1307 تولد در پانزدهم مهر ماه در کاشان.
1313گذراندن دوره شش ساله آموزش ابتدایی در دبستان خیام کاشان .علاقه به نقاشی و خوش نویسی و به تدریج شعر.
1319 پایان دوره دبستان و آغاز دوره اول دبیرستان در کاشان.
1322پایان دوره سیکل در کاشان در خرداد ماه و آغاز دوره دانش سرای مقدماتی در تهران.
قوت گرفتن علاقه ا ش به شعر و نقاشی و حشر و نشر با اعضای انجمن ادبی صبای کاشان.
1324پایان دوره دانش سرای مقدماتی تهران در خرداد ماه.
1325استخدام در اداره فرهنگ کاشان اداره آموزش و پرورش فعلی در آذر ماه و شرکت درامتحانات ششم ادبی.
1326انتشار نخستین شعرهایش با نام در کنار چمن یا آرامگاه عشق در کاشان با مقدمه دوستش مشفق کاشانی یا عباس کی منش در26 صفحه.
1327اخذ دیپلم کامل دوره دبیرستان و استعفا از اداره فرهنگ کاشان در شهریور ماه و استخدام در شرکت نفت تهران در مهر ماه همان سال.
1328تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
1330انتشار نخستین دفتر شعر با نام مرگ رنگ در مهر ماه با مقدمه ای از امیر شا پور زند نیا خویشاوند با نفوذ و روزنامه نگارش در71 صفحه با 22قطعه شعر.
1331شرکت در نمایشگاه پاییزی کانون مهرگان.
1332پایان دوره آموزش نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با رتبه اول و دریافت نشان درجه اول عملی.
شرکت درچند نمایشگاه نقاشی در خرداد ماه در تهران و انتشار دومین دفتر اشعارش با نام زندگی خوابها در 63 صفحه.
استخدام سازمان همکاری بهداشت تهران.
اشتغال به کار در اداره کل هنر های زیبا در قسمت موزه در آذر ماه و تدریس در هنر ستان های هنرهای زیبا.
1334ترجمه اشعار خارجی برای مجله سخن.
1336نخستین سفر به اروپا {پاریس و لندن}درمردادماه و ثبت نام در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتو گرافی یا چاپ سنگی.
1337سفر به ایتالیا در فروردین ماه و شرکت در اولین بینال تهران.
اشتغال در اداره کل اطلاعات، وزارت کشاورزی با سمت سرپرستی سازمان سمعی و بصری.
شرکت در بینیا ل ونیز .
آماده سازی دفتر اشعار آواز آفتاب برای چاپ.
1339شرکت در بینیا ل دوم تهران و دریافت جایزه بزرگ هنر های زیبای کشور.
آموزش فنون حکاکی روی چو پ .
1340دیدار از هند در راه باز گشت به ایران و تماشای آگره و تاج محل.
انتشار سومین دفتر شعر با نام آواز مهتاب و برگزاری نمایشگاه انفرادی نقاشی در تالار رضا عباسی تهران.
انتشار چهارمین مجموعه اشعار با عنوان شرق اندوه .
1341برگزاری نمایشگاه انفرادی نقاشی در تالار فرهنگ .
1342شرکت در نمایشگاه نقاشی گروهی درگالری گیل گمش تهران و برگزاری نمایشگاه انفرادی درکارگاه فیلم گلستان در سال های آشنایی با فروغ فرخزاد.
1344 سفر به هندوستان و پاکستان و افغانستان سفرمجدد به هندوستان تاثیر شگرفی بر شاعر- نقاش می گذارد.
انتشار منظومه بلند صدای پای آب در فصلنامه آرش در آبان ماه و سفر به آلمان و انگلستان.
1345سفر به فرانسه و اسپانیا و هلند و ایتالیا و اتریش.
انتشار منظومه بلند مسافر در فصل نامه آرش .
1346انتشار دفتر شعر حجم سبز.
1347 سفر به فرانسه.
1348سفر مجدد به فرانسه.
1349سفر به امریکا .
1351سفر به پاریس.
1352بر گزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران.
1353سفر به یونان و مصر و شرکت در نمایشگاه هنرمعاصر ایران در بازار هنر سوییس .
1356انتشار مجموعه کامل اشعار در هشت کتابتحلیل اشعار کتاب در برنامه کتابها و د ید گا هها توسط تورج رهنما و جلالی و آ تشی درتلویزیون ملی ایران.
1357بر گزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحو ن تهران.
1358سفر به انگلستان.
1359مرگ د ر اول اردیبهشت ماه بر اثر سرطان سپهری وصیت کرده بود او را در روستای گلستانه به خاک بسپارند.
اما دوستانش از بیم آنکه طغیان رودخانه مزارش را زیر آب بگیرد.
او را در صحن امام زاده سلطان علی در دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.
نقد و بررسی شعر های سهراب سپهری شاعر نقاش و نقاش شاعر سهراب سپهری هم شاعر بود و هم نقاش.
اما قبل از آنکه شعر بسراید بر بوم سپید رنگ نقش می زد ، و پیش تر از آنکه به عنوان شاعر شناخته شود در محافل هنری و میان جماعت خاص اعیان به عنوان نقاش شناخته شده بود.
با وجود این او شعر و نقاشی ها یش را تقریبا در یک زمان و با فاصله ای اندک به میان جمع آورد.
نخستین مجموعه شعرش را با عنوان مرگ رنگ در مهر ماه 1330انتشار داد ، و از پاییز 1331 نقاشی هایش را با شرکت در چند نمایشگاه عرضه کرد.
علاقه سپهری در مجموعه نقش رنگ به نقاشی همان قدر آشکار است که حرکت قلم مو و رنگ در تابلو های نخستین ا ش از نقاشی شاعر خبر داده است.
سپهری، همان قدر که شاعر بود نقاش هم بود ، و طبعا شاعری نبود که از سر تفنن نقاشی کند، و در عین حال نقاشی هم نبود که برای تفریح و درا و قات فراغت شعر بسراید .
سپهری اساسا انسانی متفنن نبود .او شاعر نقاشی یا نقاش شاعری حرفه ای بود که ا گر لازم میشد از درآمد آثارش که می توان حق ا لبو ق تعبیر کرد_ زند گی خود را می گذراند .
برای پیدا کردن راه و هدف ا ش آن قدر مصمم بود که اگر چه در آذر ماه1325 به استخدام آموزش و پرورش کاشان درآمد در شهریور ماه 1327 استعفا داد، و در مهر ماه همان سال در شرکت نفت تهران استخدام شد.
یک سال بعد از شرکت نفت نیز استعفا داد و چهار سال معطل ماند تا در خرداد ماه 1332 در سازمان همکاری بهداشت تهران، و سپس در آذر ماه همان سال در اداره کل هنرهای زیبا_ فرهنگ و هنر_ در قسمت موزه و تدریس در هنرستان های هنر های مشغول کار شد.
روح سرکش و بی قرار سپهری_ که موجب رشد و تحول او بود_ او را به اینجا و آنجا میکشاند تا برا لحظه ا ی ،آرام و قرار بگیرد.
وقتی سپهری از اداره کل هنر های زیبا بیرون آمد کوشید آشوب درونی خود را با سفر به دور دنیا تسکین دهد: ابتدا در سفری به اروپا به پاریس و لندن رفت (1336) ، سپس عازم ایتالیا شد(1337).
در راه بازگشت به ایران از هند دیدار کرد، و چندی بعد به سفر برزیل و فرانسه رفت.
پس از آن دایم در سفر و گشت و گذار و تجربه آموزی به تعبیر قد ما سیر آفاق و ا نفس_ بود: سفر به هندوستان و پا کستان و افغانستان، سفر به آلمان ،انگلستان، سفر به فرانسه و اسپانیا و هلند و ایتالیا و اتریش، سفر به فرانسه ،سفر به آمریکا، سفر به پاریس ،و سفر به یونان و مصر سفر به سوییس و دست آخر سفر به انگلستان در سال های1343 تا1358 .اما سپهری در پایتخت هیچ کشور بزرگی مامن و ماوایی نیافت، تا اینکه به تعبیر کریم امامی:( صفای بیابان های اطراف کاشان را به چشم ا ندا زی معرکه طبقه پانزدهم مشرف بر رود سن و سکوت ویلای منشعب از کیلومتر پنجاه و سه اتو ر و ت جنوب ترجیح داد، و حاصل تجربیات خود را از این نیم قرن زندگی برای ما گذاشت، و برای هر کس که پس از ما بیا ید و بخواهد در احوال ما کنجکاوی کند.) نقاش و روشها و سبکهایش مقام سپهری نقاش به اندازه سپهری شاعر شناخته شده نیست و درباره تابلو _ هایش به اندازه شعرهایش سخن منتقد ا نه و مشفقانه به میان نیامده است، اما جایگاه سپهری نقاش و حجم تابلوهایش اگر بیش تر از شعرهایش نباشد کم تر نیست.
همه تابلوهای نقاشی سپهری آن تعدادی نیست که اینجا و آنجا منتشر شده یا در این و آن نمایشگاه به معرض تماشا و قضاوت گذاشته شده است .برخی از مفسران نقاشی های سپهری شمار تابلوها ، طرحها و ا تو د های او را افزون بر یک هزار و چند صد تخمین زده اند، و برخی مدعی یافتن دیدن و برسی همه آنها شده اند.
ا ما آ ن چه مبنای قضاوت نگارنده این سطور است آن تعداد از تابلوها و طرحها و اتودهایی است که در چند نمایشگاه به معرض تماشا گذاشته شده و در چند کتاب چاپ شده است .همین مقدار هم تاثیر سپهری نقاش را نشان میدهد وهم دوره بندی نقاشیها و طرحهای او و روشها و سبک _ هایش را آشکار می کند.
در شعر سپهری ،به مقدار فراوان ،به تصویرها و تشبیه هایی بر میخوریم که بیش و پیش از آنکه شاعرانه باشند و یژ گی های یک نقاش شاعر را دارند .
آنان که حتی اندک آشنایی با پاره ای از شعرهای سپهری دارند این شرح او را به خاطر دارند که : اهل کاشانم پیشهام نقاشی است گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ، می فروشم ه شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهایی تا ن تازه شود.
چه خیالی ،جه خیالی،...
میدانم پردهام بی جان است خوب می دانم ،حوض نقاشی من بی ماهی است.
صدای پای آب سپهری در اتاق آبی اتاق آبی، به عنوان واپسین یادداشت های سپهری مشتمل بر سه بخش است: اتاق آبی که نوشته کامل و تمام شده ای است از سپهری در پنجم آبان ماه 1355.
مقاله معلم نقاشی ما است که خاطرات ناتمام مانده سپهری نقاش است.
مقاله گفت و گو با استاد که گفت و گوی درونی نقاش با خود، یا شاگرد با استاد درباره سبک های نقاشی.
روایت است که سپهری در طول حیات هنری خود تن به مصاحبه، یا گفت و گوی رو در رو، با هیچ مصاحبه گر یا منتقدی نداد.
بعضی از علاقه مند ا نش این پرهیز و اجتناب را ناشی از روحیه انزوا جو و تمایلش به دور ماندن از جنجال و هیا هو تعبیر کرده اند .
مقاله گفت و گو با استاد متن یک مصاحبه خود خواسته ، یا خود ساخته است، که دو طرف گفت و گو یک نفر هستند.
در این مقاله سپهری با خودش به گفت و گو نشسته است ، و آنطور که از نوشته های حاشیه این گفت و گو پیدا ست او سوالهایی که اینجا و آنجا به ذهنش می رسید با این قید که (باید در کتاب خود جواب بدهم) در گوشه ای یادداشت می کرد.
مثلا وزن نیمایی چه صیغه ای است، یا شاعر نیمایی چه جور آدمی است.
همین جا به عنوان معترضه باید گفته شود که مجموعه اتاق آبی نخستین بار حدود ده سال پس از مرگ سپهری منتشر شد.
دومین بخش کتاب با عنوان(معلم نقاشی ما) در سطور نخستین طوری آغاز می شود که گویی نویسنده خاطرات خود را باز گو میکند: (سال اول دبستان بود .کلاس بزرگ بود، یک اتاق پنج دری ، و روشن بود .
آفتاب آمده بود تو .
بیرون پاییز بود .
دست ما به پاییز نمی رسید.
شکوه بیرون کلاس بر ما حرام بود.
سرهای ما تو کتاب بود.
معلم درس پرسیده بود، و گفته بود: دوره کنید.
نمی شد سر بلند کرد .
تماشای آفتاب تخلف بود.
دیدن کاج حیاط جریمه داشت، از نمره گرفته شده، دو نمره کم می شد.) روشن است که سپهری چه در شعرهایش و چه در اتاق آبی می کوشد سخن گفتن خود را از مردمان عادی متفاوت سازد.
مردم عادی وقتی درباره کلیات یک موضوع صحبت میکنند، معمولا ، چون معنای آن را بیش و کم می دانند ،آن کلیت را درست به کار می برند ، اما مردم عادی درباره معانی دقیق یا درباره ماهیت و کاربرد کلیات به تفکر انتزاعی نمی پردازند.
دانش آدم عادی از معنای برخی قضایا دانش عملی است، نه نظری یا انتزاعی.
چیزی است که می توان آن را دانش دست اول نامید، اما فیلسوف، نه آنکه ادای فلاسفه را در می آورد، درباره این قضایا، که در زبان عادی وجود دارند، به تفکر می پردازد و معنای آنها را به طور دقیق و انتزاعی تحلیل می کند....
از سپهری انتظار نبوده است که آنچه در اتاق آبی مطرح می کند در حد کشف واقعیت باشد.
اما این انتظار از او وجود داشته است که مباحثی که غالبا به صورت آشفته وجود دارد و او در کتابش نقل می کند تحلیل کند و روشن سازد.
اتاق آبی گرفتار همان تکلف و تصویرهای مبهم و ملال آور ی است، که ما هیچ، ما نگاه گرفتار آن است.
به تعبیری سپهری در این سالها گمان می کند از زاویه چشم مطلق خدا به کل کاینات و هستی می نگرد.
تصویر در شعر های سهر ا ب شعرهای سپهری مانند ترتیب دادن آلبومی است که معنای دوستی، عشق، و...را از توالی عکس های آن می توان دریافت.
سپهری با کمک تصاویرش این نظم و توالی را به ما نشان داده است و ما باید جهان بینی او را از تصاویرش استخراج کنیم.
چهار دفتر اولیه او که یک دوره ده ساله را در بر می گیرد، اشعار اولیه شاعری است که جرقه ای از نبوغ شاعری آنها به چشم می خورد و بر خواننده مسلم می دارد که با شاعری رو به رو است که تازه