- چرا در تعریف تربیت اختلاف رأی و نظر است ؟
شرح دهید
اولاً : طرز فکرها ودیدگاه های همه دانشمندان در مورد تربیت و شعاع نفوذ ش یکسان نیست .
ثانیاً : در مورد انسان و منشأ و صفاتش بین دانشمندان اختلاف نظر است .
ثالثاً :در مورد هدف ، محتوا ، مراحل و روش های تربیت در بین علما هماهنگی نیست .
رابعاً : زمینه فعالیت مربیان در عرصه های مختلف اخلاق ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، فلسفه و .....
فرق دارد .
2- دو تعریف از تربیت ، از نظر علمای غرب بیان کنید ؟
- تربیت عمل سازگاری و یا آماده سازی فرد است برای زندگی موفق در محیط
- تربیت عملی استب آگاهانه از سوی فردی بالغ درباره گروهی به منظور ایجاد تحول در آنها
3- دو تعریف از تربیت از نظر علمای اسلام بیان کنید ؟
- تربیت تلاشی است در جهت به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای بالقوه انسان
- تربیت کشف ، پرورش و هدایت استعدادها و توانایی های انسان و ایجاد هماهنگی لازم برای وصول به سر حد کمال مقدر است .
4- از تعاریف تربیت چهار نتیجه را بیان کنید ؟
- تربیت نوعی کوشش و تلاش آگاهانه است و مربی می داند که در رابطه با فرد مورد نظر چه می کند .
- در تربیت مسأله اداره و کارگردانی مطرح است ، یعنی مربی فرد مورد نظر را زیر نظر و تحت مراقبت دارد .
- در آن مسأله کمک رسانی و هدایت و جهت دهی مطرح است .
- تربیت دارای محتوا و برنامه ای است که در طول مدت تربیت درباره افراد اعمال می شود .
5- آیا تربیت علم است ؟
شرح دهید ؟
بله ، زیرا علم ، روش شناخت حقایق است ، دانستنی های قابل اثبات است .
معرفتی منظم و یا تراکم سیستماتیک اطلاعات است ، گنجینه ای است از شناخت منظم پدیده ها ، و بیان روابط علت و معلولی واقعیت هاست .
که معمولاً از طریق مطالعه مدارک ، تجربه و تحقیق ، تعمیق و استدلال به دست می آید .
تربیت علم است ، علمی رفتاری ، کاربردی ، که در حد ومرز خود شبیه کار مهندسی است و یا همانند کار پزشکی است .
در آن مسأله تشخیص ، هدایت و ارائه راه کارها برای اصلاح یا پیشگیری مطرح است .
6- خصایص علم که تربیت واجد آنهاست کدامند ؟
چهار مورد را شرح دهید ؟
- باید دارای موضوع باشند ، یعنی مشکل و مسأله ای که درباره آن بحث کنند ، دارای هدف ، روش کاربرد و استمرار و .....
باشند و تربیت همه این خصایص را دارا است .
- موضوع تربیت انسان است با همه ابعاد وجودی او - هدف آن سعادتمندی انسان و رساندن او به کمال قدر خویش است .
- محتوای آن شامل مجموعه آگاهی ها ، فنون و مهارت هاست .
7- تربیت و امامایی استعدادها مطرح کرده اند یعنی چه ؟
تربیت علم است ، شاخه ای از علوم انسانی و دارای همان شرایط وخصایص .
و ماهیت آن ار مامایی استعدادها مطرح کرده اند زیرا در آن مراقبت و حمایت برای شکوفایی ، زایندگی و رشد مطرح است .
8- ماهیت تربیت چیست ؟
- فن است ، زیرا که درآن آگاهی های عملی و توان اجرا و پیاده کردن آن مطرح است .
- هنر است زیرا که در آن ریزه کاری هایی در ایجاد تغییر وتحول وجود دارد .
- ارزش است و همه گاه تربیت شدگان در جامعه از حرمت برخوردارند .
- خدمت است به فرد و برای جامعه زیرا که درسایه تربیت ، آدمی به مرحله انسانیت و کمال می رسد .
9- ضرورت و اهمیت تربیت را بیان کنید ؟
تربیت آدمی امری مهم و حیاتی ، عامل شکل دهی به زندگی انسان ، و کاری نسبتاً عظیم و دشوار است .
در سرنوشت سازی برای فرد و جامعه ، هیچ عاملی به اندازه تربیت موثر نیست .
در سایه تربیت ، ایجاد خصال اخلاقی و تربیت نیروی انسانی و ترفیع کیفیت حیات امکان پذیر می شود .
آدمی برای زنده ماندن در این سیاره ، سازگاری با محیط طبیعی و اجتماعی ، بهره گیری از مواهب این سرای و دستیابی به کمال مقدر ، نیازمند به تربیت است .
10- تربیت از لحاظ فردی چه اهمیتی دارد ، شرح دهید ؟
کودک به دنیا می آید در حالی که نسبت به پدیده های این سرای و نظامات حاکم بر این جهان کاملاً بیگانه و از جریانات آن بی اطلاع است .
زندگی او در خور و خواب و دفع خلاصه می شود .
اما باید مرد یا زن زندگی شود .
از او عضوی مفید برای جامعه به عمل آید ، در حیات اجتماعی و سیاسی مشارکت کند .
قادر به کار و تولید و رشد شود .
با حقوق خود و دیگران آشنایی پیدا کند .
ادب و اخلاق یاد بگیرد ، سیاست بفهمد ، در تشکیل حکومت دارای سهم و نصیبی باشد .
ازدواج و زاد و ولد کند ، به سازندگی و جهت دهی نسل بپردازد.
باخدا و مردم و طبیعت معقول و استوار برقرار کند و .....و وصول به این مقاصد نیازمند تربیت است .
11- تربیت از لحاظ اجتماعی دارای چه اهمیتی است ؟
تربیت عامل اجتماعی شدن افراد و یافتن انس و عادت به زندگی در بین جمع و قبول ضوابط و معیارهای اجتماعی است .
رکن اساسی هر تلاش اجتماعی ، و صعود و سقوط هر ملتی در سایه تربیت قابل تببین است .
عامل تربیت از نظر اجتماعی به قدری اهمیت دارد که آدمی رااز افتخار به حسب و نسب بی نیاز می کند .
حسب فروتر را پوشانده و احیاناً ننگ و رسوایی آن را از بین می برد .
تربیت آدمی را به تشکیل خانواده و تداوم و بقای آن ، و برقراری روابط اعضاء بر اساس انس و صمیمیت و صفا ، و تعاون و تکامل می خواند .
تربیت عامل کاهش جرم و مفاسد در جامعه است .
12- ضرورت تربیت از لحاظ اقتصادی را شرح دهید ؟
تربیت از نظر اقتصادی نیز امری مهم و ضروری است .
سرمایه گذاری درآن سود آورترین سرمایه گذاری ها به حساب می آید و عدم سرمایه گذاری در آن بالاترین خسارت ها را به دنبال دارد .
تربیت از شاخص های توسعه اقتصادی است و زمینه را برای فرصت های آموزشی مناسب فراهم می سازد .
تربیت می تواند عامل تهیه کار و تولید بهتر و بیشتر باشد نیروی انسانی کار آمد بپروراند ، سطح اشتغال را بالا برد و به نوعی کارایی ملی منجر شود .
13- تربیت از لحاظ سیاسی واجد چه ضرورت و اهمیتی است ؟
بیان کنید ؟
تربیت از لحاظ سیاسی می تواند در افراد چنان نفوذ کند که توانایی تشکیل حکومت صالح را داشته باشند و در سایه آن حکومت جامعه ای متحد ، مقاوم ، رشید با ملتی دانا و فهمیده تشکیل دهند .
پایه های نظامی سیاسی را بر عدل و برابری استوار کرده و روابط دولت و ملت را انسانی و اخلاقی سازند .
تربیت می تواند آزادی ها را مشروط و مقید ساخته و آزادی هر کس را در شیار قانون و در کنار مرز آزادی دیگران قرار دهد .
تربیت می تواند جنگ و صلح اندیشیده به وجود آورد ، آنچنان که در جنگ و جهادشان نیز اخلاق حکومت کند .
تربیت می تواند امور اجرایی کشور را سامان دهد ، کارکنان و کارمندان را متعهد و وظیفه شناس بار آورد.
14- تربیت از لحاظ فرهنگی دارای چه اهمیتی است ؟
شرح دهید .
تربیت عامل سرایت یا انتقال فرهنگی است و غرض ما از فرهنگ مجموعه علوم و افکار ، فلسفه ها ، ادبیات ، آداب و رسوم ، شعائر و مناسک هنر ، ارزش ها و ابداعات و اختراعات جامعه است .
تربیت می تواند افراد جامعه ای را به فرهنگ خود و دیگران آشنا سازد و آنها را وادار به نقد و ارزیابی آن کرده و آنگاه به پذیرش فرهنگ ، پربار کردن آن ، و توسعه و گسترش آن وادار و یا او را در براب فرهنگ های الحادی و شرک مقاوم ساخته و به دفاع از فرهنگ خویش وا دارد .
تربیت می تواند ادبیات جامعه را نقد و اصلاح کرده و آن را محملی برای رشد شرافت ها ، بیان مقاصد ، تفهیم و تفاهم ، تلطیف سخن قرار داده و کنایات ، استعارات ، و ضرب المثل ها را در جهت اعتلای بشر قرار دهد .
15- ضرورت تربیت از لحاظ معنوی را بیان کنید ؟
تربیت عامل فهم و تنظیم رابطه انسان با خداست و راه و رسم این ارتباط را به آدمی می آموزد.
می دانیم رابطه خدا و انسان از دو دید و از دو چهره قابل بررسی است .
یکی رابطه خدا با انسان و دیگر رابطه انسان با خدا .
تربیت ما را با خدایمان آشنا کرده و پای بند فرمان ها و تعالیم الهی می سازد .
ارزش توکل و توسل به او را نشان داده و ما را به کیفیت عبادت و ارتباط با پروردگار و دعا و مناجات و استمرار و استعانت از او آگاه می سازد .
تربیت می تواند عامل وصول انسان به مقام عبد و عبودیت باشد و تجربه های روز از خانواده ها و مردم و مبلغان آن را اثبات می کند .
16-عوارض فقدان تربیت چیست ؟
عدم تربیت و یا سوء تربیت موجد عوارض فردی و اجتماعی بسیاری است از جمله : در جنبه فردی فقدان یا سوء تربیت سبب خمودی و واماندگی ، خامی ، و خشنی ، سرکشی و جهل و بی خبری ودر نهایت در حالت حیوانی زیستن است .
در جنبه اجتماعی ، سوء تربیت ویا فقدان آن سبب جرم زایی ، انحراف ، فساد آفرینی، نابسامانی در روابط اجتماعی بی توجهی به مسئوولیت و اخلاق و انسانیت است .
در جنبه اقتصادی عدم تربیت سبب بیکاری ، عدم اتقان در کار ، سوء مصرف ، و دیگر نابسامانی اقتصادی می شود .
در جنبه سیاسی عدم تربیت سبب بی توجهی به نظام ، عدم حکومت صالح ، بی بند و باری در استفاده از آزادی ، عدم پای بندی به ملیت و ....
خواهد شد .
17- فطرت چیست ؟
خدای انسان را آفرید و او را در مسیر و در خط هدایت قرار داد .
برای وصول او به مراتب رشد و کمال زمینه ها ، امکانات و تجهیزاتی در اختیار اونهاد که بخشی از آنها ظاهری و قابل رؤیتند مثل چشم ، گوش و بخشی از آنها باطنی و مربوط به جنبه های درونی انسان است مثل غریزه ، وجدان ، فطرت ، فطرت به معنی شکافتن ، ابداع آفرینش ابتدائی و بدون سابقه است .آن را نیرویی می شناسند که مرموز و پیچیده واسرار آن ناشناخته است واین نیرو سبب می شودکه فعالیت انسان به سویی خاص جهت پیدا کرد.
18- غریزه و فطرت چه تفاوتهایی با هم دارند ؟
غریزه دارای جنبه مادی است و نیروی آن آدمی را به سوی غذا، آب ، انتخاب همسر و ....
جهت می دهد .
در حالیکه فطرت دارای جنبه غیر مادی است و آدمی را به سوی امور غیر مادی می کشاند .
مثل صداقت ، امانت دوستی ، خیر خواهی ....
19- آنها که فطرت آدمی را بی تفاوت می دانند چه نظری دارند ؟
آنها معتقدند که فطرت آدمی رنگ ویژه ای ندارد ، نه خوب است ، نه بد ، بعدها در سایه تربیت خوب می شود یابد .
برخی از اینان چون جان لاک ذهن و روان آدمی را چون لوحی سفید و نانوشته می خوانند .
عالم دیگری می گوید طبیعت انسان ظرفی خاکی ، بی شکل و بی رنگ است .
هر چه از محیط بگیرد ، به همان رنگ در می آید .
20- نظر اسلام را در مورد فطرت بیان کنید ؟
اسلام در مورد دنیای فطرت آدمی چنین می گوید : فطرت و طبیعت آدمی پاک و خوب است و به سوی خیر و صلاح گرایش دارد .
او از سرمیل واخلاص خدا می پذیرد و او را آفریدگارآسمانها و زمین می شناسد و تأمل است که نهاد آدمی به سوی خیر وفضیلت گرایش دارد .
به گفته خواجه نصیر الدین طوسی آدمی را نمی توان به صورت خوب یا بد خواند .
زیرا که او موجودی در حال شدن است .
البته در اثر تربیت فاسد وغلط می توان او را به سوی شر جهت داد و بر اثر تربیت خوب به سوی خیر .
در هر دو صورت ، نهاد او بر اساس پاکی و خیر است و می تواند به سوی آرمانهای خداپسندانه بشتابد .
از سوی دیگر امکان شرور شدن در آدمی وجود دارد ولی انسان در سایه خواستن ، آگاهی و ایمان می تواند بر آن غالب شود .
آدمی هم می تواند فرشته باشد و هم حیوان و این امر بستگی به تربیت و ایمان و آگاهی او دارد .
21- در