اگر اندکی دقت کنید،متوجه خواهید شد که شما آگاهانه یا نا خودآگاه به دنبال دوست یابی هستید.
اما آیا تاکنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوست حقیقی کدام است؟
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است،صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود می باشد.
البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف،شکلهای متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون و یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی،عاطفی و غیر از آن به وجود می آید؛تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارایه شده است.
گروهی دوستی را صرفاً به معنای همان (معاشرت) دانسته اند.
گروهی دیگر بر این باورند که دوستی عبارت است از پیدا شدن یک نوع ارتباط خاص که در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص،میان افراد پیدا می شود.
برخی دیگر معتقدند که دوستی،یک نوع قرارداد اخلاقی است که با انگیزه های خاصّ دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید.
به هر حال قبل از آنکه بدانیم دوست خوب کیست و دوست بد کدام است؛باید دید ما چه تعریفی از (دوستی) داریم زیرا دوستی هم می تواند صحیح و هم نا صحیح باشد.
دوستی یعنی چه؟
در تفسیر المیزان در توسیف کلمه ی (أخِلاء)،دوستی چنین تعریف شده است: کلمه ی أخِلاء جمع خلیل به معنای دوست است.
و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است که آدمی،خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید.
و ظاهراً مراد از اخلاء،مطلقِ کسانی است که با یکدیگر محبت می کنند.
چه متقین و اهل آخرت که دوستی شان با یکدیگر به خاطر خداست (نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا که دوستی هایشان به منظور منافع مادی است.
(1) در کتاب المحجه البیضاء،دوستی چنین تعریف شده است: دوستی یعنی همنشینی،معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد،زیرا با غیر دوست معمولاً کسی قصد معاشرت ندارد.
این دوستی و ارادت و محبت یا لِذاته است (2) و یا مجازی و واسطه ای است که انسان به وسیله ی آن به دوست حقیقی برسد).
(3) بنابراین دوستی ها ممکن است بر اساس منافع مادی و خواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یک انگیزه ی صحیح.
با استفاده از آنچه گذشت،دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را اینچنین تعریف می کنیم: محبت،علاقه،ارتباط روحی،حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاک صحیح و انگیزه ای الهی به طوری که دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین کنند.
دوستی حقیقی این نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است که تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارک و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) صرف نموده اند.
آری اینان نخبگان عالم و کسانی هستند که از غیر دوست رسته و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند که حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین (علیهم السلام) عوض کنند.
زیرا آنان خود مصداق واقعی.
(والَّذِینَ آمَنُوا أشَّدُّ حُبّاً لِلّه).
(4) آنان که ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست.
فرازی از مناجات معلّمان بزرگ محبت و پرچمداران راستین عبودیت،ائمه ی هدی صلوات الله علیهم اجمعین هستند.
در اینجا فرازی کوتاه از مناجات سید العارفین علی بن الحسین حضرت امام سجاد (علیه السلام) را می آوریم که این جملات خود گویای آن است که دوستان حقیقی کیان اند.
لِقاؤکَ قُرَّهُ عَیْنی وَ وَصلُکَ مُنی نَفْسی وَ إلَیکَ شَوْقِی و فی مَحَبَتِکَ وَ لَهی و إلی هَواکَ صَابَتی وَ رِضَاکَ بُغْیَتِی وَ رُؤیَتُکَ حاجَتی وَ جِوارُکَ طَلِبَتِی وَ قُرْبُکَ غایَهُ سُؤالی وَ فی مُناجاتِکَ رَوْحی وَ راحتی وَ عِنْدَکَ دَواءُ عِلَّتِی وَ شِفَاءُ غُلَّتِی وَ بَرْدُ لَوْعَتی وَ لا تَقطَعنی عَنْکَ وَ لا تُباعدنی مِنْکَ یا نَعیمی وَ جَنَّتی وَ یا دُنیایَ وَ آخِرَتی.
(5( نور چشمان من!
لقاء تو،و آرزویم رسیدن به تو،و تمام اشتیاقم به تو،شیدایی من در محبت تو،و دوای دردهایم و شفای عطش تشنگی ام و خنکی دل سوخته ام همه نزد توست.
پس مرا از خود جدا مکن و به هجرانم مبتلا مساز.
ای نعمت و بهشت من و ای دنیا و آخرت من.
کیست که طعم حلاوت محبت تو را چشید و جز آن را طلب کرد و کیست که به قرب تو مأنوس گردید،آنگاه از تو روی گرداند.
ای به دیدار تو روشن دیده ام وصل تو نور دل غمدیده ام ای به سویت اشتیاق جانی ام عشق تو سرمایه ی حیوانی ام گرچه از عشق تو می سوزد دلم نیست جز مهر تو در آب و گِلم من ندارم حاجتی جز روی تو من نجویم مقصدی جز کوی تو از تو غیر از تو ندارم حاجتی جز به ذکر تو نبینم راحتی تشنه ام سیرابی ام در دست تست تابش و بینایی ام پابست تست ای خدا نومید از آن نورم مکن از درِ خود دور و مهجورم مکن ای تو هم دنیا و هم عُقبای من هم بهشت و هم بهشت آرای من (6) دوستی مجازی بر پایه ی آنچه تا بدین جا در تعریف دوستی گفتیم روشن می شود که هر علاقه و محبتی که انسان به غیر از خداوند تبارک و تعالی و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) دارد،دوستی مجازی است.
حال اگر این دوستی برخاسته از خواهش های نفسانی و شر و فساد باشد رهزن آدمی است و انسان را به منجلاب فساد می کشد و اصولاً چنین دوست هایی ناپایدار خواهد بود.
اما اگر این دوستی،دارای معیار صحیح بوده و از انگیزه ی الهی و فطرت انسانی نشأت گرفته باشد؛ضمن آنکه پایدار می ماند،سرانجام انسان را به سعادت رهنمون خواهد شد.
بی شک یک مسلمان که با نگاه دینی،روش زندگی خود را ترسیم می کند و تمام مراحل و ابعاد آن را حرکت به سوی کمال می داند؛در انتخاب دوست- که سهم عظیمی در سعادت و شقاوت دارد و نقش مهمی در زندگی ایفا می کند- دقت کامل را به عمل می آورد و دوستانی را جهت معاشرت و زندگی می گزیند که در این مسیر یار و مددکار او باشند.
در این صورت است که این نوع دوستی و محبت مجازی،به بستر و واسطه ای برای رسیدن به آن حقیقت مطلق تبدیل می شود.
بهترین دوستان نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است.
نباید تصور کرد که دوستی بین افراد،یکسان است.
حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند؛بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند زیرا از همه ی ویژگیها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در خود جمع کرده اند.
با مطالعه ی احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم که دوستان به چند نوع تقسیم شده اند: الصَّداقَهُ مَحدُودَهُ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی کَمالِ الصَّداقَهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فیهِ شَی ءٌ مِنْ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تُنْسِبْهُ إلی شَی ءٍ مِنَ الصَّداقَهِ أوَّلُهَا أن یَکُونَ سَریرَتُهُ وَ علانیَتُهُ لَکَ واحِدَهً وَ الثَّانِیَهُ أنْ یَری زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَینَهُ وَ الثَّالِثَهُ أنْ لا یُغُرَّهُ عَنْکَ مالٌ وَ لا وِلایَهُ والرّابِعَهُ أنْ لا یَمْنَعَکَ شَیئاً مِمّا تَصِلُ إلَیْهِ مَقْدِرَتُهُ وَ الْخامِسَهُ أنْ لا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبات.
(7) امام صادق (علیه السلام) فرموده است: دوستی و رفاقت حدودی دارد.کسی که واجد تمام آن حدود نیست،دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اوّل آنکه: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوّم آنکه: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوّم آنکه: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام،روش دوستانه ی او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آنکه: در زمینه ی رفاقت از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند.
پنجم: تو را در مواقع آرام و مصایب ترک نگوید.
شما تا چه اندازه مایل هستید که این چنین دوستانی داشته باشید؟
آیا آرزوی همیشگی شما نیست که با این گونه افراد رفاقت کنید؟
با اطمینان می توان گفت که اینها دوستان برتر هستند و اگر دوستانی با این خصوصیات پیدا کردید،بدانید که کیمیایی یافته اید که نباید آن را به آسانی از دست داد زیرا ارتکاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: دوستی برادران مؤمن،جزیی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است.
(8) آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:رفقای صمیمی سه دسته اند: کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه ی حالات به وی نیازمند است ؛ که او رفیق عادل است.
کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه ی حالات به وی نیازمند است ؛ که او رفیق عادل است.
کسی که وجود او برای انسان به منزله ی یک بیماری رنج آور است؛و آن رفیق احمق است.
3.
رفیقی که وجودش نافع و به منزله ی داروی شفابخش و ضدّ بیماری است؛که او رفیق روشنفکر بسیار عاقل است.
(9) تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد.
لابد شما در زندگی دوستانی داشته اید که دوستی با آنان عذاب آور است و به این ترتیب همیشه سعی می کنید خود را از او دور نگه دارید.
در مقابل بعضی هستند که انسان حاضر است با صرف ساعتها وقت و طیّ مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقّت،او را پیدا می کند و ساعتی با او همنشین باشد.
این مطالب همان چیزی است که ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد کردیم.
معیار دوستی همان طور که در تعریف دوستی اشاره شد،دوستی باید بر اساس معیار و ملاک صحیح استوار باشد.
زیرا معمولاً ملاک افراد جهت گزینش دوستان،متفاوت است.
چه بسا افرادی که با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیر معقول- تعصّبها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست کنند.
اما مسلمانی که با چراغ راهنمایی عقل و با تدبیر و اندیشه،کلیه ی نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می کند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه ی الهی و برای خدا بر می گزیند.
او می داند که تنها دوستی های ناپایدار این نوع دوستی یعنی دوستی اهل ایمان است که در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند.
چنان که قرآن کریم می فرماید: )الا خلاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعضٍ عَدُوٌّ إلا المُتَّقِین).
(10( در قیامت همه ی دوستان به استثنای متقین،دشمن یکدیگرند.
اصولاً لازمه ی دوستی متقابل این است که یک طرف،طرف دیگر را در کارها و وظایفش کمک کند.
اگر این کمک در غیر رضای خدا باشد،در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دایمی آن طرف کمک کرده است.
از همین رو قرآن نیز در حکایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده که: (یا وَیْلَتی لَیْتَنیی لَمْ أتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً).
(11) ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.
بر خلاف دوستی های متقین که دوستی مایه ی پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) این گونه می خوانیم: )مَنْ أحَبَّ للهِ وَ أبْغَضَ للهِ وَ أعْطی للهِ عَزَّوَجلَّ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلْ ایمانُهُ).
(12) کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا ببخشد،از کسانی است که ایمانش کامل شده.
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محکم ترین دستگیره های ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی.
نقش دوست در زندگی بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهم ترین آنها مسأله ی همنشینی و دوستی و معاشرت است.
این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده: )المَرءُ عَلی دینِ خَلیلَهِ فَلْیَنْظُرْ أحَدُکُمْ مَنْ یُخالِل).
(13( آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند که با چه کسی دوست می شود.
روشن است که انسان خواه نا خواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب می کند.
این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است.
ما به وسیله ی مشاهدات حسّی خود و نیز با بازنگری به تاریخ،در می یابیم که چه بسیار افرادی که از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیده اند.
نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است که حضرت علی