(احیا الملک شیخ جعفرقلى سردار اسعد(سردار بهادر (جعفرقلى سردار اسعد(سردار بهادر پسر حاجى علیقلى خان سردار اسعد پسر حسینقلى خان ایلخانى بختیارى.
پس از فتح تهران به دست احرار در سال 1327 هجرى به همراهى یفرم خان مجاهد معروف براى سرکوبى اشرار اردبیل به ریاست اردوى سیار نامزد گردید و در آن سفر خدمت نمایانى نمود و از عهده خدمت خود به خوبى برآمد و از همین جهت بود که قدرى محبوبیت پیدا کرد.
(احیا الملک(شیخ محمد خان شیخ محمد خان احیا الملک پسر حاجى میرزا علینقى صنیع الممالک زرگرباشى, پس از تحصیلات در دارالفنون تهران براى تحصیل طب به پاریس مسافرت کرد و در حدود سال 1317 بود که به تهران مراجعت کرد و بواسطه رابطه اى که با میرزا على اصغر خان اتابیک داشت شهرتى حاصل کرد.
برخلاف پدرش به درستى اخلاق حمیده معروف بود میرهاشم تبریزى از طایفه حاجى میر مناف صراف تبریزى.
سابق در تبریز شغل شاگرد بزازى داشت.
در حدود 1318 به عنوان تحصیل به نجف مسافرت کرد و بعد از چند سالى به تبریز مراجعت نمود و خود را جزو متجددین به شمار آورد در تاریخ 1324 که بعضى از اهالى تبریز به قونسولخانه انگلیس متحصن شدند سردسته و تعزیه گردان همین میرهاشم بود.
پس از خروج از قونسولخانه انجمنى تشکیل دادند که بعدها انجمن ایالتى آذربایجان گردید.
بالاخره اول شخص تبریز و جزو رجال فعال آذربایجان و اول شخص مشروطه طلبان در تبریز گردید و بناى فسادکارى و اذیت اهالى را گذاشت و بقدرى شیطنت کرد که اهالى تبریز دکاکین را بستند و خروج او را از شهر از دولت خواستند و او هم به تهران روانه شد و بقدرى در تهران با تبریز مکاتبه کرد که اهالى تبریز از ترس اینکه مبادا بزودى مراجعت کند او را از طرف آذربایجان وکیل کردند(؟
1325), بعد از یکى دو ماه به تبریز مراچعت کرد در تهران هم با محمد على میرزا بند و بست را محکم نموده انجمنى بنام ¨اسلامیه¨ تشکیل داد و برضد مشروطیت شروع به اقدامات کرد و این کار تصادف کرد با توپ بستن مجلس.
بالاخره مدت یک سال چه در شهر و چه در خارج شهر بضدیت مردم مشغول بود و یک دفعه هم مجروح گردید.
در اواخر دوره استبداد محمد على میرزا به تهران آمد و بعد از فتح گرفتار و در میدان توپخانه به دار آویخته شد.
سن او بیش از چهل و پنج سال نبود ارفع الدوله معاون الدوله (معاون الدوله(میرزا ابراهیم خان پسر فرخ خان امین الدوله کاشى غفارى.
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه جزو خلوت سلطنتى به سمت پیش خدمتى منصوب بود ولى نفوذ کاملى در امورات دولتى داشت و اغلب به همراهى برادر خود مهدى خان وزیر همایون ومیرزا محمدخان اقبال الدوله پسر عموى خود برضد اقتدارات میرزا على اصغرخان امین السلطان کار مىکرد.
در اواخر دوره ناصرالدین شاه مدتى وزیر تجارت شد در دوره مظفرالدین شاه برحسب میل درباریهاى تهران از تهران خارج و در تفلیس و خاک قفقاز قونسول ژنرال بود.
در سال 1319 مامور دول بالکان شد ودر بخارست پایتخت رومانى اقامت داشت.
در ربیع الثانى 1328 که کابینه در تحت ریاست سپهدار اعظم تشکیل شد او به وزارت خارجه منتخب گردید و نیز در سال 1329 در کابینه سپهدار وزیر پست و تلگراف بود در سال 1330 در کابینه نجفقلى خان صمصام السلطنه وزیر مالیه شد و در سال 1333 در کابینه میرزا حسن خان مستوفى الممالک وزیر خارجه بود و نیز در همان سال در کابینه مشیرالدوله به همان سمت باقى ماند (آصف الدوله (میرزا صالح خان میرزا صالح خان آصف الدوله تبریزى پسر حاجى کلانتر معروف که جسد میرزا على محمد باب را نجات داده و سمت پیر طریقتى دراویش را داشته و کدخداى محله باغ میشه تبریز بود میرزا صالح خان پسر بزرگ حاجى کلانتر بود و دو برادر کوچکتر از خود داشت, یکى میرزا ابراهیم خان شرف الدوله وکیل مجلس شوراى ملى در دوره اول و دیگرى میرزا اسحق خان معززالدوله میرزا صالح خان سابقا وزیر اکرم لقب داشت و اخیرا پس از فوت حاجى رضاقلى خان شاهسون آصف الدوله این لقب را گرفت.
مشارالیه اولا بیگلربیگى تبریز بود, بعد حاکم قزوین و گیلان و زنجان بود و بعد یک مرتبه دیگر حاکم زنجان شد (ظهیرالدوله(علىخان قاجار پسر محمد ناصرخان ظهیرالدوله از اعیان دربار ناصرالدین شاه بود.
پس از مردن میرزا حسن صفى علیشاه که رئیس جماعتى از یک فرقه صوفیه بود و ساکن تهران بود ظهیرالدوله مقام ریاست را حائز و ملقب به اقب ¨ صفا علیشاه ¨ گردید به حسن اخلاق و ملایمت طبع و نیک نفسى مشهور بود.
حکومتهاى مختلفه در ولایات ایران کرده در موقع توپ بستن مجلس شوراى ملى در شهر جمادى الاولى 1326 او حاکم مازندران بود و چون از اعوان مشروطیت بود خانه معروف او را که در بهترین خیابانهاى تهران واقع بود(خیابان علاالدوله) به حکم شاه مخلوع به توپ بستند و تمام اموال خانه او را به یغما بردند و مىشود گفت تمام دارائى او به هدر رفت (سعد الدوله (میرزا جوادخان میرزا جوادخان سعدالدوله پسر حاجى میرزا جبار ناطم المهام تذکره چى که بعدها قونسول ژنرال در بغداد شد و نیز مدیر روزنامه ¨ وقایع اتفاقیه ¨ , پسر حاجى صفرعلى خوئى بود.
سابقا یعنى قبل از چهل سالگى در تلگرافخانه در زمان ریاست علیقلى خان مخبرالدوله در تبریز مستخدم بود و بعدها رئیس مدرسه مظفرى تبریز بود در همان اوان بواسطه بدرفتارى که با زن خود دختر مخبرالدوله مىکرد از طرف مخبرالدوله شدیدا تنبیه و از تلگرافخانه خارج شد و کینه این مطلب را در دل گرفت.
پس از خروج از تلگرافخانه در وزارت خارجه مستخدم شد و مدتها در تهران مشغول بود.
بالاخره در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه وزیر مختار بلژیک گردید, و مىگویند پایه ثروت او بواسطه خرید اسلحه اى بود که مطفرالدین شاه در فرنگستان به توسط او کرده بود میرزا جوادخان سعدالدوله پسر حاجى میرزا جبار ناطم المهام تذکره چى که بعدها قونسول ژنرال در بغداد شد و نیز مدیر روزنامه ¨ وقایع اتفاقیه ¨ , پسر حاجى صفرعلى خوئى بود.
بالاخره در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه وزیر مختار بلژیک گردید, و مىگویند پایه ثروت او بواسطه خرید اسلحه اى بود که مطفرالدین شاه در فرنگستان به توسط او کرده بود در حدود سال 1321 به تهران آمد.
در موقعى که صدارت با شاهزاده عبدالمجید میرزا عین الدوله بود و پس از مختصرى توقف وزیر تچارت گردید و خود را چزو متچددین قلم داد و محرمانه بر ضد عین الدوله وبلژیکیها ى مستخدم گمرک و مالیه انتریگ مىکرد.
عین الدوله مطلب را دریافت و در سال 1323 پس از قضیه چوب زدن علاالدوله حاکم تهران تجار را, عین الدوله او را معزول کرد و به طرف یزد تبعید نمود او از محل حبس فرار کرده خود را به تلگرافخانه انگلیسها انداخت و در آنجا تا پس از شش ماه به همراهى ملیون تازه ایران به تهران وارد شد و از طرف تهران وکیل گردید.
در اول خیلى کارش بالا گرفت ولى بعد بواسطه انتریگ بر ضد مرتضى قلى خان صنیع الدوله رئیس مجلس بواسطه کینه دیرینه و خودسریهاى دیگر در 1325 از مجلس خارج و بعد ازمدتى که کابینه به ریاست میرزا احمد خان مشیرالسلطنه تشکیل گردید او هم وزیر خارجه شد.
ولى بواسطه تعطیل اجزا وزارت خارجه برضد او, تقریبا بیست و پنج روزدیگرمعزول گردید, و چون تمام ملیون برضد او بودند نتوانست در منزل بماند , به سفارت هلند رفت و متحصن گردید در سال 1327 که مجلس بسته و محمد على میرزا مستقل بود اول به وزارت خارجه و بعد به عنوان کفیل ریاست وزرا از طرف ابو القاسم خان ناصرالملک که در فرنگستان بود رئیس الوزرا گردیده بود پس از فتح تهران جزو اشخاصى بود که از تهران تبعید گردید و مدتها در پاریس اقامت داشت.
در سال 1333 به تهران مراجعت کرد و ثانیا بواسطه فشار خارجیها مقام رئیس الوزرایى را به او دادند ولى بواسطه هیجان عمومى در تهران فرداى آن روز شاه از این عمل منصرف گردید پسر خان باباخان, دخو از این جهت مىگویند که در مقالات خود¨دخو¨ که مخفف دهخدا است امضا مىکرد.
تحصیلات او در مدرسه سیاسى تهران شده است.
پس از اتمام مدرسه در نزد میرزا ابراهیم خان معاون الدوله کاشى مدتى امرار وقت کرد و به همراهى او به بالکان مسافرت کرد و از آنجا به رم رفت و به عنوان منشى گرى معاون الدوله مدتى در آنجا بود پس از مسافرت رم به بادکوبه آمد و بعداز چند ماهى به رشت مسافرت کرد و این موقع مصادف بود با سال 1323 و ابتداى آزادى در ایران.
او بواسطه شوق زیادى که به این امورات داشت به تهران آمد و در سال 1325 به اتفاق مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازى معروف مدیر ¨صور اسرافیل¨ و سرمایه میرزا قاسم خان تبریزى روزنامه صور اسرافیل را تاسیس کردند.
¨چرند پرند¨ هاى صور اسرافیل که از قلم دخو بود بسیار معروف و خیلى جالب توجه عامه شد پس از توپ بستن مجلس در 1326 به قفقاز و اروپا و اسلامبول رفت و در آنجا در روزنامه ¨سروش¨ مقاله مىنوشت.
پس از فتح تهران در 1327 به تهران آمد و از طرف مجلس وکیل گردید و جزو هیئت اعتدالیون برخلاف انتظار معرفى گردید.
پس از بستن مجلس در 1329 بى شغل بود تا در سال 1332 در وزارت معارف رئیس کابینه وزارت معارف گردید.
در دوره دوم مجلس بعضى حرکات غیر منتظر از او صادر گردید.
بهمین جهت نسبت به او تعریفى نیست.
ولى گذشته از این مطلب, بسیار قابل است که در ادبیات ایران از او استفاده شود علی اکبر دهخدا رجل فرهنگی ایران و مولف فرهنگ دهخدا 27 فوریه 1956 ( هشتم اسفند 1334 ) در 78 سالگی در گذشت .
وی سالها از اعضای شورای عالی معارف ایران بود .
دهخدا کار نویسندگی را با نوشتن برای روزنامه ها آغاز کرده بود و تالیفات متعدد دارد .
طنز های ژورنالیستی او تحت عنوان چرند و پرند معروفست .
او با امضای مستعار « دخو » مطالب خود را در نشریات منتشر می کرد .
خدمات دهخدا به فرهنگ ایران بیش از این توصیف ها است سلطان احمد شاه قاجار 28 فوریه 1930 ( 9 اسفند1308 ) درست 4 سال و 4 ماه پس از خلع قاجاریه از سلطنت ایران در 32 سالگی در پاریس در تبعید درگذشت .
بر اساس نوشته هاى محققان ایرانى و خارجى پول دوستى از خصوصیات بارز احمدشاه بود, از همان اوایل سلطنت شروع کرد به جمع آورى ثروت و فرستادن آن به بانکهاى اروپا و هندوستان.
وی دچار اضافه وزن و بیماری کلیوی بود.
احمدشاه در تیرماه هزار و دویست و هشتاد دو در 12 سالگی برجای پدرش که از سلطنت خلع شده بود نشسته بود .
احمد شاه به اراده خود به اروپا رفته بود که دیگر به او اجازه بازگشت داده نشده بود.
از بررسی خاطرات برخى رجال آن زمان و رفتار احمد شاه چنین بر می آید که نمی توان نسبت به وطندوستی او تردید کرد.
ولی اوضاع زمان و مداخله خارجیان مانع از آن بود که بتواند اقدامی کند.او در بیست و سه سالگى با مهارت تمام کودتای ژنرال رضاخان ــ سید ضیاء را از سر گدرانیده بود محمدعلى فروغى از طرف رضاخان به پاریس رفته تا احمد شاه را قانع کند در مقابل دریافت یک میلیون لیره استعفا دهد.
و احمد شاه در جواب مىگوید : من حاضر نیستم به هزار برابر این مبلغ هم بفروشم و تو به ارباب خود ازقول من بگو که این خیال باطلى است, زیرا من پیش وجدان خود در مقابل نسلهاى آینده ایران سرافرازم که حتى حاضر شدم از سلطنت برکنار شوم ولى خیانت نکردم.
بنابراین اگر استعفا نمایم مثل اینستکه من رضایت داده ام و سلطنت را حق خود ندانسته ام.
لذا اگر تمام دنیا را بمن بدهید استعفا نخواهم داد یپرم خان ارمنى, در بهمن 1287 پس از اتحاد گروههاى مجاهد گیلان در رشت به وى که جزو مجاهدان قفقازى در گیلان بود ماموریت دادند تا گروههاى مسلح مجاهدان را سازماندهى نماید.
و همراه مجاهدان گیلان در تصرف شهر رشت وکشتن حاکم آنجا خان بالاخان شرکت داشته و سپس به همراه آنان به فرماندهى محمدولى خان تنکابنى بسوى تهران حرکت کرده و تهران را تصرف و محمدعلیشاه را خلع مىکنند بعداز پیروزى, یپرم خان رئیس پلیس مشروطه بوده و بعدها فرماندهى عملیات سرکوب مجاهدانى که مخالف خلع سلاح بودند را به عهده داشت در آخرین تلاشى که محمدعلیشاه (با کمک مالى و تسلیحاتى روسیه)براى بازپس گرفتن تخت و تاج از دست رفته نمود و به همراه دو برادرش سالارالدوله و شعاع السلطنه به ایران از طریق شمال و غرب حمله نمودند, یفرم خان از طرف حکومت مشروطه فرمانده نیروهاى دولتى براى مقابله با سالارالدوله تعیین گردید, و وى موفق به دفع نیروهاى سالارالدوله گردید.
و در