دانلود مقاله على (ع) و ماجراى فدک

Word 85 KB 15594 19
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • آیا پیامبران از خود ارث نمى‏گذارند؟


    نظر قرآن در این باره
    ابوبکر براى بازداشتن دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از ترکه پدر به حدیثى تکیه مى‏کرد که مفاد آن در نظر خلیفه این بود:پیامبران چیزى از خود به ارث نمى‏گذارند وترکه آنان پس از درگذشتشان صدقه است.


    پیش از آنکه متن حدیثى را که خلیفه به آن استناد مى‏جست نقل کنیم لازم است این مسئله را از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار دهیم، زیرا قرآن عالیترین محک براى شناسایى حدیث صحیح ازحدیث باطل است.واگر قرآن این موضوع را تصدیق نکرد نمى‏توانیم چنین حدیثى را هرچند ابوبکر ناقل آن باشد حدیث صحیح تلقى کنیم، بلکه باید آن را زاییده پندار ناقلان وجاعلان بدانیم.


    از نظر قرآن کریم واحکام ارث در اسلام، مستثنا کردن فرزندان یا وارثان پیامبران از قانون ارث کاملا غیر موجه است وتا دلیل قاطعى که بتوان با آن آیات ارث را تخصیص زد در کار نباشد، قوانین کلى ارث در باره همه افراد واز جمله فرزندان ووارثان پیامبر حاکم ونافذ است.


    اساسا باید پرسید:چرا فرزندان پیامبران نباید ارث ببرند؟چرا با درگذشت آنان، خانه ولوازم زندگى ایشان باید از آنان گرفته شود؟

    مگر وارثان پیامبر مرتکب چه گناهى شده‏اند که پس از درگذشت او باید همه فورا از خانه خود بیرون رانده شوند؟

    گرچه محرومیت وارثان پیامبران از ارث، عقلا بعید به نظر مى‏رسد، ولى اگر از ناحیه وحى دلیل قاطع وصحیحى به ما برسد که پیامبران چیزى از خود به ارث نمى‏گذارند وترکه آنان ملى اعلام مى‏شود(!) در این صورت باید با کمال تواضع حدیث را پذیرفته، استبعاد عقل را نادیده بگیریم وآیات ارث را به وسیله حدیث صحیح تخصیص بزنیم.ولى جان سخن همین جاست که آیا چنین حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وارد شده است؟

    براى شناسایى صحت حدیثى که خلیفه نقل مى‏کرد بهترین راه این است که مضمون حدیث را بر آیات قرآن عرضه بداریم ودر صورت تصدیق آن را پذیرفته، در صورت تکذیب آن را به دور اندازیم.


    وقتى به آیات قرآن مراجعه مى‏کنیم مى‏بینیم که در دو مورد از وراثت فرزندان پیامبران سخن گفته، میراث بردن آنان را یک مطلب مسلم گرفته است.اینک آیاتى که بر این مطلب گواهى مى‏دهند:
    الف) ارث بردن یحیى از زکریا
    وإنی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقرا فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا .(مریم:5و6)من از (پسر عموهایم) پس از درگذشت خویش مى‏ترسم وزن من نازاست.

    پس مرا از نزد خویش فرزندى عطا کن که از من واز خاندان یعقوب ارث ببرد وپروردگارا او را پسندیده قرار ده.


    این آیه را به هر فردى که از مشاجره‏ها دور باشد عرضه کنید خواهد گفت که حضرت زکریان از خداوند براى خود فرزندى خواسته است که وارث او باشد، زیرا از دیگر وارثان خود ترس داشته ونمى‏خواسته که ثروتش به آنان برسد.

    اینکه او چرا ترس داشت بعدا توضیح داده خواهد شد.


    مراد واضح واصلى از یرثنی همان ارث بردن از مال است.البته این مطلب به معنى این نیست که این لفظ در غیر وراثت مالى، مانند وراثت علوم ونبوت، به کار نمى‏رود، بلکه مقصود این است که تا قرینه قطعى بر معنى دوم نباشد، مقصود از آن، ارث مال خواهد بود نه علم ونبوت.

    (1) اکنون قرائنى را که تأیید مى‏کنند که مقصود از یرثنی و یرث من آل یعقوب وراثت در مال است نه وراثت در نبوت وعلم، یاد آور مى‏شویم:
    1ـ لفظ «یرثنی» و«یرث» ظهور در این دارند که مقصود همان وراثت در مال است نه غیر آن، وتا دلیل قطعى بر خلاف آن در دست نباشد نمى‏توان از ظهور آن دست برداشت.

    شما اگر مجموع مشتقات این لفظ را در قرآن مورد دقت قرار دهید خواهید دید که این لفظ در تمام قرآن (جز در آیه 32 سوره فاطر) در باره وراثت در اموال به کار رفته است وبس.

    این خود بهترین دلیل است که این دو لفظ را باید برهمان معنى معروف حمل کرد.

    2ـ نبوت ورسالت فیض الهى است که در پى یک رشته ملکات ومجاهدتها وفداکاریها نصیب انسانهاى برتر مى‏شود.

    این فیض، بى ملاک به کسى داده نمى‏شود؛ بنابر این قابل توریث نیست، بلکه در گروه ملکاتى است که در صورت فقدان ملاک هرگز به کسى داده نمى‏شود، هرچند فرزند خود پیامبر باشد.

    بنابراین، زکریا نمى‏توانست از خداوند درخواست فرزندى کند که وارث نبوت ورسالت او باشد .مؤید این مطلب، قرآن کریم است، آنجا که مى‏فرماید: الله أعلم حیث یجعل رسالته .(انعام:124) خداوند داناتر است به اینکه رسالت خود را در کجا قرار دهد.

    3ـ حضرت زکریا نه تنها از خدا درخواست فرزند کرد، بلکه خواست که وارث او را پاک وپسندیده قرار دهد.

    اگر مقصود، وراثت در مال باشد صحیح است که حضرت زکریا در حق او دعا کند که : واجعله رب رضیا «او را پسندیده قرار ده»؛ زیرا چه بسا وارث مال فردى غیر سالم باشد .ولى اگر مقصود، وراثت در نبوت ورسالت باشد چنین دعایى صحیح نخواهد بود وهمانند این است که ما از خدا بخواهیم براى منطقه اى پیامبر بفرستد واو را پاک وپسندیده قرار دهد!

    بدیهى است که چنین دعایى در باره‏پیامبرى که از جانب خدا به مقام رسالت ونبوت خواهد رسید لغو خواهد بود.

    4ـ حضرت زکریا در مقام دعا یاد آور مى‏شود که «من از موالى وپسر عموهاى خویش ترس دارم» .

    اما مبدأ ترس زکریا چه بوده است؟

    آیا او مى‏ترسید که پس از او مقام نبوت ورسالت به آن افراد نااهل برسد واز آن رو از خدا براى خود فرزندى شایسته درخواست کرد؟ناگفته پیداست که این احتمال منتفى است؛زیرا خداوند مقام رسالت ونبوت را هرگز به افراد ناصالح عطا نمى‏کند تا او از این نظر واهمه اى داشته باشد.

    یا اینکه ترس او به سبب آن بود که پس از درگذشتش، دین وآیین او متروک شود وقوم او گرایشهاى نامطلوب پیدا کنند؟یک چنین ترسى هم موضوع نداشته است؛زیرا خداوند هیچ گاه بندگان خود را از فیض هدایت محروم نمى‏سازد وپیوسته حجتهایى براى آنان برمى انگیزد وآنان را به خود رها نمى‏کند.

    علاوه بر این، اگر مقصود همین بود، در آن صورت زکریا نباید در خواست فرزند مى‏کرد، بلکه کافى بود که از خداوند بخواهد براى آنان پیامبرانى برانگیزد ـ خواه از نسل او ووارث او باشند وخواه از دیگران ـ تا آنان را از بازگشت به عهد جاهلیت نجاب بخشند؛ حال آنکه زکریا بر داشتن وارث تکیه مى‏کند.

    پاسخ دو پرسش در باره آیه مورد بحث دو پرسش یا اعتراض مطرح است که برخى از دانشمندان اهل تسنن به آن اشاره کرده‏اند واینک هر دو اعتراض را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

    الف: حضرت یحیى در زمان پدر به مقام نبوت رسید ولى هرگز مالى را از او به ارث نبرد، زیرا پیش از پدر خود شهید شد.

    بنابراین، باید لفظ «یرثنی» را به وراثت در نبوت تفسیر کرد، نه وراثت در مال.

    پاسخ: این اعتراض در هرحال باید پاسخ داده شود؛خواه مقصود وراثت در مال باشد، خواه وراثت در نبوت.چون مقصود از وراثت در نبوت این است که وى پس از درگذشت پدر به مقام نبوت نایل شود.بنابراین، اشکال متوجه هر دو نظر در تفسیر آیه است ومخصوص به تفسیر وراثت در اموال نیست.اما پاسخ این است که وراثت بردن یحیى از زکریا جزو دعاى او نبود، بلکه تنها دعاى او این بود که خداوند به او فرزندى پاک عطا کند وهدف از درخواست فرزند این بود که وى وارث زکریا شود.

    خداوند دعاى او را مستجاب کرد؛ هرچند حضرت زکریا به هدف خود از درخواست این فرزند(وراثت بردن یحیى از او) نایل نشد.

    توضیح اینکه در آیه‏هاى مورد بحث سه جمله آمده است: فهب لی من لدنک ولیا : فرزندى براى من عطا کن.

    یرثنی و یرث من آل یعقوب : از من واز خاندان یعقوب ارث ببرد.

    واجعله رب رضیا :پروردگارا او را پسندیده قرار ده.

    از سه جمله یاد شده، اولى وسومى مورد درخواست بوده‏اند ومتن دعاى حضرت زکریا را تشکیل مى‏دهند.یعنى او از خدا مى‏خواست که فرزند پسندیده اى به وى عطا کند، ولى هدف وغرض وبه اصطلاح علت غایى براى این درخواست مسئله وراثت بوده است.

    هرچند وراثت جزو دعا نبوده است، آنچه که زکریا از خدا مى‏خواست جامه عمل پوشید، هرچند هدف وغرض او تأمین نشد وفرزند وى پس از او باقى نماند که مال ویا نبوت او را به ارث ببرد.

    (2) گواه روشن بر اینکه وراثت جزو دعا نبوده، بلکه امیدى بوده است که بر درخواست او مترتب مى‏شده، این است که متن دعا ودرخواست زکریا در سوره اى دیگر به این شکل آمده است ودر آنجا سخنى از وراثت به میان نیامده است.

    هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب‏لی من لدنک ذریه طیبه إنک سمیع الدعاء .

    (آل عمران:38) در این هنگام زکریا پروردگار خود را خواند وگفت:پروردگارا، مرا از جانب خویش فرزندى پاکیزه عطا فرما که تو شنواى دعاى (بندگان خود)هستى.

    همان طور که ملاحظه مى‏فرمایید، در این درخواست، وراثت جزو دعا نیست بلکه در طلب «ذریه طیبه» خلاصه مى‏شود.در سوره مریم به جاى«ذریه» لفظ «ولیا» وبه جاى «طیبه» لفظ «رضیا» به کار رفته است.

    ب: در آیه مورد بحث فرزند زکریا باید از دو نفر ارث ببرد:زکریا وخاندان یعقوب؛ چنانکه مى‏فرماید: یرثنی و یرث من آل یعقوب .وراثت از مجموع خاندان یعقوب، جز وارثت نبوت نمى‏تواند باشد.

    پاسخ: مفاد آیه این نیست که فرزند زکریا وارث همه خاندان یعقوب باشد، بلکه مقصود، به قرینه لفظ «من» که افاده تبعیض مى‏کند، این است که از بعضى ازاین خاندان ارث ببرد نه از همه.

    در صحت این مطلب کافى است که وى از مادر خود یا از فرد دیگرى که از خاندان یعقوب باشد ارث ببرد.اما اینکه مقصود از این یعقوب کیست وآیا همان یعقوب بن اسحاق است یا فرد دیگر، فعلا براى ما مطرح نیست.

    ب) ارث بردن سلیمان از داود وورث سلیمان داود .(نمل:16) سلیمان از داود ارث برد.

    شکى نیست که مقصود از آیه این است که سلیمان مال وسلطنت را از داود به ارث برد وتصور اینکه مقصود، وراثت در علم بوده است از دو نظر مردود است: اولا، لفظ «ورث» در اصطلاح همگان، همان ارث بردن از اموال است وتفسیر آن به وراثت در علم، تفسیر به خلاف ظاهر است که بدون قرینه قطعى صحیح نخواهد بود.

    ثانیا، چون علوم اکتسابى از طریق استاد به شاگرد منتقل مى‏شود وبه طور مجاز صحیح است که گفته شود«فلانى وارث علوم استاد خود است» ولى از آنجا که مقام نبوت وعلوم الهى موهبتى است واکتسابى وموروثى نیست وخداوند به هرکسى بخواهد آن را مى‏بخشد، تفسیر وراثت به این نوع علوم ومعارف ومقامات ومناصب، تا قرینه قطعى در کار نباشد صحیح نخواهد بود، زیرا پیامبر بعدى نبوت وعلم را از خدا گرفته است نه از پدر.

    گذشته ازاین، در آیه ما قبل این آیه، خداوند در باره داود وسلیمان چنین مى‏فرماید: ولقد آتینا داود و سلیمان علما و قالا الحمد لله الذی فضلنا على کثیر من عباده المؤمنین .(نمل:15) ما به داود وسلیمان علم ودانش دادیم وهر دو گفتند:سپاس خدا را که ما را بر بسیارى از بندگان با ایمان خود برترى داد.

    آیا ظاهر آیه این نیست که خداوند به هر دو نفر علم ودانش عطا کرد وعلم سلیمان موهبتى بوده است نه موروثى؟

    با توجه به مطالب یاد شده، این آیه (نمل:16) وآیه پیش(مریم:6) به روشنى ثابت مى‏کنند که شریعت الهى در باره پیامبران پیشین این نبوده که فرزندان آنان از ایشان ارث نبرند، بلکه اولاد آنان نیز همچون فرزندان دیگران از یکدیگر ارث مى‏بردند .

    به جهت صراحت آیات مربوط به وراثت یحیى وسلیمان از اموال پدرانشان، دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در خطبه آتشین خود، که پس از درگذشت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد ایراد کرد، با استناد به این دو آیه بر بى پایه بودن این اندیشه استدلال کرد وفرمود: «هذا کتاب الله حکما و عدلا و ناطقا و فصلا یقول: یرثنی و یرث من آل یعقوب و ورث سلیمان داود ».

    (3) این کتاب خدا حاکم است ودادگر وگویاست وفیصله بخش، که مى‏گوید:«[یحیى‏] از من [زکریا] واز خاندان یعقوب ارث ببرد.»(ونیز مى‏گوید:)«سلیمان از داود ارث برد».

    حدیث ابوبکر از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بحث گذشته در باره آیات قرآن به روشنى ثابت کرد که وارثان پیامبران از آنان ارث مى‏برند وارث آنان پس از درگذشتشان به عنوان صدقه در میان مستمندان تقسیم نمى‏شود.

    اکنون وقت آن رسیده است که متن روایاتى را که دانشمندان اهل تسنن نقل کرده‏اند وعمل خلیفه اول را، در محروم ساختن دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از ارث پدر، از آن طریق توجیه نموده‏اند مورد بررسى قرار دهیم.

    ابتدا متون احادیثى را که در کتابهاى حدیث وارد شده است نقل مى‏کنیم، سپس در مفاد آنها به داورى مى‏پردازیم: 1ـ «نحن معاشر الأنبیاء لانورث ذهبا و لا


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله على (ع) و ماجراى فدک, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله على (ع) و ماجراى فدک, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله على (ع) و ماجراى فدک

چهارده قرن از جریان غصب فدک واعتراض دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى‏گذرد .شاید بعضى تصور کنند که داورى صحیح در باره این حادثه دشوار است، زیرا گذشت زمان مانع از آن است که قاضى بتواند بر محتویات پرونده به طور کامل دست یابد واوراق آن را به دقت بخواند ورأى عادلانه صادر کند؛ چه احیانا دست تحریف در آن راه یافته، محتویات آن را به هم زده است. ولى آنچه مى‏تواند کار دادرسى ...

نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى ارزش اقتصادى فدک کشمکشهاى سقیفه در راه انتخاب خلیفه به پایان رسید وابوبکر زمام خلافت را به دست گرفت .حضرت على علیه السلام با گروهى از یاران با وفاى او از صحنه حکومت بیرون رفت، ولى پس از تنویر افکار وآگاه ساختن اذهان عمومى، براى حفظ وحدت کلمه، از در مخالفت وارد نشد واز طریق تعلیم وتفسیر مفاهیم عالى قرآن وقضاوت صحیح واحتجاج واستدلال با دانشمندان اهل ...

عدالت و حقیقت خواهى على علیه السلام فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (نهج البلاغهاز کلام 15) على علیه السلام مرد حق و عدالت بود و در این امر بقدرى شدت عمل بخرج میداد که فرزند دلبند خود را با سیاه حبشى یکسان میدید،آنحضرت از عمال خود باز جوئى میکرد و ستمگران را مجازات مینمود تا حق مظلومین را مسترد دارد بدینجهت فرمود:بینوایان ضعیف در نظر من عزیز و گردنکشان ...

فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (نهج البلاغهاز کلام 15) على علیه السلام مرد حق و عدالت بود و در این امر بقدرى شدت عمل بخرج میداد که فرزند دلبند خود را با سیاه حبشى یکسان میدید،آنحضرت از عمال خود باز جوئى میکرد و ستمگران را مجازات مینمود تا حق مظلومین را مسترد دارد بدینجهت فرمود:بینوایان ضعیف در نظر من عزیز و گردنکشان ستمگر پیش من ضعیفند.حکومت على علیه ...

طلوع خوشید قرن در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها , روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد و وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

خلافت و امامت در کلام اسلامى 1- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

خبرگزاری فارس: در این نوشتار, سعى بر این است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربیتى حماسه جاویدان عاشورا اشاره شود. ماجراى عاشورا نمایش عالى ترین و زیباترین حماسه هاست. شمع وجود امام حسین(ع) پروانه هایى را به گرد خود جمع کرده بود که سر از پا نمى شناختند و در راه عشق به معبود, هر نیشى را نوش مى دانستند و با فداکارى بى نظیر و ایمان بى بدیل خود, جامعه بشرى را از لحاظ سازندگى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها, روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

ثبت سفارش