارخان و باقرخان ، به فتح تهران ، برکناری محمد علی شاه و به قدرت رسیدن فرزند دوازده سالش احمد انجامید پس از آن ، افول مشروطه آغاز شد .
حضور روس ها در شمال و انگلیسی ها در جنوب کشور و مداخلات بی اندازه ی آن ها که موجب ضعف قدرت مرکزی می شد .
اعتماد به مخالفان مشروطه مانند عین الدوله ، قدرت یافتن مجدد فرصت طلبان ،خان ها و اشراف قدیمی ، آغاز جنگ جهانی اول ، قحطی های وسیع ، عدم موفقیت دولت در تأمین امنیت و معیشت مردم و ناخشنودی فراگیر ملت ، زمینه را برای ظهور دوباره ی استبداد فراهم ساخت .
پ ) نیروهای درگیر در انقلاب مشروطه : نیروهای درگیر در انقلاب مشروطه عبارت بودند از روشن فکران و روحانیت ، پس از فتح تهران مشروطه خواهان در محل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان شورایی تشکیل دادند و علاوه بر این نیروهای فاتح دادگاهی تشکیل دادند و در آن مخالفان مشروطه را محاکمه می کردند آیت الله شیخ فضل الله نوری از جمله کسانی بود که با محاکمه ی ساختگی به شهادت رسید .
او در ابتدا از حامیان مشروطیت بود ، اما پس از مدتی با مشاهده ی انحراف مشروطیت از مسیر اسلام به مخالفت با آن برخاست وی معتقد بود افرادی که رهبری انقلاب مشروطیت را به دست گرفتند اعتقادی به قوانین دینی ندارند و می خواهند مجلس ایران را به تقلید از مجلس های اروپا اداره کنند اعدام او از اقدامات ناپسند فاتحان تهران به شمار می آید .
به ویژه آن که بعدها روشن شد که نظرات این شهید بزرگوار درست بوده است .
روشنفکران درگیر در انقلاب مشروطه عبارت بودند از : 1ـ آخوندزاده که از اولین روشنفکران ایرانی است که به انتقاد از جامعه ی ایرانی عصر خود پرداخت و مفاهیم جدیدی را مطرح کرد و برای توسعه ی ایران پیشنهاد هایی ارائه داد .
2ـ میرزا ملکم خان ناظم الدوله از دیگر روشنفکران این دوره و از دولت مردان عصر ناصری محسوب می شود.
3ـ سپهسالار ، دولت مرد و روشنفکر دیگر این عصر است که مدت ها به عنوان نماینده ی سیاسی ایران در خارج از کشور به خصوص عثمانی فعالیت می کرد .
ت ) علل شکست مشروطه : در این راستا مجموعه ای از علل و عوامل خارجی قابل ذکرند : 1ـ عوامل خارجی ـ اتحاد دولت های روسیه و انگلیس در مقابل خطر روز افزون آلمان و متعاقب آن تقسیم ایران در قرار .
و نیز اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرت های درگیر از عوامل خارجی دارای نقش مهم در شکست مشروطه اند.