دانلود مقاله على (ع) و ما جراى فدک

Word 110 KB 15596 25
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چهارده قرن از جریان غصب فدک واعتراض دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى‏گذرد .شاید بعضى تصور کنند که داورى صحیح در باره این حادثه دشوار است، زیرا گذشت زمان مانع از آن است که قاضى بتواند بر محتویات پرونده به طور کامل دست یابد واوراق آن را به دقت بخواند ورأى عادلانه صادر کند؛ چه احیانا دست تحریف در آن راه یافته، محتویات آن را به هم زده است.

    ولى آنچه مى‏تواند کار دادرسى را آسان کند این است که مى‏توان با مراجعه به قرآن کریم واحادیث پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم واعترافات وادعاهاى طرفین نزاع، پرونده جدیدى تنظیم کرد وبر اساس آن، با ملاحظه بعضى از اصول قطعى وتغییر ناپذیر اسلام، به داورى پرداخت.

    اینک توضیح مطلب:
    از اصول مسلم اسلام این است که هر سرزمینى که بدون جنگ وغلبه نظامى توسط مسلمانان فتح شود در اختیار حکومت اسلامى قرار مى‏گیرد واز اموال عمومى یا اصطلاحا خالصه شمرده مى‏شود ومربوط به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خواهد بود.


    این نوع اراضى ملک شخصى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نیست بلکه مربوط به دولت اسلامى است که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در رأس آن قرار دارد وپس از پیامبر اختیار وحق تصرف در این نوع اموال با کسى خواهد بود که به جاى پیامبر وهمچون او زمام امور مسلمانان را به دست مى‏گیرد.

    قرآن مجید این اصل اسلامى را در سوره حشر، آیات ششم وهفتم چنین بیان مى‏فرماید:
    و ما أفاء الله على رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب و لکن الله یسلط رسله على من یشاء و الله على کل شی‏ء قدیر* ما أفاء الله على رسوله من أهل القرى فلله و للرسول و لذی القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل...

    .


    «آنچه را که خداوند از اموال سرزمینهاى فتح شده به پیامبر خود باز گردانده وعاید او کرده است شما براى تصرف آن(رنج ومشقتى متحمل نشده‏اید و) اسب وشترى نرانده‏اید، ولى خداوند پیامبران خود را بر هرکس بخواهد مسلط مى‏کند وخدا بر همه چیز تواناست.

    هرچه خداوند از اموال این سرزمینها عاید پیغمبر خود کرده است متعلق به خدا وپیغمبر وخویشاوندان او ویتیمان ومسکینان وبه راه ماندگان است...».


    اموالى که در اختیار پیامبر گرامیصلى الله علیه و آله و سلم بود بر دو نوع بود:
    1 اموال خصوصى
    اموالى که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم شخصا مالک آنها بود در کتابهاى تاریخ وسیره به عنوان اموال خصوصى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به تفصیل فهرست شده ومنعکس است.

    (1) تکلیف این نوع اموال در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با خود او بوده است وپس از درگذشت وى، مطابق قانون ارث در اسلام، به وارث آن حضرت منتقل مى‏شود؛ مگر اینکه ثابت شود که وارث پیامبر از اموال شخصى او محروم بوده است که در این صورت اموال شخصى او باید به عنوان صدقه میان مستحقان تقسیم شده یا در راه مصالح اسلامى مصرف شود .

    در بخشهاى آینده در باره این موضوع بحث گسترده اى انجام داده، ثابت خواهیم کرد که در قانون ارث، میان وارث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ووارث دیگران تفاوتى نیست وروایتى که خلیفه اول به استناد آن وارث پیامبر را از ارث او محروم ساخت، بر فرض صحت، معنى دیگرى دارد که دستگاه خلافت از آن غفلت ورزیده است.


    2ـ اموال خالصه اموال واملاکى که متعلق به حکومت اسلامى بوده است وپیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم،به عنوان ولى ملسمانان در آنها تصرف مى‏کرد ودر راه مصالح اسلام ومسلمانان به مصرف مى‏رساند اصطلاحا خالصه نامیده مى‏شود.

    در مباحث فقهى بابى است به نام «فیئ» که در کتاب «جهاد» واحیانا در باب «صدقات» از آن بحث مى‏کنند.

    فیئ در لغت عرب به معنى بازگشت است ومقصود از آن سرزمینهایى است که بدون جنگ وخونریزى به تصرف حکومت اسلامى در آید وساکنان آنها تحت شرایطى تابع حکومت اسلامى شوند.

    این نوع اراضى که بدون مشقت وهجوم ارتش اسلام در اختیار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم قرار مى‏گرفت مربوط به حکومت اسلامى بود وسربازان مسلمان در آن حقى نداشتند.

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در آمد آنها را در مصالح اسلامى به مصرف مى‏رساند وگاهى در میان افرادمستحق تقسیم مى‏کرد تا، با استفاده از آن وبه اتکاى کار وکوشش خود، هزینه زندگى خویش را تأمین کنند .

    بخششهاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم غالبا از محل در آمد این اراضى بود واحیانا از خمس غنایم.

    خوب است در اینجا نمونه اى از روش پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را در خصوص این نوع اراضى متذکر شویم.

    بنى النضیر متشکل از سه طایفه یهودى بودند که در نزدیکى مدینه خانه وباغ واراضى مزروعى داشتند.

    هنگامى که پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه مهاجرت کرد قبایل اوس وخزرج به وى ایمان آوردند، ولى سه طایفه مذکور بر دین خود باقى ماندند.

    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم با عقد پیمان خاصى در زمینه اتفاق واتحاد ساکنان مدینه وحومه آن سخت کوشید وسرانجام هر سه طایفه با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پیمان بستند که از هر نوع توطئه بر ضد مسلمانان اجتناب کنند وگامى بر خلاف مصالح آنان بر ندارند .

    ولى هر سه، متناوباودر آشکار ونهان، پیمان شکنى کردند واز هر نوع خیانت وتوطئه براى سقوط دولت اسلامى وحتى قتل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خوددارى نکردند.

    از جمله، هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم براى انجام کارى به محله بنى النضیر رفته بود، آنان قصد قتل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را کردند ومى‏خواستند او را ترور کنند.

    از این رو، پیامبر همه آنان را مجبور کرد که مدینه را ترک کنند وسپس خانه‏ها ومزارع ایشان را در میان مهاجران وبرخى ازمستمندان انصار تقسیم کرد.

    (2) در تاریخ اسلام نام برخى از کسانى که از این نوع اراضى استفاده کردند وصاحب خانه شدند برده شده است.

    على ـعلیه السلام وابوبکر وعبد الرحمان بن عوف وبلال از مهاجران وابو دجانه وسهل بن حنیف وحارث بن صمه از انصار، از آن جمله بودند.

    (3) سرزمین فدک از املاک خالصه بود محدثان وسیره نویسان اتفاق نظر دارند که فدک از جمله املاک خالصه بوده است.

    زیرا فدک سرزمینى بود که هرگز به جنگ وغلبه فتح نشد، بلکه هنگامى که خبر شکست خیبریان به دهکده فدک رسید اهالى آن متفقا حاضر شدند که با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از در صلح وارد شوند ونیمى از اراضى فدک را در اختیار آن حضرت بگذارند ودر برابر آن در انجام مراسم مذهبى خود کاملا آزاد باشند ومتقابلا حکومت اسلامى امنیت منطقه آنان را تأمین کند.

    (4) هیچ کس از علماى اسلام در این مسئله اختلاف نظر ندارد واز مذاکرات دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با ابوبکر در باره فدک به خوبى استفاده مى‏شود که طرفین خالصه بودن فدک را پذیرفته بودند واختلاف آنان در جاى دیگر بود که بعدا تشریح مى‏شود.

    فدک را پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم به فاطمه ـ علیهاالسلام ـ بخشیده بود علماى شیعه وگروهى از محدثان اهل تسنن اتفاق نظر دارند که وقتى آیه وآت ذا القربى حقه والمسکین و ابن السبیل نازل شد پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم فدک را به دختر خود فاطمه ـ علیها السلام ـ بخشید.

    سند حدیث به صحابى بزرگ ابوسعید خدرى وابن عباس منتهى مى‏شود و از میان محدثان اهل تسنن افراد ذیل این حدیث رانقل کرده‏اند: 1ـ جلال الدین سیوطى، متوفاى سال‏909 هجرى، در تفسیر معروف خود مى‏نویسد: وقتى آیه یاد شده نازل گردید، پیامبر فاطمه را درخواست وفدک را به او داد.

    او مى گوید:این حدیث را محدثانى مانند بزاز وابو یعلى وابن ابى حاتم وابن مردویه از صحابى معروف ابوسعید خدرى نقل کرده‏اند.

    ونیز مى‏گوید: ابن مردویه از ابن عباس نقل کرده است که وقتى آیه یاد شده نازل گردید، پیامبر فدک را به فاطمه تملیک کرد.

    (5) 2ـ علاء الدین على بن حسام معروف به متقى هندى، ساکن مکه ومتوفاى سال‏976 هجرى، نیزحدیث یاد شده را نقل کرده است.

    (6) او مى‏گوید:محدثانى مانند ابن النجار وحاکم در تاریخ خود این حدیث را از ابوسعید نقل کرده‏اند.

    3ـ ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نشابورى معروف به ثعلبى، متوفاى سال‏427 یا437 هجرى،در تفسیر خود به نام «الکشف والبیان» جریان را نقل کرده است.

    4ـ مورخ شهیر بلاذرى، متوفاى سال‏279 هجرى، متن نامه مأمون به والى مدینه را نقل کرده است.

    در آن نامه چنین آمده است: «وقد کان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم أعطى فاطمه فدک و تصدق بها علیها و کان ذلک أمرا معروفا لااختلاف فیه بین آل رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و لم تزل تدعى...».

    (7) پیامبر خدا سرزمین فدک را به فاطمه بخشید واین امر چنان مسلم است که دودمان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم در آن هرگز اختلاف نداشتند واو ( فاطمه) تا پایان عمر مدعى مالکیت فدک بود.

    5ـ احمد بن عبد العزیز جوهرى، مؤلف کتاب «السقیفه» مى‏نویسد: هنگامى که عمر بن عبد العزیز زمام امور را به دست گرفت نخستین مظلمه اى را که به صاحبانش رد کرد این بود که فدک را به حسن بن حسن بن على بازگردانید.

    (8) از این جمله استفاده مى‏شود که فدک ملک مطلق دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بوده است.

    6ـ ابن ابى الحدید، گذشته بر این، شأن نزول آیه را در باره فدک از ابوسعید خدرى نقل کرده است.هر چند در این نقل به سخن سید مرتضى در کتاب «شافى» استناد جسته است، ولى اگر گفتار سید مرتضى مورد اعتماد او نبود حتما از آن انتقاد مى‏کرد.

    به علاوه، در فصلى که به تحقیق این موضوع در شرح خود برنهج البلاغه اختصاص داده است، ازمذاکره اى که با استاد مدرسه غربى بغداد داشته صریحا استفاده مى‏شود که وى معتقد بوده است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فدک را به دخت گرامى خود بخشیده بوده است.

    (9) 7ـ حلبى، در سیره خود، ماجراى طرح ادعاى دخت پیامبر ونامهاى شهود او را آورده است ومى‏گوید : خلیفه وقت قباله فدک را به نام زهرا صادر نمود ولى عمر آن را گرفت وپاره کرد.

    (10) 8ـ مسعودى در کتاب «مروج الذهب» مى‏نویسد: دخت پیامبر با ابوبکر در باره فدک مذاکره کرد واز او خواست که فدک را به او بازگرداند، وعلى وحسنین وام ایمن را به عنوان شاهدان خود آورد.

    (11) 9ـ یاقوت حموى مى‏نویسد: فاطمه پیش ابوبکر رفت وگفت پیامبر فدک را به من بخشیده است.خلیفه شاهد خواست و...(سرانجام مى‏نویسد:) در دوران خلافت عمر[بن عبد العزیز] فدک به دودمان پیامبر باز گردانیده شد،زیرا وضع در آمد مسلمانان بسیار رضایت بخش بود.

    (12) سمهودى در کتاب «وفاء الوفا» مذاکره فاطمه ـ علیها السلام ـ را با ابوبکر نقل مى‏کند وسپس مى‏گوید: على وام ایمن به نفع فاطمه گواهى دادند وهر دو گفتند که پیامبر فدک را در زمان حیات خود به فاطمه بخشیده است.

    (13) ونیز مى‏گوید: فدک در دوران خلافت عمر بن عبد العزیز به خاندان زهرا بازگردانیده شد.

    (14) مردى شامى با على بن الحسین ـ علیهما السلام ـ ملاقات کرد وگفت خود را معرفى کن، امام ـعلیه السلام فرمود:آیا در سوره بنى اسرائیل این آیه را خوانده اى: وآت ذا القربى حقه ؟

    مرد شامى به عنوان تصدیق گفت:به سبب خویشاوندى بود که خدا به پیامبر خود دستور داد که حق آنان را بپردازد.

    (15) از میان دانشمندان شیعه شخصیتهاى بزرگى مانند کلینى وعیاشى وصدوق، نزول آیه را در باره خویشاوندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نقل کرده وافزوده‏اند که پس از نزول این آیه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فدک را به دختر خود فاطمه ـ علیها السلام ـ بخشید .

    در این مورد متتبع عالیقدر شیعه، مرحوم سید هاشم بحرینى، یازده حدیث با اسناد قابل ملاحظه از پیشوایانى مانند امیر مؤمنان وحضرت سجاد وحضرت صادق وامام کاظم وامام رضا ـ علیهم السلام ـ نقل کرده است.

    (16) بارى، در اینکه این آیه در حق خاندان رسالت نازل شده است تقریبا اتفاق نظر وجود دارد .

    اما این مطلب را که پس از نزول آیه، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فدک را به دختر خود زهرا ـ علیها السلام ـ بخشید محدثان شیعه وگروهى از بزرگان اهل تسنن نقل کرده‏اند .

    شناسایى طرفین نزاع وآگاهى از مقام وموقعیت آنان، همچنین آشنایى با شهود پرونده، اهمیت بسزایى در تشخیص حقیقت دارد.

    در این پرونده شاکى ومدعى دخت گرامى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله على (ع) و ما جراى فدک, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله على (ع) و ما جراى فدک, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله على (ع) و ما جراى فدک

آیا پیامبران از خود ارث نمى‏گذارند؟ نظر قرآن در این باره ابوبکر براى بازداشتن دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از ترکه پدر به حدیثى تکیه مى‏کرد که مفاد آن در نظر خلیفه این بود:پیامبران چیزى از خود به ارث نمى‏گذارند وترکه آنان پس از درگذشتشان صدقه است. پیش از آنکه متن حدیثى را که خلیفه به آن استناد مى‏جست نقل کنیم لازم است این مسئله را از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار ...

نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى ارزش اقتصادى فدک کشمکشهاى سقیفه در راه انتخاب خلیفه به پایان رسید وابوبکر زمام خلافت را به دست گرفت .حضرت على علیه السلام با گروهى از یاران با وفاى او از صحنه حکومت بیرون رفت، ولى پس از تنویر افکار وآگاه ساختن اذهان عمومى، براى حفظ وحدت کلمه، از در مخالفت وارد نشد واز طریق تعلیم وتفسیر مفاهیم عالى قرآن وقضاوت صحیح واحتجاج واستدلال با دانشمندان اهل ...

عدالت و حقیقت خواهى على علیه السلام فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (نهج البلاغهاز کلام 15) على علیه السلام مرد حق و عدالت بود و در این امر بقدرى شدت عمل بخرج میداد که فرزند دلبند خود را با سیاه حبشى یکسان میدید،آنحضرت از عمال خود باز جوئى میکرد و ستمگران را مجازات مینمود تا حق مظلومین را مسترد دارد بدینجهت فرمود:بینوایان ضعیف در نظر من عزیز و گردنکشان ...

فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (نهج البلاغهاز کلام 15) على علیه السلام مرد حق و عدالت بود و در این امر بقدرى شدت عمل بخرج میداد که فرزند دلبند خود را با سیاه حبشى یکسان میدید،آنحضرت از عمال خود باز جوئى میکرد و ستمگران را مجازات مینمود تا حق مظلومین را مسترد دارد بدینجهت فرمود:بینوایان ضعیف در نظر من عزیز و گردنکشان ستمگر پیش من ضعیفند.حکومت على علیه ...

طلوع خوشید قرن در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها , روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد و وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

خلافت و امامت در کلام اسلامى 1- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

خبرگزاری فارس: در این نوشتار, سعى بر این است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربیتى حماسه جاویدان عاشورا اشاره شود. ماجراى عاشورا نمایش عالى ترین و زیباترین حماسه هاست. شمع وجود امام حسین(ع) پروانه هایى را به گرد خود جمع کرده بود که سر از پا نمى شناختند و در راه عشق به معبود, هر نیشى را نوش مى دانستند و با فداکارى بى نظیر و ایمان بى بدیل خود, جامعه بشرى را از لحاظ سازندگى ...

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانى از سلاله زهراى اطهر سلام الله علیها, روح الله الموسوى الخمینى پاى بر خاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کوشیده اند. پدر ...

ثبت سفارش