امام (ع) در ( دعاء وتوبه واستغفاروشکر) فرموده است 1.
کسی را که چهار چیز دارند از چهار چیز نومید نگشت.
کسیرا که امر بدعاء نمودند از روا ساختن در خواست نومیدش نگردانند کسیرا که د ستور توبه دادند از پذیرفتن نومیدش نسازند و کسیرا که باستغفار وادار نمودند از آمرزش نومیدش ننمایند و کسیرا که شکر و سپاس یاد دادند از افزونی نعمتها نومیدش نکنند( سید رضی «رحمه الله» فرمایند) و تصدیق و گواهی بر این فرمایش در کتاب خدایتعالی است که درباره دعا فرموده است : (اُدعونی استجب لکم) یعنی بخوانید مرا درخواست شمارا روا می سازم و درباره استغفار فرموده است ( ومن یعمل سواء اونظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیما) یعنی کسی که کار زشت انجام دهد یا بخود ستم کند پس از آن از خدا آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده مهربان می یابد و درباره سپاسگزاری فرموده است (لئن شکرتم لازیدنکم) یعنی اگر شکر نعمت بجا اورید نعمت شمارا افزون می سازم درباره توبه فرموده است ( انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً) یعنی خدا توبه کسانی را می پذیرد که کار زشت و ناشایسته ازروی نادانی بجا اورده پس از آن بزودی( پیش ازرسیدن مرگ)توبه کنند پس خدا آنهارا می بخشد و خدا داناو رستگار است .(ص)(1152)خطبه(130)
 کسیرا که امر بدعاء نمودند از روا ساختن در خواست نومیدش نگردانند کسیرا که د ستور توبه دادند از پذیرفتن نومیدش نسازند و کسیرا که باستغفار وادار نمودند از آمرزش نومیدش ننمایند و کسیرا که شکر و سپاس یاد دادند از افزونی نعمتها نومیدش نکنند( سید رضی «رحمه الله» فرمایند) و تصدیق و گواهی بر این فرمایش در کتاب خدایتعالی است که درباره دعا فرموده است : (اُدعونی استجب لکم) یعنی بخوانید مرا درخواست شمارا روا می سازم و درباره استغفار فرموده است ( ومن یعمل سواء اونظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیما) یعنی کسی که کار زشت انجام دهد یا بخود ستم کند پس از آن از خدا آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده مهربان می یابد و درباره سپاسگزاری فرموده است (لئن شکرتم لازیدنکم) یعنی اگر شکر نعمت بجا اورید نعمت شمارا افزون می سازم درباره توبه فرموده است ( انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً) یعنی خدا توبه کسانی را می پذیرد که کار زشت و ناشایسته ازروی نادانی بجا اورده پس از آن بزودی( پیش ازرسیدن مرگ)توبه کنند پس خدا آنهارا می بخشد و خدا داناو رستگار است .(ص)(1152)خطبه(130) امام علیه السلام( در ترغیب توبه ) فر موده است اندوهگینم نکرد گناهی که پس از ان مهلت یافتم با ندازه ای که دو رکعت نماز گزاردم و از خدا اصلاح آن (گناه) را بخواهم (زیرا هر گاه انسان گناهی مرتکب شد و با نیت پاک و باراستی و در ستی ببخشش وآمرزش خداوند امید وار بود و از کرده پشیمان گشته تصمیم گرفت که دگر بار آنرا بجا نیاوردو بنماز که خود کفاره گناه است ایستاد و از حق تعالی آمرزش خواست با ان گناه کیفر نمی شود پس از اینرو ان گناه اورا اندوهگین نمی سازد و ناگفته نماند که فرمایش امام علیه السلام و برای آموختن به دیگری و اشاره است با اینکه نماز کفاره گناهان است و انسان باید از گناه دور ماند و از مرگ نا گهانی پیش از توبه بترسد و گرنه ان حضرت معصوم و از هر گناه منزه و پاک می باشد .
خطبه 291- صفحه1230 امام علیه السلام در باره ( شکرگزاری و دعا و توبه ) فرموده است : نمیشود که خدا بر بنده در سپاسگزاری را بگشاید و در افزونی را برویش ببندد و در دعا و درخواست را بگشاید (دستور دهد که از او بخواهند و در روا شدن را برویش ببندد (درخواست او را نپذیرد و در توبه را بگشاید و در آمرزش را برویش ببندد گناهش را نیامرزد) (ص 1290 ) خطبه 427 .
امام علیه السلام بکسیکه در حضور آنحضرت گفت استغفرالله (در شرائط استغفار و طلب آمرزش فرمود مادرت به مرگ تو بنشیند آیا میدانی چیست (معنی حقیقی) استغفار که بی اندیشه بزبان می گزرانی .
استغفار مقام و منزلت گروهی بلند مرتبه (مؤمنین) است و آن نامی است که شش معنی دارد اگر هر شش شرط جمع شد استغفار تمام و گرنه ناقص است اول پشیمانی از گناه گذشته .
دوم تصمیم بترک بازگشت با آن همیشه سوم آنکه حقوق مردم را بپردازی تا خدا را ملاقات کنی با پاکی که به تو زیان و گناهی نباشد چهارم آنکه قصد کنی هرچه بر تو واجب بوده مانند نماز و روزه و حج و آنرا از دست داده ای بجا نیاورده ای حق آن قضائش را بجا آوری پنجم آنکه همت بگماری گوشتی را که بر تن تو از حرام روئیده باندوهها بگدازی تا پوست باستخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه ای بروید.
ششم آنکه رنج عبادت و بندگی را بتن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را بآن چشانده ای پس آنکاه که این شرائط گرد آمد میگوئی استغفرالله .
(ص 1282 – 409) تفسیر روان جاوید یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً عسی ربکم ان یکفر عنکم سیأتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لایخزی الله النبی و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربنا اتم لنا نورنا و اغفرلنا انک علی کل شی قدیر – آیه 8 سوره تحریم ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا بازگشت کنید بازگشتی از روی اخلاص باشد که پروردگار گناهانتان را بپوشاند و شما را به بهشتهائی که در آن نهرها جاری است داخل کند در آن روز خدا پیامبر و کسانی را که با او ایمان آورده اند خوار نسازد و نورشان پیشاپیش و به جانب راستشان می تابد می گویند ای پروردگار ما نور ما را برای ما به کمال برسان و ما را بیامرز که تو بر هرکاری توانا هستی.
بعد از این خداوند اهل ایمان را امر به توبه فرموده ولی نه توبه صوری به اغراض دنیوی بلکه توبه واقعی خالص از غرض و مرض برای بازگشت حقیقی به اطاعت خدا و رسول مانند کسی که خودش را نصیحت نموده و پشیمان از گناه شده و عزم جزمی دارد که دیگر مرتکب معصیت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا برای مبالغه در آن به توبه نسبت داده شده و در روایات ائمه اطهار توبه نصوح به توبه ای که بازگشت از آن به گناه نشود و به توبه ای که باطن توبه کننده در آن مانند ظاهرش بلکه بهتر باشد تفسیر شده و در بعضی از روایات ذکر شده که خدا کسی را که توبه نصوح کند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنیا و آخرت مستور می دارد و از بعضی آثار استفاده می شود که توبه کامل به ندامت از گناه سابق و عزم بر ترک لاحق و قضاء فوائت و اداء دیون و رد مظالم و تحصیل رضای صاحبان حقوق و چشیدن مرارت عبادت به قدری که از حلاوت معصیت چشیده است می باشد و بعد از توبه گفته اند خداوند گناهان نائب را می آمرزد چون عسی از خداوند برای وجوب و قبول توبه واجب است و به نظر حقیر تفضّل است و به این جهت به لفظ عسی که ظاهر در شک و تردید است تعبیر شده برای آنکه مؤمن همیشه بین خوف و رجاء باشد و در ادعیه التماس از قبول توبه شده و این دلیل بر حتمی نبودن آن است.
و چون روز قیامت شود خداوند پیغمبر خود و اهل ایمان حقیقی به او را که در دنیا ظاهراً و باطناً با او بودند سرشکسته و خوار و ذلیل نمی فرماید بلکه به قبول شفاعت و دخول در جنت و مزیت مقام و منزلت آنان بر سایر امم سربلند و عزیز و محتر م می دارد و نورشان که حاصل از اعمال سابقه ایشان است در مقابلشان می تابد و صفحه محشر را روشن می نماید و نوری که از نامه های اعمال آنان که به دست راستشان است برخاسته می شود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنکه ائمه اطهار برحسب نقل مجمع و قمی رحمه الله از امام صادق علیه السلام پیش رو و در جانب راست اهل ایمان سیر می نمایند تا به منازل خودشان در بهشت برسند و ایشان همیشه با خدا راز و نیاز داشته و دارند و طالب مزید نور و رحمت و مغفرت الهی بوده و هستند و در مقابل این جماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوت از این امتند که خوار و روسیاه در اسفل السافلین جهنم جای خواهند گرفت.
(صفحه 298 – 299).
تفسیر روان جاوید ان الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین و سوف یوت الله المؤمنیم اجراً عظیما.
ترجمه : 146- مگر آنان که توبه کردند و اصلاح نمودند و به خداتوسل جستند و دینشان را از برای خدا خالص کردند پس آنها با مؤمنانند و زود باشد که خدا مؤمنان را مزدی بزرگ بدهد.
تفسیر در دستگاه الهی همیشه و برای هر کسی در توبه باز است اگر چه منافق باشد که بدتر از کافر است همین که توبه کرد و مفاسد سابقه خود را اصلاح نمود و اعتصام و تمسک به دین حق جست و به اولیاء خدا متوسل شد و دین خود را از شرکت و عمل خود را از ریا و هرچه غیر خدا باشد خالص نمود با اهل ایمان در رتبه و اجر در دنیا و آخرت شریک خواهد بود.
(ص 189 – سوره نساء – آیه 146) 17 نساء – انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بحماله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً ترجمه : توبه تنها برای کسانی که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند و سپس بزودی توبه می کنند خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است – توبه به معنی قبول توبه استعمال می شود چنانچه گفته می شود تاب علیه یعنی توبه او را پذیرفت و خداوند آن را به مقتضای فضل و وسعت رحمت و وعده ای که فرمود بر خود واجب نموده است و در بدو نظر از آیه شریفه دو شرط از برای قبول توبه استفاده می شود که مفسرین متعرض شده اند یکی آن که معصیت از روی بی خردی و غفلت و غلبه هوای نفس باشد و از روی عناد و استکبار و جهل به مبدأ و معاد نباشد دیگر آن که توبه بعد از وقوع معصیت بزودی واقع شود پیش از آن که محبت گناه در دل او رسوخ پیدا کرده باشد که دیگر متمکن از توبه نشود یا آن که پیش از معاینه مرگ باشد و این که این مدت را نزدیک فرموده برای آن است که مدت زندگانی دنیا کم است و هرچه مسلماً بیاید نزدیک است و در نفخات تصریح به این دو شرط نموده است به نظر حقیر آیه در مقام بیان شرط نیست بلکه در مقام بیان موضوع توبه است چون توبه چنانچه سابقاً در ذیل آیه فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه بیان شد به معنی رجوع است و بازگشت بنده به خداوند وقتی محقق می شود که از خود اختیاری داشته باشد و آن مادامی است که محبت دنیا و مافیها زمام عقل را از دست نداده باشد که در این صورت رجوع از او محقق نمی شود و هم چنین اگر موت را مشاهده نمود رجوع شده نه رجوع کرد، و این که از مدت رسیدن اجل و زمان حیات تعبیر به قریب شده است برای آن است که قرب و بُعد امر نسبی است و برحسب اشخاص و احوال و ازمنه و امکنه مختلف می شود و از برای کسی که احاطه با سلسله موجودات از ابد تا ازل دارد هر امری نزدیک است چنانچه در آیات شریف مکرر به روز قیامت نسبت قریب داده شده است و ضمناً برای اشعار به آن است که موعد نزدیک است به فکر باشید چنانچه تقلید عمل سوء و کار بد به جهالت و نادانی هم به این ملاحظه است که معلوم شود منشاء اعمال شیئه جهالت است و مقصود اشتراط نیست والا معلوم است که توبه کافر و معاند هم قبول می شود و توبه از معصیت با بقاء بر کفر معنی ندارد و حال عالم و جاهل و ذاکر و غافل در قبول توبه یکسان هستند و مؤید آنچه عرض