دانلود مقاله داستان لیلی و مجنون

Word 110 KB 16137 12
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • داستان لیلی و مجنون
    عشق لیلی و مجنون از علاقه‌ی معصومانه‌ی دو کودک مکتبی سرچشمه می‌گیرد، تعلق خاطری دور از تمنّیات جنسی که هر دو در یک مکتبخانه‌اند و ظاهراً در مراحل خردسالی.

    اما کار همدرسی به همدلی می‌کشد و نخستین لبخند محبت لیلی و مجنونِ اندک‌سال در فضای محدود مکتبخانه، نه از چشم تیزبین ملای ترکه به دست پوشیده می‌ماند و نه از نظر کنجکاو بچه‌های همدرس و هم‌مکتبی.
    وضع آشنایی خسرو و شیرین بخلاف این است.

    خسرو جوان بالغ مغروری است در آستانه‌ی تصدی مقام پرمشغله‌ی سلطنت و شیرین دختر تربیت شده‌ی طنازی است آشنا به رموز دلبری و باخبر از موقعیت اجتماعی و شرایط سنی خویش.

    دختر جوان اهل شکار و ورزش و گردش است نه زندانی حرمسرا و در یکی از همین گردش‌ها چشمش به تصویر دلربای پرویز می‌افتد.

    تصویری که محصول انگشتان قلمزن و استعداد بی‌نظیر شاپور صورتگر است.

    جاذبه‌ی تمثال او را به توقف و تأمل می‌کشاند و سرانجام با شنیدن توصیف پرویز از زبان چرب و نرم درباری کارکُشته‌ای چون شاپور ، میل خاطرش به دیدن صاحب تصویر می‌کشد.

    لیلی پرورده‌ی جامعه‌ای است که دلبستگی و تعلق خاطر را مقدمه‌ی انحراف می‌پندارد که نتیجه‌‌اش سقوطی حتمی است در درکات وحشت‌انگیز فحشا؛ و به دلالت همین اعتقاد همه قدرت قبیله مصروف این است که آتش و پنبه را از یکدیگر جدا نگه دارند تا با تمهید مقدمات گناه، آدمیزاده در خسران ابدی نیفتند.

    اما در دیار شیرین منعی بر مصاحبت و معاشرت مرد و زن نیست.

    پسران و دختران با هم می‌نشینند و با هم به گردش می‌روند و با هم در جشن‌ها و مهمانی‌ها شرکت می‌کنند و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران پاسدار عفاف ایشان است که بجای ترس از پدر و بیم بدگویان محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خویشتن قائلند.
    عشق لیلی و مجنون از علاقه‌ی معصومانه‌ی دو کودک مکتبی سرچشمه می‌گیرد، تعلق خاطری دور از تمنّیات جنسی که هر دو در یک مکتبخانه‌اند و ظاهراً در مراحل خردسالی.

    اما کار همدرسی به همدلی می‌کشد و نخستین لبخند محبت لیلی و مجنونِ اندک‌سال در فضای محدود مکتبخانه، نه از چشم تیزبین ملای ترکه به دست پوشیده می‌ماند و نه از نظر کنجکاو بچه‌های همدرس و هم‌مکتبی.

    وضع آشنایی خسرو و شیرین بخلاف این است.

    جاذبه‌ی تمثال او را به توقف و تأمل می‌کشاند و سرانجام با شنیدن توصیف پرویز از زبان چرب و نرم درباری کارکُشته‌ای چون شاپور ، میل خاطرش به دیدن صاحب تصویر می‌کشد.

    لیلی پرورده‌ی جامعه‌ای است که دلبستگی و تعلق خاطر را مقدمه‌ی انحراف می‌پندارد که نتیجه‌‌اش سقوطی حتمی است در درکات وحشت‌انگیز فحشا؛ و به دلالت همین اعتقاد همه قدرت قبیله مصروف این است که آتش و پنبه را از یکدیگر جدا نگه دارند تا با تمهید مقدمات گناه، آدمیزاده در خسران ابدی نیفتند.

    پسران و دختران با هم می‌نشینند و با هم به گردش می‌روند و با هم در جشن‌ها و مهمانی‌ها شرکت می‌کنند و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران پاسدار عفاف ایشان است که بجای ترس از پدر و بیم بدگویان محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خویشتن قائلند.

    قیم و سرپرست شیرین زنی است از جنس خودش، آشنا با عوالم دلدادگی و حالات عاطفی دختران جوان، و به حکم همین آشنایی است که با شنیدن خبر فرار شیرین برای دیدار یار نادیده متأثر می‌شود اما لشکریان به فرمان ایستاده را از هر تعقیبی باز می‌دارد؛ و روزی که دختر فراری به دیار خود باز می‌گردد، انبان شماتت نمی‌گشاید و انبوه ملامت بر فرقش نمی‌بارد.

    با گذشت بزرگوارانه‌ی آدمیزاده‌ای که از عواطف تند جوانی باخبر است به استقبالش می‌رود، بی‌هیچ خطاب و عتابی که می‌داند دخترک دلباخته است و حرکت نامعقولش کار دل است.

    اما وضع لیلی چنین نیست که محکوم محیط حرمسرائی تازیان است و جرایمش بسیار: یکی اینکه زن به دنیا آمده و چون زن است از هر اختیار و انتخابی محروم است.

    گناه دیگرش زیبائی است و زندگی در محیطی که بجای تربیت مردان به محکومیت زنان متوسل می‌شوند.

    در نظام استبدادی قبیله، مرگ و زندگی او در قبضه‌ی استبداد مردی است به نام پدر؛ پدر لیلی نه از عوالم دلدادگی باخبر است و نه به خواسته‌ی دختر وقعی می‌نهد.

    مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون آینده) و دخترش باخبر می‌شود دخترک بی‌گناه را از مکتب بازمی‌گیرد و در حصار خانه زندانی می‌کند و زندانبانش زن فلک‌زده‌ی چشم بر حکم و گوش بر فرمانی است که او را زاییده است.

    در دیار لیلی حکومت مطلق با خشونت است و مردانگی به قبضه‌ی شمشیر بسته است.

    حتی به مراسم لطیفی چون خواستگاری هم با طبل جنگ و تیر خدنگ می‌روند.

    اغلب سوگلی‌های حرمسرای امیران و شاهان، دختران پدرکشته‌ی به اسارت رفته‌اند که بحکم سنتی مقبول همگان، حریفی که در جنگ کشته شود همه‌ی مایملکش از آن قاتل است، از اسب و گاو و کاخ و سرای گرفته تا غلام و کنیز و زن و دخترش که همه مملوکنند و در مقوله‌ی ارزش‌ها یکسان.

    اما در فضای داستان خسرو و شیرین ارزش‌ها بکلی متفاوت است.

    مردان این دیار برای رسیدن به زن دلبندشان هرگز به زور شمشیر و انبوه لشکر متوسل نمی‌شوند، چه یقین دارند این حربه بی اثر است.

    عشق هر دو زن در زندگی مردان‌شان تحول می‌آفریند.

    لیلی بی‌تجربه‌ی اندک‌سال را چون از مکتب بازمی‌گیرند، قیس از دیدار یار بازمانده، سر به شوریدگی می‌نهد و کار بی‌قراریش به جنون می‌کشد و مجنون می‌شود.

    اما عشق شیرین مایه‌بخش ترقیات آینده‌ی خسرو است که دختر خویشتندار مآل‌اندیش، با ملایمت این واقعیت را به جوان محبوب خود در میان می‌نهد که: رعایت تعادل شرط عقل است و آدمیزاده را منحصراً برای عیاشی نساخته‌اند و جهان نیمی از بهر شادکامی است و دیگر نیمه‌اش باید صرف کار و نام گردد و با چنین نصیحتی چنان تکانی به شهزاده‌ی تاج و تخت از کف داده می‌دهد که از مجلس بزم پا در رکاب اسب آورد و به نیت بازپس گرفتن مُلکت موروثی راهی دیار روم شود.

    لیلی بی‌هیچ تلاشی جنون مجنون و زندگی تلخ خویش را (که به اجبار پدر همسر مردی به نام ابن‌سلام شده و از وصال مجنون بازمانده) سرنوشت قطعی می‌داند و چاره‌ی کار را منحصر به مخفیانه نالیدن و راز دل در پستوی خانه با دیوار روبرو گفتن.

    در مقابل او شیرین دخترک مغرور لجبازی است که جسورانه پنجه در پنجه‌ی سرنوشت می‌اندازد و در نبرد با شاهنشاه قدرتمند بلهوسی چون پرویز همه استعدادها و امکانات خود را بکار می‌گیرد و رقیبان سرسخت را از صحنه می‌راند و از موجود هوسبازی چون خسرو -با دل هر جائی و هرزه‌گردش- انسان وفادار والائی می‌سازد که همه‌ی وجودش وقف آسایش همسر شده است.

    در دیار لیلی اثری از مدارا و مردمی نیست، همه خشونت است و عقده‌گشایی و حقارت‌پیشگی و تسلیم تقدیر شدن.

    اما فضای داستان خسرو و شیرین لبریز از اتکای به نفس است و غروری برخاسته از خودشناسی‌ها و این خصوصیت در رفتار یکایک قهرمانان داستان جلوه‌ها دارد.

    بررسی عوامل جنسیتی در لیلی و مجنون بر اساس خمسه نظامی رابطه جنسی بین لیلی و مجنون چنانچه از قصه پیدا است به خاطر فاصله میان آن دو هرگز به شکل فیزیکی اتفاق نمی افتد یا حد اقل به آن اشاره نمی شود.

    بلکه این رابطه بیشتر در قالب نمود های روانی و حالات جایگزینی که هر یک از دو پرسوناژ اصلی قصه مخصوصا پرسوناژ مجنون که بیشتر امر اتفاق در مورد او شکل می گیرد مصداق پیدا می کند.

    این رابطه از زمانی آغاز می شود که قیس پسر رئیس قبیله بنی عامر که طبق روایات ابتدا عیار بوده و به سبب سخاوتش در بخشش اموال غارت شده از جانب افراد قبیله اش به ریاست برگزیده شده است عاشق لیلی دختر رئیس قبیله دیگری از اعراب می شود.

    ذکر این مسئله (عیار بودن پدر مجنون) شاید ربطی به نوع رابطه بین لیلی و مجنون نداشته باشد اما با اینکه احتمالا در هیچ یک از روایات به این نکته دقت نشده است نشده است قطعا می بایست تاثیر قابل توجهی در نوع جنون یا درگیری عاشقانه ای که سال ها بعد قیس با آن مواجه می شود داشته باشد.

    این که مردی از راه راهزنی و قتل و غارت مرتکب سخاوت به افراد قبیله اش بشود شاید از دید افراد آن قبیله امری مثبت به نظر برسد اما قطعا از دیدگاه غارت شدگان چنین نخواهد بود.

    این مسئله می تواند در چگونگی شکل گیری شخصیت احتمالا روان پریش قیس یا حتی روند عشق دیوانه وار او پس از برخورد با لیلی تاثیر به سزایی گذاشته باشد.

    که البته در بعد دیگر آن نیز جای تامل دارد.

    مسئله عیار زادگی مجنون به عنوان پسری ناز پرورده و مورد توجه افراد قبیله.

    آنچه در تمام روایات و نه فقط در خمسه نظامی به طور اکید به آن اشاره می شود رفتار غیر متعارف مجنون در رابطه با شناخت هویتی به نام لیلی است.

    مجنون قبل از هر گونه برخورد خصمانه بین دو قبیله یا حتی شنیدن پاسخ منفی از پدر لیلی شروع به نمایاندن رفتار دیوانه وار می کند طوری که تمام اطرافیان چه با نگاه مثبت وچه منفی در همان نطفه اتفاق به او لقب مجنون می دهند.

    گویی رفتار جنسی در مجنون در ابتدایی ترین نقطه رابطه به شکل تمارض رسوایی مظلوم نمایی و جزع و فزع بیرون ریخته می شود.

    اما آیا می توان در این مرحله با صراحت و اطمینان قیس را متهم به اظهار رفتاری غیر قابل توجیه بر مبنای نداشتن دلیل کافی برای چنین نمود های بیرونی کرد؟

    آیا واقعا این رسوایی ابراز شدید و جزع و فزع قبل از شنیدن جواب نه از پدر لیلی و برخورد خصمانه دو قبیله هیچ دلیل دیگری نداشته است ؟

    در صورت گرفتن فرض بر مثبت بودن این پاسخ می توان ماجرا را به این شکل تحلیل کرد.

    طبق این فرض آنچه بسیار محتمل است این است که بر اساس فاکتور های روان شناسی مجنون از نظر قدرت جنسی بسیار ضعیف بوده یا حتی شاید فاقد آن بوده باشد.

    شاید اصلا روان پریشی در کار نبوده و مجنون با وقوف بر این ضعف و آگاهی شخصی اش به عدم وصول لیلی یا هر زن دیگری از همان ابتدا درگیر چنین حالات غیر موجهی شده باشد .

    اگر در واقع چنین بوده باشد شخصیت پدر لیلی که ضمن شرح روایت مردی سنگدل به نظر می رسد از این قالب به قالب مردی عاقل دور اندیش و نکته سنج در میاید و همان طور که در جریان روند خواستگاری پدر مجنون از دخترش اشاره می کند تنها به خاطر رفتار دیوانه وار و ترس از عدم صحت عقل اوست که راضی به ازدواج دخترش با مجنون نمی شود .

    از این زاویه لیلی دختری کم سن و سال و خام است و میل شدید او نسبت به مورد پرستش واقع شدن و تحسین زیبایی از جانب مجنون که شرح آن به تمام اطراف اکناف گسترش یافته است از نظر او بسیار دلنشین و قاعدتا حسن شهرت در زیبایی و دلبری تلقی می شده است و همین امر باعث عکس العمل مثبت و تاثیر پذیری او نسبت به عشق مجنون.حال آنکه از دید پدرش رسوایی غیر قابل توجیه و فضاحت بار بوده است.

    روند عکس العمل های جنسی و غیر جنسی روانی مجنون در رابطه با لیلی به شرح زیر است : شنیدن وصف لیلی و آغاز میل (جرقه بی قراری) دیدار با لیلی و ابراز عشق (شدت بی قراری که تا به آخر ادامه دارد) حضور در مکان هایی که امکان دیدار لیلی میسر باشد به علاوه توسعه حضور ذهنی او در تمام فضا های اطراف تلاش و نبرد در جهت وصال لیلی برای ارضاء حس مالکیت سرکوب شده مردانه ترک خانواده به علت عدم درک متقابل و احساس تنهایی عمیق جایگزین کردن عشق لیلی با طبیعت (استقرار در صحرا) جایگزینی عشق لیلی با حیوانات (نجات آهو و گوزن ها) برای ارضاء حس تسلط و قدرت مردانه در قالب محبت به موجودات به ظاهر ضعیف تر تشخص بخشیدن به حیوانات (صحبت با زاغ) به عنوان عامل دارای حضور فیزیکی برای ارضاء نیاز به هم دردی وهم صحبتی هم صحبتی با خیال لیلی به عنوان عامل غیر حاضر و ذهنی جایگزینی حیوانات با انسان ها در هم زیستی کامل بعد از شنیدن خبر ازدواج لیلی ناامیدی کامل پس از مرگ لیلی و مرگ مجنون روایات نه چندان معتبر دیگری در شرح قصه لیلی و مجنون وجود دارد که ضمن آنان امکان دیدار خصوصی لیلی و مجنون به وجود می آید او در آن مرحله نیز مجنون با بهانه عشق پاک و خالی از شهوت هیچ عکس العمل جسی نسبت به لیلی نشان نمی دهد.

    در صورت واقعی بودن چنین شرحی در رابطه با خلاء میل جنسی در مجنون و پر کردن این خلاء با رفتار

کلمات کلیدی: داستان لیلی و مجنون

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله داستان لیلی و مجنون , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله داستان لیلی و مجنون , پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله داستان لیلی و مجنون

مرجع اصلی داستان لیلی و مجنون، در درجه ی اول کتابهای تاریخ ادبیات است. که از آن میان باید از کتاب «الشعر و الشعراء» از ابن قنیبه و کتاب الاغانی از ابولفرج اصفهانی نام برد. مجموعه ی دیگر از منابع عربی که در کنار الاغانی برای ما اهمیت نسبی دارد مجموعه ای است از آثار کاملاً متمایز و خاصی که به شرح احوال دلباختگان و تاریخ عشاق افسانه ای اختصاص داده شده اند. در میان این آثار می توان ...

((لیلی و مجنون )) در روزگارانی دور در قبیله ای از دیار عرب به نام قبیله عامریان رییس قبیله که مردی کریم و بخشنده و بزرگوار بود و به دستگیری بینوایان و مستمندان مشهور، به همراه همسر زیبا و مهربانش زندگی شاد و آرام و راحتی داشتند. اما چیزی مثل یک تندباد حادثه آرامش زندگی آنها را تهدید می کرد. چیزی که سبب طعنه حسودان و ریشخند نامردمان شده بود. رییس قبیله فرزندی نداشت. و برای عرب ...

خلاصه لیلی و مجنون این کتاب را نظامی در مدتی کمتر از چهارماه گفته و در سال 584 نام ابوالمظفر شروانشاه اخستان بن منوچهر بپایان رسانده . تعداد ابیات آن در حدود چهار هزار بیت و خلاصه داستان این است : یکی از بزرگان عرب از نعمت های دنیا بجز فرزند همه چیز داشت و غافل بود که صلاحش در این بوده است که فرزندی نداشته باشد . آنقدر نذر و نیاز کرد تا خداوند پسری باو داد و او نامش را ...

خلاصه لیلی و مجنون این کتاب را نظامی در مدتی کمتر از چهارماه گفته و در سال 584 نام ابوالمظفر شروانشاه اخستان بن منوچهر بپایان رسانده . تعداد ابیات آن در حدود چهار هزار بیت و خلاصه داستان این است : یکی از بزرگان عرب از نعمت های دنیا بجز فرزند همه چیز داشت و غافل بود که صلاحش در این بوده است که فرزندی نداشته باشد . آنقدر نذر و نیاز کرد تا خداوند پسری باو داد و او نامش را ...

در روزگارانی دور در قبیله ای از دیار عرب به نام قبیله عامریان رییس قبیله که مردی کریم و بخشنده و بزرگوار بود و به دستگیری بینوایان و مستمندان مشهور، به همراه همسر زیبا و مهربانش زندگی شاد و آرام و راحتی داشتند. اما چیزی مثل یک تندباد حادثه آرامش زندگی آنها را تهدید می کرد. چیزی که سبب طعنه حسودان و ریشخند نامردمان شده بود. رییس قبیله فرزندی نداشت. و برای عرب نداشتن فرزند پسر، ...

این کتاب را نظامی در مدتی کمتر از چهارماه گفته و در سال 584 نام ابوالمظفر شروانشاه اخستان بن منوچهر بپایان رسانده . تعداد ابیات آن در حدود چهار هزار بیت و خلاصه داستان این است :

یکی از بزرگان عرب از نعمت های دنیا بجز فرزند همه چیز داشت و غافل بود که صلاحش در این بوده است که فرزندی نداشته باشد . آنقدر نذر و نیاز کرد ...

سخن از یمامه ازاده ی بلخ، رابعه است ، کبوتری بلند پرواز که ذؤیان و صیدان خونریز اهریمن خوی ، بال های یاقوتی جانش را با شمشیر برید ند و پیکر مهتابینه اش را در گرما به ً خونین ، به خون رنگین ساختند . از آن تاریخ تا به امروز که بیشتر از هزار سال ازآن میگذرد ، رابعه را از حمام خون ذ ؤ یان خرد بیرون نیاوردند، واقعیت اندیشه وتفکر شاهد خت بلخ رابعه همچنان از سده ها بدین سو است که در ...

مختصری در احوال وآثار نظامی داستان سرای بزرگ زبان فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ›› نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند. در سحر سخن چنان تمامم کایینه غیب گشت ...

نظامی نام این مثنوی را « مثنوی نامه خسروی» و درجای دیگر « شرف نامه ی خسروان» نامیده و در میان مردم به اسکندر نامه و شرفنامه یافته است شاعر در سرودی آن از عشق و علاقه که بدین کار داشته پیروی کرده و به خاطر زر وثروت نسروده است. شرف نامه چهارمین اثر نظامی است و آن را نیمه بنا معرفی کرده و نیمه دوم را به بعد موکول کرده و مقصود او از نیمه دیگر « اقبال ...

جمال الدین ابومحمد الیاس ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی گنجه یی ، استاد بزرگ در داستان سرایی و یکی از نتون های استوار شعر پارسی است . زندگی او بیشتر و نزدیک بتمام در زادگاهش گنجه گذشت و از میان سلاطین با اتابکان آذربایجان و پادشاهان محلی ارزنگان و شروان و مراغه و اتابکان موصل رابطه داشت و منظوم های خود را به نام آنان ساخت .در باره و فاتش تاریخ قطعی درست نیست و آنرا تذکره ای از 576 ...

ثبت سفارش