مقدمه: شناخت هر ملتی با مطالعه تاریخ آن ملت میسر است و استمرار هر جامعهای با پذیرش قواعدی که قانون نامیده میشود امکانپذیر میباشد.
در میان رشتههای گوناگون تاریخ، تاریخ حقوق اهمیت خاصی دارد تاریخی که زندگی قضایی ملتی را نشان دهد درجه اول اهمیت را دارد.
از جامعههای اولیه پیش از آریائیان در فلات ایران تا دولت شهرهای کوچک یونان باستان و امپراطوریهای بزرگ روم، چین و شاهنشاهی ایران همگی نیازمند وجود قواعدی برای برقراری نظم، تعیین حقوق و تکالیف افراد جامعه بودند نامی که کشور عزیز ما دارد واژهای است که شعبهای از اقوام موسوم به هند و اروپایی پس از ورود به این کشور بر آن نهادهاند بنا به اختلاف اقوال اولین مکانی که این اقوام در پهنه فلات ایران وارد شدند محلی به نام ایران ویچ و یا ایران ویژه بود.
که بنا به گفته کتاب دینی اوستا در آن جا ده ماه زمستان بوده و دو ماه تابستان، پیش از ورود آریائیان به این خطه چه در داخل ایران و چه در همسایگی آن اقوامی ساکن بودهاند که از خود تمدنی داشتهاند.
مردمان آریایی پس از ورود خود به محل جدید علاوه بر آداب و رسوم ابتدایی خود با اقتباس از عادات و تأسیسات حقوقی و اجتماعی اقوام داخل ایران و خارج از فلات ایران مقرراتی جهت استمرار زندگی اجتماعی خود به وجود آوردهاند که این عادات و رسوم و طرز حکومت تا رسیدن به دوره تاریخی معمول و رایج بوده است ایرانیهای آریایی همچون مادیها پارسیها پارتیها سکاها هر یک خود به تقسیماتی منقسم میشوند اولین واحد اجتماعی ایرانی خانواده بود که آنها را نافه NAFFH مینامیدند، مرکز خانواده را نمانا یا نمان اصطلاح کردهاند که این لفظ هنوز در واژه خانمان به جای مانده است.
ریاست نمان یا خانواده با نمان پاد Neman Paiti یا نگهبان خانه بوده است و از اینجا حدس میزنیم که نوع حکومت پدرسالاری بوده است.
چند خانواده تشکیل یک تیره یا Tauma را میدادند محل سکنای یک تیره ویس VIS بوده که امروزه آن را دیه یا ده مینامیم Vispaiti یا ویس پاد رئیس تیره نامیده میشد.
از اجتماع چند تیره قبیله یا طایفه به وجود میآمده که آریائیان شاخه ایرانی مرکب از چند قبیله بودهاند در تمام اینها رؤسای ده و تیره و قبیله اشخاصی بودهاند که از میان خود پادشاه یا رئیس ملت را برمیگزیدند.
به هر حال لازمه وجود تشکیلات اجتماعی وجود مقررات حقوقی است.
[2][2]که ما قصد بازگویی تاریخ این مقررات را به طور مشخص داریم برای شرح تاریخ حقوق ایران نخست باید معنی سه واژه تاریخ، حقوق، ایران را بشکافیم تا درباره هر کدام و سپس در خصوص تاریخ حقوق ایران گفتوگو نمائیم: 1 تاریخ: واژه تاریخ : تاریخ به معنای تعیین زمان رویدادها است در قرآن کریم و احادیث واژه تاریخ به کار نرفته است.
برخی عقیده دارند کلمه (تاریخ) عربی است و از واژه آَرَخَ و وَرَخ مشق شده، بعضی را عقیده آن است که این واژه ریشه عربی ندارد و مسلمانان آن را از اهل کتاب گرفتهاند.
گروهی هم گویند کلمه تاریخ از زبان فارسی و برگرفته از (ماه روز) که معرّب آن مورخ است میباشد [3][3] در علوم اسلامی تاریخ شامل ده قسمت است 1 تاریخنگاری خبر 2 وقایع نگاری 3 تاریخ عمومی به طریق سال شمار 4 ذیلنویسی یا تاریخ مختصر 5 تاریخنگاری براساس نسبشناسی 6 تاریخنگاری طبقات 7 سرگذشت نامهها 8 سفرنامهها 9 تاریخنگاری محلی 10 تاریخ نگاری دودمانی که به نظر نگارنده ردیف دوم (تاریخ نگاری خبر) و وقایعنگاری در یک طبقه و تاریخنویسی براساس نسبشناسی و تاریخنگاری دودمانی[4][4] هم به هم شباهت دارند امروزه تاریخ از زوایای گوناگون و در مسائل مختلف الموضوع بررسی و نوشته میشود مانند: تاریخ کشورها، تاریخ شهر ها، تاریخ سلسلههای حکومتی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان، تاریخ ادبیات، تاریخ تئاتر، تاریخ شعر و نثر، تاریخ معماری، تاریخ موسیقی، تاریخ پزشکی، تاریخ مؤسسات و اختراعات، تاریخ حقوق و جز آن، امروزه وقایع تاریخی را به دو بخش عمده تقسیم میکنند.
[5][5] زمانهای پیش از تاریخ و زمانهای تاریخی.
تاریخ از زمانی شروع میشود که مدارک کتبی و تاریخی راجع به وقایع آن زمان به دست آمده و زمانهای پیش از آن را پیش از تاریخ مینامند تاریخ بشر را تا ششهزار از قبل از میلاد مسیح رساندهاند.
زیرا بعضی از تاریخنویسان تاریخ مصر را تا ششهزار قبل از میلاد میدانند لذا دوران تاریخی از ششهزار سال قبل از میلاد آغاز میشود و قبل از آن در محدوده زمانی پیش از تاریخ یا دوران اسطوره یا افسانهای قرار میگیرد.
2 حقوق: واژه حقوق جمع کلمه حق است و آن دو قسم است: حق موضوعی و آن مجموعه قواعدی است که دارای ضمانت اجرا بوده و حاکم بر روابط انسان در جامعه است و حق شخصی و آن قدرتی است که شخص از قانون کسب میکند و میتواند دیگری را وادار به اجراء عملی (فعل یا ترک فعل) نماید یا ملزم به رعایت وضع موجود میکند مثال: حق دینی و حق عینی، ولی حقوق در اصطلاح آکادمیک به علمی گفته میشود که از مجموعه قواعد الزامی و لازمالرعایه بحث میکند در این معنی در زبان فارسی کلمه (حقوق) استعمال شده است برای معانی لغوی واژه حق میتوان از کلمات سخن راست، کاری که البته واقع میشود کلمه مطابق واقع غیر باطل دستمزد و...
یاد کرد.
[6][6] تقسیمات حقوق: حقوق داخلی یا ملی: حقوقی که در سراسر یک کشور معین اجراء میشود.
حقوق خارجی یا بینالمللی: حقوقی که خود به دو قسمت میشود الف حاکم بر روابط دول که آن را حقوق بینالملل عمومی گویند ب حاکم بر روابط افراد ملتهای مختلف باشد که آن را حقوق بینالملل خصوصی نامند.
اقسام حقوق داخلی: الف حقوق عمومی داخلی : مجموعه قوانینی که ناظر به تشکیلات کشوری و حاکم بر روابط دولت و مأمورین او با افراد است مانند حقوق اساسی و حقوق اداری حقوق جزا آئین دادرسی کیفری ب حقوق خصوصی داخلی ناظر بر روابط افراد بر یکدیگر است مانند حقوق مدنی آئین دادرسی مدنی حقوق ثبت.
حقوق موضوعه: یا حقوق تخصصی یا حقوق مثبته مجموعه قوانین جاری در زمان معین در جامعه معین است که به وسیله انسان وضع میشود.
حقوق طبیعی یا فطری: حقوقی که در فطرت بشر وجود دارد و همیشگی است و در همه جا جاری است، حقوق تقسیمات دیگری دارد که جای بحث آن در اینجا نیست 3 ایران: کشور ما که ایران نامیده میشود.
واژه ایران مرکب از ائیریه (آریایی) + آن، پسوند مکان یعنی سرزمین آریائیان.
در زبان پهلوی اِران و ایرانشهر گفته میشد در بندهای 144 و 145 فروردین یشت به فره وَهَرهای پاک مردان و پاک زنان ایرانیان درود فرستاده شده است [7][7] کشور ما از زمان ساسانیان تاکنون به این اسم نامیده میشود ولی مردم دنیا تا سال 1935 ایران را بنام پرشیا PERSIA میشناختند این کلمه نام یونانی قسمتی از ایران است کما بیش مطابق کلمه (پارسی فارسی) در سال 1935 به تقاضای دولت ایران به کار بردن.
واژه ایران برای کشورهای خارجی الزامی شد.
مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور به کرات تغییر یافته است در اوج اقتدار هخامنشیان امپراطوری (شاهنشاهی) ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز و دریای سیاه تا خلیجفارس و بحر عمان ممتد بود [8][8] در مدت طولانی 2800 ساله تاریخ ایران از مادها تا زمان حاضر مرزهای ایران تغییراتی داشته و گاهی این سرزمین به کشورهای مختلف تجزیه شده و بارها مجدداً به هم پیوسته و کشور واحدی را تشکیل داده است مرزهای فعلی ایران پس از انقراض صفویه رسمیت پیدا کرده است میتوان مرزهای تاریخی ایران را شامل کشورهای افغانستان فعلی بخشی از پاکستان تمام تاجیکستان و ترکمنستان و بخشی از ازبکستان جمهوری آذربایجان (اران) ارمنستان، گرجستان، دربند و داغستان، قسمتی از ترکیه و تمام کردستان عراق و سوریه و بحرین و بخشی از عمان که در زمان ساسانیان یمن و تمام آسیای صغیر دانست در زمان هخامنشیان یونان شرقی و مصر و فلسطین و لبنان و سوریه هم در داخل امپراطوری ایران بودهاند.
3 ـ ایران: کشور ما که ایران نامیده میشود.
در زبان پهلوی اِران و ایرانشهر گفته میشد در بندهای 144 و 145 فروردین یشت به فره وَهَرهای پاک مردان و پاک زنان ایرانیان درود فرستاده شده است [7][7] کشور ما از زمان ساسانیان تاکنون به این اسم نامیده میشود ولی مردم دنیا تا سال 1935 ایران را بنام پرشیا PERSIA میشناختند این کلمه نام یونانی قسمتی از ایران است کما بیش مطابق کلمه (پارسی ـ فارسی) در سال 1935 به تقاضای دولت ایران به کار بردن.
مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور به کرات تغییر یافته است در اوج اقتدار هخامنشیان امپراطوری (شاهنشاهی) ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز و دریای سیاه تا خلیجفارس و بحر عمان ممتد بود [8][8] در مدت طولانی 2800 ساله تاریخ ایران از مادها تا زمان حاضر مرزهای ایران تغییراتی داشته و گاهی این سرزمین به کشورهای مختلف تجزیه شده و بارها مجدداً به هم پیوسته و کشور واحدی را تشکیل داده است مرزهای فعلی ایران پس از انقراض صفویه رسمیت پیدا کرده است میتوان مرزهای تاریخی ایران را شامل کشورهای افغانستان فعلی ـ بخشی از پاکستان تمام تاجیکستان و ترکمنستان و بخشی از ازبکستان جمهوری ـ آذربایجان (اران) ارمنستان، گرجستان، دربند و داغستان، قسمتی از ترکیه و تمام کردستان عراق و سوریه و بحرین و بخشی از عمان که در زمان ساسانیان یمن و تمام آسیای صغیر دانست ـ در زمان هخامنشیان یونان شرقی و مصر و فلسطین و لبنان و سوریه هم در داخل امپراطوری ایران بودهاند.
ایران فرهنگی: چون قبل از اسلام ایران دارای مذهب واحد و زبان ملی واحد و زبانهای محلی خویشاوند با زبان پهلوی بوده است لذا رسوم و عادات و اساطیر ایرانی، در تمام پارههای ایران که اکنون به صورت کشورهای مختلف درآمدهاند نفوذ کامل و مقبولیت عام دارد و جزء رسوم ملی کشورهای مستقل جدا شده از ایران است به طوری که زبان و ادبیات ایرانی (فارسی، کردی، بلوچی، تاتی و پشتو) در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان (اران) ترکیه، عراق، سوریه، پاکستان و هندوستان و ترکمنستان و ازبکستان هنوز هم ـ گویشورانی دارد و مراسم نوروزی ایران در اغلب این کشورها جزء اعیاد رسمی و ملی است.
ایران سیاسی یا جغرافیایی معاصر: از شمال به کشورهای آذربایجان (اران) ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و از شرق به افغانستان و پاکستان و از جنوب به دریای عمان و خلیجفارس و از غرب به کشورهای ترکیه و عراق محدود است و مرزهای فعلی از زمان سلسله قاجار تثبیت شده است و اکنون که میخواهیم تاریخ حقوق ایران را بررسی کنیم گفتار ما محدود به حدود جغرافیایی فعلی نخواهد بود و از طرفی بسیاری از مقررات حقوقی که از کشورهای مهاجم در ایران رواج پیدا کرد به عنوان بخشی از تاریخ حقوق ما، مورد بحث خواهد بود.
مانند حقوق با منشاء یونانی، حقوقی که با حمله اسکندر به ایران آمد و حقوق اسلامی ناشی از دیانت مقدس اسلام و حقوق تحمیلی از مهاجمین مغول و همچنین حقوق جدید غرب که پس از مشروطیت تا زمان حاضر که بخش اعظمی از مقررات حقوقی ما را تشکیل میدهد.
توضیح درباره ایرانشهر: این طور که از کتاب اوستا برمیآید ایران ویچ در کنار رودخانهای بنام نیک دائیتی قرار داشته اقامت ایرانیان در آنجا مقارن است با حکمرانی جمشید پادشاه اسطورهای ایران، که دوران اولیه فرمانروایی جمشید برای ایرانیها دوران شادی و خرمی و فراوانی و به قول افسانهها بیمرگی بوده است و هنگام شاهی او پیشه بیشتر مردمان گلهداری و رمهداری بوده است و خود جمشید دارنده رمههای خوب توصیف شده است و برای ادامه زندگی مردمان زیر رهبری خود چندین بار فرمان مهاجرت داده و مردم را تشویق به پیشرفت در اطراف سرزمین متصرفی خود نموده است و باز هم به قول افسانهها زمین را به خاطر انسانها فراختر کرد و دور از واقعیت نیست که آغاز حرکت از ایران ویچ به اطراف همزمان ورود ایرانیان به فلات ایران باشد از چند سو که به شرق ایران و غرب ایران و شمال ایران وارد شدند.
شاید انگیزه دیگر پراکندگی قوم ایرانی از ایران ویچ طوفانی از سرما بوده است که همه چیز را تهدید میکرد به دستور اهورامزدا «دانای بزرگ» جمشید برای حفظ نسل آریاها بنایی ساخت و کوشید تا انسانها و دیگر موجودات هرچه را ممکن است در پناه آن از گزند طوفان اهریمن نجات دهد در افسانهها این بنا را (ور = ورِ چمکرت) یعنی دژ ساخته شده به دست جمشید نامیدهاند یاد این طوفان در اساطیر بابلی هم آمده و بنام طوفان نوح نامیده شده است