دانلود تحقیق جنگهای پیامبر

Word 77 KB 14090 19
مشخص نشده مشخص نشده مهندسی هوافضا - دفاعی و جنگ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: پیامبر - جنگ
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    سپاس وثنا، لایق خدایی است که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرور و خاتم رسولان .

    حضرت محمد(ص) و بر تمام آل بیت و یاران او باد و همچنین بر تمام کسانیکه به نیکی از ایشان یاد می کنند و تا روز قیامت از ایشان پیروی می کنند و
    زندگی مبارک حضرت محمد(ص) در توحید و جهاد خلاصه می شود .

    جهادشان برای رساندن دعوت (اسلام) به تمامی مردم بود تا کلمه الله در زمین مرتبه بلند خودش را داشته باشد و راه رسول الله برای ساختن انسان مسلمان همان یکتا پرستی برای جها و جهاد برای یکتاپرستی بود و با یکتاپرستی انسجام فکری را برای نخستین بار بین مسلمین در تاریخ بوجود آورد و رسول الله در خلال فقط ده سال از عمر پربرکت خویش ارتش خود را پایگذاری و استوار کرد ،‌ارتشی که پرچم اسلام و مسلمین بعد از ایشان را بسوی غرب و شرق به دوش کشید .
    گفتاری عمومی درباره جهاد و مشروعیت آن :
    براستی سخن درباره جهاد همیشه مهمترین تکیه گاهی است که جنگ پیشگان فکری در آمیختن حق وباطل و در تلاش شکافتن حدود در اطراف قطعه این دین پاک ، بر آن تکیه می زند جهاد را با آشوب و شرارت ملوث می کنند .
    به خاطر شک آوردن در این و زشت داشتن آن و هرگز تعجب مکن از انگیزه های محصور داشتن همت شان در زشت نمودن جهاد بخصوص وقتی بدان که خطرناکترین ارکان اسلان از نظر دشمنانش که آنها را بیم می دهد و می ترساند فقط جهاد است پس آنها درک کرده اند که این رکن هرگز در نفوس مسلمانان بیدار شود و در هر عصری از زمان دارای اثر در حیاتشان گردد هرگز هیچ نیرویی هر چند مردم باشد نمی تواند در روی دفاع اسلامی بایستد
    به خاطر شک آوردن در این و زشت داشتن آن و هرگز تعجب مکن از انگیزه های محصور داشتن همت شان در زشت نمودن جهاد بخصوص وقتی بدان که خطرناکترین ارکان اسلان از نظر دشمنانش که آنها را بیم می دهد و می ترساند فقط جهاد است پس آنها درک کرده اند که این رکن هرگز در نفوس مسلمانان بیدار شود و در هر عصری از زمان دارای اثر در حیاتشان گردد هرگز هیچ نیرویی هر چند مردم باشد نمی تواند در روی دفاع اسلامی بایستد .

    و بخاطر آن در قیام نمودن آنها به هر عمل شک آوردنده شایسته است یا سست کردن رکن جهاد آغاز شود ، برای بازداشتن گسترش اسلامی ، از این تقطه بخصوص ، در این گفتار ابتدا معنای جهاد و فائده اش را در اسلام و مراحل که در آن وارد می شود روشن خواهیم کرد سپس مرحله ای را که در آن استقرار یافته است سپس مطالعاتی را که در مفروضش داخل شده و تقسیمات تکلیف آوری که بر آن حمل شده است از چیزهائی که بطور قطع هیچ دلیلی بر آن ندارند .

    اما معنای جهاد : بکار بردن رنج و تلاش است در راه اعلاء کلمه الله و بر پاداشتن جامعه اسلامی و بکار بردن تلاش و کوشش به حرب و قتال نوعی است از انواع جهاد و اما فائده جهاد ، ‌پس آن بر پا داشتن جامعه اسلامی و تشکیل دولت صحیح اسلامی است .

    و اما مراحلی که بر آن گذشته است .

    پس جهاد صدر اسلام چنانکه دانستیم .

    بر دعوت سالم بدون حرب مقصود بود همراه با پایداری محکم در راه اسلام در برابر محنتها و شدائد سپس در کنار آن – همراه با آ‎غاز هجرت – جنگ دفاعی شرعیت یافت یعنی رد ، ‌هر نیروئی مانند آن .

    پس از آن قتال هر کسی که دشواریی را در راه بر پا داشتن جامعه اسلامی قرار دهد ، شریعت دهد ، بنا بر اینکه از ملاحده و بت پرستان و مشرکین جز اسلام را قبول نکند بدلیل اینکه در بین جامعه صحیح اسلامی و الحاد و انکار یا بت پرستی ای که آنها بر آن می باشند ،‌امکان انسجام و پیوند نیست .

    ما اهل کتاب پس کافی است تسلیم جامعه اسلامی شوند و در پرتو حکومتش باشند بنا بر اینکه حزیه (مالیات) را به حکومت بپردازند و به جای زکاتی که مسلمانان می پردازند و در این مرحله اخیر جهاد در اسلام استقرار یافت .

    و این وظیفه واجل مسلمانان است هر گاه نیرو و سلام لازم نزد آنها باشد و درباره این مرحله خداوند بزرگ می گوید : ( قاتلو الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظه و اعلموا ان الله مع المتقین) (التوبه :123) یعنی با کافرانی که به شما نزدیکترند پیکار کنید ،‌ ( دشمن دورتر شما را از دشمنان نزدیم غافل نکند) و آنها باید در شما شدت وخشونت احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزکاران است .

    و نیز درباره آن پیغمبر خدا (ص) می گوید : ( امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فمن قال لا اله الا الله عصم منی ماله و نفسه الا بحقه و حسابه علی الله ) یعنی به من امر شده است که با مردن قتال نمایم تا اینکه می گویند معبودی نیست جز خداوند پس هر کس گفت لا اله الله مال و نفسش از طرف من محفوظ است جز در مورد حق مال و حسابش با خداوند است .

    و از اینجا میدانی که معنائی برای تقسیم جهاد در راه خدا به جنگ دفاعی و جنگ هجوم ینیست زیرا مبنای جهاد نه با لذات دفاعی است و نه با لذات هجومی است .

    و مبنای آن فقط نیاز و حاجت بر پا داشتن جامعه اسلامی است به تمام نظم ومبادی اسلام که می خواهد و پس از آن اعتباری به هجومی یا دفاعی بودنش نیست اما قتال دفاعی که در شرع است .

    مانند دفاع مسلمانان از مال و ناموس و زمین و زندگیش .

    آن نوع دیگر از قتال است ارتباطی با جهادی که در اصطلاح فقه اسلامی است ندارد و آن شرع به قتال صائل نامیده می شود و فقهاء یک باب مستقل را در کتابهای فقهی بر آن قرار داده اند و چه بسا محققین آن رابا جهادی که در آن سخن می گوئیم مخلوط کرده اند .

    این خلاصه معنای جهاد و فائده و عنایت آن است در شریعت اسلامی .

    بعد از آنکه اسلام در مدینه استقرار یافت .

    پیامبر تصمیم گرفت تا آن را در نقاط دیگر عربستان گسترش داده و در موقع مقتضی آخرین پایگاه کفر یعنی مکه را به تصرف خویش در آورد و از طرف دیگر کافران مکه .

    مسلمانان را در مدینه محاصره اقتصادی نموده و از عبور کاروانهای تجاری به آن شهر مخالفت به عمل آوردند .

    به همین علت پیامبر مصمم شد تا مقابله به مثل نموده و در صورت لزوم با شمشیر پاسخ آنها را بدهد .

    پیامبر اسلام در دوران اقامت و تبلیغ در مکه ، در عمل تنها یک پیشوای الهی بود و فعالیتهای او در هدایت و ارشاد مردم و مبارزه فکری و اعتقادی با مشرکان و بت پرستان محدود می شد .

    اما پس از استقرار در یثرب ، علاوه بر ابلاغ رسالت دینی و رهبری مذهبی ، باید رهبری سیاسی مسلمانان را نیز بر عهده می گرفت .

    زیرا در مدینه وضع جدیدی پیش آمده بود و او گامهای نخست را در جهت پی ریزی یک جامعه نوین بر اساس تعلیمات اسلام بر می داشت .

    از این رو خطرها و مشلات احتمالی را پیش بینی کرده ،‌به صورت یک رهبر سیاسی آگاه ،‌شایسته و دورنگر ، چاره اندیشی می کرد ..

    چنان که از طرف خداوند اجازه نهاد و دفاع صادر شد و به دنبال آن پیامبر (ص) تصمیم به تشکیل یک نیروی دفاعی گرفت .

    تشکیل این نیرو از این نظر اهمیت داشت که احتمال می رفت مشرکان مکه ( که پس از هجرت ، دستشان از آزار و شکنجه مسلمانان کوتاه شده بود ) این بار دست به حمله نظامی به مرکز اسلام(مدینه) بزنند ؛ از این رو پیامبر برای مقابله با چنین احتمالاتی ، از اواخر سال اول هجرت ، هسته اولیه ارتش اسلامی را پی ریزی کرد .

    اسریه ها و غزوه های بسیاری در طول حیات پیامبر (ص) انجانم شد ابتدا به بررسی چند غزوه مهم بعد مختصر می پردازیم : در ابتدا غزوه را تعریف می کنیم : غزوه به جنگهایی که خود پیامبر فرماندهی سپاه را بر عهده داشتند می گویند .

    غزوه بدر : این جنگ به دنبال مانورهای نظامی پیامبر و تهدید خط بازرگانی قریش به شام رخ داد و نخستین جنگ کامل میان مسلمانان و مشرکان بود .

    پیامبر اسلام در ماه جمالی الاخر کاروان قریش را به (سرپرستی ابوسفیان) که عازم شام بود تا سرزمین (ذات العشره) تعقیب کرد ، اما به آن دست نیافت .

    از این رو با اعزام ماموران اطلاعاتی به منطقه شام ، از بازگشت کاروان آگاه شد .

    کاروان از نظر حجم وارزش چمشگیر بود .

    خط پر طبیعی کاروان از منطقه بدر بود .

    پیامبر اسلام برای ضبط کاروان با 313 تن و با کم ترین امکانات به سوی بدر حرکت کرد .

    ابوسفیان در بازگشت از شام از تصمیم پیامبر آگاه شد و از یک سو با اعزام پیک تندرو به مکه از قریش استمداد کرد و از سوی دیگر مسیر کاروان را به سمت راست (به طرف ساحل دریای سرخ) متحرف کرد و کاروان را به سرعت ازمنطقه خطر دور ساخت به درخواست ابوسفیان نه صد و پنجاه جنجگو از مکه برای نجات کاروان به سمت مدینه حرکت کرد .

    با آنکه مشرکان در راه از نجات کاروان آگاه شدند اما لجاجت ابوجهل آنان را به درگیری کشاند هنوز مسلمانان در جستجوی کاروان بودند که پیامبر (ص) از نزدیک شدن سپاه قریش به منطقه بدر آگاه شد .

    تصمیم گیری دشوار بود .

    زیرا مسلمانان با آن نیروی اندک برای ضبط کاروان حرکت کرده بودند نه برای جنگ با سپاهی که تعداد سربازانش سه برابر آنها بود اگر (برفرض) می خواستند عقب نشینی کنند آثار تبلیغاتی و روانی مانورهای نظامی از بین می رفت و ممکن بود دشمن آنان را تعقیب کرده به مدینه حمله کند .

    پس از تشکیل شورای نظامی و نظرخئاهی پیامبر از مسلمانان (به ویژه انصار) و سخنان پرشور مقداد ( از مهاجران) و سعدبن غباده (از انصار) تصمیم به نبرد با دشمن گرفته شد بامداد روز هفده رمضان جنگ آغاز شد .

    ابتدا حمزه ، عبیده و علی (ع) در جنگ تن به تن با شیبه و عتبه و ولیدبن عتبه ، هماوردان خود را به قتل رساندند .

    و این ضربت سختی به روحیه سران قریش بود .

    آگاه جنگ عمومی در گرفت .

    ارتش اسلام به سرعت پیروز شد ،‌به طوری که هنگام ظهر جنگ با شکست و عقب نشینی دشمن به پایان رسید از مشرکان 70 نفر کشته و 70 نفر اسیر شدند واز مسلمانان 14 نفر به شهادت رسیدند .

    با موافقت پیامبر اسلام اسیران با پرداخات سربها آزاد شدند و‌آنان که پول نداشتند اما باسواد بودند به دستور رسول خدا باید ده نفر از جوانان انصار را خواندن و نوشتن می آموختند تا آزاد شوند .

    و بقیه اسیران با منت پیامبر آزاد شدند .

    غزوه احد : همانطور که خواندیم بعد از شکست کفار قریش در جنگ بدر و کشته شدن شماری از بزرگان آن ،‌مکیان مصمم شدند تا انتقام خویش را از مسلمانان گرفته و برای همیشه آنها را از میان بردارند.

    ابوسفیان رئیس طایفه قریش در ماه شوال سال سوم هجری سه هزار تن از سربازارن خود را آماده نبرد نمودو فرماندهی آنها را بر عهده خالد بن ولید نهاد .

    خالد یکی از شجاعترین سربازارن عرب بود که پس از مسلمان شدن سپاه روم را شکست داد و مناطق شام و سوریه را به تصرف خویش در آورد .

    بعدها پیامبر به او لقب سیف الله داد و به همین علت پس از آنکه پیامبر از آمدن کفار با اطلاع گردید و تصمیم گرفت تا در مدینه بماند و از خود دفاع کند ولی گروهی از انصار و مهاجرین با نظریه او مخالفت نمودند ،‌ حتی عبدالله ابن ابی رهبر طایفه خزرج با نظریه پیامبر موافق بود ، اما سرانجام موافقان جنگ توانستند پیامبر و دیگران را راضی نموده و آماده نبرد نمایند .پیامبر که موافقان جنگ را در اکثریت می دید ناگزیر آماده خروج از مدینه شد .

    پیامبر و همراهانش به بلندی های احد رسیدند ، به فرمان پیامبر مسلمانان در پناه احد قرار گرفتند و به دستور او پنجاه تیر انداز مسلمان در شکاف کوه پنهان شدند تا کافران قریش از عقب آنها را مورد تهاجم قرار ندهند .

    سرانجام جنگ بین طرفین آغاز گردید ،‌پهلوانان سپاه اسلام از جمله حمزه و علی (ع) بی مها با به سپاه قریش حمله نمودند و به دنبال آنها ،‌مسلمانان یورش آوردند و مکیان را عقب راندند .

    نزدیک بود که این بار هم هم قریش شکست را تجربه نمایند اما هند و سایر زنان مکه با خواندن اشعار حماسی مردان خود را به جلو راندند .

    مسلمانان در ‎آغاز نبرد پیروز شدند وآنها را از لشکر گاه خویش دور نمودند و به جمع آوری غنایم پرداختند تیر اندازانی که به فرمان پیامبر بر روی کوه احد ایستاده و ماموریت داشتند که تا پایان جنگ از جای خود تکان نخورند به خاطر کسب غنیمت از کوه پائین آمدند و به لشکرگاه قریش وارد شدند .

    خالدبن ولید که فرماندهی سواره نظام مکه را برعهده داشت از اغتشاش و بی نظمی سپاه مسلمانان استفاده کرد و به آنها حمله نمود .

    مسلمانان که دشمن را شکست خورده می پنداشتند سعی کردند تا با حرکات مذبوحانه جلوی تهاجم ایشان را بگیرند ولی کار از گذشته بود .

    خصوصاً اینکه حمزه کشته شده و سپاه اسلام فرمانده دلیر خویش را از دست داده بود .

    در این هنگام شخصی در میدان جنگ فریاد کشید : بگریزید !

    محمد صلی اله علیه و اله کشته شد !

    مسلمانان با شنیدن این خبر که بعداً نادرستی آن را اثبات رسید گریختند و کفار قریش شهامت بیشتر یافتند و به تعقیب آنها پرداختند .

    تعدادی از سرداران مسلمان اطراف پیامبر را گرفته و او را از مرگ حتمی نجات دادند چرا که سنگی به صورت مبارکش اصابت نموده و یکی از دندانهایش را شکسته و چهره و صورت و لبانش را زخمی کرده بود .

    علی (ع) و طلحه پیامبر را به بالای کوه بردند تا از آسیب دشمنان بر کنار باشد ،‌سپس آب آوردند وصورت پیامبر را شستشو نمودند .

    بعد از آنکه مسلمانان از کوه بالا رفتند ، سپاهیان مکه که گمان می نمودند کار را یکسره کرده اند ، آنها را رها نموده و به لشکرگاه خود بازگشتند .

    از مسلمانان نزدیک به هفتاد تن در جنگ احد کشته شدند که شصت و چهار تن آنها را از انصار و شش تن از مهاجرین بودند .

    ابوسفیان از سربازان خویش پرسید : آیا شایعه قتل محمد صلی الله علیه و اله صحت داشت ؟

    هنگامی که کذاب آن را دریافت رو به مسلمانان نمود و فریاد زد : آماده جنگ بعدی باشید !

    با وجود اینکه مسلمانان در نبرد اخد از کافران قریش شکست یافتند ولی این عدم موفقیت نتوانست پیامبر را در رسیدن به اهدافش مانع گردد چرا که استقامت و تحمل او چیزی نبود که با این شکستها از میان برود ،‌به همین علت پیامبر بعد از ورود به مدینه دوباره مسلمانان را سرو سامان داد و آنها را به وحدت کلمه دعوت فرمود .

    غزوه خندق (احزاب) : یهودیان بعد از شکست مسلمانان در جنگ احد بیش از پیش به آزار و اذیت مسلمانان پرداختند و از ایشان نزد قریش جاسوسی می کردندو از آنها می خواستند تا بار دیگر به مدینه یورش آورده و کار ایشان را یکسره نمایند .

    ابوسفیان که رئیس قبیله قریش به شمار می آمد و مشغول جمع آوری سپاه برای جنگ با مسلمانان بود دستور داد تا شهر مدینه را کاملاً محاصره نموده و از ورود و خروج کاروانهای تجاری به آن دیار ممانعت به عمل آورند .

    او با قبایلی که در اطراف مدینه مستفر بوده و تا آن زمان مسلمان نشده بودند پیمان دوستی منعقد نمود و از آنها خواست تا از کمک به ساکنان مدینه خودداری نمایند .

    بدین ترتیب ابوسفیان با سپاهیانی که تعداد آن را چهار هزار تن نگاشته اند به همراه سیصد اسب و هزار و پانصد شتر به سوی مدینه حرکت کرد .

    در این نبرد نابرابر بسیاری از قبابل غرب شرکت داشتند به همین علت آن را جنگ احزاب نیز نامیده اند پیامبر و مسلمانان که می دانستند توان مبارزه با چنین سپاهی را ندارند در اندیشه فرو شدند تا چه باید کرد !

    در این هنگام یکی از مسلمانان مدینه که از ایران به آنها هجرت نموده وسلمان فارسی نام داشت به پیامبر پیشنهاد کرد تا در اطراف شهر مدینه خندقی حفر نموده و از ورود کفار به آنجا جلوگیری کنند و مطمئن باشند که قریشیان پس از مدتی محاصره خسته شده و خود مدینه را ترک خواهند نمود ، پیامبر پیشنهاد سلمان را پذیرفت و به یاران خود دستور داد تا در اطراف شهر خندقی حفر نماید .

    سپاه قریش به فرماندهی ابوسفیان هنگامی که به نزدیکی مدینه رسدند گمان کردند که مسلمانان برای جنگ با ایشان در احد آماده می باشند تا انتقام شکست خویش را از آنها بگیرند اما در احد هیچکس منتظر آنها نبود .

    به همین علت کفار قریش به سوی مدینه به راه افتادند اما با کمال شگفتی مشاهده نمودند که در اطراف شهر گودال حفر شده است مکیان نمی توانستند از خندق عبور نمایند و با مسلمانان بجنگدند به همین جهت شروع بخ رچز خواند نمودند و مسلمانان را ترسو و بزدل خواندند و از آنها خواستند تا از خندق گذشته و به جنگ با ایشان بپردازند .

    مسلمانان که می دیدند آنها توانایی عبور از خندق را ندارند فریب سخنان تحریک کننده آنها را نخوردند و در پناه خندق ماندند .

    از آنجایی که اعراب در آ‎غاز پیکارهای خود به نبرد تن به تن می پرداند ، دو طرف پهلوانان خویش را به میدان جنگ فرستادند .

    از طرف قریش عمربن عبدو دو مکرمه بن ابوجهل به میدان آمدند علی(ع) از طرف مسلمانان به جلئگیری از عمر شکافت .

    عمر با توجه به جوانی علی (ع) به او گفت : من تمایل به ریختن خون تو ندارم !

    اما علی فرمود : بر عکس من دوست دارم که خونت را بر زمین بریزم .

    داستان مبارزه علی(ع) با عمر یکی از حکایت های آموزنده تاریخ است .

    گویند هنگامی که علی(ع) همر را بر زمین کوبید و بر سینه اش نشست تا سراو را از بدن جدا نماید عمر آب دهان بر صورت مبارک حضرت افکند .

    علی (ع) پس از این عمل ناشایاست عمر از سینه او برخاست و چند لحظه قدم زد و دو باری به جان خودیش بازگشت .

    عمر از این کار در شگفت شد و علت را پرسید .

    علی(ع) گفت : هنگامی که آب دهان بر صورتم افکندی ترا از پای در نیاوردم چرا که این کار را می نمودم ترا برای خشم و کینه خود کشته بودم در حالیکه من از تو شخصاً کینه ای ندارم و می خواهم در راه رضای خداوند سرت را از بدن جدا نمایم .

    پس از این پیروزی سایر پهلوانان قریش از میدام جنگ گریختند .

    غزوه خیبر : سپس پیغمبر (ص) در اواخر محرم سال هفتم هجری به طرف خبیر روانه شد ،‌ و خبیر شهر بزرگی است دارای قلعه ها و باغ و بستانها است در صد میلی شمال مدینه از طرف شام .

    و در این غزوه یکهزار و چهار صد نفر مقاتل سواره و پیاده همراه پیغمبر(ص) بود .

    ابن هشام گفت : هنگامی که پیغمبر (ص) خبیر را دید به اصحابش فرمود بایستید ، سپس گفت : ( اللهم رب السماوات و من اظلن ،‌و رب الارضین و ما اقللن ، و رب الشیاطین و ما اضللن ، و رب الریاح و ما اذرین ،‌فانا نسئلک خیر هذه القریه و خیر اهلها و خیر مافیها ، ‌و نعوذ بک من شرها و شراهلها و شرما فیها اقدموا باسم الله ) .

    یعنی خدا پروردگار آسمانها و آنچه در زیر آن است ،‌وای پروردگار زمینها و آنچه روی آن است وای پروردگار شیاطین و آنچه گمراه کرده اند ، و ای پروردگار با دها و آنچه پرت و پراکنده می شود به حقیقت ما خیر این شهر را و خیر مردمانش و خیر آنچه در آن است از تو طلب می کنیم و پناه می بریم به تو از شر آن و شر مردمانش و شر آنچه در آن است اقدام کنید به نام خداوند .

    و پیغمبر (ص) هنگامی قومی را غزا می کرد ، بر آنها حمله نمی کرد تا آمدن صبح ، پس اگر اذان را می شنید خودداری می کرد و اگر اذان را نمی شنید حمله می نمود ، پس پیغمبر (ص) شب آنجا بود هنگام صبح به طرف خیبر حرکت نمود کارگران خیبر با بیل و کلنگ و سبدهایشان بطرف مزارع آمدند ،‌پیغمبر خدا را (ص) دیدند و فریاد نمودند : محمد و ارتش ، سپس بر گشتند و گریختند ،‌پیغمبر خدا (ص) گفت ,:‌الله اکبر ، خیبر خراب شد ماهنگامی به خانه های قومی فرود آئیم چه روز تیره و تاری خواهند داشت !

    احمد و نسائی و ابن حبان و حالم از حدیث بر یده بن خطیب روایت کرده اند گفت : در روز خیبر ابوبکر پرچم را گرفت ، پس برگشت و خیبر برای او فتح نشد ،‌و فردای آن روز عمر پرچم را گرفت ، پس برگشت و برای او فتح نشد ، پیغمبر (ص) فرمود :‌ پرچم خود را فردا به مردی می دهم که خداوند برد دو دست او خیبر را فتح می کند ،‌خدا و رسولش را دوست دارد .

    بریده گفت : مردم شب را به روز آوردند از همدیگر می پرسیدند و اختلاف داشتند : پرچم را به کدامشان می دهد ، پس وقتی روز آمد ،‌پیش پیغمبرخدا (ص) رفتند ،‌همه امیدوار بودند پرچم را به او بدهد .

    فرمود : علی بن ابی طالب کجا است ؟

    گفتند : ای رسول الله (ص) چشماهایش درد می کند ، فرمود :‌پس بفرستید بیاید ،‌ایشان را آوردند ، پیغمبر خدا (ص) آب دهانش را در چشمانش کرد و دعا گفت : پش چشمش خوب شد ،‌حتی گوئی که دردی نداشته است ،‌پس پرچم را به او داد علی گفت ای رسول خدا ، با آنها قتال کنم تا مثل ما مسلمان می شوند ، پیغمبر (ص) فرمود :‌آرام باش تا به میان آنها می روی ،‌پس آنها را به اسلام دعوت کن ، و آگاهشان کن به حق الله که در اسلام بر آنها واجب می شود ،‌سوگند به خدا ، خداوند یک مرد را به وسیله تو هدایت دهد برای تو بهتر است از قربانی کردن شرتهای سرخرنگ علی (ع) غنه خارج شد و قتال نمود پس فتح بر دست او صورت گرفت ، و مسلمانان تمام اموالی که در سنگرها بود به غنیمت بردند .

    اما آن دو سنگر ،‌پس مسلمانان آنهارا محاصره کردند ،‌تا کسانی که در آنها بودند یقین کردند که هلاک می شوند ،‌از او (ص) در خواست کردند که آنها را بیرون بیاورد و از شهر بیرونشان کند و آنها را نکشند و اموالشان را نبرند ،‌پس پیغمبر خدا (ص) با آنها بر آن موافقت کرد .

    فتح مکه : بعد از نبرد موته اتفاقاتی روی داد که به فتح مکه خاتمه یافت سر انجام اسلام بر سراسر جزیره عربستان پیروز گردید ، چندی بعد اتفاق تازه ای افتاد و مکیان قرار داد صلح حدییه را نقض نمودند .

    طبق یکی از مواد آن مقرر شده بود که هر یک از قبایل عرب که بخواهند می توانند با پیامبر قرارداد صلح و دوستی منعقد نمایند .

    در این هنگام دو قبیله خزاعه و بنی بکر که با یکدیگر اختلافات فراوان داشته و دشمن خونی هم بودند یکی با پیامبر و دیگری با مشرکان مکه قرار داد دوستی و همکاری منعقد کردند .

    پس از شکست مسلمانان در نبرد موته ،‌ قریش گمان کرد که آنها تضعیف شده اند به همین علت از طایفه بنی بکر خواست تا از خزاعه که هم پیمان پیامبر بود انتقام گیرد .

    جنجگویان بنی بکر شبانگاه به مردم خزاعه یورش بردند و گروهی از ایشان را کشته و تعدادی را به اسارت هویش در آوردند و با خود به مکه بردند و در پناه مکیان و قریش قرار گرفتند .

    از طرف دیگر رئیس قبیله خزاعی ،‌ عمرو بن سالم که توانسته بود بگریزید به مدینه نزد پیامبر رفت و از او کمک خواست پیامبر فرمود :‌ترا یاری خواهم کرد .

    پس از آن پیامبر دریافت که مکیان باعث این فتنه و نزاع خونین بوده اند از این رو مسلمانان را آماده نبردنمود و از ایشان خواست تا با تجهیزات کامل به سوی زادگاه خویش حرکت نمایند .

    از طرف دیگر مکیان که گمان نمی کردند پیامبر پس از شکست در جنگ موته بتواند دوباره مسلمانان را برای نبردی دیگر آماده سازد با شنیدن خبر حرکت ایشان به سوی مکه غافلگیر شدند و بزرگان قریش در دارلندوه به شور نشستند تا راهی برای نجات مکه بیابند .

    آنها چهاره کار را در این دیدند که ابوسفیان رئیس خویش را نزد پیامبر فرستاده و از او بخواهند تا از حرکت به سوی مکه و تصرف آن شهری خودداری نماید و به او پیغام دهد که حاضرند تمام عزامت و خسارت طایفه خزاعی را پرداخت نمایند و خونبهای کشته شدگان آنها را بدهند .

    از آنجایی که ابوسفیان پدر زن پیامبر به شمار می رفت ،‌ گمان کرد که دامادش از او حرف شنویی خواهد داشت ، ‌به همین علت پس از ورود به مدینه ابتدا به منزل دختر خود ( ام حبیبه) رفت .

    اما پیامبر که از عهدشکنی مکیان بسیار خشمگین بود ،‌هیچ چیز نمی توانست وی را از تصمیم نهایی او که فتح مکه و مجازات قریش بود منصرف نماید و بعد از آن ابوسفیان نزد پیامبر رفت و درباره تمدید قرار داد صلح حدیبیه که به مدت دو سال منعقد شده بود و مدت آن رو به پایان بود با اوبه گفتگو نشستت ولی جوابی دریافت نکرد .

    ابوسفیان که از گفتگو با ابوبکر و عمر و علی (ع) درباره اینکه تا از قریش نزد پیامبر شفاعت نمایند نتوانسته بود به مقصود خویش نائل آید سرشکسته و نا امید به مکهع باز گشت و ماجرا را برای بزرگان قریش باز گفت .

    پیامبر و یارانش به سوی مکه به راه افتادند عده مسلمانان همراه رسول خدا را ده هزار نفر نگاشته اند سپاهی که تا آن زمان در سراسر عربستان نظیرش مشاهده نشده بود علاوه بر آن آنها سربازانی یا مزدورانی اجیر شده نبودند .

    بلکه آنها مسلمانانی بودند تا برای رفتن به بهشت و اطاعت از فرامین پیامبر اسلام حاضر بودند تا آخرین قطره خون خویش را فدا نمایند وقتی سپاه اسلام به چهار فرسنگی مکه رسید عباس عمومی پیامبر و ابوسفیان عموی دیگر پیامبر و عبدالله بن ابی امیه پسر عمه او به نزد پیامبر رفتند اما پیامبر در ابتدا نپذیرفت بعد از اینکه عباس عموی پیامبر و ابوسفیان دوباره نزد پیامبر حاضر شدند پیامبر با دین ابوسفیان فرمود : وای بر تو ابوسفیان آیا هنگام آن نرسیده که بدانی بجز (الله) خدایی نیست .

    ابوسفیان گفت , پدر و مادرم فدایت باد اگر جز او خدای دیگری بود برای من کاری انجام داده بود پیامبر پس از آن او را عفو فرمود و به مکیان پیامبر فرستاد : هر کس به منزل ابوسفیان وارد شود در امان است و هر کس در خانه خود را ببندد در امان است و هر کس به مسجد الحرام برود در امان است .

    بعد از آن ابوسفیان را فرمان داد تا به مکه رفته و فرامین وی را به مردم آن شهر ابلاغ نماید تا در آن شهر مقدس خونریزی اتفاق نیفتد .

    فردای آن روز پیامبر و مسلمان به (ذی طوی) رسیدند او از آنجا که را مشاهده نمود و مطمئن گردید که مکیان خیال جنگ با آنها را ندارند به همین علت خدای را شکر کرد و از وی خواست تا بدون خونریزی مسلمانان را وارد مکه نماید .

    با ا ینکه سپاهی از مکه خارج نشده بود تا با مسلمانان بجنگد و همه چیز حاکی از تسلیم بدون قید و شرط مکیان می داد پیامبر همچون سرداری کارآزموده و با تجربه جانب احتیاط را از دست نداد و مسلمانان را به گروههای چهارگانه ای تقسیم نمود و هر یک از ایشان را به فرماندهی یکی از سرداران اسلام مامور ورود از یکی از دروازه های مکه به داخل شهر نمود .

    خوشبختانه سپاهیان اسلام بدون برخورد با مکیان وارد شهر شدند و لی خالد بن ولید با گروهی از تندروان و متعصبان مکه برخورد نمود و پس از جنگ مختصری آنها را شکست داد و فراری نمود .

    هنگامی که خبر تصرف مکه توسط فرماندهان سپاهش مکه را به تصرف خویش در آوردند به همین علت درنگ را جایز ندانست و به سوی مکه شناخت و هفت بار خانه کعبه را طواف فرمود وسپس از یارانش خواست تا در آن را بگشاید و سپس با چند تن از یارانشان وارد کعبه شدند و تمامی بتها را شکستند و تام تصاویر و مجسمه های کعبه را نابود گردانیدند .

    بعد از آن پیامبر فرمان عضو عمومی صادر نمود و تمام مکیان را از مجازات معاف کرد .

    عوامل پیروزی های پیامبر (ص) در جنگها : 1- اعتماد و بسیج یک ارتش متحد از یک طرف و از طرف دیکر بودن یک فرمانده مجرب و توانا .

    2- شجاعت پیامبر اکرم (ص) 3- ایمان محکم و قوی پیامبر و یاران آن حضرت .

    4- امدادهای فیبی 5- سیاست جنگی 6- جنگ مردمی 7- جهاد دائم و آموزش دائم 8- بزرگ بودن هدف در جنگ 9- مساوات و عدالت بین عناصر رزمنده در تقسیم غنائم ، در کارها ،‌ در حمله و دفاع .

    10- خوداری از افشای خبر حمله .

    11- سرعت در حمله .

    12- شناسایی کامل دشمن .

    13- فرماندهی .

    14- نوآوری و مشورت .

    15- اخلاق جنگ و جنگ اخلاقی .

    سریه های پیامبر (ص) : سریه : به گروهی از اصحاب گویند که پیغمبر خدا (ص) ایشان را به سوی قبیله های مختلف روانه کرده است تا مردم را به اسلام دعوت کنند اما شخص پیامبر با ایشان نرفته است .

    پس رسول خدا (ص) شروع نمود به فرستادن سریه ها (گروههائی از اصحاب) به سوی قبائل مختلف اعراب که در جزیره العرب پراکنده اند تا به وظیفه دعوت به سوی اسلام قیام کنند پس اگر دعوت را نپذیرفت با‌آنها بجنگند .

    و این سریه ها در خلال سال هفتم هجری بود ، و شمار آن به ده سریه می رسد هر یک به فرماندهی یکی از اصحاب و در همین فاصله زمانی پیغمبر (ص) نامه هائی را به پادشاهان مختلف و روسای جهان می فرستاد که در آن ، آنها را به دین اسلام و ترک نمودن ادیان باطله ای که بر آن اند دعوت می کرد .

    نتیجه گیری : نتیجه ای که می شود جهاد پیامبرگرفت این است که جهاد و دفاع پیامبر برای قدرت طلبی و انگیزه های شخصی نبود بلکه برای گسترش اسلام و رساندن پیام الهی به سراسر دنیا بود و اگر در اکثر غزوات پیامبر بنگریم همه اینها انجام نشد مگر برای دفاع از اسلام و خطراتی که اسلام نوپا را تهدید می کرد هر چند پیامبر برای جنگ از مرکز اسلام خارج می شد این عمل یک نوع پیشگیری از خطراتی که اسلام را تهدید می کرد بود چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ اقتصادی و اگر کودکان اروپایی و غربی وابسته به استعمارگران زندگی پیامبر اکرم (ص) را بخوبی مورد مطالعه قرار می دادند در این سالهای اخیر این همه تهمت و افتزاء به اسلام و پیامبر عظیم شأن نمی زدند به امید آن روز که اسلام ناب محمدی در سراسر عالم فراگیر شود .

  • فهرست

    مقدمه:.......................................................................................................................................2
    غزوه بدر :...............................................................................................................................6
    غزوه احد :................................................................................................................................7
    غزوه خندق (احزاب) :...........................................................................................................10
    غزوه خیبر :............................................................................................................................12
    فتح مکه .....................................................................................................................................14
    عوامل پیروزی های پیامبر (ص) در جنگها :..................................................................17
    سریه های پیامبر (ص) :.....................................................................................................18
    نتیجه گیری :........................................................................................................................19
    منابع :...................................................................................................................................20




بعد از اینکه پیامبر به رسالت مبعوث شدند و کفار نقشه ی قتل ایشان را کشیدند، پیامبر قصد هجرت به مدینه را گرفت و پس از استقرار در آنجا و گسترش دین اسلام، برای توسعه اسلام و نابود کردن دشمنان قرآن، مسلمانان با جنگ هایی بر علیه کفار مواجه شدند، آن هم جنگ هایی نابرابر که در بعضی از جنگ ها، اگر سیاست های جالب پیامبر و قدرت، فرماندهی ایشان نبود، شاید، سپاه اسلام در آن جنگ ها پیروز نمی ...

غزوات یعنی سفرهای جنگی پیامبر اکرم (ص) که شخصاً در آن شرکت داشت، بیست و شش غزوه بود. البته بعضی هم گفته‌اند بیست و هفت غزوه[1] بوده است. گروه اول رفتن پیامبر (ص) را به خیبر و وادی القری یک غزوه گرفته‌اند و آنها بیست و هفت غزوه به حساب آورده‌اند. جنگ خیبر را یکی و رفتن به وادی القری را یک غزوه جداگانه محسوب کرده‌اند. اولین غزوه حضرت (ص) از مدینه تا ودّان بود که به نام غزوه ابواء ...

پرچم توحید در تمام غزوات پیامبر به جز غزوه تبوک در دست امام علی‌(ع‌) بود و وی پرچمدار وجلودار سپاه بود و در غزوه تبوک از طرف پیامبر مأمور به حفاظت از مدینه شد. در این مجال سعی بر آن است تا غزوات و جنگهایی که حضور حضرت علی‌(ع‌) در آنان‌سرنوشت ساز بوده است و یا به تعبیر دیگر ضربات حضرت علی‌(ع‌) در آنان عظمت و اقتدار مسلمین‌را به ارمغان آورد و باعث بقاء و ثبات اسلام گردید مورد بحث ...

مقدمه: از زمان آشکار شدن بعثت ،حضرت محمد با جدی تر ین مشکلات در جهت ترویج و تبلیغ دین اسلام مواجه شد در آن زمان طرفداران دین محمد و یا همان سپاه اسلام نسبت به سپاه دشمنان بسیار اندک بودند .با آمدن اسلام موقعیت اجتماعی و حکومتی بسیاری از مشرکین و همچنین حاکمان وقت با مشکل مواجه شد و آنها در صدد برآمدند تا با عناوین مختلف با محمد وارد جنگ شوند .اما چگونه محمد با سپاه اندک می ...

مقدمه: از زمان آشکار شدن بعثت ،حضرت محمد با جدی تر ین مشکلات در جهت ترویج و تبلیغ دین اسلام مواجه شد در آن زمان طرفداران دین محمد و یا همان سپاه اسلام نسبت به سپاه دشمنان بسیار اندک بودند .با آمدن اسلام موقعیت اجتماعی و حکومتی بسیاری از مشرکین و همچنین حاکمان وقت با مشکل مواجه شد و آنها در صدد برآمدند تا با عناوین مختلف با محمد وارد جنگ شوند .اما چگونه محمد با سپاه اندک می ...

مقدمه: از زمان آشکار شدن بعثت ،حضرت محمد با جدی تر ین مشکلات در جهت ترویج و تبلیغ دین اسلام مواجه شد در آن زمان طرفداران دین محمد و یا همان سپاه اسلام نسبت به سپاه دشمنان بسیار اندک بودند .با آمدن اسلام موقعیت اجتماعی و حکومتی بسیاری از مشرکین و همچنین حاکمان وقت با مشکل مواجه شد و آنها در صدد برآمدند تا با عناوین مختلف با محمد وارد جنگ شوند .اما چگونه محمد با سپاه اندک می ...

پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشى‏ها و سیاست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏هاى جدید و بابهره‏گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، ...

کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن، می بیند که این قرآن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را به اینکه با این سرمایه دارها دائماً در جنگ باشد و با این کسانی که در حجاز و در طائف و در مکه و اینها، سرمایه دار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری که قدرتمند بودند، قرآن بود که پیغمبر اکرم را وادار کرد به اینکه با این مردمی که با ملیت مردم، با منافع توده های مردم مخالف هستند و استثمار می ...

نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم. القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ ...

نوشته اند که شماره مسلمانان در جنگ تبوک به سى هزار نفر رسید و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى دیگر هفتادهزار گفته اند ((366)). ابوخیثمه ((ابوخیثمه )) از کسانى بود که در حسن عقیده چند روزى با رسول خدا رهسپار بود,ولى به مدینه بازگشت و در کنار همسران خود آرمید او پشیمان گشت و گفت : پیامبرخدا در آفتاب و گرما رهسپار باشد و ((ابوخیثمه )) ...

پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشى‏ها و سیاست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏هاى جدید و بابهره‏گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول