مقدمه: جستجوی حد متناسب جمعیت برای هر جامعهای با توجه به شرایط اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن، پژوهشگران و متخصصان مسایل جمعیتی را یاری میکند تا به سوی شناخت واقعیتهای جامعه خود گام بردارند.
امّا این حرکت به دنبال خود سیاستها و خطمشیهای معینی را میطلبد تا به یافتهها و نظرات اصولی و علمی، جامعه عمل بپوشاند، زیرا شناخت مسئله و مشکل اجتماعی یا جمعیتی هر چند که بسیار مهم تلقی میوشد.
اما مهمتر از آن نحوه عمل مردم و نهادهای تنظیم کننده رفتار اجتماعی است که در مورد اخیر، به ویژه دولتها نقش حساستری برعهده دارند.
تعریف سیاستهای جمعیتی: سیاست جمعیتی مجموعهای از اصول و تدابیر و تصمیمات مدون میباشد که در ارتباط با حل مسائل جمعیت توسط دولت برای هماهنگ و ایجاد تعادل بین عوامل جمعیتی از یک سو و عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از سوی دیگر در جهت رسیدن به اهداف خاص رفاه عمومی جامعه اتخاذ میگردد.
مسائل جمعیتی ان دسته اموری هستند که از حالت تعادل و هماهنگی با سایر امور در مجموعه خود خارج شده و به صورت ناهمساز و پیچیده درآمده، به وطریکه جمعیت که یک واقیعیت طبیعی است، به صورت یک معضل و مشکل بروز پیدا میکند بنابراین، مسائل جمعیتی امور ناهمساز وپیچیدهای هستند که به کمک تدابیر وسیاست های جمعیتی در مجموعه کلی باید هماهنگ و همساز گردند تا به صورت مشکلات اقتصادی واجتماعی بروز پیدا نکند.
برای جلوگیری از یک چنین مشکلاتی نیاز به برنامهریزی وس یاستگذاری جمعیتی است.
از یک دیدگاه سیاستهای جمعیتی را به دو دسته تقسیم میکنند : سیاستهای جمعیت خرد و سیاستهای جمعیت کلان.
سیاستهای جمعیتی خرد منظور از سیاستهای جمعیتی خرد «مجموعه اصول و تدابیر و تصمیمات مدون جمعیتی است که از سوی دولت در کشوری اتخاذ میشود و حدود فعالیتهای او را در رابطه با مسایل جمعیتی و یا اموری که نتایج جمعیتی دارند تعیین میکند.» (تقوی، 1377،45).
سیاستهای خرد یا همان سیاستهایی که توسط دولتها اتخاذ میشود نیز بر دو گونه است: 1: سیاستهای مستقیم: سیاست های مستقیم مجموعه اصول و تدابیری که توسط دولتها اتخاذ میگردند و بطور بیواسطه ومستقیم درباره حدود و فعالیتهای جمعیتی افراد یک جامعه است مانند سیاستهای کنترل موالید در یک کشور.
2: سیاستهای غیرمستقیم : سیاستهای غیرمستقیم مجموعه اصول و تدابیریاند که توسط دولتها اتخاذ میگردند هرچند که بطور مستقیم درباره فعالیتهای جمعیتی نیست اما نتایج جمعیتی دارند بعنوان مثال سیاستهای دولت برای بالا بردن سطح رفاه مردم، یا بالا بردن سطح سواد و آموزش زنان و...
هر چند سیاستهای برشمرده ظاهراً درباره مسائل جمعیتی نیست اما این سیاستها باعث کاهش موالید در یک جامعه میشود.
نمونهای از سیاستهای خرد که دولتها میتوانند اتخاذ نمایند: 1.
دولتها میتوانند از طریق شبکه ارتباطات جمعی و فرآیندآموزشی، چه رسمی (نظام مدرسه) و یا غیررسمی (آموزش بزرگسالان) مردم را به داشتن خانوادههای کوچکتر تشویق کنند.
2.
دولتها میتوانند به منظور ترویج الگوهای رفتاری جمعیتی مطلوب و نیز به منظور تامین خدمات بهداشتی و جلوگیری از باروری برنامههای تنظیم خانواده را به مرحله اجرا درآوردند.
در حال حاضر چنین برنامههایی، چه به طور رسمی با حمایت دولت و چه به طور غیررسمی توسط خود مردم، در 60 کشور جهان سوم، که تقریباً 87 درصد جمعیت کشورهای کمتر توسعه یافته را در برمیگیرد اجرا میشود.
امروزه فقط تعدادی معدودی از کشورهای بزرگ مانند برزیل، برمه، اتیوپی و پرو فاقد برنامههای تنظیم خانواده هستند.
3.
دولتها میتوانند در زمینه داشتن بچه آگاهانه مشوق و محدودیت اقتصادی ایجاد کنند؛ برای مثال، از طریق قطع یا کاهش مرخصی زایمان، کاهش، قطع و یا تحمل مجازاتهای مالی برای داشتن بچه بیش از تعدادی معین، برقراری بیمه تامین اجتماعی سالمندان و قوانین حداقل سن کار کودکان، افزایش شهریه مدارس و قطع کمکهای زیاد دولتی برای آموزش متوسطه و عالی و بالاخره کمک کردن به خانوادههای کوچکتر از طریق پرداختهای مستقیم مالی.
سنگاپور، هند، کره، تایوان و چین در حال حاضر مشغول تجربه این امر اجتماعیاند که از طریق اعمال سیاستهای تشویقی و تحدیدهای پرجمعیت مساکن کمیاب عمومی را واگذار میکند.
علاوه بر این، کمک هزینه زایمان را تا حداکثر دو بچه محدود کرده، حق الزحمه زایمان را برمبنای تعداد اطفال قرار داده و معافیتهای مالیاتی را از 5 بچه به 3 بچه کاهش داده است.
در هند، در یک موسسه چایکاری این سیاست تجربه شده است که به حساب پسانداز کارگران زن در خلال دوره غیربارداری سپردههای مالی گذاشته میشود.
این سپردهها برحسب تعداد بچه اندوخته میشود و چنانچه زنی تعداد بسیار زیادی بچه به دنیا آورد کل سپرده ضبط میشود.
هنگامی که زن به سن 45 سالگی، یعنی به سنی که دیگر باردار نمیشود، برسد این مبالغ ذخیره شده به عنوان نوعی تامین اجتماعی به جای بچه به زن پرداخت می شود.
در تایوان تجربهای در یک از شهرکهای روستایی به دست آمده است.
در این شهرک، دولت محلی وجوهی را در حساب بانکی زوجهای جوان میگذارد تا هزینه آموزش دو بچه اول آنان را تامین کند.
با وجود این، با تولد بچه سوم قسمتی از این پول و با تولد بچه چهارم تمام پول ضبط خواهد شد.
کاملاً روشن است که این برنامه برای تشویق خانوادهها به داشتن بچه کمتر ولی تحصیلکردهتر طرحریزی شده است.
در سال 1980، چین سیاست جدید سختی را در ارتباط با زاد و ولد و با این هدف که نرخ سالانه زاد و ولد خود را در طی یک دهه به 1 درصد در سال برساند شروع کرد.
در میان سایر سیاستها، یک برنامه عدم انگیزه مالی شروع شد که بر طبق آن حقوق کارگرانی که دارای بچه سوم میشدند، تا زمانی که بچه به سن 14 سالگی میرسید 10 درصد کاهش مییافت.
بچه همچنین از آموزش و بهداشت رایگان محروم میماند.
زنان اجازه نداشتند که قبل از سن بیست و سه سالگی ازدواج کنند و حداقل سن ازدواج مردان به بیست و شش سال افزایش داده شد.
انگیزههای اضافی دیگر عبارت بود از اولویت مسکن برای زوجهایی که بیش از دو بچه نداشتند، اولویت شغلی برای کودکان خانوادههای کوچک، تخصص قطعات کوچک زمین به صورت با به کسانی که خانواده کوچک داشتند و بالاخره افزایش بازنشستگی برای افراد بازنشستهای که دارای کودکان کمتری بودند.
نتایج اولیه نشان میدهد که هند و تایوان به هدفهای خود خواهند رسید.
در اواسط دهه 1970 تا مدتی هند یک برنامه وسیع عقیم سازی در دست اجرا داشت.
طبق این برنامه به مردان پول نقد، رادیوی ترانزیستوری و حتی بلیط مجانی برای تماشای مسابقات قهرمانی فوتبال داده میشد مشروط بر آنکه با عقیم شدن داوطلبان موافقت کنند.
ولی، طی چندین سال این برنامه اثر سیاسی منفیی به جا گذاشت و تلاشهای دولت را در تنظیم خانواده خنثی کرد.
آگاهی از نتایج برنامههای تشویقی جدید چین جالب خواهد بود.
4.
دولتها میتوانند با برطرف کردن عدم تعادل کنونی در فرصتهای اقتصادی و اجتماعی بین مناطق شهری و روستایی جهت توزیع جمعیت خود را از مناطق سریعاً در حال رشد شهری، که در نتیجه مهاجرت عظیم داخلی از روستا به شهر، حاصل آمده است تغییر دهند.
در استراتژیهای کنونی توسعه جهان سوم تاکید فزاینده بر برنامههای توسعه روستایی میشود، تا به این ترتیب موج نقل و انتقالات جمعیت از روستا به شهر محدود شود و یک توزیع جغرافیایی متعادلتر جمعیت صورت پذیرد.
5.
بالاخره، دولتها میتوانند مستقیماً از طریق قدرت مقررات و مجازاتهای دولتی مردم را وادار به داشتن خانوادههای کوچکتر کنند.
بنا به دلایل آشکار، اکثر دولتها کوشش میکنند که خود را درگیر چنین کاری نکنند، به ویژه چون این کار نه تنها از نظر اخلاقی نفرتانگیز و از حیث سیاسی غیرقابل قبول است، بلکه اجرای آن نیز تقریباً همواره غیرممکن است .
شکست دولت خانم گاندی در انتخابات مارس 1977 هند عمدتا به دلیل مخالفت مردم با برنامه عقیمسازی اجباری دولت بود.
بازگشت مجدد وی به قدرت در سال 1980 با تعهد نسبت به عدم اجرای سیاستهای کنترل اجباری موالید همراه بوده است.
(تودارو،1370،324) سیاستهای کلان جمعیتی منظور از سیاستهای کلان هر نوع سخن، نظر، باور و اندیشهای که به نوعی ربط به مسائل جمعیتی داشته باشد و بر حدود و فعالیتهای جمعیتی انسانها تأثیرگذار باشد.
به عنوان مثال باورهای قومی و فرهنگی یک جامعه با اندیشههای دینی، نظریههای اقتصادی و ..
این سیاستها «والا در سطح بسیار وسیع وگسترده آغاز می شود و کل جامعه را در برمیگیرد.
ثانیاً حالت انتزاعی و نظری دارد.
(امانی، 1377،48).
این سیاستها در کتابهای جمعیتشناسی تحت عنوان نظریههای جمعیتی معروف هستند که بسیار وسیع و مفصل میباشند اما آنها را به چهار دسته کلی تقسیم مینمایند که عبارتنداز: 1: نظریههای طرافدار افزایش جمعیت 2: نظریههای مخالفان افزایش جمعیت 3: نظریههای طرافدار جمعیت ثابت 4: نظریههای طرافدار جمعیت متناسب یا مطلوب طرافدار افزایش جمعیت از دیدگاه اینان امکانات طبیعت و کره زمین بسیار نامحدود است و اگر هم این امکانات تا حدی محدودیت داشته باشد توانایی بشر در خلق امکانات جدید بسیار نامحدود است و بنابراین نباید از ازدیاد جمعیت بیم و هراس داشته باشیم.
مهمترین طرافداران افزایش جمعیت اندیشمندان دینی و بعضی از عالمان علوم جدید بودند.
از آنجائیکه دین نقش بسیار مهمی در تعیین رفتار انسانها دارد، خصوصاً در یک جامعه دینی مثل ایران، بنابراین اینکه دین نظرش درباره جمعیت و خانواده چگونه باشد در تعیین رفتار جمعیتی بسیار مهم و اساسی است.
در یک نگاه کلی و سطحی «غالب ادیان طرفدار افزایش جمعیت بوده، ازدیاد نسل و تکثیر اولاد را تشویق و جلوگیری از آنرا غالباً نهی می کنند، اعتقاد به بیحد و حصر بودن مواهب و نعم الهی واحترام به مخلوق، مبدأ و منشاء این نظر و تمایل بشمار میرود.» (کتابی، 1364،19) بعنوان مثال در دین یهود، مسیحیت و زردتشت زناشوئی و داشتن فرزندان زیاد بسیار تشویق شده است.
از آنجائی که دین ما اسلام است در نتیجه مختصری درباره نظر اسلام و برنامه تنظیم خانواده بحث خواهیم کرد: اسلام و برنامه تنظیم خانواده : دین اسلام نیز- نظیر سایر ادیان الهی- اصولاً با تکثیر نفوس نظر موافق دارد.
نشانههای این موافقت را میتوان در چندین آیه از آیات قرآن مجید و همچنین در احادیث نبوی متعدد و در متون و کتب فقهی یافت.
از آن جمله در قرآن (سوره هود آیه 6) چنین می فرماید: «ما من دابه فی الارض الا علی رزقها ...
» یعنی هیچ جنبندهای نیست که رزق او به عهده خدا نباشد ...
».
در قرآن کری سوره انعام، آیه 151 چنین آمده : لاتقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم و ایاهم» یعنی «فرزندان خود را به خاطر فقر نکشید، ما روزی شما و آنها را تأمین خواهیم کرد».
همچنین در دین اسلام آیات فراوانی از قرآن و احادیث نبوی، ازوداج و افزایش فرزند را توصیه کرده است در آیه یازدهم از سوره شوری: «فاطر السموات و الارض جعل لکم من انفسکم ازواجاً و من الانعام ازواجاً یذروکم فیه ...
» یعنی : پدیده آورنده آسمانها و زمین برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داده و برای چهارپایان نیز جفتهایی، تا بر عده شما بیفزاید ...
» در آیه 21 سوره روم آمده: «و من آیاتع ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بیتکم موده و رحمه ان فی ذالک لایات لقوم یتف کرون» و از نشانههای خدا این است که از خودتان زنانی برای شما آفرید که به سوی آنان آرام گیرید.
بین شما دوستی و مهربانی برقرار کرد که خود نشانیست برای کسانیکه از نعمت تفکر بهرهمندند.» ویا حدیث نبوی: «انکاح سنتی فمن رفب عن سنتی فلیس منی» یعنی ازدواج سنت و رویه من است.
کسی که از این سنت تبعیت نکند از پیروان من نیست.
(نهجالفصاحه،600) و یا حدیث نبوی دیگر: «شرارکم عزابکم و اراذل موتاکم عزابکم» یعنی بدترین شما عزبانند و اراذل مردگانتان عزبانند.
(نهجالفصاحه، 383) واحادیث و اقوال دیگری که در این زمینه از پیامبر وائمه اطهار اظهار شده که از ذکر آن خودداری میکنیم.
نتایج دین اسلام بطور کلی با ازدواج و تکثیر نفوس نظر موافق دارد ولی آیا این موافقت به معنای آن است که اسلام بطور کامل و بدون چون و چرا با هر نوع افزایش جمعیت موافقت داشته و تکثیر و ازدیاد اولاد را تحت هر شرایط و اوضاع احوالی به صورت نامحدود مجاز میشمارد؟
آیا از نظر شریعت اسلام مسئله کنترل زاد و ولد و موضوع «تنظیم خانواده» به هر صورت و به قطع و یقین ممنوع و مردود شناخته شده است؟
جواب این پرسشها قاعدتاً نمیتواند مثبت باشد و میتوان دلایل زیر را ذکر نمود: دلیل1: در سراسر قرآن مجید هیچ آیهای وجود ندارد که صراحتاً و بطور قطع جلوگیری از حاملگی را منع کرده باشد، بلکه برعکس آیاتی مشاهده میشوند که اگرچه مستقیماً ارتباطی با مسئله تنظیم خانواده ندارند و در اصل برای موضوع دیگری نازل شدهاند ولی اجرای مفاد آنها قهراً به نوعی تنظیم خانواده منجر میشود که از آن جمله میتوان آیه 233 از سوره بقره را ذکر نمود: «والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه و علی المولود له بولده» (یعنی مادران دو سال تمام