دانلود مقاله سیر فلسفه در قرون وسطی

Word 94 KB 4444 21
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه از عصر باستان یونانیان به فلسفه پردازی در جهان مشهور بودند.

    زیرا در تمام سالها و قرون آن دوره فیلسوفان زیادی از میانشان سر بر آورده بوند و پایه و اساس فلسفه را ریخته بودند.

    این عامل باعث شده بود تا آکادمی های زیادی از جمله آکادمی معروف افلاطون در آنجا تاسیس شود.

    و در آنها به آموزش علوم آن دوران پرداخته شود.

    همین طور می توان به جرات گفت که آکادمی های یونان سر منشاء فلسفه در خاورمیانه و اروپا شدند.

    درآن دوران به علت عدم وجود امکانات و تکنولوژی برای پژوهش علمی ، روش علمی روش قیاس عقلی و منطق بود.

    چون تنها راه معرفت به اشیا از این طریق امکان بود.

    در همین دوران این روش که به عنوان فلسفه شناخته می شد به عنوان علم العلوم مشهور شد.

    اما پس از تصرف یونان توسط امپراطوری روم و سپس حمله ی اقوام وحشی " گال " به روم غربی امپراطوری بزرگ از هم پاشید و حکومتهای محلی تشکیل شد.

    و این در حالی بود که مسیحیت و کلیساها گسترش بسیاری یافتند.

    اما در اثر جهالت عده ای از مبلغان مسیحیت و پیروی مردم از آنها به آرامی پرداختن به علم و فلسفه در اروپا به شدت محدود شد و تنها نظام فلسفی پایدار در آن دوران اروپا اندیشه هایی بود که در کلیسا تدریس می شد.

    به همین دلیل به مرور زمان در جوامع اروپایی خرافات و عقب ماندگی چیره شد و عصر تاریکی را شکل داد.

    نفوذ کلیسا در سرزمینهای اروپایی به قدری افزایش یافت که تمامی قوانین جامعه بوسیله ی آن تعیین می شد.

    آنها فکر می کردند کلام مسیحیت باید اساس شناخت جامعه باشد و برای آن کافیست.

    آنها نمی توانستند با برهان عقلی صحت افکار و عقاید خود را توجیه کنند به همین دلیل به مرور زمان به فلسفه روی آوردند و برای اولین بار در قرون وسطی نظامی نسبتا منسجم شکل دادند.

    اولین فردی که برای این کار تلاش کرد " فلوطین " بود.

    او تلاش کرد که فلسفه ی نوافلاطونی را با کلام مسیحیت یکپارچه سازد و آن را با برهان منطقی توجیه کند.

    بعدها کلیسا با اتکا بر همین روش اساس نگرش فلسفی مسیحیت را شکل داد که در تاریخ فلسفه به نگرش " اسکولاستیسیسم " ( فلسفه ی مدرسی) مشهور است.

    عل این نامگذاری این است که این فلسفه تنها فلسفه ای بود که در تمام طول قرون وسطی در سرتاسر اروپا در کلیساها تدریس می شد و به همین دلیل آن را درسی می دانستند و در میان سایر مکاتب از تقدس ویژه ای برخوردار بود.

    امروزه پس از ظهور عصر " رمانتیک " و انتقادات فلاسفه به خصوص فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت این اندیشه دیگر رواج ندارد.

    در عصر رمانتیک مبانی تفکرات ایده آلیستی تغییر بسیار کرد و در ابتدای آن شاخه ی ایدئالیسم استعلایی ( محدودیت گرا) پایه گذاری شد که خود در این مقوله جای نمی گیرد و جای بحثی دیگر دارد.

    بحث درباره ی تاریخ و تکامل فلسفه ی اسکولاستیسیسم جای تاملات فراوان و نوشتن کتابها دارد.

    هدف من در این مختصر فقط ذکر مقدمه و کلیتی از جریانهای فلسفی این عصر است.

    فلسفه قرون وسطی قرون وسطی ، نام دوره‌ای است که برای تقسیم بندی تاریخ و تاریخ فلسفه استفاده می‌شود.

    معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری روم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر می‌گیرند.

    در دوران قرون وسطی در جامعه فئودالی، اروپا صحنه نبرد فکریِ اندیشه‌های فلسفی، نومینالیسم و رئالیسم است که در واقع اشکالی از ماتریالیسم و ایده آلیسم هستند.

    قرون وسطی عصری است که طی آن هویت غرب به معنی آنچه امروز می‌شناسیم شکل گرفت.

    اصطلاح قرون وسطی در زبان فارسی ترجمه اصطلاحهای اروپایی آن است.

    مورخان این دوره تاریخی را به عنوان عصری که بین دوره یونانی - رومی، که دوره قدیم خوانده شده‌است، و دوره جدید و معاصر قرار دارد، معرفی می‌کنند.

    بدین جهت این دوره قرون وسطی نامیده می‌شود.

    معمولاً شروع آن را قرن پنجم میلادی با سقوط امپراتوری روم غربی به دست ژرمن‌ها می‌دانند و پایان آن را ظهور رنسانس و دورهٔ جدید در قرن شانزدهم میلادی در نظر می‌گیرند.

    عده‌ای از مورخان تاریخهای دقیقتری را به عنوان سالهای شروع و پایان این عصر ذکر می‌کنند.

    برای مثال می‌توان سال ۱۴۵۳ میلادی را که تاریخ تسخیر قسطنطنیه (که پس از آن استانبول نامیده شد) به دست عثمانیان است یا کشف امریکا در سال ۱۴۹۲ را به عنوان وقایع تاریخی مهم برای اتمام این دوره دانست.

    برای حدود تاریخی این دوره از لحاظ فلسفی عده‌ای از مورخان فلسفه تقسیم بندی تاریخی مورخان را رعایت می‌کنند، ولی کسانی هم هستند که ابتدای فلسفه قرون وسطی را تا قرون اول یا دوم میلادی به عقب می‌برند.

    اینان سبب این امر را هماهنگی نوع فلسفه‌ای در نظر می‌گیرند که با مسیحیت از این قرون شروع می‌شود و تا رنسانس ادامه می‌یابد.

    در مقابل اینان مورخانی هم معتقدند که دورهٔ آباء کلیسا عصر خاصی است با خصوصیات فرهنگی متفاوت با قرون وسطی.

    این گروه فلسفه قرون وسطی را از اوگوستینوس یا حتی بوئتیوس یعنی از قرن پنجم میلادی مورد بحث قرار می‌دهند.

    برای عده‌ای دیگر نیز بسته شدن مدارس فلسفی آتن بدست یوستینیانوس، امپراتور مسیحی روم شرقی در ۵۲۹ میلادی، انتهای فلسفه یونان و ابتدای فلسفه قرون وسطی است و برخی دیگر حتی تا قرن هشتم میلادی پیش می‌آیند و اصلاحات شارلمانی، اولین امپراتور بزرگ مسیحی غرب پس از سقوط روم غربی، را ابتدای این دوره می‌شمارند.

    برای پایان قرون وسطای فلسفی مورخان فلسفه نیز مانند مورخان دیگر ظهور عصر رنسانس را مدنظر قرار می‌دهند.

    مقدمه ای بر اسکولاستیسیسم ، فلسفه ی قرون وسطی در این مقاله در مورد ریشه ها و بنیاد فلسفه ی اسکولاستیسیسم (نظام فکری حاکم بر اروپا در قرون وسطی) بحث شده است.

    برهان افلاطون: در یونان باستان اعتقاد به خدایان چندگانه یا " رب النوع " وجود داشت.

    آنها برای هر چیزی خدایانی تصور می کردند که ویژگی اصلی آن خدا این بود که در زمینه ی مورد نظر در بالاترین حد کمال بود.

    مانند خدای جنگ ، خدای سرعت ، خدای قدرت و ...

    .

    باید بدانیم که علت این طرز تفکر در یونانیان را باید در نگرش افلاطون جستجو کرد.

    او تصور می کرد که در خصائل هر موجودی نوعی نقص وجود دارد.

    برای مثال هر موجودی دارای قدرت معینی است.

    اما قدرت هر موجودی محدود است.

    یعنی می توان قدرتی از آن بالاتر تصور کرد.

    در دنیای واقعیت هیچ چیز قدرت مطلق نیست و هر ویژگی ای بسته به اینکه در چه موجودی تعریف شود تا حدود مشخصی معنا دارد.

    در حقیقت هر شی نمونه ی ناقصی است از یک نمونه ی بی نقص که یک کلی تامه به حساب می آید.

    کلی به خاطر اینکه جزئی نیست زیرا در جهان خارج قابل مشاهده و درک نیست و کامل به این خاطر که وقتی موجودی ناقص وجود داشته باشد نمونه ی کامل و بی نقص آن هم قابل تصور است که تمام ویژگی های شی ناقص را در برگیرد بنابراین برای مثال تمام موجودات در حرکت دارای حداکثر سرعت معینی هستند و همگی نمونه ی ناقصی از یک سرعت نام متناهی و بی نقص هستند که در یونان به آن " اخیلوس " (خدایان سرعت) می گفتند.

    تثلیث فلوطین: فلوطین آخرین فیلسوف رومی و پایان دهنده ی تاریخ فلسفه ی باستان بود.

    تلاش او این بود که بین دین ، فلسفه و شریعت وحدت ایجاد کند.

    او معتقد بود در شرایطی که این دو یکپارچه شوند می توانند حقایق بسیار مهمی را روشن کنند.

    او تصمیم داشت که با برهان و قیاس عقلی به کلام مسیحیت رنگ منطقی دهد.

    بنابراین در ابتدا در جستجوی وجه مشترکی در بین حکمت نوافلاطونی و کلام مسیحیت می گشت.

    می دانیم که در بینش مسیحی سه مرتبه و پله به سوی کمال وجود دارد که با سه مفهوم اصلی پدر ، روح القدوس و پسر بیان می شود.

    که در آن مقصود از پدر بنیان گذار و صانع جهان است که همان خداست که جهان از او تولد یافته است.

    پسر همان موجودات یا انسان است که در آن حضرت عیسی (ع) به عنوان حد اعلی شناخته می شود.

    و در نهایت روح القدوس و یا رابط میان پدر و پسر یا خداوند و انسان است.

    سپس به منظور تطبیق فلسفه ی نوافلاطونی و کلام مسیحیت ابتدا آنها را با هم مقایسه کرد و سپس بر هم منطبق کرد.

    از مشترکات آنها می توان از اعتقاد به خدای نا محدود نام برد که سرچشمه ی هستی است.

    اما این مفهوم در فلسفه ی نوافلاطونی قالب کثرت به خود گرفته است و قائل به وجود خدایان متعدد شده است اما در کلام مسیحی اعتقاد به خدای یگانه مرسوم است.

    در نتیجه اگر می توانست ارباب الانواع را با هم جمع کند و یکپارچه سازد شریعت مسیحی قالب نوافلاطونی می گرفت و می شد مراتب آن را با توجه به مکتب افلاطون تشریح کرد.

    به دنبال آن مراتب دیگر وجود را نیز به گونه ای جدید و با توجه به تعبیر نوافلاطونی بیان کرد که این تعبیر بعدها تثلیث فلوطین نام گرفت.

    بر اساس آن سه مرتبه ی تکاملی وجود نام دارد که عبارتند از: احد ، روح و نفس.

    در صورتی که بخواهیم این تثلیث را با مراحل وجودی کلام مسیحیت مقایسه کنیم می توانیم مفهوم " احد " را مترادف با " پدر " در نظر بگیریم.

    " روح " را با " روح القدوس " مترادف بگیریم.

    منظور از "نفس " هم پسر است یعنی رو نوشتی از قوانین وعظی خداوند.

    و حالا می رویم سراغ ارتباط مراتب سه گانه ی فلوطین.

    احد به معنای خداوند یگانه است که اجزای جهان نمونه های ناقصی از آن هستند و بنابر کلام مسیحی یگانه است.

    روح به معنای معرفت الهی است که بر ماهیت اشیائ تعلق می یابد و ارتباط بین احد و محور تشکیل دهنده ی این جهان است.

    نفس همان رونوشت عالم فوقانی است که اجزای جهان بر محور آن شکل می گیرند.( و صرفا شامل انسان نیست بلکه تمام عالم آفرینش را شامل می شود.

    ) از آنجایی که این مراتب به هم پیوسته اند هر کدام به عبارتی مراحل شکل گیری معرفت هستند که از سرچشمه شروع می شود و در ما مخلوقات جلوه می یابد و دست یابی به آن در گروی تکامل معنوی و عرفانی است و انسان با رجوع به نفس خویش و تعمق در آن می تواند این مراتب را طی کرده و به بالاترین درجه ی معرفتی برسد و زیربنای جهان را درک کند.

    برهان وجودی: می توان به جرات گفت که این برهان مهم ترین برهان برای اثبات وجود خداوند در تاریخ فلسفه ی مدرسی است.

    به همین دلیل بیان آن ضروری است.

    مهم ترین نکته در مورد این برهان این است نمونه ی آن در هیچ فلسفه و نگرش مذهبی ای از جمله اسلام و یهودیت دیده نمی شود و از این جهت اختصاصی است.

    اما براهینی از جمله علیت و نظم در سایر مذاهب و ادیان نیز دیده می شود.

    این برهان توسط قدیس انسلم مطرح شد و تا مدتها مورد قبول مردم و فلاسفه بود تا جایی که پس از ظهور کانت ضربات هولناکی به آن وارد شد.

    هر چند امروزه افرادی چون پروفسور پلانتیجا با نگرش جدیدی به بازسازی این برهان پرداختند اما ذکر آنها و بحث درباره ی آنها از حد این مقاله فراتر است و لازم است که تفصیلا در جایگاه خودش بحث شود.

    در این برهان مراتب وجود کاملا رعایت شده است.

    انسلم همچون فلوطین معتقد بود که نمونه های ناقص در این جهان وجود دارند و از این رو یک نمونه کلی کامل قابل درک است.

    اما او چیزی بیشتر از فلوطین اضافه می کند و آن این است: دو حالت برای وجود یک شیئ قابل درک است.

    یکی از حالات وجود در ذهن است و دیگری وجود در جهان عین و خارجی.

    اما چیزی که مسلم است این است که این شئ ( وجود کامل کلی ) از آنجایی که قابل تصور است پس وجود دارد اما سوال اینجاست که وجود این شئی شامل کدام حالت وجود می شود؟

    چون حتما باید در یکی از دو قلروی زیر تعریف شود.

    پس استدلالمان را اینگونه انجام می دهیم.

    1- این شئ از آنجایی که قابل تصور است پس وجود دارد.

    2- بر اساس اصل طرد شق سوم در منطق هیچ شقی خارج از محدوده ی یک گزاره و متناقضش تعریف نمی شود.

    در نتیجه یک جسم اگر وجود دارد نمی تواند نه در ذهن باشد و نه در خارج از ذهن( عین ) بلکه باید در یکی از قلمروها وجود داشته باشد.

    نتیجه: این شئ یا در ذهن وجود دارد یا در خارج از ذهن ( عین ) انسلم تلاش کرد تا اثبات کند که این شئ کلی و کامل نمی تواند در ذهن موجود باشد و در نتیجه بنابر استدلال فوق باید در عالم عین موجود باشد.

    مبنای

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله سیر فلسفه در قرون وسطی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله سیر فلسفه در قرون وسطی, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله سیر فلسفه در قرون وسطی

بسمه تعالی آدم‎ها به اندازه‎ای که می‎اندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی» تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گرد‎آوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطه با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری می‎باشد. مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز ...

مقدمه برای فهم تغییرات ما با ید به زیر سطح اشیا و حوادث بنگریم و بکوشیم آنچه را که در ذهن مردم روی می داد و می گذشت پیدا کنیم زیرا عمل و اقدام به آن صورت که ما آن را می بینیم خود نتیجه ای از مجموعه ی افکار و شهوات ، تعصبات و خرافات ، امید ها و ترس هاست و هرگز هیچ اقدام و عملی را نمی توان به تنهایی و بدون توجه به عللی که به آن عمل منتهی شده است فهمید . توفان تغییرات بزرگی که در ...

نظریه سیستمها به مفهوم عام خود در واقع کاملترین و جدیدترین چارچوب فکری است که بشر امروزی در راه کشف حقایق و تمیز خطا از صواب برای خود ساخته است . این منطق محصول عمر انسان متمدن است که مرحله تکامل خود را از دوران قبل از میلاد شروع کرده است . اگر چه اصولاً پیشرفت نحوه تفکر : سیر تکاملی داشته است ، ولی به منظور توجیه موضوع از سه مرحله جهشی به ترتیب زیر می توان سخن به میان آورد : 1 ...

در پایان قرن شانزدهم میلادی فلسفه از حرکت بازمانده بود و این دکارت بود که دوباره آن را به حرکت واداشت. فلسفه اولین بار درقرن ششم پیش از میلاد آغاز شد. دو قرن بعد با ظهور مردانی چون سقراط، و پس او وی افلاطون، و ارسطو، فلسفه به عصر طلایی خود رسید. پس از آن، تا دو هزار سال اتفاق مهمی دراین عرصه رخ نداد. به عبارت دیگر، در این دوره طولانی کار اصیلی انجام نشد. البته در این دوره فلاسفه ...

نظریه سیستم ها به مفهوم عام خود در واقع کاملترین و جدیدترین چارچوب فکری است که بشر امروزی در راه کشف حقایق و تمیز خطا از صواب برای خود ساخته است . این منطق محصول عمر انسان متمدن است که مرحله تکامل خود را از دوران قبل از میلاد شروع کرده است . اگر چه اصولاً پیشرفت نحوه تفکر : سیر تکاملی داشته است ، ولی به منظور توجیه موضوع از سه مرحله جهشی به ترتیب زیر می توان سخن به میان آورد : 1 ...

نظریه سیستمها به مفهوم عام خود در واقع کاملترین و جدیدترین چارچوب فکری است که بشر امروزی در راه کشف حقایق و تمیز خطا از صواب برای خود ساخته است . این منطق محصول عمر انسان متمدن است که مرحله تکامل خود را از دوران قبل از میلاد شروع کرده است . اگر چه اصولاً پیشرفت نحوه تفکر : سیر تکاملی داشته است ، ولی به منظور توجیه موضوع از سه مرحله جهشی به ترتیب زیر می توان سخن به میان آورد : 1 ...

لوییس مامفورد(1990-1895)از متفکرین برجسته قرن بیستم است که اول بار عقایدش را در کتاب فرهنگ شهرها منتشر کرد.از وی نوشته های زیادی در زمینه برنامه ریزی اجتماعی،شهر،معماری وفناوری به جا مانده است مشهورترین اثر مامفورد شهر در طول تاریخ است که در آن پیدایش وتوسعه شهر را در دوران مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داده است.وی هدف از نوشتن این کتاب را چنین بیان می دارد : "من سعی کرده ام که ...

1- تعریف اومانیسم :[1] اومانیسم واژه ای است که در طول تاریخ ، معانی گوناگونی به خود دیده است . تاریخ پیچیده آن در دنیای غرب دامنه معانی و تعاریفش را گسترده کرده است . با وجود این ، می بایست ضمن تأکید بر تکثر ، پیچیدگی و سیال بودن معانی اومانیسم ،تعریف امروزی آن را ارائه نماییم . ریشه این واژه humble (humilis) از واژه لاتین "humus" به معنای خاک یا زمین است . از این رو "homo" به ...

تاریخ هند باستانی خاورنه با مصر بلکه با بین النهرین شروع می شود. بین النهرین: 1 – سومر 2 – اکر 3 – بابل 4 – آشور الف: بین النهرین: 1 – هند سومر: ساختن ؟؟؟ و شهرهای قلعه مانند و پیکره سازی را می دانستند. ویژگی هند سومر: شچمشهای بزرگ (مانند اسمر= واریکا)، نشان دهنده توالی صحنه ها (صحنه پیروزی نظامی- مناظر بعد از آن) نیمرخ بودن پیکرها- بدن از روبرو با یک دست و یک پا- چشم به طور ...

مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، اشکال نوین قدرت و ساختار طبقاتی جدید جامعه، حقوق شهروندی، دمکراسی، ...

ثبت سفارش